واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سيماي آفتاب جماران
مقدمه:
سالي ديگر از فراق غمبار خميني كبير ـ آفتاب جماران ـ و قبله قبيله عاشقان گذشت، و او همچنان در آسمان دلمان ميدرخشد و از سرير ملكوت نظارهگر سيرت و صورت افكار و اعمال و آمال ماست. با آن كه دير زماني است امام عزيزمان ـ آن مهربانترين پدر ـ همچون مرغ باغ ملكوت، بانگ رحيل سرداده است، ولي هنوز سراچه گليِ دلمان، بهانه دلتنگي او را ميگيرد و چشمان غبار ـ گرفتهمان آبشار هجران او را جاري ميكند. به راستي كه حديث فراق يار نه آن ميكند كه بتوان گفت.
ياد باد آن روزگاران ياد باد. ياد باد هنگامه شيرين لحظات حضورت، اي سرسلسله آلالههاي سرخ انقلاب. ياد باد جلوس مركب عاشقانهات در ميادين سخت مبارزه با دجالان ستمگر تاريخ و متحجران و مقدس مآبان عافيتطلب.
ياد باد انوار كلمات جادوييات از بلنداي جماران كه بر اذهان تشنهمان ميباريد و چون «نور المستوحشين فيالظلم» مشعل هدايتمان بوده ياد باد آن روزگاران كه هيبت بتهاي بزرگي چون محمدرضا شاه،كارتر، سلمان رشدي، صدام، گورباچف و ساير شياطين شرق و غرب، و ايادي داخلي و خارجي آنان را شكستي و طعم كرامت و بزرگي را به مشام مسلمين جهان چشاندي.
اي خلاصه خوبيها! اي مهربانترين پدر! جاي خالي نگاهت هميشه در حسينيه دلهاي عزادارانت محسوس است و هر صبح و شام چشمانمان به ضريح مطهرت دوخته است. اين كه در اين يخبندان فراق، تنها به عظمت راهي كه تو براي ما گشودهاي و سيرهاي كه از سيماي آفتاب گونهات به يادگار مانده ميانديشيم تا با مرور دوباره آن، اندكي از عطش بي تو بودنمان را فرو نشانيم و با تمسك به طريقت آسمانيات، كشتي زندگيمان را در توفان انحرافات فردي و اجتماعي به سلامت، به ساحل سعادت سوق دهيم.
سيماي امام در آيينه خاطرات
* حضرت امام برخلاف بسياري از مقامات سياسي و اداري، حساسيت ويژهاي نسبت به حفظ بيتالمال داشت و همواره نزديكان خود و مسئولان و ساير افراد جامعه را از سوءاستفاده از بيتالمال و اموال دولتي نهي ميفرمود و به هيچ يك از نزديكان خود اجازه استفاده از بيتالمال را نميداد و در صورت تخلف با آنها برخورد ميكرد.
* من اتاق حضرت امام را از نزديك مشاهده كردهام. اتاقي كوچك با يك مبل قديمي و كهنه و فرشي كه از كهنگي رنگ و روي آن رفته بود. به طوري كه اگر آن فرش را به يك فرد عادي و معمولي هم ميدادند، شايد خجالت ميكشيد آن را زير پايش بيندازد! اين در حالي بود كه زندگي برخي از مسئولين حتي در شهرستانها از چنان تشريفات و زرق و برقي برخوردار بوده و هست كه اصلاً با زندگي و سيره حضرت امام زمين تا آسمان تفاوت دارد.
* امام توجه و علاقه خاصي به مردم، بويژه اقشار محروم و مستضعف جامعه داشت و با وجود 8 سال جنگ تحميلي و كمبود بودجه دولتي و مشكلات اقتصادي كه وجود داشت، ولي معظم له اجازه نميدادند كه تورم بيرويه افزايش يابد و مردم دچار فشار اقتصادي و معيشتي شوند. به همين خاطر در دوران جنگ تحميلي، عليرغم همه مشكلات داخلي و خارجي و محاصره اقتصادي، مردم تا حدودي راحت زندگي ميكردند و شاهد گراني زيادي نبوديم.
* علاقه امام به اهل بيت در حد وصف ناشدني بود. امام عاشق آنها بود، عاشقي كه تا صداي «يا حسين» بلند ميشد، او بياختيار اشك ميريخت.
* امام علاقه عجيبي به همسر و فرزندان و نوهها و وابستگان خود داشت؛ به طوري كه اگر حتي يكي از اعضاي دفتر ايشان بيمار ميشد، امام مرتب احوالپرسي ميكردند.
* توقع امام از دستاندركاران و مسئولان نظام اسلامي اين بود كه آنها هم مثل مردم عادي زندگي كنند. ساده و بيآلايش و بيتكلف باشند. مسئولان هر چه بيشتر به دنيا توجه كنند، بيشتر در آن فرو ميروند. امام تأكيد داشتند كه مسئولان به هيچ وجه اسراف نكنند و از بيتالمال بهتر از اموال شخصي خود مواظبت نمايند.
* امام هر گاه خانواده شهيدان و ايثارگران را ملاقات ميكردند، شور و حال عجيبي مييافتند و موكداً سفارش ميكردند كه مسئولان به وضع آنها رسيدگي كنند.
* وقتي بمباران تهران شروع شد، ما رفتيم به امام التماس كرديم كه آقا! ما اينجا يك پناهگاهي ساختهايم، شما تشريف ببريد آنجا. ولي امام فرمودند: برادران من در جبهه باشند، فرزندان من اسير عراق باشند و من بروم در يك اتاق ضد بمب!؟
حتي يك بار موشك عراقي در نزديكي جماران زمين خورد، به طوري كه كتابها روي سر امام ريخت، اما امام از اتاقشان بيرون نرفتند.
* در ابتداي ازدواج خدمت امام رسيديم. ايشان به بنده فرمودند: «اگر شوهرتان ناراحتي و به هر دليلي به شما چيزي گفت و بد سلوكي كرد. شما همان وقت هيچ نگوئيد، اگر چه حق با شما باشد. بگذار وقتي آن حالت عصبانيتش كه فروكش كرد، حرف خود را بزن.» سپس امام عين همين توصيه را هم به شوهرم كردند.
* امام به پسر و نوههايشان ميگفتند كه از زنانشان انتظار كار نداشته باشند و اگر زنانشان كار كردند، محبت كردهاند. البته به دخترها نيز توصيه ميكردند كه كار كنند.
* بسياري از كاتوليكهاي مسيحي در بوسنيهرزگوين ميگفتند: امام خميني يك مرد مقدس است و خيلي تيزبين و زيرك است.
* ظهور شخصيت امام خميني به ما نشان داد كه شرقشناسيهاي غرب، علوم نادرستي هستند. به خاطر آن كه نتوانستند ظهور شخصيتي قوي نظير امام خميني را پيشبيني نمايند.
* نبايد دست به كارهاي نادرستي بزنيم كه در آينده براي مردم و سردمداران حكومت، به عنوان يك روش مورد قبول قرار گيرد. بلكه بايد تلاش كنيم دچار تشريفات زايد نگرديم. حضرت امام در سال 58 بعد از انجام رفراندوم كه مرتباً روزنامهها آگهيهاي تبريك چاپ ميكردند، به من فرمودند: به روزنامهها بگوئيد اين كار طاغوتي را انجام ندهند و متوقف كنند.
* شبها امام از اندرون منزل به بيرون ميآمدند و اگر چراغي روشن بود خاموش ميكردند و فردا توبيخ ميكردند كه چرا شما چراغ را روشن گذاشتهايد؟
* امام هميشه دوست داشتند كه رويشان آراسته و چهرهشان تميز باشد. و به راستي انسان بايد در اين مورد از امام ياد بگيرد. چون آنقدر تميز و نظيف بودند كه هيچ كس را مانند ايشان نديدهام.
حتي يك بار نديدم كه لكه كوچكي روي لباس سفيدشان باشد. چون امام به زيبايي، تميزي و عطر عشق ميورزيدند.
* يك روز براي كاري خدمت حضرت امام رسيدم و ايشان را در حال دوختن و وصلهكردن جورابشان ديدم. گريهام گرفت و به ياد سادهزيستي مولايشان حضرت علي (ع) افتادم.
* اگر شما به نوشتهها، سخنرانيها و پيامهاي حضرت امام توجه داشته باشيد، ميبينيد آن نكتهاي كه بر آن تأكيد بيشتري داشتند، اتكال به خدا بود. اتكال به خدا سبب ميشود كه انسان همه چيز را از خدا بداند و هميشه براي او كار كند. امام آنقدر روي اين معنا دقت داشتند كه فرمودند: حتي آبي را كه ميخوريد هم براي رضاي خدا بخوريد.
* امام در پوشش خانمها روي رنگ نظر خاصي نداشتند و در كل معتقد بودند كه پوشش نبايد مفسده انگيزه باشد. البته چادر را بهتر ميدانستند، چون معتقد بودند كه چادر براي زنان برازندهتر است و سمبل انقلاب اسلامي است.
* يكي از مسائلي كه تمام دوستان امام روي آن اتفاق نظر داشتند اين بود كه ايشان مطلقاً غيبت نميكردند. از همان ايام جواني در مجلسي كه مينشستند به هيچوجه به كسي اجازه نميدادند غيبت كند.
امام در هنگام وضوگرفتن يك قطره آب اضافه مصرف نميكردند و حتي در فاصله بين مسح و شستشوي دست راست و چپ، شير آب را ميبستند.
امام واقعاً براي مردم دل ميسوزاندند. بارها در كنار تلويزيون كه صحنههاي دلخراش فقر و محروميت نشان داده ميشد گريه ميكردند.
* امام به مطالعه روزنامهها مقيد بودند و روي مواضع و خطوط سياسي مطبوعات تكيه ميكردند، به همين خاطر بارها به نمايندگان خود در روزنامهها، نسبت به درج مطالب انحرافي، شديداً اخطار و انتقاد مينمودند.
* در اكثر جريانات مهم و خطرناك اين مملكت كه گاهي مسئولان كشور دست و پاي خود را گم ميكردند و واقعاً فكر سياسيشان به جايي نميرسيد، امام با يك جمله به همه دلهرهها خاتمه ميدادند.
* امام حتي يك لحظه از عمر گرانمايه خود را به بيهودگي نميگذراندند. دائماً مشغول كار بودند.
شما اگر يك دفتر داشتيد و با امام حركت ميكرديد، ميتوانستيد دائماً از امام كار خوب و مطالعه ثبت كنيد. ولي امام در عين پركاري و تلاش مداوم، بسيار منظم بودند.
* شبي كه امام از پاريس به سوي تهران ميآمدند، تمام افراد در هواپيما خوابيده بودند و تنها امام بود كه در طبقه بالاي هواپيما نماز شب ميخواند.
ـ امام با اينكه به تفسير قرآن آگاه بود و مراحلي از معنويت قرآن را طي كرده بود، ولي در هر فرصت مناسب كه براي ايشان پيش ميآمد، قرآن ميخواندند و گاهي يك ساعت روي يك آيه تفكر ميكردند.
حاج احمد آقا ميگفت: من حضرت امام را خواب ديدم، فرمودند به دوستان بگوئيد: من از پل صراط رد شدم، اما كار خيلي مشكل است و قصه شوخي نيست.
«غلامرضا خاركوهي»
منابع و مآخذ:
1ـ كتاب پا به پاي آفتاب ـ ج 1 و 2 ـ اميررضا ستوده
2ـ كتاب سيرت آفتاب ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
3ـ روزنامه اطلاعات ـ 14/3/69
4ـ مجله پاسدار اسلام ـ آذر سال 62
5ـ كتاب فرازهايي از ابعاد روحي، اخلاقي و عرفاني امام خميني ـ نشر هادي
6ـ كتاب دليل آفتاب (خاطرات يادگار امام) ـ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني
7ـ كتاب امام خميني و جهان معاصر ـ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني
8ـ كتاب وسعت آبي ـ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني و ساير منابع
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]