واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خواهر احمدینژاد بودن حس خوبی دارد... دانستن از جزئیات زندگی خانوادهای كه تا سه سال پیش ناشناس بودند و امروز به خاطر تاكید به عدالت و سادهزیستی حتی در قلب قاره سرخ نشانی دارند، خیلی جذاب است. رییسجمهور و خانوادهاش را میگوییم، احمدینژاد را كه به خاطر مشغلههایش به آسانی نمیتوان یافت، اما خواهرش را چرا؛ همان سیب از دو نیم شده با رییسجمهور كه یكسالی میشود به جمع اعضای شورای شهر تهران پیوسته است.زیاد اهل مصاحبه نیست؛ اما تا میشنود میخواهیم از زندگی خصوصیاش بپرسیم، استقبال میكند. میگوید: «به شرطی كه سوالاتتان خیلی خصوصی نباشد؟»او همان جایی را برای این گفتوگو انتخاب میكند كه جلسات غیرعلنی اعضای شورا برگزار میشود. بسیار خوب خانم احمدینژاد! به ما بگویید «خواهر رییسجمهور بودن چه لذتی دارد؟»میگوید سوال سختی پرسیدید «به نظر من خواهر دكتر محمود احمدینژاد بودن حس خوبی دارد.» در همین دقایقی كه با شما به عنوان خواهر رییسجمهور همراه و همكلام شدهام تا حدودی احساس قدرت میكنم، خودتان هم این قدرت را به واسطه این «نسبت» احساس میكنید؟چون ایشان بالاترین مسوولیت اجرایی كشور را دارد، من هم احساس مسوولیت میكنم؛ چرا كه به دلیل نسبتی كه میان ما (بستگان نزدیك) و آقای دكتر وجود دارد، مردم از ما هم انتظار حل مشكلاتشان را دارند.به نظر میرسد مشكلات زیادی را از این راه، حل كرده باشید.بله، خیلی، مشكلاتی كه به دستگاههای اجرایی مربوط میشود سعی میكنم با ارسال نامهای، حلشان كنم.از بحث اصلی دور نشویم، رابطه شما با برادرتان خوب است؟همیشه صمیمانه بوده؛ در گذشته و در حال حاضر.از زمانی كه آقای احمدینژاد در جایگاه ریاستجمهوری قرار گرفتهاند، مانند گذشته صله ارحام را به جای میآورند؟به طور طبیعی با توجه به اینكه مشغله ایشان خیلی زیاد است، این دیدارها نمیتواند مثل گذشته باشد؛ اما از نظر عاطفی مثل گذشته از احوال ما باخبر هستند.این دیدارها به راحتی و به دور از تشریفات اداری انجام میشود؟برای ما تشریفات وجود ندارد، اگر بدانم ایشان در جلسه هیات دولت یا سفرهای استانی هستند، انتظار ندارم وقتی با دفترشان تماس میگیرم، ارتباط برقرار شود.خب زمانی هم ایشان در این جلسات نیستند و مواقعی كه برنامه كاری ایشان را نمیدانم تماس میگیرم، آنها هم ارتباط را برقرار میكنند و من با ایشان صحبت میكنم یا حتی مواقعی كه از سفرهای طولانی یا خارج از كشور بازمیگردند به عنوان یك خواهر دلم برایشان تنگ میشود، تماس میگیرم، احوالپرسی میكنم و خداقوت میگویم به ایشان.معمولا هرچند وقت یك بار به ملاقات یكدیگر میروید؟دیرتر از یك ماه نمیشود، حال ممكن است هفتهای یك بار هم این دیدارها انجام شود.با این حساب آخرین بار چه زمانی آقای دكتر را ملاقات كردید؟در تلویزیون و رسانهها كه ایشان را میبینیم، اما آخرین بار زمانی بود كه از سفر هند و پاكستان و میانمار بازگشته بودند و من به دیدارشان رفتم.در امور شهر هم از ایشان مشورت میگیرید؟بله، بعضی مواقع كه فكر میكنم به مشورت ایشان نیاز است مشاوره میگیرم. گاهی در میان اعضای شورا این بحث مطرح میشود كه دولت در برخی مسائل با مدیران شهر همكاری نمیكند. شما در جایگاه یكی از اعضای شورا این بحثها را قبول دارید؟خیر، من با اصل موضوع مشكل دارم و قبول ندارم كه دولت با شهرداری یا شورا همكاری نمیكند.منظورم آقای احمدینژاد نیست. شاید این مقاومتها در بدنه دولت وجود داشته باشد.شاید به دلیل برخی ناهماهنگیها در بدنه دولت، من مشكلات را به اطلاع ایشان رسانیدهام یا خود آقای دكتر از طرق دیگر مطلع شدهاند و مستقیما مشكل را حل كردهاند. در برخی از موارد هم كه دوستان در شورا و شهرداری فكر میكردند، بهتر است خود آقای دكتر مستقیما ورود پیدا كنند، نامهای به من دادهاند تا به ایشان برسانم.در كدام مورد این اتفاق افتاد؟فكر میكنم در بحث سهمیهبندی سوخت بود، بحث سهمیهبندی سوخت یك طرح كلانی بود كه فكر میكنم فقط این دولت جرات ورود به آن را داشت. خب طرح بزرگی بود كه میبایست گذاشت زمان مشكلات را نشان میداد تا به تدریج دولت برای حل این مشكلات قدم بردارد. اما بسیاری عجله میكردند و انتظار داشتند دولت به سرعت وارد عمل شود و مشكلات را حل كند. یك موردی بود به من مراجعه شد و من آن را به آقای دكتر اطلاع دادم؛ حتی ایشان تعجب هم كردند و گفتند قرار نبود، روال اجرای این طرح این گونه باشد، پس از آن تماس گرفتند و مشكل را حل كردند. دقیقا به كدام مورد اشاره میكنید؟بحث قیمت هر لیتر سوخت خودروهای شهرداری بود.آیا انتقاداتی كه گاهی از سوی اعضای شورا در خصوص ارتباط دولت و شهرداری مطرح میشود، به آقای دكتر منتقل میكنید؟نمونهای از آن بحث تغییر ساعت بود كه مورد اعتراض اعضای شورا قرار گرفت، به این خاطر كه در اغلب مواقع اعضای شورا و مسوولان شهرداری در مراحل آخر اجرای طرحهایی كه روال عادی شهر را تحت تاثیر قرار میدهد، درجریان قرار میگیرند.بحث تغییر ساعت كه به شورا مربوط نیست.اما این اعضای شورا یا شهرداریها هستند كه از نزدیك از جزئیات مشكلات شهر مطلع هستند و شاید از زیر و بم آن باخبر...خلاصه اینكه دولت برای تغییر ساعت مطالعات دقیقی داشت و آن را به مجلس ارائه كرد و رای هم آورد. البته من معتقدم برخی از این بحثها بیشتر به سیاسیكاری شبیه است، سیاسی بودن بد نیست؛ اما این سیاسیكاری است كه عیب است. از طرح این انتقادها ناراحت هم میشوید؟نه در هر موردی اگر بحث منطقی و عادلانه باشد، ناراحت نمیشوم؛ ولی اگر به حق نباشد ناراحت میشوم؛ البته برخی از این مسائل را جفاكاری میدانم؛ چرا كه برخی مواقع این انتقادها ظلم است و به حق نیست. در این مواقع خیلی متاثر میشوم، بیشتر از این بابت كه ما در مقابل تكتك حركاتمان مسوولیت داریم.این انتقادها را منتقل هم میكنید؟بیشتر این مسائل انعكاس مطبوعاتی دارد و ایشان از طریق رسانهها مطلع میشوند. این نیست كه برای هر موردی به سراغ ایشان بروم، خودشان در جریان همه امور قرار دارند و من مخاطب پاسخهای ایشان نیستم. چه خاطرهای از مراسم ازدواج برادرتان دارید؟هم مراسم من و هم مراسم آقای دكتر در عین سادگی برگزار شد. من فكر میكنم اگر امروز ازدواج كردن سخت شده فقط به خاطر شرایط نیست. اگر جوانی میخواهد در شرایطی ساده زندگی مشترك خود را آغاز كند، باید دید چه موانعی بر سر راهش وجود دارد. این موانع میتواند با نوع انتخابها ارتباط داشته باشد، انتخابهایی كه بیشتر رقابتی و تقلیدی است. اما اگر بدانیم یك زندگی مشترك قرار است بر چه پایههایی مستقر شود، تمام این مسائل به حاشیه رانده میشود، وقتی جوانها 10میلیون یا 8میلیون یا كمتر از این هزینهها را برای مراسم ازدواج هزینه میكنند. آیا نمیشود این مبالغ را به مسكن یا اشتغال خود اختصاص دهند. با این حال مشكلات را هم نمیشود كتمان كرد. البته اینها مختص زمان حاضر نیست، سالی كه من ازدواج كردم، حقوق همسرم دو هزار و سیصد تومان بود و حقوق خودم هم یك هزار و ششصد تومان، اما برای خانهای كه اجاره كرده بودیم باید دو هزار و 500 تومان اجاره میپرداختیم و 5 هزار تومان ودیعه. این نیست كه بگوییم الان یك اتفاق فوقالعادهای افتاده كه قبلا نبوده. جوانهای ما مشكلاتشان این است كه میگویند در فلان موقع روغننباتی مجانی بوده، اما توجه نمیكنند كه همان موقع حقوقها چقدر بوده است.به نظر من یك بخشی را خودمان به خودمان تحمیل میكنیم؛ در عین حال شرایط موجود را هم انكار نمیكنم.برمیگردیم به بحث اصلی خودمان، از دوران كودكی و نوجوانی آقای احمدینژاد بگویید.ایشان پسر بچه باهوشی بودند، فكر میكنم در میان خواهر و برادرها، ایشان از هوش بالایی برخوردار بودند و میشد پیشبینی كرد كه از آینده درخشانی برخوردار خواهد بود.آقای احمدینژاد بزرگتر هستند یا شما؟آقای دكتر. نسبت به ایشان چه احساسی دارید؟خیلی قبولشان دارم و البته خیلی هم به ایشان علاقهمند.منبع: دنیای اقتصاد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]