واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چند ماهی از آمدن من به کیهان نگذشته بود که مصادف شد با درگیری شدید بخش ملی- مذهبی کیهان با آقای خاتمی که آن روزها نماینده امام و در زمان من، نماینده رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در کیهان بود. این نیروهای ملی- مذهبی در حقیقت همان کسانی بودند که شورای سردبیری کیهان را در دست داشتند و عبارت بودند از آقایان شمس الواعظین (شمس)، رضا تهرانی و... یعنی همان کسانی که اکنون ادعای همراهی با آقای خاتمی را می کنند. در هر صورت آنان به مدیریت کیهان فرهنگی منتقل شدند و مجله وزین کیهان فرهنگی را که از سوی مجاهد عارف "حسن منتظر قائم" (برادر سردار شهید محمد منتظر قائم- شهید حمله نظامی امریکا به طبس) اداره می شد، به ارگان آقای عبدالکریم سروش و نظریه های قبض و بسط و... وی تبدیل کردند. هنگامی که آقای خاتمی و نیز محمد اصغری (جانشین آقای خاتمی) به رویکردهای آنان اعتراض کردند، آنان سیاست اعتصاب را در پیش گرفتند و این مجله را -اگر اشتباه نکنم- حدود یکی دو سال منتشر نکردند، البته حقوق خود را می گرفتند و آقایان مسئول هم جز تشرها و تذکرهایی! به آنان، کار دیگری نکردند. اما نکته ای که باعث شد، این مقدمه را بنویسم، روشی بود که در کیهان فرهنگی در دوره مدیریت این آقایان متداول بود. آنان در پاسخ به نقدهای علمی و مستدلی که در صفحه اندیشه های کیهان تحت مدیریت آقای مهدی نصیری به مقالات ایدئولوژیک آقای سروش و تنی چند از دیگر همفکرانش چاپ می شد، به جای پاسخگویی علمی و منطقی، به فحاشی روی آورده بودند. من که آن روزها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران دانشجو بودم و به نوعی جزء نیروهای چپ انجمن اسلامی دانشکده و دانشگاه محسوب می شدم، خجالت می کشیدم که چگونه این افراد به فحاشی های شدید روی آورده بودند. شاید آن موقع هر چه به دوستانمان می گفتیم که این شیوه پاسخگویی به روزنامه نیست و برای خود سروش بد است، به خرجشان نمی رفت اما اکنون که همه آب ها از آسیاب ها افتاده و گرد و غبارها نشسته است و مجموعه مطالب روزنامه کیهان و کیهان فرهنگی هم موجود و قابل دسترسی است، کسی نمی تواند باور کند که فردی مانند آقای دکتر سروش و برخی همفکرانش در پاسخ به مقالات مستدل علمی در نقد نظریاتش چه تعداد فحش و بد و بیراه گفته است. پیگیران منصف در مقایسه مطالب آن برهه به نمونه های تأسف باری از مدعیان امروز آزادی و تساهل و تسامح و تحمل مخالف برخواهند خورد. این اتفاق در برهه های مختلف نیز روی داده است. در دوره موسوم به اصلاحات و دوم خردادی ها هم فراموش نکردیم که در میان حدود 15 تا 20 نشریه دولت اصلاحات و مدافع دوم خرداد شاید تنها روزنامه کیهان بود که به نقد (البته نقد صریح و بی رو در بایستی) آنان می پرداخت اما در مقابل شیوه آتش زدن کیهان (چه در ظاهر و چه در خفا) را در پیش گرفتند. آن روزها هم در نشریات زنجیره ای پر شمار دوم خردادی ها، رگبار فحش و دشنام بود که به کیهان می دادند و حتی همین یک روزنامه مخالف خود را هم تحمل نمی کردند. *** شاید ما فحش خورمان ملس شده باشد، وقتی فحش های رکیک و حتی ناموسی فراوانی را از زمان نامزدی دکتر احمدی نژاد در انتخابات در پیامک های تلفن های همراهمان می خوانیم، در سایتهای ضد انقلاب و دشمن خارجی می خوانیم، و حتی در روزنامه های باز هم پر شمار اصلاح طلب چاپ تهران و ایران می بینیم. اما تعجب می کنیم که چرا در میان برخی از همین طیف، کمتر کسانی را می یابیم که به خودشان -در علن- انتقاد کنند و اشکال بگیرند که این شیوه برخورد با یک رئیس جمهور نیست؛ رئیس جمهوری که بالاخره به عنوان یک انسان جایز الخطاست و حتماً اشتباهاتی هم دارد اما این نکته که تمام تلاش شب و روز خود را مصروف مردم و استیفای حقوق ملت از دزدان و چپاولگران سال های گذشته و دشمنان خارجی گذاشته است، قابل انکار نیست. امروز در حالی ملی- مذهبی ها و بهاییان و مارکسیست های وامانده و اصلاح طلبان شکست خورده و خشک مقدسان و انجمن حجتیه ای های توصیه کننده به فسق و فجور برای تعجیل در ظهور و نیز معتقدان قدیم و جدید تعطیلی احکام دین خدا تا زمان ظهور و انقلابیان پست نگرفته یا مقام از دست داده و بانکداران و رانت خواران بزرگی که به مدد کارگزاران سابق حکومتی به آلاف و علوف گسترده رسیدند، همه با هم به تخریب شخصیت و فحاشی به رئیس جمهور مکتبی و عدالتخواه کشورمان می پردازند که در انتخابات اخیر مجلس در تهران، از جلب اعتماد مردم پایتخت برای کسب یک کرسی پارلمان هم عاجز ماندند. آنها به کنار؛ حتی کسانی که سالها عنوان "اصولگرا" را یدک می کشیدند و می کشند و قاعدتاً باید نظر رهبر انقلاب برای آنان حجت موجهی باشد تا دیدگاههای او را طبق اصل مسلم ولایت فقیه بر نظر خود مقدم بدارند نیز علی رغم تأکید ها و حمایت های مکرر در مکرر ایشان از دولت نهم و شخص رئیس جمهور احمدی نژاد و حتی تعبیر "حمایت خاص" با ذکر دلایل متعددی که بارها بر شمردند، نه تنها حاضر نیستند قدمی و قلمی در حمایت از دولت اسلامی بردارند که به انحای مختلف در کارشکنی و تضعیف بجا و نابجای فراوان هم فروگذار نمی کنند و از تخریب های متعدد دشمن هم قند توی دلشان آب می شود. نگاه کنید به مطالب و نوشته های همه روزه و همه صفحه روزنامه های حزب الله و تهران امروز که توسط آقای قالیباف پشتیبانی می شوند و روزنامه جمهوری اسلامی که در ستون جهت اطلاع خود همه روزه یک طعنه و کنایه به احمدی نژاد و دولت دارد و اگر از سایت های منتسب به آقای هاشمی رفسنجانی و آقای قالیباف کم بیاورد، از رادیو امریکا و سایت های بیگانه برای طعنه زدن به دولت مردمی اسلامی دریغ نمی کند! در چنین شرایطی، چرا باید از فحاشی های آقای محتشمی پور به آیت الله مصباح که رهبر انقلاب او را در نبود استاد شهید مرتضی مطهری بهترین جایگزین ایشان برای نسل جوان معرفی کردند، جا بخوریم؟ چرا باید از جستجو و تلاش های ارزشمند! "روحانی" مسلمان، آقای منتجب نیا در یافتن نادرترین شایعات ممکنه و منتشره در سایت های ضد انقلاب، بهایی و صهیونیستی علیه احمدی نژاد تعجب کنیم؟ چرا باید از اینکه روزنامه جمهوری اسلامی در باره این تهمت های ناجوانمردانه به رئیس جمهور حکومت اسلامی حتی یک کلمه هم در ستون جهت اطلاع یا بخش اخبار عادی خود ننوشت، شگفت زده شویم؟ الحمد لله که جا برای چاپ عکس ها و رپرتاژ آگهی های آقایان رفسنجانی و قالیباف و... فراوان است و وقیحانه ترین مقاله علیه احمدی نژاد ارزش آن را ندارد که به آن بپردازیم. البته در یک خبر دو پاراگرافی به احضار مدیرمسئول اعتمادملی به دادگاه به دلیل "تشویش اذهان عمومی" اشاره می کنیم اما با اینکه در خبر تشریح شود که این تشویش چه بوده، عامدانه از ذکر دلیل آن خودداری می کنیم تا نکند مخاطبان روزنامه ما متوجه شوند که به احمدی نژاد نامی که احتمالاً رئیس جمهور این کشور است، توهین و فحاشی شده است! *** ممکن است کسانی که تا اینجای این نوشته را خوانده اند، تصور کنند این مطلب در دفاع از دکتر احمدی نژاد است. در حالی که من از اول که تصمیم به نوشتن این نوشته گرفتم، هدف دیگری داشتم و ذکر فحاشی های سابقه دار جریانات مختلف را در این سال ها فقط به عنوان یک مقدمه و برای عادی بودن آن نوشتم. معتقدم که این فحاشی ها و این توهین ها و این تخریب ها به خصوص در سال های پس از ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد، صرفاً علیه او نبوده است و هدف اصلی احمدی نژاد نیست. یادآور می شوم که ذکر سلام به امام زمان(عج) در ابتدای سخنان وی که با واکنش های استهزا آمیز برخی مواجه شد، توصیه وی به کشیدن راه آهن قم- جمکران که به مسخره کردن او انجامید، تأکیدات مکرر وی بر امداد گرفتن از معنویات و فیض امام زمان(عج) در مقاطع مختلف، همه و همه نشان می دهد که آنها با امام زمان(ع) مشکل دارند نه با احمدی نژاد؛ با معنوی شدن گفتار و کردار مسئولان عالی کشور مخالفند نه با شخص احمدی نژاد؛ از الگو شدن و ترویج این شیوه ادب ورزیدن به امام معصوم(ع) می ترسند نه از شخص رئیس جمهور. این کار سختی نیست که به معروفترین سایتهای ضد دین فارسی اینترنت مراجعه شود تا معلوم شود که کدام بخشهای سخنان رئیس جمهور به استهزا گرفته شده است و حتی کدام رویدادهای معنوی کشور واکنش آنان را بر انگیخته است. من یقین دارم بخش اعظم مخالفتهای دشمنان ما و استهزایی که بخصوص در باب توجه احمدی نژاد به مهدی موعود"عج" می شود مربوط به خود اندیشه مهدویت و تاثیر آن در زندگی انسان است و شخص احمدی نژاد بجز ترویج این اندیشه و دکترین هیچ گناه دیگری ندارد. دوستان و مخاطبان می توانند نمونه های فراوانی از این ماجرا را جست و جو کنند و در بخش نظرات یاد آور شوند. در این میان البته فحاشانی چون آقای منتجب نیا - که از قضا در اول نوشته اش شیپور را از سر گشادش زده است و از مظلوم ماندن امام زمان سخن گفته است - و نیز اشخاص و روزنامه هایی چون جمهوری اسلامی به بهانه مبارزه با خرافات، اصل این اندیشه مهدوی و نقش بی برو برگرد آن در زندگی انسان امروز را - فقط از سر حسادتهای انتخاباتی و غیر انتخاباتی - انکار می کنند. و چه باک که: ان الله یدافع عن الذین آمنوا تقي دژاكام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]