محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828694940
نامه سرگشاده جوانان شيراز به محتشمي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کانون جوانان سعدي شيراز در مقابل هتاکي هاي اخير به آيت الله مصباح يزدي، نامه ي سرگشاده اي را خطاب محتشمي پور نوشت. به گزارش رجانيوز ، در اين نامه سرگشاده آمده است:روزی که ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر حداد عادل علی رغم همه بداخلاقی شما، اختیارات امور فلسطین را به حضرتعالی سپرد، خوشحال شدیم تا شاید بتوانید عینک بدبینی به عالم و آدم را از چشمتان بردارید تا مبادا اعمال گذشته خود را به وادی حبط عمل حواله نمائید. البته در کنار خوشحالی از واگذاری مسئولیت جدید، آرزو می کردیم مبادا عمل احساساتی حضرتعالی گل نموده، دسته گل به آب دهید. در کنار محسّنات خوبی که دارید، گاهی خودبینی، خودخواهی، تکبر و خودکامگی شما را قلقلک می دهد. در چنین وضعی احساسات شما حتی توسط عقلتان قابل کنترل نبوده، با زبان درندگی، گزندگی و عربده کشی، فردی را سبیل قرار می دهید تا خود را تخلیه نمائید. در ادامه اين نامه آمده است: یادتان می باشد در حمله اول آمریکا به عراق برای بازپس گیری کویت از صدام، در تحلیلی مضحک، صدام را همچون خالدین ولید معرفی و خواستار کمک به صدام شدید؟ یقیناً این تصمیم از روی تفکر نبود بلکه غلیان احساسات بود. یادتان می باشد در هفته نامه بیان خود چه کردید؟ کسی از گیوتین تهمت شما سالم بیرون آمد؟ کاری کردید که علی رغم آنهمه تأکید امام راحل و فقید (ره) به رعایت قانون، چنان به نافرمانی مدنی و قانون شکنی ادامه دادید که قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی که بدست امام راحل (ره) بنیان شده، مجبور شد با لغو امتیاز هفته نامه بیان، شما را محکوم به تخلف از قانون نموده و صلاحیت شما را برای داشتن هجمه نامه به جای هفته نامه رد نماید. وقتی در سمت وزیر کشور طی نامه به امام راحل (ره)، خواستار تعیین تکلیف نهضت آزادی شدید و پاسخ نیکو دریافت کردید، آنقدر خوشحال شدیم که در پوست خود نمی گنجیدیم پس از افشای اولیه نامه های رد و بدل شده توسط حضرتعالی و درگیر شدن با امثال ابراهیم یزدی و عزت ا... سحابی در این قضیه و محکوم نمودن آنها ما را به وجد آورید اما دیری نپائید که با حمایت تلویحی از نهضت آزادی آنچنان رنگ عوض کردید که باورش برایمان سخت بود. جوانان شيراز در ادامه اين نامه آورده اند:حتماً یادتان هست که در مجلس چهارم دوستانت می خواستند حضرتعالی را مقرب منحصر به فرد امام راحل (ره) غالب نمایند اما آن رهبر فرزانه و حکیم طی نامه ای فرمودند: محتشمی پور و ناطق نوری برای من فرقی ندارند، هر دو انقلابی، متعهد و خدمتگذار می باشند. صد در صد می دانید، طی نامه حجت الاسلام محمدعلی انصاری و پاسخ امام راحل (ره) که به منشور برادری مشهور شد، امام راحل (ره) روحانیت و روحانیون و جامعه مدرسین و... را همسان، انقلابی، متعهد و خدمتگذار معرفی تا کسی نتواند خود را تافته جدابافته تلقی و دیگران را نفی تا خود را اثبات نماید. یادتان نرفته که در آستانه مجلس سوم، یاران شما در دفتر تحکیم وحدت درب مسجد دانشگاه تهران را به روی ناطق نوری بستند و اتهام اسلام آمریکایی را حواله رقیبان کردید تا جائی به جوسازی پرداختند که آیت الله محمد یزدی که چند دوره نایب رئیس مجلس بود رای نیاورد و امام راحل (ره) بلافاصله ایشان را به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب نمودند. از آن پس در دوران وزارت خود چنان بر سر مسئله نظارت استصوابی شورای نگهبان لجوجانه موضع گرفتید که مجلس پنجم بمنظور جلوگیری از لجاجت شما، نظارت استصوابی را مصوب قانونی نمود تا من بعد نتوانید به نافرمانی مدنی بپردازید. بزرگترین جفا و ظلم به امام خمینی (ره) این است که گروهی آن بزرگوار را متعلق و محدود به خود نماید و رقبای خود را با اتهام دوری از خط امام راحل (ره) مهجور سازد. تندروی امثال شما همگام با باند مهدی هاشمی، عماالدین باقی و اکبر گنجی برعلیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تا جایی پیش رفت که امام راحل (ره) فرمودند: اگر جذب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نشوید دچار اسلام آمریکایی می شوید. اینها و صدها نمونه دیگر نشان می دهد، حتی در زمان حیات امام راحل (ره) تحلیل و برداشت درستی از اندیشه امام خمینی (ره) نداشتید و بعضاً نظرات، سطحی و لجوجانه خود را به امام راحل (ره) نسبت می دادید تا رقبای خود را کنار بزنید. با این مقدمه تمایل داریم به نقد سخنان حضرتعالی در حسینیه اعظم اصفهان که به دعوت آیت ا... طاهری و توصیه ایشان افاضه نموده اید بپردازیم. امید داریم بعنوان پایبندان به اصول و ارزشهای اندیشه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بتوانیم در تنویر افکار عمومی گامی هر چند کوتاه برداریم. (به نقل از صفحه اول روزنامه اعتماد ملی 19/3/87) 1-باور نمی کردیم حضرتعالی که ادعای پایبندی به اندیشه های امام راحل (ره) را دارید به کانونی در اصفهان پای بگذارید که روزی پاتوق باند مهدی هاشمی معدوم بوده و اینک به ستاد و پاتوق باند حامیان قائم مقام معزول تبدیل و برعلیه نظام اسلامی و ولایت مطلقه فقیه ما ترک امام راحل (ره) شمشیر از رو بسته اند؟! 2-فرموده اید: «آیا این مظلومیت انقلاب و امام نیست که تمام کسانی که همراه امام بودند کنار روند و مجموعه ای که یک روز هم با انقلاب و امام نبودند بیایند و داعیه دار و مفسر انقلاب اسلامی شوند.» آقای محتشمی پور فقط شما و باند شما همراه امام بودند؟ این جفای به انقلاب و امام راحل (ره) نیست که خیل عظیم یاران موجود امام راحل (ره) را برای مقاصد سیاسی انکار کنید؟ آیا رهبر نظام، سران سه قوه (هاشمی شاهرودی، احمدی نژاد، لاریجانی)، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایت الله جنتی، ایت الله مهدوی کنی، عسکر اولادی، بادامچیان، دکتر توکلی، حداد عادل، سرلشکر جعفری، رضایی، صفوی، اعضای مجلس خبرگان رهبری، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر مسئولین مشغول به خدمت مثل ائمه جمعه مراکز استانها و... از یاران امام راحل (ره) نبود و نیستند؟ میزان ریزشهای انقلاب آنقدر اندک است که مقایسه آن با رویشهای انقلاب جفا و ستم به نظام اسلامی و امام راحل (ره) به حساب می آید؟ مشکل حضرتعالی این است که خود را محور انقلاب پنداشته، همه را می خواهید با تحلیل ناقص خود تفسیر کنید که غیرممکن است. چنانچه بعضی از مدعیان توسط مردم کنار گذاشته شدند و به آنها رای ندادند، علت از مردم نیست زیرا مردم همان کسانی هستند که شما سنگ آنها را به سینه می زنید و در نوزدهمین سالگرد امام راحل (ره) عشق و وفاداری و پایبندی خود را به آرمانهای امام و رهبری به نمایش گذاشتند. وقتی مردم تهران در عصر حاکمیت مطلق اصلاح طلبان در دولت و مجلس کمتر از یک درصد (000/70 نفر) به شما رای می دهند و 99% شما را قبول ندارند، مقصر کیست؟ مردم یا عملکرد ناصواب شما؟ با فرافکنی چرا بدنبال اصلاح و بازگشت خود به اصول نمی اندیشید؟ 3-فرموده اید: «فردی مطرح می کند که این جمهوریت که امام از آن دم می زند، بر اساس مقتضیات قبل از انقلاب مطرح شده است وگرنه رای مردم ملاک نیست و در اسلام جمهوری نداریم یعنی این آقا که در رأس فرقه مصباحیه قرار گرفته است به دنبال ریشه کن کردن افکار امام است. رای مردم از اصول اسلامی است و تا مردم بیعت نکنند و رای ندهند، هیچ کس مشروعیت پیدا نمی کند و این اصول غیرقابل خدشه اسلامی است.» فکر می کنیم دچار توهم توطئه شده اید و هر فکر و اندیشه مغایر با خود را در خیال طراحی و سپس بر اساس طراحی خود به آن حمله می کنید. شهید مطهری در همان اوایل انقلاب در میزگردی با سروش که از صدا و سیما پخش و اینک در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی به چاپ رسیده، جمهوریت را قالب پذیرفته شده نظام و اسلامیت را محتوای آن قالب معرفی کردند. این تمثل ظرف و مظروف بهترین تعبیر از جایگاه اسلامیت و جمهوریت بوده و هست و هیچ معتقدی به نظام و رهبری آنرا نفی نکرده و نمی کند منتهی جمعی از دوستان شما در عصر اصلاحات دچار چنان پارادوکسی شدند که می خواستند جای قالب و محتوی و ظرف و مظروف را عوض کنند که نتوانستند. متأسفانه در همین سخن شما پیرامون جمهوری و اسلام اندیشه ناصواب عصر اصلاحات بصورت پررنگ حاکم شده و با اندیشه امام راحل (ره) مغایرت دارد. منتهی شما جایگاه مقبولیت و مشروعیت را جا به جا کرده اید و همین تفکر نشان می دهد نه تنها شناخت کامل و جامعی از اندیشه سیاسی اسلام ندارید بلکه به جنگ با اندیشه امام راحل (ره) برخاسته اید البته ممکن است ناآگاهانه باشد، آنجا که می فرمائید «رای مردم از اصول اسلامی است و تا مردم بیعت نکنند و رای ندهند، هیچ کس مشروعیت پیدا نمی کند» اگر مشروعیت را به معنای اذن شارع مقدس بگیریم که باید هم بگیریم. مشروعیت از آن خداست و مقبولیت از آن مردم است. یعنی هر حاکم مشروعی چنانچه مقبولیت مردمی نداشته باشد نمی تواند تشکیل حکومت داده و مجری قانون باشد. مردم مشروعیت نمی دهند و جای خداوند تصمیم نمی گیرند منتهی با بیعت مقبولیت اعطاء می کنند. لازمه سخن شما این است که چون مردم عصر علی (ع) با سه خلیفه غیرعلی (ع) بیعت کردند، آنها مشروع و چون با علی بیعت نکردند امامت علی (ع) می شود نامشروع. آیا بیعت یا رای مردم مشروعیت به حاکم می دهد؟ با توجه به این تفکر ضد اسلامی شما پس هیچکدام از ائمه مشروعیت نداشتند!؟ چطور این برداشت ضداسلامی را بعنوان اصول مسلم اسلامی قلمداد کرده اید؟ منصوبین الهی مثل پیامبر (ص) و ائمه معصومین و منصوبین ائمه معصومین (ع) چه مردم بیعت کنند و رای دهند و چه بیعت نکنند و رای ندهند، مشروعیت دارند منتهی زمانی می توانند حکومت تشکیل دهند و به اجرای دستورات خداوند بپردازند که مقبولیت یا همان بیعت و رای مردم را با خود داشته باشند. این تفکر انحرافی به اسم مردم سالاری، مردم همچون انسان محوری غرب جای خداوند نشسته باید مشروعیت بدهند البته در غرب مشروعیت آنها همان مقبولیت ما مسلمانها ست. منتهی برای آنها مقبولیت و مشروعیت یکی است و آن رای مردم است و بس. منتهی در اسلام مشروعیت از آن خدا یا منصوبین اوست و مقبولیت از آن مردم است. خود بهتر می دانید در برابر دو تفکر، ولی فقیه انتصابی یا انتخابی، امام راحل معتقد به انتصاب بوده و آیت ا... منتظری معتقد به انتخاب، و شما با این سخن نظر آیت ا... منتظری را بر نظر امام ترجیح داده اید و مدعی خط امام هم هستید!؟ آیا خوب است شما را در موضوع ایدئولوگ فرقه اکبریه و احتشامیه معرفی کنند نه حامی تفکرات امام راحل (ره) و انقلاب اسلامی!؟ 4-فرموده اید: «متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد.» آقای محتشمی پور، شما تندروی را در چه می بینید؟ چنانچه گروههای تندروی مثل طالبان که روزی اصلاح طلبان دو آتشه آنها را انقلابی صحنه افغانستان می شناختند، القاعده، سلفی، وهابی و... می خواستند با استخدام کلمات یکی از علمای بزرگ شیعه را مورد هجمه قرار دهند، در برابر هجمه هتاکانه شما لنگ نمی انداختند؟ حتی طلبه های مبتدی شرح امثله خوان از این تحلیل آبکی شما به خنده می افتند. متفکری فرزانه مثل حضرت آیت ا... مصباح یزدی از درک مسائل اولیه اسلام عاجز است و شما که شاگرد مکاسب خوان او هم به حساب نمی آئید می شوید متفکر مسائل اسلام!؟ واقعاً از قیاس جفاکارنه شما دل انسان می گیرد. وای به روزی که امثال شما بخواهید در مسند تولید فکر و اندیشه اسلامی به نظریه پردازی بپردازند، استرجاع توسط مسلمین و حامیان نظام اسلامی و اندیشه امام خمینی (ره) کمترین عکس العملی است که باید فریاد زد. آیا توهین و اتهامات شاخدار شما به حضرت آیت ا... مصباح یزدی با کدامیک از سیره عملی امام خمینی (ره) سنخیت دارد؟ اتفاقاً با اینگونه اتهامات به یک عالم فرزانه اثبات کردید که نه خط امامی هستید و نه از نظام امامت و ولایت شناخت معرفت شناسانه دارید. بمنظور حفظ خط فکری ناصواب خویش از امام راحل (ره) مایه می گذارید و با برداشت ابزارگونه از اندیشه های امام راحل (ره) قصد دارید همچنان مردم را رنگ کنید. جهت اطلاع، حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر رحیمیان عضو دفتر امام راحل (ره) در مصاحبه با رجانیوز می فرمایند: «در خصوص موسسه تحت مدیریت آیت ا... مصباح تنها موردی بود که امام علاوه بر شهریه عمومی که برای طلاب پرداخت می شد، هزینه و بودجه موسسه را هر ماه طی صدور چکی به نام آقای مصباح پرداخت می کردند که این مطلب حکایت از اطمینان کامل امام به عملکرد علمی و سیستم آموزشی آقای مصباح داشت. نسل انقلاب هیچگاه مناظرات آقای مصباح با سران و اندیشمندان کمونیست و مارکسیست و تفوق و قدرت علمی ایشان را که اوایل پیروزی انقلاب از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد را فراموش نخواهد کرد.» حضرتعالی در برابر این اتهام که (هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد) چه پاسخی دارید؟ آیا امام راحل (ره) به موسسه ای کمک مالی می کرد که تفکر طالبانی و جاهلانه صدر اسلام داشت؟ این چه اتهام ناجوانمردانه به امام راحل (ره) می باشد که شما به امام فقید (ره) می زنید؟ در همین مصاحبه دکتر رحیمیان می فرمایند، امام حاضر به کمک به مدرسه دارالشفاء آقای منتظری و تأسیس کتابخانه توسط یکی از علما نشد اما با اطمینان خاطر به موسسه زیر نظر آیت ا... مصباح کمک می کردند!؟ ای کاش حقارت علمی خود را با شاگردی علما جبران می کردید نه با تهمت و فحاشی بمنظور پائین کشیدن علما و هم سطح خود قرار دادن آنها زیرا اینکار نه تنها بر بار علمی شما نمی افزاید بلکه توشه اندکی را که دارید بر باد می دهد. البته هتاکی بی سابقه شما به حضرت آیت ا... مصباح در حالی صورت می گیرد که موضع صریح و شفاف مقام معظم رهبری پیرامون آن بزرگوار را می دانید، چنانچه آگاهانه دست به این اقدام هتاکانه زده اید، یقین بدانید که هنوز یاران وفادار خمینی (ره) و مریدان صادق مقام معظم رهبری خلف صالح آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، نمرده اند که اجازه دهند هر اتهامی را به یاران امام و رهبری حواله کنید. که صبر و حوصله یاران امام و رهبری به سر آید. بمنظور آگاهی بیشتر از موضع مقام معظم رهبری پیرامون آن عالم فرزانه، بخش اندکی از نظرات آن بزرگوار را به استناد آورده، امید داریم اینگونه هتاکیها ادامه نیابد وگرنه در برابر اتهامات شما ساکتی نمی نشینیم: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسی اسلام ارادت دارم. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبائی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است. من خدا را شکر و حمد می کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت ا... مصباح) شدیداً علاقمند و قدردان است. به نظر من یکی از چیزهایی که می تواند خیلی کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهای شهید مطهری، از معارفی که امروز بزرگانی بحمدالله هستند؛ از قبیل آقای مصباح و دیگران که واقعاً مبانی فکری اسلامی دست این هاست؛ از این ها استفاده کنند، حتی می شود این ها را ساده کرد، شما می توانید این کار را بکنید.» جناب محتشمی پور، شاگردان مصباح جزو افتخار آفرین ترین طلاب فاضل این مرز و بوم می باشند. جهت اطلاع دکتر علی مصباح فرزند حضرت آیت ا... مصباح، مجتهد فاضل و فارغ التحصیل دوره دکترای جامعه شناسی از معتبرترین دانشگاه کانادا می باشد و تز دکترای ایشان، نقد آخرین نظریات یورگن هابرماس جامعه شناس مشهور آلمانی است. در عصر اصلاحات وقتی به دعوت دکتر مهاجرانی هابرماس به ایران آمده بود، طی ملاقات کوتاه با دکتر علی مصباح، وقتی می فهمد تز دکترای ایشان نقد نظرات اوست به وجد می آید حتی در بازگشت به آلمان با نشریه اشپیگل مصاحبه می کند و چنان با شور از دیدن دکتر علی مصباح سخن می گوید که همه به وجود چنین متفکران جوانی افتخار می کنند. آیا اتهام طالبانیگری و جهالت صدر اسلام به اینگونه دانشمندان، جفا به اسلام و تشیع نیست؟ جا دارد به خود آئید، تا تحت تأثیر اندیشه های باطل شوهر خواهرت، تاج زاده سارق آرای مردم تهران قرار نگیرد به دامن اندیشه های اسلام ناب محمدی (ص) امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری باز گردید تا خدای ناکرده در باتلاق اسلام آمریکایی گرفتارتان نسازند. هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم خداوند همه ما را هدایت نماید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 729]
-
گوناگون
پربازدیدترینها