تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ما قومى هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمى‏خوريم و تا سير نشده‏ايم دست از غذا مى‏ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833673312




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و گوی صمیمی با بذرپاش


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

چه فرآیندی باعث شد كه آقای احمدی‌نژاد تصمیم بگیرد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 شركت كند؟ اگر یادتان باشد، فضای انتخابات از بهمن‌ماه سال 83 گرم شد و كاندیداها معلوم بودند كه چه كسانی هستند. جز آقای قالیباف. البته آقای قالیباف نیز معلوم بود. حضورش بعد از عید اعلام شد اما از قبل معلوم بود كه می‌آید. با این حال تحقیقا معلوم بود كه كاندیداها چه كسانی هستند. آقای احمدی‌‌نژاد هم به نتیجه رسیده بود؟ نه هنوز. یادم است كه سفری با آقای احمدی‌نژاد به اصفهان رفتیم. جامعه اسلامی دانشجویان دعوت كرده بودند. مجمع سالانه آنها بود. چه تاریخی؟ فكر می‌كنم شهریورماه- سال 83- بود. برای كار تبلیغاتی رفته بودید؟ نه. ایشان شهردار تهران بود و دانشجویان برای سخنرانی از او دعوت كرده بودند. در آن زمان آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفته بود؟ نه. حتی در آن ایام تصمیمی گرفته نشده بود. بالاخره هر كسی در نگاه بلندمدت خود اوضاع را تحلیل و تفسیر می‌كند و بعد در موقعیت زمانی مناسب، تصمیم می‌گیرد. اگر كسی ببیند نمی‌تواند رای مردم را از آن خود كند، بالاخره عقل اقتضا می‌كند كه در رقابت‌ها حاضر نشود. مگر اینكه اهداف دیگری داشته باشد. در اصفهان چه اتفاقی افتاد؟ بچه‌های آنجا پیشنهاد دادند كه احمدی‌نژاد در انتخابات شركت كند و پرسیدند كه شما نمی‌خواهید در انتخابات كاندیدا شوید؟ یادم است جوابی كه دكتر به دانشجویان داد این بودكه آنها را به صبر فرا خواند. گفت كه الان این بحث‌ها زود است. چرا كه فضای جامعه از فضای كار خارج می‌شود. در زمانی كه از اصفهان برمی‌گشتیم، من از ایشان پرسیدم كه حالا واقعا تصمیم دارید در انتخابات شركت كنید یا نه كه همان جواب را به من داد و گفت كه این بحث‌ها فعلا زود است و زمان ما، زمان كار است و اگر بخواهیم بگوییم كه آمدن یا نیامدن ما قطعی است، شرایط سیاسی به گونه‌ای دیگر بر ما تحمیل می‌شود. از چه زمان تصمیم قطعی شد؟ از فروردین‌ماه تصمیم ایشان قطعی شد. در عید نیز ما جلساتی داشتیم و فروردین‌ماه تصمیمات قطعی شد. چه شد كه ایشان به نتیجه رسید؟ شرایط عمومی كشور را ارزیابی كردیم. كسی دعوت كرده بود یا خود ایشان به نتیجه رسید؟ دعوت یعنی چه؟ یعنی اینكه برخی گروه‌ها یا مدیران شهرداری یا جمعی شناخته شده یا حتی مردم از ایشان دعوت كنند كه بیایند. نه. موضوع یك برداشت از نظرگاه و زمینه‌هایی كه در مردم وجود داشت، بود. ایشان سفرهای مختلفی داشت و به این نتیجه رسید. زمان تبلیغات یا زمانی قبل‌تر؟ قبل. چند شهر رفته بود. در محافل دانشجویی و غیردانشجویی حاضر شد.در استان چند نظرسنجی انجام دادیم و خود دكتر نیز بعد از عید به این نتیجه رسید كه قطع به یقین باید در انتخابات شركت كند. احتمال پیروزی می‌دادند؟ بله. احتمال رای دادن می‌دادند. اما نظرشان این بود كه حتی اگر رای نیاورد، در انتخابات حاضر شود. نظرسنجی كه گفتید، درباره میزان محبوبیت ایشان بود؟ بله. اما نسبی بود. یعنی بین دو به دو یا سه به سه. یعنی اساسا كسانی كه احتمالا كاندیدا می‌شدند، مطرح شده بود. بر چه مبنا یا هدفی به این نتیجه رسید كه در انتخابات حاضر شود؟ چند هدف داشت. اگر رای بیاورد یك موضوع بود، اگر رای نیاورد موضوع دیگر. به همین خاطر شعارهایی كه ایشان انتخاب كرد در واقع نظر و عقیده‌اش بود. یادم است، بعد از اینكه آقای احمدی‌نژاد انتخاب شد، مقام معظم رهبری فرمودند كه من به خانواده عرض كردم اگر این آقای احمدی‌نژاد رای هم نیاورد، ولی یكسری شعارهای انقلاب را دارد مطرح و زنده می‌كند. خب این یكی از اهداف حضور آقای احمدی‌نژاد بود. اغراق نیست، واقعا یكی از اهداف ایشان برای شركت در انتخابات احیای شعارهای انقلاب بود. چرا آقای احمدی‌نژاد برای احیای شعارهای انقلاب، به هم‌مسلكان خودشان و دیگر كاندیداهای اصولگرایان توصیه نكردند كه بر روی شعارهای انقلاب متمركز شوند؟ هر كاندیدایی منش رفتاری و ادبیات گفتاری‌اش با دیگری متفاوت است. منظورم این است كه چرا آقای احمدی‌نژاد به جای كاندیداتوری به احزاب و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نگفتند كه بر این شعارها متمركز شوید. همین كار را ایشان در انتخابات دوم شوراها كرده بود. یا به قالیباف یا لاریجانی توصیه می‌كردند از این ادبیات استفاده كنید. این قاعده نیست. چه در جناح اصولگرا و چه در جناح اصلاح‌طلب. درست است كه در اصول و كلیات توافق دارند، اما قاعده این نیست كه كسی به دیگری توصیه كند چه كنید. مثلا چرا آقای كروبی به معین توصیه نكرد فلان شعار را بدهد. یا معین به كروبی بگوید كه این شعار را بده ما هم پشت تو هستیم. هر كس آرمان خود را در قالب كلام در جامعه مطرح می‌كند. دلیل رای آوردن آقای احمدی‌نژاد همین مسائل بود؟ در مساله انتخابات، و عرف رایج رقابت‌ها‌ی انتخاباتی، چند مولفه مهم دخیل است. یكی قدرت است. این مولفه در انتخابات و حضور پررنگ کاندیدا بسیار مهم است. مولفه دیگر بحث رسانه است. اگر كسی رسانه نداشته باشد، شهامت عرض اندام را نخواهد داشت. مولفه مهم سوم بحث پول است. بالاخره انتخابات هزینه دارد. شما این مولفه‌ها را مثبت می‌بینید؟ واقعیت امروز دنیاست. هر كس كه بخواهد در حوزه انتخابات وارد شود، پول، قدرت و رسانه لازم دارد. آقای احمدی‌نژاد از این مولفه‌‌ها بهره برد؟ آقای احمدی‌نژاد در بین كاندیداهای دیگر كم‌بهره‌ترین، یا كم‌برخوردارترین فرد از این سه مولفه بود. چرا؟ هم شهرداری پول‌دار است و هم همشهری را داشت. شما نسبی كه مقایسه می‌كنید می‌بینید كه احمدی‌نژاد در برخی حوزه‌ها هیچ نداشت و در برخی كمتر. مثلا؟ مثلا در پول. اگر بگوییم در ستاد مركزی ریالی پول نداشتیم هیچ‌كس هنوز باورش نمی‌شود. باورش خیلی سخت است. بله خیلی سخت است. به نظر شما همشهری آن موقع در بین روزنامه‌های موجود خیلی می‌توانست كار بكند؟ بالاخره تیراژ بالایی داشت. شما می‌توانید تورق كنید و روزنامه را سه ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری ببینید. مطالبی كه در حمایت از احمدی‌نژاد نوشته شده، برداشت كنید و ببینید چقدر است. خب این ایراد به مدیر روزنامه برمی‌گردد. در واقع این همشهری همانی است كه در پیروزی آقای خاتمی نقش بسزایی داشت. می‌خواهم بگویم، اگرچه در اختیار ما بود اما از آن بهره‌مندی صورت نگرفت. شاید مدیریت خوبی برای رسانه نداشتید؟ نخیر. آقای احمدی‌نژاد نخواست. نمی‌خواست یك آدم را كه سیاسی محض باشد، انتخاب كند و بالای سر همشهری بگذارد. اما با این حال یادم هست كه مدیریت همشهری تحت فشار بود و آقای شیخ عطار عوض شد. بله. این اتفاق افتاد، اما نه به این علت. به خاطر اینكه چرا مطالب دیگران پررنگ‌ است و مطالب احمدی‌نژاد كم‌رنگ؟ اصلا. چنین نبود. مگر آقای شیخ عطار تا آخر كار عوض شد؟ به‌رغم انتقاداتی كه وجود داشت اما ایشان ماند. در مولفه‌‌های دیگر نیز شما نگاه كنید. كدام یك از احزاب از احمدی‌نژاد حمایت كرد. هیچ‌ یك از احزابی كه سابقه تشكیلاتی و قدرت بالاتری دارند از احمدی ‌نژاد حمایت نكردند. در مرحله‌ دوم انتخابات خیلی از احزاب اصولگرا از احمدی‌نژاد حمایت كردند. در مرحله اول اما هیچ‌كس حمایت نكرد. در بحث رسانه نیز كدام رسانه به حمایت از احمدی‌نژاد پرداخت؟ كیهان به نظرم از احمدی‌نژاد حمایت می‌كرد. كیهان از همه كاندیدای اصولگرا حمایت می‌كرد. اما سرمقاله‌هایی نوشت كه بوی حمایت از احمدی‌نژاد می‌داد. فضای بیرونی این‌چنین نبود. بحث ما نسبی است. شما آقای احمدی‌نژاد را با كاندیداهای دیگر مقایسه كنید. در بحث هزینه‌ها‌ی انتخاباتی نیز آمارهای عجیب و غریب از کاندیداهای دیگر خبر داریم. در ستاد ما، بعضی بچه‌ها از جیب خرج كردند و ما پول نداشتیم كه بدهی آنها را بپردازیم. شاید سیاسیون اینها را باور نكنند. هیچ فكر كردید كه چرا این حرفها را باور نمی‌كنند؟ شما اگر فراوانی تبلیغات در منظر عمومی را تفسیر كنید مشهود بود كه تبلیغات دیگر كاندیداها اصلا قابل مقایسه با تبلیغات ما نبود. البته این را عامه مردم باور کردند چرا که با چشم خود دیدند كه حجم تبلیغات ما با دیگران قابل مقایسه نبود. آخر تبلیغات كه فقط در منظر عمومی نیست. گاهی می‌توان هزینه‌ها را به گونه‌ای دیگر خرج كرد. مثلا به جای این كه هزینه بیلبورد بدهی آن را صرف كمك‌ مادی به تشكل‌ها یا بسیج دانشجوی كنی. تبلیغاتی كه من می‌گویم، تبلیغاتی است كه نیاز به هزینه‌ها‌ی گزاف دارد. بله. اما گاهی شهرداری می‌تواند كمك‌ مالی به مساجد بكند یا انواع دیگر. شما این موارد را هم در تبلیغات باید ببینید. كمك‌ مادی به هیچ كسی نشد. شما می‌توانید تمام كمك‌های مالی به بسیج‌های مختلف را لیست كنید. همه اسناد آن موجود است. در شهرداری كه اینگونه نیست بتوانی به كسی پول بدهی بعد لاپوشانی كنی. پول كه مال ما نبود كه بخواهیم بدهیم و هیچ‌كس نیز نفهمد. پس با این حساب چرا كاندیدایی كه به گفته شما نه قدرت داشت، نه پول و نه رسانه، رای آورد؟ به نظر من حالا حالاها باید به این موضوع واقعا پرداخت. امری كه هیچ‌كس به آن نپرداخت. به علت حجم زیاد تخریب‌ها اصلا این قضیه فراموش شد. به گفته خودشان، سابقه آقای احمدی‌نژاد از برخی كمتر بود، پول نیز نداشت و رسانه هم همین‌طور. یعنی شما می‌خواهید بگویید رایی كه آقای‌ احمدی‌نژاد آورد، یك «اتفاق» بوده؟ قطعا یك اتفاق نادر بوده اما نه از جنس تصادف. ببینید، اتفاقی كه افتاد، این بود كه اقبال عمومی یا آرای تشكیلاتی جناح اصولگرا برای آقای قالیباف سرمایه‌گذاری شده بود، اما ناگهان شب آخر، گویی بخت ایشان برگشت و به آقای احمدی‌نژاد روی آورد. حتی یك روز قبل روزنامه كیهان در سرمقاله خود خطاب به سران جناح اصولگرا گفت: حالا كه شما در بالا به نتیجه نمی‌رسید، ما در پایین كار خودمان را می‌كنیم. آن شب آخر چه اتفاقی افتاد؟ اینها ساخته و پرداخته برخی شکست خوردگان انتخابات است، طبیعی است که کسی که میلیاردها خرج کرده که رای بیاورد زمانی که با اراده متفاوت مردم مواجه می‌شود شروع به بداخلاقی و حرف‌ها‌ی من درآوردی عجیب و غریب می‏کند. یکی می‏گوید ای کاش نخوابیده بودم یکی تقصیر را به گردن نیروهای نامرئی می‏اندازد که فقط با معادلات متافیزیکی قابل درک هستند! مردم ما فهیم‌تر از این هستند. نه. مردم را جدا كنید. عرضم تصمیم تشكیلاتی بود كه به سمت آقای احمدی‌نژاد چرخید. تخیل محض است. اصلا نیست؟ کسی نمی‏تواند سرنوشت انتخابات را یک شبه جابه‌جا كند. مردم در یك مقطعی تصمیم گرفتند كه به آقای احمدی‌نژاد رای بدهند.آنها تصمیم خود را گرفتند و به تصمیم رسیدند و اینجوری نیست كه یك‌شبه نظرشان عوض شود. حرفهای احمدی‌نژاد به دلشان نشست. احساس كردند كاملا صادقانه سخن می‌گوید. بی‌غل و غش حرف می‌زند و حتی حاضر نیست آرایش صورت خود را تغییر دهد. در صورتی كه می‌توانست عوام‌فریبی كند، لباس متفاوت بپوشد، آرایش صورتش را تغییر دهد تا رای بیاورد و سپس به هیبت اولیه خود برگردد. اما حاضر نشد این كارها را بكند. این چیزها برای مردم مهم و مقدس است. آنها صداقت را می‌پسندند و دیدند. پاکدستی و کارآمدی او در شهرداری تهران و گریزان بودن مردم از گفتمان 16 ساله لیبرال سرمایه داری در شکل گیری رای مردم بسیار موثر بود. البته آقای احمدی‌نژاد پایه‌‌های خود را روی تخریب كردن 16 سال گذشته استوار كرد. شاید این حرف كه شما بخشی از یك نظام را تخریب كنی، خیلی رای برایت آورد. بله كه مردم از یك ادبیات تكراری خسته شده بودند، بله كه مردم خوششان نمی‌آید ببینند یكی می‌آید و تا می‌تواند پول خرج می‌كند تا رای بگیرد، بله كه مردم به آدم‌هایی كه خودشان را در عرش می‌بینند، سخت اعتماد می‌كنند. و بله كه اگر كسی بیاید علیه 16 سال گذشته نظام شعار بدهد، رای خوبی جمع می‌كند. مگر آقای خاتمی چه جور رای آورد؟ مگر آقای خاتمی، غیر از اینكه عملكرد آقای‌ها‌شمی را زیر سئوال برد، كار دیگری كرد؟ آقای خاتمی ستون فقرات دولت و سیاست‌ها‌ی ماقبل خودش را خورد کرد. اما نه آنچنان كه آقای احمدی‌نژاد زیر سئوال برد. ضمن آن كه در دوم خرداد مردم نمی‌خواستند به آقای ناطق رای بدهند به همین خاطر به خاتمی رای دادند. یعنی مردم خاتمی را قبول نداشتند كه به او رای دادند؟ که به خاطر نهبه یک نفر به کسی دیگر رای بدهند. مثل سوم تیر كه شاید آقای احمدی‌نژاد را قبول نداشتند اما برای این كه‌ها‌شمی رئیس‌جمهور نشود، برخی به احمدی‌نژاد رای دادند. طبیعتا مردم به دنبال كسی می‌گردند كه اشكالات گذشته را تصحیح بكند. آقای خاتمی 8 ساله دوران‌ها‌شمی را نقد كرد. آقای احمدی‌نژاد نیز وقتی می‌‌خواهد برنامه ارایه بدهد، نیاز به این دارد كه اشتباهات گذشته را بررسی كند. این كه امر مذمومی نیست. رویه انتخابات است. یعنی ایرادی نیست كه سال آینده یكی پیدا شود و كل عملكرد آقای احمدی‌نژاد را زیر سئوال ببرد و بگوید كه ایشان مثلا در بخش اقتصاد و سیاست خارجی همه چیز را از بین برد؟ نه. عاقلان دانند. و اگر رئیس‌جمهور شد، یعنی این كه آقای احمدی‌نژاد اشتباه می‌كرده یا خوب عمل نكرده، درست است؟ منظورم این نبود. وقتی شخصی می‌خواهد رای بیاورد، باید برنامه‌های خود را اعلام كند. این برنامه‌ها باید بر مبنایی مقایسه شود. این مبنا قیاس زمانی است. وقتی می‌خواهد این‌كار را بكند، می‌گوید كه این سیاست‌ها غلط بوده و باید آنها را اصلاح كرد. یا خوب بوده اما باید محكم‌تر ادامه داد. آقای خاتمی نیز همین‌‌گونه با آقای‌ها‌شمی برخورد كرد. اما انتقادات خاتمی اینگونه نبود كه كل 8 سال دوران‌ها‌شمی را زیر سئوال ببرد. آقای احمدی‌نژاد هم كل 16 سال گذشته را زیر سئوال نبرد. احمدی‌نژاد كه جمهوری اسلامی را زیر سئوال نمی‌برد. خود شما تصور می‌كردید كه آقای احمدی‌نژاد رای بیاورد؟ از یك مقطع به بعد به این نتیجه رسیدم كه ایشان رای می‌آورد. یك ماه آخر احتمال خیلی بالایی می‌دادیم و من می‌گفتم كه كار دیگر تمام شده است. بر چه مبنایی؟ تحلیل‌ها و نظرسنجی‌هایی داشتیم كه بر مبنای آن به این نتیجه رسیدیم. در محافل اصولگرایان اسم آقای قالیباف یا لاریجانی مطرح بود. در طیف گسترده‌تر می‌گفتند كه آقای‌ها‌شمی رای می‌آورد. تصور شما از كجا شكل می‌گرفت كه كار دیگر تمام شده است؟ خوشبختانه ما خیلی متكی به روزنامه‌ها نبودیم. این حسن تحلیلی ما بود. چون می‌دانستیم كه روزنامه‌ها آرای مردم را شكل نمی‌دهند. این برای ما حجت شده بود. پس نگران تخریب روزنامه‌ها نبودیم. گرچه حجم تخریب‌ها چه در روزنامه‌ها و چه در سطح شهر بسیار بالا بود. یا دولت وقت تابلو زد كه دست به دست هم بدهیم برای جلوگیری از خشونت و اختناق و آمدن فاشیسم. اگر اشتباه نكنم متعلق به جبهه مشاركت بود. با این حال دیدیم كه مردم به آنچه آنها گفتند عمل نكردند و به صداقت خودشان رجوع كردند. این درسی بود كه اصلاح‌طلبان باید از مردم می‌گرفتند اما نگرفتند و در انتخابات شوراها نیز این اشتباه را تكرار كردند. اما در همین انتخابات شوراها، آرای آقای احمدی‌نژاد ریزش داشت و حامیان ایشان رای نیاوردند. به علت این كه سه لیست ارایه شد. اطلاح‌طلبان فقط یك لیست داشتند. خاتمی آمد و با آنها عكس یادگاری گرفت، كروبی تمام‌قد كنار كاندیداهای آنها ایستاد. آقای‌ها‌شمی از آنها حمایت كرد اما فقط سه نفر توانستند به شورای شهر بروند. این پیروزی بود برای اصلاح طلبان؟ تازه سه نفری كه هر كدام نیز سرشناس بودند. این پیروزی است؟اگر پیروزی است باشه شمابردید. شما نفر چندم شدید؟ من نفر 23 شدم. اما تفاوت من با نفر پانزدهم بارز نبود. اگر به جای سه لیست، اصولگرایان یك لیست می‌دادند، آن سه نفر اصلاح‌طلب اصلا نمی‌آمدند. چرا نتوانستید یك لیست بدهید؟ به جمع‌بندی نرسیدیم. از این بحث اگر بگذریم، سئوالی درباره حلقه مشاوران آقای احمدی‌نژاد دارم. وقتی ایشان رئیس‌جمهور شد، دو دایره قدرت در كنار ایشان شكل گرفت. اول حلقه مشاوران بود و سپس حلقه وزیران دولت. به همان نسبت كه حلقه وزرا در سه سال گذشته تضعیف شد، حلقه مشاوران قوی شد. انگار آقای احمدی‌نژاد دولت در دولت تشكیل داده بود. مشاوران، وزرای در سایه بودند و وزیران، مردانی كه باید فقط به رتق و فتق امور می‌پرداختند. چرا؟ نه حلقه مخفی وجود نداشت. مخفی نه. آشكار. اما گویی نقش وزیر اصلی را آنها ایفا می‌كنند. مثلا درباره شما می‌گفتند كه مخالفت بذرپاش با طهماسبی وزیر صنایع باعث شد كه احمدی‌نژاد، طهماسبی را بركنار كند. نه اینجوری نیست و من این موضوع را رد می‌كنم. اصلا احمدی‌نژاد این جنسی نیست كه دولت در سایه برای كابینه خود تشكیل بدهد. او اگر این روحیه را داشت كه در انتخابات ریاست جمهوری با خیلی‌ها می‌بست. پس چرا پشت وزرای خود را خالی می‌كند اما پشت مشاوران خود سفت ایستاده است؟ آخر مشاوران که سمت اجرایی ندارند که عوض شوند. اما برخی مشاوران مثل آقا شمقدری حرفی می‌زنند كه برخی علمای قم به آن واكنش نشان می‌دهند اما احمدی‌نژاد... احمدی‌نژاد برخورد می‌كند. با کسی شوخی ندارد. اما آقای‌ احمدی‌نژاد گویی به دولت متكی نیست. به مشاورانش متكی است. اتفاقا متكی به دولت است. خیلی زیاد. پس چرا در عرض سه‌سال این همه جرح و تعدیل و تغییر و بركناری داشتیم؟ مطمئن باش تعویض‌های دولت آقای خاتمی بیش از دولت احمدی‌نژاد بوده. فقط در دوره احمدی‌نژاد به آن خیلی پرداخته می‌شود اما در قبل چنین نبود. من سرانگشتی كه شمردم دیدم 18 نفر از مدیران را آقای احمدی‌نژاد به تشخیص خود آورده اما همان افراد را پس از مدتی بركنار كرده است. خاتمی چنین نكرد. او مدیران دولت قبل از خود را تغییر داد نه مدیران خود را. در دولت آقای خاتمی حدود 42 مدیر بزرگ عوض شدند. این جابه‌جای دولت بود. نه این كه رئیس‌جمهور منصوب بكند بعد خود تغییر بدهد. این آمار در دولت قبل بیشتر است. مطمئن باشید تعویض‌های آقای خاتمی بیش از تعویض‌های آقای احمدی‌نژاد بوده. آقای‌ها‌شمی نیز همینطور. این باعث نمی‌شود كه دولت و دیگر وزرا همه به تعلیق بروند؟ آخر این كرسی كه ملک من و دیگری نیست. وقتی من بدعمل می‌كنم باید بروم و دیگری بیاید. وزارتخانه‌هایی كه وزیرش تغییر كرده، جان گرفتند و همه چیز بروفق مراد شده و مشكلات مردم نیز حل شده است؟ مثلا وزارت صنایع چنین شده؟ بله. درباره وزارت صنایع قطعا چنین است و شاخص‌ها همه روبه‌ رشد است. در وزارتخانه‌های دیگر نیز وضعیت بهتر شده است. اما هیچ‌كس حاضر نیست موفقیت‌های این دولت را اعلام كند. حجم تخریب این دولت بعد از انقلاب، بی‌نظیر است. همه دولت‌ها پس از انقلاب چه در داخل و چه در خارج تخریب می‌شدند. خاتمی كم‌تخریب شد یا حتی‌ها‌شمی؟ حجم تخریب دولت احمدی‌نژاد خیلی بیشتر است. یكی از اعضای شورای نگهبان علیه آقای خاتمی حرفی زد، همه را وادار كردند كه علیه آن شخص حرف بزنند و موضع‌گیری كنند. اما شما می‌بینید جدا از تخریب‌ها کمتر کسی جرات دارد، شجاعت‌ها و موفقیت‌های دولت را منعكس كند. واقعا مدیریت مساله هسته‌ای جای تشویق ندارد؟ حتما در ماجرای هسته‌ای این دولت از دولت قبل موفق‌تر بوده. بله. اما سه قطعنامه نیز علیه ایران صادر شد و تحریم‌ها افزایش یافت. شما این طرف را نیز نگاه كنید. مدیریت سیاست خارجی دولت اکنون باعث شده که پیشنهادهایی كه اروپایی‌ها می‌آورند، خیلی وزین تر از دولت قبل است. حتی پیش شرط را نیز برداشتند. اگر در دوره قبل به ما فشار می‌آوردند که آن غنی سازی محدود را تعلیق کنیم و حاضر نبودند امتیاز بدهند الان در برابر غنی سازی گسترده و به رسمیت شناخته شده مواضع بسیار متعادل تری دارند و امتیاز هم حاضرند بدهند. ولی برون داد این قضیه چیز دیگری است. به خاطر تحریم‌ها انواع و اقسام مشكلات گریبان مردم را گرفته است. مشكل مسكن، مشكل خاموشی و مشكل گرانی داریم. خاموشی ربطی به مسئله هسته‌ای ندارد. ما یك سال خشكسالی را در پیش داریم. سدها كم آب دارند و توربین نیروگاه‌های برق آبی نمی‌توانند خوب كار كنند. زیرساخت‌ها‌یی که در دولت‌ها‌ی گذشته باید فراهم می‌شده، فراهم نشده، این موضوعات داخلی است. همین نشان‌دهنده عدم موفقیت دولت در برنامه‌ریزی است. اگر جایی برای برنامه‌ریزی و مدیریت داشتیم، از قبل می‌فهمیدیم كه فلان سال خشكسالی داریم و چه باید بكنیم. این خشكسالی بعد از انقلاب بی‌سابقه است. ربطی به دولت ندارد. حالا از این كه بگذریم، می‌بینیم كه احمدی‌نژاد، قائل به این نیست كه كار زمین بماند. معتقد است تصمیم درست را باید گرفت و انجام داد. مثل هدفمند کردن یارانه سوخت و سهمیه‌بندی بنزین. چند سال در دوره قبل این ضرورت مطرح بود و هیچ‌كس جرات تصمیم‌گیری آن را نداشت. اما می‌بینیم كه همین كسانی كه دولت و رئیس‌جمهور را تخریب می‌كنند، حاضر نیستند اندكی از شجاعت‌ها و تصمیمات مهم این دولت چیزی بنویسند یا بگویند. خیلی از کسانی كه احمدی‌نژاد را تخریب می‌‌كنند، به خاطر این است كه در دولت جایی ندارند. به این علت است که دولت معامله گر نیست. برای این دولت لابی کردن معنی و مفهومی ندارد لذا لابی گران کلافه شده اند. اگر رئیس‌جمهور بده بستان می‏کرد، تخریب‌های آنان از بین می‌رفت. برای رئیس‌جمهور كاری نداشت كه چنین كند. اما نمی‌خواهد. این سخن یعنی این كه بین اصولگرایان اختلاف وجود دارد. درست است؟ در همه جناح‌ها‌ معامله گر وجود دارد منظورم اصولگرایان نیست. اختلاف اصولی میان اصولگرایان وجود ندارد. این یك خواب و خیالی است كه اصلاح‌طلبان می‌بینند. یعنی همه اینها یك بازی است؟ حالا شما اسمش را بگذار بازی. اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از این نمد برای خود كلاهی بدوزند. آقای بذرپاش اختلافات بین اصولگرایان خیلی جدی است، شما می‌خواهید انكار كنید. عیبی هم ندارد. اختلاف سلیقه هست، اما اختلاف اصولی نیست، برای همین عنوان ما اصولگراست که به یک اصول مشترک دینی و انقلابی پایبندیم و درآن اشتراک نظر داریم بقیه مسائل بحث روش‌ها‌ست. لذا اصلاح‌طلبان راه دیگری را باید امتحان کنند، از اختلاف یابی میان اصولگرایان به نتیجه نمی‌رسند. نتیجه این اختلاف یابی این می‌شود که در جلسات محفلی خود پس از هر انتخابات سخن از این می‌گویند که اصولگرایان ما را بازی دادند. خوب اگر این است چرا دوباره مرتکب اشتباه می‌شوند. اما برای اولین بار در تاریخ انقلاب، جناح اكثریت، برای دوره دوم ریاست جمهوری به دنبال گزینه است. نه در دوران آقای‌ها‌شمی‌ و نه در دوران خاتمی جناح اكثریت چنین نكرد. اما حالا نام قالیباف، حداد عادل، ولایتی و... مطرح است كه بیایند و جایگزین احمدی‌نژاد شوند. این یعنی اختلاف. خیر. روی اختلاف اصولگرایان حساب نكنید. وضعیت در جبهه دوم خرداد به مراتب بغرنج تر است؛ جلساتی که طیف‌ها‌یی از آنها با موضوع حذف آقای کروبی ترتیب می‏دهند و بسیاری از اختلافات در تعیین کاندیدا و حتی گفتمان جناح و اختلاف میان ساختارگراها و ساختارشکنان حاکی از این مساله است. در کنار این احوال، اصلاح‌طلبان اکنون به دنبال اوبامای خودشان هستند. اما در بین اصولگرایان اوباما زیاد وجود دارد. در بین اصلاح‌طلبان نیز هست. شاید فرصت بروز ندارند. حتما هست. اما فعلا در حال جستجو هستند. بالاخره همه نیروهای جمهوری اسلامی هستند. فكر می‌كنید كه آقای احمدی‌نژاد در دوره بعد رای خواهد آورد؟ مردم تصمیم گیر هستند، قطعا مردم در مقابل این صداقتها صادقانه رفتار می‏کنند.این یک سنت الهی است تردید نکنید.البته الان وقت کار است نه وقت گمانه زنی.    





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن