تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى‏پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815324767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تماشاگرنماها، دختران هوادار در ورزشگاه و ليدرهايي که مدير عامل جابه‌جا مي‌کنند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 آنچنان پذيرايي دلچسبي(؟) از هواداران سپاهان در بازي برگشت شد که آنها بعد از پايان بازي خشونت شان را بر سر اتومبيل هاي خبرنگاران تخليه کردند و هنگام خروج از ورزشگاه فقط مي گفتند "واي به روزي که بياي اصفهان"...همه جاي استاديوم فحش نمي دهند سکوهاي خاصي است که معمولا طرفداران متعصب يا به اصطلاح تيفوسي ها آنجا مي نشينند و فقط فحش، ناسزا و ناراحتي هاي خود از داوري بروز مي دهند... در حال حاضر باشگاه پرسپوليس 100 ليدر فعال در تهران و 20 ليدر در شهرستان هاي هدف دارد که از اين جمع 120 نفره، 55 نفر رسمي و شناخته شده هستند و ديگران زيرمجموعه اين افراد کار مي کنند.     همين چند هفته قبل بود که قهرمان ليگ برتر فوتبال ايران مشخص شد و طي يک مراسم نه چندان جالب کاپ قهرماني به قهرمان اهدا شد. در آن بازي تعدادي از تماشاگران پرسپوليس از فرط خوشحالي و جوگرفتگي به وسط زمين ورزشگاه آزادي پريدند تا تيم محبوبشان را در اين شادي بي نصيب و تنها نگذارند! چيزي که شايد تنها در ايران ديده شود و يا حداقل در چنين سطحي در کشورهاي ديگر ديده نشود. به هر حال برگزاري بازي‌هاي يورو 2008 و پخش مستقيم و غير مستقيم آن از شبکه‌ةاي مختلف سيما يادآوري ضعف‌هاي فرهنگي در ورزشگاه‌هاي کشور را بيش از پيش محسوس مي‌کند. در گزارش اول برنا در خصوص تماشاگران فوتبال در نقاط مختلف جهان بحث هاي مفصلي انجام شد اما گزارش دوم برنا حول همين تماشاگرها و يا به اصطلاح اين تماشاگر نماهاي ايراني است. تماشاگرنماهايي که علاوه بر تيم خود تيم هاي رقيبب، داور و حتي تماشاچيان را هم از الفاظ زشت و رکيک خود بي بهره نمي گذارند.  واي به روزي که بياي اصفهان... شايد هيچ کجاي دنيا رسم نباشد که تماشاگران فوتبال 24 ساعت قبل از شروع بازي پشت درهاي استاديوم چادر بزنند و منتظر باشند تا درهاي ورزشگاه باز شود. اما بازي فوتبال در  ايران با هم جاي دنيا فرق دارد. تماشاگران ايراني معمولا گرما و سرما و باد و باران نمي شناسند و حاضرند ساعت ها منتظر بمانند براي تماشاي بازي تيم مورد علاقه‌شان. به اعتقاد بسياري از افراد اين پشت در ماندن ها گاه عاملي است تا هيجان و استرس بيشتري بر آنها وارد شود و وقتي وارد استاديوم مي شوند کنترلي روي حرکات خود نداشته باشند. اما بسياري از مردم عادي که علاقه اي به رفتن استاديوم ندارند تصور مي کنند که تماشاگران فوتبال از جمله آدم هاي بي‌فرهنگ جامعه هستند که براي تخليه خود مأمني جز استاديوم پيدا نمي کنند به همين خاطر فضاي ورزشگاه هميشه آلوده به شعارهاي ضداخلاقي است. معمولا در افکار عمومي جامعه اين افراد با نام تماشاگر نما ياد مي شوند و حساب آنها از بقيه تماشاگران و هواداراني که در استاديوم حضور دارند جدا مي شود ولي کسي نمي داند تعداد اين به اصطلاح تماشاگر نماها چه قدر است که قادرند تمام شهر را به هم بريزند و گاه خسارت هاي ميليوني وارد کنند و... خشونت ها و درگيري هاي سازمان يافته اي که اين افراد در استاديوم ها ايجاد مي کنند نه تنها تماشاگران و هواداران تيم رقيب، بلكه بازيكنان، داور و... را نيز در بر مي گيرد. و گاه تا مدتها پايه گذار کري خواني هاي بعدي و جنگ هاي فيزيکي و لفظي ميان هواداران مي شود. براي مثال چندي پيش و در بازي رفت تيم هاي پرسپوليس و سپاهان در اصفهان بعد از پايان بازي و آن اتفاقات ناخوشايند که گريبانگير فوتبال کشورمان و آن سرباز بي‌گناه را گرفت، تماشاگران پرسپوليس با الفاظ نه چندان مناسب تماشاگران سپاهاني را تهديد کردند در صورتي که پايشان به ورزشگاه آزادي برسد چنين و چنان مي کنند و... درنتيجه آنچنان پذيرايي دلچسبي(؟) از هواداران سپاهان در بازي برگشت شد که آنها بعد از پايان بازي خشونت شان را بر سر اتومبيل هاي خبرنگاران نشان دادند و هنگام خروج از ورزشگاه فقط مي گفتند "واي به روزي که بياي اصفهان" . بسياري معتقدند اين خط و نشان ها، توهين و فحاشي به تيم مقابل در فوتبال کشور ما عادي شده است و يک راه تخليه احساسات و هيجانات به حساب مي آيد(!؟) که همين به اصطلاح تخليه رواني ـ بخوانيد بي‌فرهنگي عده‌اي تماشاگرنما ـ عاملي شده است که برخي جوانان و خانواده‌ها از حضور در اشتاديوم‌ها خودداري کنند و همچنين اجازه اين حضور را به فرزندان کم‌سن‌وسالشان را نيز ندهند. موضوعي که عامل اصلي عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها شده است. اگرچه خيلي از خانم هاي علاقه مند فوتبال از خيلي وقت پيش بطور غير رسمي(!) با انواع ترفند ها و حيله ها راهي به ورزشگاه پيدا کرده اند و شاهد رفتارها تماشاگران در استاديوم بوده اند. "مينا. م" تا به حال با ترفند هاي مختلف وارد ورزشگاه آزادي شده است و بارها دربي فوتبال کشور را از نزديک تماشا کرده است. يادش نمي آيد چند دفعه وارد استاديوم شده است ولي به خبرنگار برنا مي گويد: وقتي بچه بودم با پدر و برادرم به استاديوم مي رفتم آن موقع کسي با من کار نداشت. وقتي 12 سالم بود جلوي در مانع از ورودم شدند و من با گريه به خانه برگشتم از آن موقع هر وقت که اراده کنم مي توانم به ورزشگاه بروم! اين تماشاگر فوتبال درباره جو ورزشگاه و تماشاگران مي گويد: همه جاي استاديوم فحش نمي دهند سکوهاي خاصي است که معمولا طرفداران متعصب يا به اصطلاح تيفوسي ها آنجا مي نشينند و فقط فحش، ناسزا و ناراحتي هاي خود از داوري بروز مي دهند. به نظر من جو ورزشگاه آنقدر هم که مي گويند آلوده و کثيف نيست. اما به اعتقاد بسياري از کارشناسان، تماشاگران ما هنوز در ورزشگاهها فرهنگ تماشاي فوتبال و تشويق تيم مورد علاقه‌شان را ندارند و در بيشتر مواقع تمام اعضاي خانواده حريف را مورد لطف کلمات و فحش هاي رکيک خود قرار مي دهد بطوري که خود شان هم از شنيدن اين در و گهرها(!) دچار شرم و خجالت مي شوند. تساوي به نفع اموال عمومي علاوه بر رفتارهاي نابهنجار و فحش هايي که در طول مسابقه فوتبال ميان هواداران تيم ها رد و بدل مي شود. بعد از پايان هر بازي فوتبال شادي و سرمستي تماشاگران تيم برنده و يا خشم و ناراحتي تماشاگران تيم برنده عاملي است که خسارت و نابودي گريبانگير اموال عمومي و اتوبوس هاي شرکت واحد بخت برگشته باشد. علي شکوري راننده اتوبوس است و تا به حال يکبار براي جابه جايي تماشاگران فوتبال راهي استاديوم شده است. از فوتبال چيز زيادي نمي داند تنها دغدغه اش خسارتي است که بعد از ماهها هنوز بر پيکر اتوبوسش خودنمايي مي کند؛ به خبرنگار برنا مي گويد: معلوم نيست تماشاگران تيمي که برنده شده اند با صندلي و پنجره هاي اتوبوس چه کار دارند. براي اين اوباش فرقي نمي کند که برنده باشند يا بازنده. آنها مي خواهند انرژي مثبت و يا منفي خود را خالي کنند و وقتي از استاديوم خارج مي شوند بجز اموال عمومي چيز ديگري دم دستشان نيست که به جانش بيفتند. از منظر روانشناسي بازي فوتبال و بدنبال آن تخريب اموال عمومي جزو مفاهيم عصيانگري و خرابي ( vandal)محسوب مي شود. چرا که اين مفهوم بيشتر به کساني اطلاق مي‌شود که با حالت اعتراض به دلايل مختلف دست به تخريب مي‌زنند. در واقع، تخريب(vandalism )نوعي انحراف رفتارى است که با انتظارات جامعه منطبق و سازگار نيست و عموما زمانى رخ مى‌دهد که فرد يا گروهى معيارهاى جامعه را رعايت نکنند.‎ تحقيقات نشان داده است زماني که يک بازي از حساسيت زيادي برخوردار نباشد و اشتباهات داوري تاثير چنداني در نتيجه بازي نداشته باشند و يا زماني که دو تيم به تساوي رضايت دهند کمترين ميزان خسارت به اموال عمومي مشاهده شده است و تماشاگران سرشان را پايين مي اندازند و به آرامي مسير خانه شان را در پيش مي گيرند. از سوي ديگر بررسي ها نشان مي دهد که رفتارهاي پرخاشگرانه و تخريبي در ورزشگاه‌ها مانند ساير رفتارهاي اجتماعي محصول يادگيري و تجربه بوده و تماشاگران فوتبال پرخاشگري و تخريب تأسيسات و متعلقات عمومي را در ورزشگاه و يا خارج از آن در انبوه تماشاگران مي‌آموزند و بدون تفكر و انديشه تقليد مي‌كنند. زيرابا توجه به نظريات گوستاو لوبون تماشاگران فوتبال يک انبوه خلق اند که وقتي حرکتي در جماعتي برانگيخته مي‌شود واكنش‌هاي عاطفي و هيجاني از شخصي به شخص ديگر گسترش مي‌يابد.  ليدرها؛ رهبران سکوهاي استاديوم آنهايي که براي تماشاي مسابقات فوتبال به ورزشگاه مي روند احتمالا افرادي را ديده اند که در سکوهاي مختلف روبروي تماشاچيان و پشت به زمين در حال راهنمايي تماشاچيان و دادن شعارهاي خاص اند و گاه طبل و بوقي هم همراهشان است. در اصطلاح به اين افراد ليدر مي گويند که اگر نگوييم درهمه ولي در 99 درصد بازيهاي تيم هايشان در ورزشگاهها حضور دارند و به تشويق تيمشان مي پردازند. اين افراد معمولا کساني هستند که از کودکي علاقه زيادي به استاديوم دارند و بيشتر مسابقات تيم محبوبشان را از نزديک نگاه مي کنند وقتي هم برزگتر شدند در صورتي که يک شانس و يک صداي خوب داشته باشند مي توانند زندگي خود را با هورا کشيدن روي سکوهاي استاديوم بگذرانند و...  ليدرها آنقدر قدرت دارند که قادرند شعارهاي تماشاچي ها را جهت بدهند و گاه آنها را عليه مربيان تيم ها بشورانند. چندي پيش يکي از ليدرهاي متعصب صنعت نفت آبادان توانسته بود هواداران اين تيم را عليه مربي وقت اين تيم تحريک کند و يک دعواي درست و حسابي را در زمين به راه بيندازد!! هواداران آبي‌دوست مطمئنا «سهراب‌بوقي» را مثل پيراهن و هويت باشگاه خود مي‌ستايند و پرسپوليسي‌ها بعد از فوت «محمدبوقي» سال‌هاست که دل به جوان‌ترهايي مثل اسماعيل‌بيگي خوش کرده‌اند؛ مرداني که هر روز سرودي تازه در وصف تيم ، مربي و بازيکنان مي سرايند و آن را براي تماشاچي ها مي خوانند، تا پس از آنها تکرار کنند. خيلي ها تصور مي کنند که اين ليدرها هم مثل بعضي از تماشاگران بايد يک سري آدم هوچي و لمپن باشند اما جالب است بدانيد که حدود نيمي از ليدر هاي پرسپوليس داراي مدرک تحصيلي ديپلم و بالاتر بوده و در بين آنها دکتر، معلم، وکيل، حقوقدان، فوق ليسانس، مهندس صنايع، افرادي مسلط به زبان هاي خارجي و... ديده مي شود! اين وضعيت ميان ليدرهاي استقلال هم به چشم مي‌خورد. يکي مهندس معماري، ديگري واردکننده و توليدکننده تجهيزات پزشکي ورزشي و يا ديگري دبير است. اسماعيل بيگي، رئيس کانون هواداران پرسپوليس و يکي از ليدرهاي فعال در خصوص توانايي يک ليدر و هوادار قوي مي گويد: ما توانايي جابه جا کردن يک مسئول را داريم و قادريم يک تشکيلات، مربي يا بازيگر را تخريب کنيم. ما طرح هاي زيادي از جمله طرح پليس ورزشي و پليس هوادار را ارائه داديم ولي متأسفانه افرادي از طرح هاي ما سوء استفاده کردند و در اين ميان پول به جيب زدند. در دوره هاي قبل ما باج مي گرفتيم تا يک باشگاه و يا يک بازيکن را تشويق کنيم ولي در حال حاضر مسئولان باشگاه با کار آفريني براي ليدر ها آنها را دلگرم مي کنند. در حال حاضر باشگاه پرسپوليس 100 ليدر فعال در تهران و 20 ليدر در شهرستان هاي هدف دارد که از اين جمع 120 نفره، 55 نفر رسمي و شناخته شده هستند و ديگران زيرمجموعه اين افراد کار مي کنند. اما در نقطه مقابل استقلالي ها 95 ليدر در تهران و شهرستان ها دارند که حدود 40 نفر از آنها به شکل شاخص تر فعاليت مي کنند، اما هر دو باشگاه صاحب 10ليدر اصلي هستند که وظيفه کنترل جو سکوها را به عهده دارند. اين 10 ليدر پرسپوليس و يا 10 ليدر استقلال در روزهاي مسابقه ميان سکوها و در جايگاه هاي مشخص خود پخش مي شوند. به گزارش برنا، قدرت اين ليدرها همانند رهبران افکاري است که پل لازاسفلد از آنها ياد مي کند که قادرند جهت فکري يک گروه را کاملا دگرگون کنند. به عنوان مثال تا همين چند وقت قبل هواداران تيم هاي مختلف، وقتي از تصميمات داوري در حين مسابقه شاکي مي شدند فحش هايي نثار داور مي کردند که تلويزيون مجبور مي شد صداي ورزشگاه را کم و يا محو کند تا صدا به گوش مردمي که در منازل نشسته اند نرسد، اما همين فحش هاي رکيک عاملي شد تا داوران مطرح کشور بارها و بارها از تيم ها شکايت کنند و جريمه و محروميت و... نصيب تيم ها شود. از همين رو چندي نگذشت که شعار " داور دقت کن " جايگزين آن شعار شد. تکرار اين شعار توسط طرفداران تيم ها براي گوشزد و اعتراض به داوري از جمله فعاليت هايي بود که توسط ليدرهاي تيم ها انجام شد. البته در مواردي مشاهده شده است که ليدرها تماشاگرن را به سمتي سوق مي دهند که باب ميل خودشان است اما به هر حال آنها رابط مسئولين با تماشاگراني اند هر مسئله اي مي تواند اين تماشاگران را به آشوب و اوباشگري سوق بدهد مسائلي که شايد کمتر به آنها توجه کنيم... گزارش برنا ادامه دارد... 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن