واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: هاشمى رفسنجاني:استراتژى امام ادامه حاكميت اسلامىبا اتكا به مردم است
آيتالله هاشمى رفسنجانى گفت: استراتژى امام خمينى (ره) ادامه حاكميت اسلامىبا حضور مردم و با اتكا به مردم است و هر چه غير از اين، نه اسلامىاست، نه انسانى و نه موفق.
به گزارش ايسنا، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در همايش« 15 خرداد 42، زمينهها و بسترها» كه در حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامىبرگزار شد، افزود: امام (ره) با مردم شروع كرد، با مردم پيروز شد و با مردم بود تا لحظهاى كه از ميان ما رفت و اين استراتژى ايشان خيلى خوب جواب داد.
وى اضافه كرد: افكار امام بايد امروز همان نقش گذشته را ايفا كند; چرا كه اگر ما راه امام را از دست بدهيم اشتباه بزرگى كردهايم. اگر انقلاب اسلامىخداى ناكرده فكر كند با ابزارى از قبيل مسائل امنيتى و نظامىمىشود كار را به پيش برد اشتباه كرده است; زيرا اسلام با قلوب مردم سر و كار دارد و ما به دنبال اين هستيم كه قلوب مردم را با خود داشته باشيم و دين و ايمان مردم را حفظ كنيم و اين با رضايت مردم و احساس حضور آنها، تحقق پيدا مىكند.
هاشمى رفسنجانى تاكيد كرد: اگر مردم با نظام بيگانه شدند، يا مقابل نظام مدعى شدند و يا وعدهها را عملياتى نبينند، دليلى ندارد كه خود را وارد ميدان و مهلكه كنند. حداقل بىتفاوت مىمانند و حداكثر كار ديگرى مىكنند. رئيس مجلس خبرگان رهبري، حادثه 15 خرداد را تبلور استراتژى حضرت امام در نهضت ايشان خواند و گفت: امام با تجربه خوبى كه از صدر مشروطه به عنوان ناظر تاريخ ايران داشتند، راه نجات كشور را در دو چيز توامان مىديدند; يكى محوريت اسلام كه بند بند وجود مردم را در اختيار خودش دارد و ديگرى حضور مردم در صحنه. امام تشخيص داده بود كه اگر اين دو با هم باشد، مشكلات حل مىشود و اين راه به ثمر مىرسد. وى با بيان اينكه امام (ره) منتظر فرصتى براى عمل به اين دو مورد بودند، گفت: پس از تبعيد رضاخان و آمدن محمدرضا، به خاطر اينكه دربار و حاكميت پهلوى ضعيف شد، خشونت، صلابت، قاطعيت و بىرحمى رژيم از بين رفت، كشور در اشغال بيگانگان بود، محمدرضا هم با تجربه كم بدون سابقه افتخارآميز در جامعه از طرف خارجىها تحميل و مشخص شد كه كشور دچار مركزيت ضعيفى است. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام يادآور شد: دوران خفقان رضاخان قلوب مردم را از خشم و اندوه و شكايت پر كرده بود. اين مجموعه باعث شد چند سالى تلاطمى در كشور به وجود بيايد، گروههايى به وجود آمدند و رشد كردند و اواخر دهه 20 اوج حضور تودهاي، جبهه ملي، فداييان اسلام و گروههاى ديگر به تشكيل دولت مصدق و جبهه ملى منجر شد. هاشمى رفسنجانى تصريح كرد: اشغالگران هم ديدند اگر كار دست مردم باشد منافع آنها جايى ندارد; از اين رو حركتهاى موازى را شروع كردند و نفت ملى شده را مثل گذشته در اختيار گرفتند، رژيم را تقويت كردند كه 28 مرداد نقطه آغاز آن بود. بعد از رفتن مصدق و جبهه ملي، دربار قدم بهقدم با حمايت آمريكا و انگليس مثل اختاپوسى به همه شريانهاى كشور دستاندازى و همه جا را قبضه كرد. همچنين با تاسيس ساواك ابزار خطرناكى به دست رژيم افتاد كه با تعليمات اسرائيل و سيا مخالفان رژيم و نيروهاى بالقوه مستعد را آزار و شكنجه مىكردند. وى ادامه داد: تقريبا از سال 33 تا 40 اين جريان كاملا به نفع شاه ادامه داشت تا اواخر دهه كه دكتر امينى كه از خاندان قاجار بود و دل خوشى از سلسله پهلوى نداشت، با فشار آمريكا سر كار آمد و گرچه مطلوب نيروهاى مذهبى و ملى نبود، اما حدفاصلى بين خواستهاى مردم و خشونتهاى رژيم بود كه زود از كار بركنار شد. در همين زمان روحانيت در حال شكلگيرى بود و پس از آسيب جدى به بنيان آن نياز به ترميم داشت كه آيتالله بروجردى ماهرانه آن را از اين دوره عبور داده بود. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: حوزه علميه از سوى آيتالله بروجردى تاسيس شد و امام نقش مدرس عالىقدرى را در آن داشت و جمعى از زبدگان روحانى دور وجود ايشان جمع شدند. در زمان آيتالله بروجردي، امام مصلحت نمىديدند وارد سياست شوند و زمان را مناسب نمىدانستند; اما در زمان رحلت آيتالله بروجردي، قدرت و نفوذ روحانيت، اسلام و تشيع در سراسر كشور از نظر ناظران جهانى خود را نشان داد. هاشمى رفسنجانى در ادامه گفت: قم در 40 روز شاهد دستههاى مختلف از سراسر كشور براى عزادارى بود و كشور پس از آن همه خفقان تكان خورد. رژيم از اين به بعد مىخواست قم را تضعيف و در بين مراجع تفرقه ايجاد كند اما موفق نشد و حركت امام آنها را با هم متحد كرد. اولين صحنه رويارويى روحانيت و رژيم در مسئله تصويبنامه انجمنهاى ايالتى و ولايتى رخ داد كه در مدت سه ماه مبارزه با رهبرى امام و استراتژى خاص ايشان به نفع روحانيت تمام شد.
وى يادآور شد: زمانى كه مىرفت تا خيزش عمومىعليه رژيم در كشور شكل بگيرد رژيم تصويب نامه را پس گرفت و اين تجربه خوبى بود.
هاشمى افزود: اولين حركت امام خيلى چيزها را فهماند و ما فهميديم چقدر مردم آمادهاند، چقدر رژيم آسيبپذير است و اسلام چهقدر كاربرد دارد. مردم هم در عقبنشينى رژيم جشن پيروزى گرفتند و دستگاه حركت عميقترى براى ادامه سياست سركوب و تضعيف روحانيت و تقويت درباره آغاز كرد كه همان انقلاب سفيد بود. رئيس مجلس خبرگان رهبرى گفت: از اينجا به بعد شاه به جاى علم به ميدان آمد و با توجه به اينكه در چند سال گذشته مردم را مرعوب كرده بود; لذا مخالفت با او وحشتبرانگيز بود. شاه برنامههايى ارائه كرد كه همه طبقات را مديون خود كند; از اين رو رفراندومىبرگزار كرد، در آن مدت مشاجرات به آرامىادامه داشت، شاه شروع به اهانت به روحانيت كرد و در سخنرانى مقابل حرم حضرت معصومه (س) در قم تعابير «ارتجاعات سياه و سرخ»، «حيوانات نجس» و «كسانى كه از 1000 سال پيش مغزشان تكان نخورده» را به كار برد. وى افزود: امام وارد ميدان شد و در بيانيه و سخنرانى حرفهاى نادرست او را جواب داد، ما طلبهها هم اين سخنان را به سراسر كشور منتقل مىكرديم، رسانه نداشتيم اما در مجالس عزادارى به ميان مردم مىرفتيم. سال 42 مشاجرات به درگيرىهاى ميدانى تبديل شد، علما عيد را به خاطر حرفهاى شاه عزا اعلام كرده بودند، دوم فروردين مدرسه فيضيه به عنوان كانون جهاد هدف قرار گرفت. تا اينكه نهايتا در جلسهاى كه آيتالله گلپايگانى براى شهادت امام صادق(ع) گرفته بود، رژيم انصافا شقاوت كرد. هاشمى رفسنجانى در ادامه گفت: با جمعى از طلبهها خدمت امام رفتيم; زيرا مىترسيديم به بيت امام حمله كنند، ايشان چند جمله صحبت كرد كه همه را به هيجان آورد. گفتند «اين آغاز حركت در جهت پيروزى است. با خيال راحت حركت كنيد كه رژيم با دست خود گورش را كنده است». بيانيه چند سطرى هم نوشتند كه نمىدانم در اسناد، خط ايشان موجود هست يا نه. وى افزود: با گذشت 20 روز از اين حادثه روحانيت كه به خاطر تعطيلى حوزه به خانههايشان رفته بودند در همه ايران براى اتفاق فيضيه عزادارى كردند.
هاشمى رفسنجانى همچنين اظهار كرد: شاه معافيت سربازى طلبهها را لغو كرد و عدهاى را براى سربازى فرستاد، من هم جزو اولين يا دومين گروه اعزامىبودم، در حالى كه به خاطر تأهل و طلبگى معافيت گرفته بودم; البته اعزام طلاب به سربازى مثل ماجراى فيضيه خلاف انتظار آنها نتيجه داد. خدمت امام هم گفتم كه نگران نباشيد از سربازي، ما ميدان جديدى كشف كردهايم، سربازها و ارتش را آگاه مىكنيم و همينطور هم شد. وى ادامه داد: در روز 12 محرم پس از بازداشت امام و جمعى از علماى تهران، مردم به ميدان آمدند، حركت نيروهاى ارتش هم به خيابان آغاز شد، آنها حتى براى تيراندازى به پنجره خانههاى رو به ميادين هم دستور تير داشتند. فاجعه واقعا بدى بود، خشونت و قساوت زيادى به خرج داده شد، مردم هم به صورت خودجوش وارد ميدان شدند و ظرف چند ساعت خيابانهاى چند شهر ايران مملو از جمعيت شد و تعداد زيادى شهيد و مجروح شدند. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: اين حادثه همان استراتژى نظام براى بيرون آوردن مردم بود اما خيلىها فكر نمىكردند رژيم اينقدر قسىالقلب باشد كه اين بلا را بر سر مردم بياورد. پس از اين ماجرا هم خفقان كل كشور را فرا گرفت و با هوشيارى رژيم و پيشگيرىها اين صحنهها تا سال 56 تكرار نشد. وى تصريح كرد: همان كسانى كه پيشتاز جهاد و مبارزه بودند به فكر تشكيلات زيرزمينى افتادند و خيلىها مثل ما به افشاگرى و اطلاعرسانى پرداختيم و در سراسر كشور تبليغات رژيم را خنثى و مردم را آگاه كرديم. در اين دوره طولانى كه يك بار امام آزاد و دو بار تبعيد شد، رابطه امام با مردم كم بود و شاگردان امام ايفاى نقش كردند تا آگاهى مردم بالا رفت و رژيم عدم صلاحيتش را نشان داد. حتى ترفند تاسيس احزاب هم جواب نداد; زيرا عمق دل مردم به خاطر نالايقى رژيم و افشاگرى نيروهاى انقلاب پر از كينه بود.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]