محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827613284
چرا بعد از ازدواج چاق می شوید ؟!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raya13th March 2010, 05:40 PM«بچهها! اين خبر و شنيدين: زنان متاهل از زنان مجرد چاقترند. خب، معلوم است؛ آنها انگيزهاي براي تناسب اندام ندارند. زن و مرد هم ندارد.... مردان هم همينطورياند...» اينها بخشي از صحبتهاي يکي از همکاران سرويس اجتماعي خودمان بود که باعث شد بين همکاران خانم و آقا و متاهل و مجرد، بحث داغي شروع شود. بعضيها ميگفتند اين چاق شدن به دليل تغييرات هورموني است و گريزي از آن نيست: همه بعد از ازدواج، استخوان ميترکانند و چاقتر ميشوند. بعضي هم ميگفتند از آنجا که چاق يا لاغر بودن تاثيري در زندگي مشترک ندارد، انگيزهاي براي حفظ تناسب اندام وجود ندارد. وقتي به صحبتهاي همکارانام گوش ميدادم، اين فکر به ذهنام رسيد که خب، قطعا چاقتر شدن به يک اضافهوزن ساده ختم نميشود. وقتي کسي چاق ميشود به دليل اضافه وزناش نميتواند لباسهاي قبلياي که برايش متناسب بوده و موجب شيک شدناش ميشده، بپوشد و بنابراين مجبور ميشود لباسهايي را بپوشد که کاملا اندازهاش ميشوند؛ نه اينکه لزوما شيک باشند. حالا نازيبا شدن ظاهر او، آيا باعث دريافت بازخوردهاي منفي از همسر و دوستاناش نخواهد شد؟ اگر چنين است؛ پس چرا او نبايد براي تناسب اندام خودش تلاش کند؟ مگر آدم براي زيبا شدن و تناسب اندام خودش انگيزه و دليل ميخواهد؟ اتفاقا چند روز پيش، ايميلي به دستم رسيد که در آن، خانم جواني نوشته بود: «همسرش اصلا به سر و وضع خودش نميرسد و من نميدانم چطور بايد اين مساله را به او يادآوري کنم...» با ما همراه شويد تا ببينيم آخر داستان اين خانمهاي متاهلي که ديگر به تناسب اندام و سلامت خود توجهي نميکنند، به کجا ميرسد. ابتدا از دکتر شيرين نيرومنش، متخصص زنان و زايمان، پرسيديم که آيا دليل علمي و قاطعي براي اين امر وجود دارد يا نه؟ و پس از آن، از دکتر بدريسادات بهرامي، روانشناس، مشاورههايي در همين زمينه گرفتهايم. با ما همراه شويد. در مطب مشاور متاسفانه اين اشتباه (رسيدگي نکردن به سر و وضع و سلامت و تناسب اندام بعد از ازدواج) بيشتر علامت يک مطلب روانشناختي است تا يک مطلب اجتماعي؛ و آن علامت اين است که: «من خودم را دوست ندارم!» و متاسفانه علامت خيلي بدي هم هست. دليل اينکه قبل از ازدواج کمتر اين علامت نمايان ميشود آن است که چون ما خودمان را دوست نداريم، براي اينکه دوست داشته شويم (توسط شخص ديگري) به سر و وضع خودمان ميرسيم، از پوستمان، موهايمان و تناسب انداممان مراقبت ميکنيم. بعد از اينکه آن شخص ما را دوست داشت و ازدواج صورت گرفت و در قالب همسر در کنار ما قرار گرفت، خودمان را رها ميکنيم و باور غلطي که در ذهن داريم نيز کمک ميکند که بگوييم او همسر من است و به هر حال با او خواهم بود؛ چه زيبا و خوشاندام باشم و چه نقطه متضاد آن، ديگر او مرا به همسري برگزيده است و حالا ديگر چه فرقي ميکند که لاغرم يا چاق، صورتام جوش دارد يا نه، سر و وضعام مرتب است يا نامرتب؟! در دنياي روانشناسي، ما ميگوييم که اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد هرگز نميتواند به معناي واقعي، ديگري را دوست داشته باشد. اين شخص چون قبل از ازدواج هم خودش را دوست نداشته، طبيعي است که بعد از ازدواج هم علاقهاي به خودش نداشته باشد؛ به ويژه اينکه چون خاطرش جمع است که کسي او را دوست داشته و همواره در کنارش ميماند، حتي حالا هم حاضر نيست لااقل براي خاطر او به ظاهر خود و سلامتاش بها بدهد. در پشت اين قضيه به صورت پنهاني بايد بدانيم که او به معناي واقعي همسرش را هم دوست ندارد و براي همين حاضر نيست حتي براي خوشايند او اين کارها را انجام دهد. البته بايد تاکيد کنم درصد کمي از خانمها هستند که پس از تاهل کاملا دست از خود ميکشند و به ظاهرشان و اضافه وزنشان و سلامتشان اهميت نميدهند. شايد بخشي از اين اتفاق به اين دليل ميافتد که در فرهنگ ما «خودت را دوست داشته باش» و «براي خودت ارزش قايل شو» چندان جدي گرفته نميشود. در فرهنگ ما متاسفانه به چنين افرادي که خودشان را دوست دارند و احترام خاصي براي خود قايلاند برچسب خودخواهي ميزنيم. به همين دليل اگر خانم يا آقايي خيلي به سر و وضع ظاهري يا وضعيت سلامتاش بها دهد و رسيدگي کند، به او برچسبهاي ديگري هم ميزنند: «فلاني زن زندگي نيست، دايم دنبال ست کردن لباسها و پوشيدن دستکش و کلاه است که مبادا آفتاب، پوستاش را خراب کند!»، «فلاني مرد زندگي نيست، دايم دنبال ورزش کردن و تيپ زدن است. مرد که نبايد جلوي آينه بايستد و ببيند صورتاش جوش دارد يا نه...» اين جملهها و هزاران کنايه اينچنيني بخشي از آن برچسبهاست.يعني واقعا نميشود آقايي علاوه بر کار و انجام وظايف همسري، ورزش روزانه هم داشته باشد؟ کفش کتاني و لباس ورزشي ست بپوشد؟ به سلامت دندانهايش بها بدهد؟ عطر و ادکلن مارکدار و مدروز استفاده کند؟! آيا بايد او را تشويق کرد که به خود و در واقع همسرش بها ميدهد و يا چنين نسبتهاي ناروايي به او داد؟ شايد وقتي به يک فروشگاه ميرويد يا به مطب دکتر و يا حتي وقتي ارباب رجوعي به اداره و محل کارتان ميآيد با کساني مواجهه شده باشيد که بسيار مرتب هستند؛ در نگاه اول چه ميگوييد؟ بله. شما با رضايت کامل از آن فروشنده خريد ميکنيد و با علاقه فراوان در کنار آن دکتر مينشينيد و صحبت ميکنيد و با احساس خوبي جواب آن اربابرجوع را ميدهيد. نقطه مقابلاش را تصور کنيد: آن اربابرجوع بوي نامطبوعي ميدهد، دهاناش را که باز ميکند انگار سالهاست مسواک نزده و ... حالا حس شما در مواجهه با او چيست؟ در همه اين مثالها قطعا اولين نکتهاي که به ذهن شما ميرسد اين است که آن آقا يا خانم دکتر، فروشنده و يا اربابرجوع در وهله اول براي خودش اهميت قايل نيست و در قدم بعدي ارزشي براي شما قايل نبوده است. توجه کنيد اين نمونهها براي محيط خارج از خانه است و مدت آن کوتاه بوده و شايد خيلي شما را آزار ندهد که امروز چنين ارباب رجوعي داشتيد يا به مطب پزشکي رفتيد که پرستيژ لازم و درخور او و البته شما را نداشت. آيا تحمل چنين افراد خاصي با آن ظاهر نازيبا در زير يک سقف و در مقام همسري آسان است؟ آقاي مراجعي داشتم که ميگفت: «همسرم دوستام ندارد و تا حالا نشده يک بار به استقبالام بيايد و پاکت ميوه را از دستام بگيرد، چه برسد به احوالپرسي و معاشرت گرم. او از موقع ازدواج کلي تغيير کرده است.» همسر ايشان را خواستم و اين گله را با او مطرح کردم. ميدانيد پاسخ چه بود؟ «خانم دکتر! اوايل آشنايي و ازدواج هر وقت به خانه ميآمد، دوش ميگرفت، محاسنش مرتب بود و بوي خوش ميداد (چون شغلاش تعويض روغني است) اما حالا ميگويد خستهام و فقط صبحها که ميخواهد سر کار برود دوش ميگيرد و لباس تميز ميپوشد. دليل تغيير رفتار من فقط همين است. من اتفاقا فکر ميکنم که او مرا دوست ندارد و ارزشي برايم قايل نيست وگرنه مانند اوايل خودش را مرتب و تميز و خوشبو نگه ميداشت تا رغبت کنم به او نزديک شوم...» نمونه ديگر، خانمي از مراجعان من بود و ميگفت شوهرم مدام ميگويد ميخواهم زن ديگري بگيرم و تو را طلاق بدهم. ظاهر آن خانم معقول بود و آنچه به چشم ميآمد اضافه وزناش بود. همسرش هم اتفاقا ميگفت: «مخصوصا لباسهاي راسته و تنگ که مخصوص اندام متناسب و بدون اضافه وزن است را براي همسرم ميخرم تا غيرمستقيم متوجه شود از اوايل عروسي به بعد چاق شده و من دلم ميخواهد او خودش را لاغر کند، اما او اهميتي نميدهد. من با اين رفتارم خواستهام را ميگويم اما اجابت نکردن او يعني اينکه اهميتي به انتظاراتام نميدهد. براي همين است که ميگويم تو ديگر متناسب من نيستي و به شوخي ميگويم که ميخواهم يک زن خوشتيپ و ورزشکار بگيرم...» البته چنين صحبتهايي حتي به شوخي نيز صحيح نيست و کدورتآور است اما آيا واقعا نبايد آن خانم به اين خواسته منطقي همسرش پاسخ دهد؟ آن خانم ميگفت: «فکر نميکردم اين موضوع خيلي از نظر شوهرم مهم باشد! من همان آدم قبليام که دوستام داشت. چه ربطي به لاغري و چاقي دارد؟!» لذت بردن همسران از ظاهر و اندام يکديگر بسيار مهم است و در کنار لذتي که همسران بايد از اخلاق و منش يکديگر ببرند، اين فاکتور اهميت حياتي دارد زيرا تامين اين نياز است که به داشتن روابط صميمانهتر و صد البته روابط جنسي بهتر منجر ميشود. ديگر کمتر کسي وجود دارد که نقش پررنگ و تغذيه کننده روابط جنسي را در تحکيم روابط زناشويي کتمان کند. کساني که از رابطه جنسي با يکديگر لذت ميبرند به خوبي ميتوانند در حل ديگر مسايل و مشکلات زندگي، تنها با بهرهگيري از نظرات مشاور، موفق عمل کنند. به اين خانم و همه آنها که مانند او ميانديشند بايد گفت کافي است به بررسي علل عدم رضايت جنسي همسران بپردازيد،حتما و حتما ردپايي از اين قبيل مشکلات را خواهيد ديد. خالق زيباييها، خداوند، ما انسانها را طوري خلق کرده است که درست مانند خودش عاشق زيبايي هستيم و جذب آن ميشويم. هيچکس نيست که بين يک مرد شيکپوش با اندامي متناسب و مردي با شکم برآمده، موهاي نامرتب و محاسن اصلاح نشده، اولي را ترجيح ندهد. کافي است کمي دقت کنيد و ببينيد اگر اين دو آقا، فروشنده يک غرفه و همکار هم باشند خانمها و آقاياني که خريدارند به سراغ کدام يک ميروند و درخواست خود را مطرح ميکنند. ميدانيد چرا؟ شما قطعا در نگاه اول با خود ميگوييد اين فروشنده که حال و حوصله خودش را نداشته و براي خودش وقت نگذاشته، چه طور حاضر است براي من وقت صرف کند و در مورد اجناسي که ميخواهم بخرم توضيح بدهد و اطلاعات خوبي در اختيارم بگذارد؟ به سراغ فروشنده ديگر بروم چون او براي من و امثال من اهميت قايل شده و به احترام ما با ظاهري آراسته سر کار ظاهر شده است و به ما که بيننده او هستيم، احترام گذاشته. شما هيچ احساسي به آن فرد نداريد و به عنوان رهگذر چنين ميانديشيد. حالا به من بگوييد چه طور امکان دارد در مورد کسي که عاشقانه دوستاش داشتهايد و او نيز چنين حسي به شما دارد و هماکنون همسر شماست، بيتفاوت باشيد و يا انتظار داشته باشيد او چنين نکات ظاهري را ناديده بگيرد؟ تاکيد ميکنم براي حفظ روابط زناشويي خود و تحکيم پايههاي عشق و محبت زندگيتان حتما و حتما به نيازهاي يکديگر اهميت بدهيد. شما نياز داريد در کنار کسي زندگي کنيد که برايتان ارزش قايل است و هر روز و هر لحظه چيزهاي زيبا را به شما هديه ميدهد. اين چيزهاي زيبا ميتوانند شامل کلام زيبا، لبخندي زيبا و... باشند. قطعا ديدن لبخندي زيباتر است که دندانهاي سفيد و تميز نمايان شود و بر چهرهاي باشد که نشانههاي تميزي بر آن آشکار باشد. اين من و شما هستيم که بايد کمک کنيم افکار اشتباهي که در فرهنگ عامه مردم جا خوش کردهاند اصلاح شوند. پس نبايد کاري کنيم که مردم به يک خانم نامرتب با پوستي پژمرده و موهايي ژوليده و دستهايي که زيباييشان را از دست دادهاند و لباسهايي که بوي نامطبوع غذاي مطبخ را ميدهد، عنوان زن زندگي بدهند. بايد تلاش کنيم اين فرهنگ جا بيفتد که دوست داشتن خود بسيار باارزش است و اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد، نميتواند به واقع همسرش يا بچههاي خود را دوست بدارد. دوست داشتن امري مستمر و جاري است و نيازمند رسيدگي هميشگي است. اگر ميخواهيم اين دوست داشتن و علاقه واقعي بين ما و همسرمان تا هميشه وجود داشته باشد بايد به آن بپردازيم. خلاصه اينکه • بوي بد بدن و دهان و سر و وضع ژوليده انزجارآور است و هيچ فرقي نميکند چه کسي واجد آن باشد. حتي وقتي بچه شما بوي بدي بدهد و کثيف باشد، بلافاصله او را ميشوييد و لباسهايش را عوض ميکنيد و بعدش او را در آغوش ميفشاريد و ميبوسيد؛ چه برسد به آدمي بالغ که همسر شماست. آيا رفتار مناسبي در مواجهه با او داريد؟ قطعا زده ميشويد و به عقب ميرويد. اين ذات ماست که جذب زيبايي ميشود چون اينگونه خلق شدهايم. گاهي بسيار صريح به يک خانم يا آقاي مراجع ميگويم: «اين چه وضعي است؟ چرا اين همه اضافه وزن داريد؟» و آنها بر مبناي تفکر رايج ميگويند: «خب، چه اشکالي دارد؟ مگر عشق و علاقه به اين چيزهاست؟» بله، همه چيزهاي زيبا ما را جذب ميکنند و چيزهاي زشت و منفور ما را دفع ميکنند. دفع شدن در اينجا مساوي است با کمرنگ شدن روابط عاطفي همسران و دور شدن آنها از يکديگر. • خواه ناخواه همسر شما در يک نگاه ساده در جمعي خانوادگي و يا مهماني دوستانه مقايسه ميکند که: «همسر فلاني با اينکه زايمان کرده چه قدر خوشاندام است... شوهر دوستام با اينکه بسيار مسنتر از همسر من است، چهقدر اندام متناسبي دارد ... فلاني چهقدر زيبا لباسهايش را سِت کرده...» پس گمان نکنيد که همسرتان متوجه اين چيزها نخواهد شد يا براياش مهم نيست. • شما خانم محترم که خودتان را به دلايل رواني دوست نداريد، گاهي اينطور حرکت کرده و در زندگي مشترک، خود را رها ميکنيد و تبديل ميشويد به يک زن مطبخ، نه زني که مورد علاقه و احترام همسرش بوده يا شما آقاي محترم تبديل ميشويد به ماشين پولسازي که انگار يادتان رفته چه طور بوي لوسيون بعد از اصلاح شما يا عطر مخصوصتان وقتي عبور ميکرديد فضا را پر ميکرد يا به قول خودتان خط اتوي شلوار شما ميتوانست هندوانهاي را از وسط قاچ کند و براي همين است که همسر شما مدام مقايسهتان ميکند يا بهانههاي مختلف ميگيرد. بياييد به جاي اينکه خودتان را پشت اين افکار غلط پنهان کنيد و به خودتان برچسب «زن زندگي» و «مرد زندگي» بزنيد، به درمان مشکل جديتان (اينکه خودتان را دوست نداريد) بپردازيد. به جاي اينکه افراد مرتب و متناسب را خودخواه و يا افراد داراي برچسب بد بناميد و خود را با عناوين دلخوشکننده سرگرم کنيد، دنبال راهحل باشيد. دست از اين صحبتها برداريد که «خب، معلومه دوتا زايمان کردم بايدم چاق باشم»، «مرد يعني همين ديگه، اين قرتيبازيها که مردانه نيست، ضدآفتاب و مرطوبکننده ديگه چيه؟!» ما بخواهيم يا نخواهيم جذب زيباييها ميشويم. داشتن 4، 5 تا بچه، اتومبيل گرانقيمت و... نيست که همسر شما را جذب ميکند، بلکه زيبايي و مرتب بودن شماست که او را همواره جذب شما ميکند. با مديريت زمان و انرژي علاوه بر بچهها، به سرو وضع خودتان هم برسيد. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]
-
گوناگون
پربازدیدترینها