واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احتمالا خيلي ها تصور مي کنند آنهايي که ساعت ها پشت درهاي استاديوم صف مي کشند تا فقط براي 2 ساعت ناقابل يک مسابقه فوتبال را تماشا کنند يا وقت اضافي دارند و يا خداي ناکرده از نعمت عقل بي بهره منداند والا کدام آدم سالمي است که رنج رفتن به استاديوم را به جان بخرد آخرش هم که تيمش باخت با کلي سرکوفت(!) و کري خواندن رقيب به خانه برگردد. اما به قول همين تبداران فوتبال، رفتن به ورزشگاه يک چيز ديگر است. جذابيت رفتن به ورزشگاه محدود به يک مکان و زمان خاصي هم نمي شود. زمان هاي مديدي است که هزاران انسان براي ديدن مسابقه فوتبال به ورزشگاه ها مي روند و با سبک هاي خاص خود به تشويق تيم محبوبشان مي پردازند. اتفاقا در اکثر کشورها فقط همين افراد که به ورزشگاه مي روند به عنوان طرفدار محسوب مي شوند و بيشتر سياست گذاري ها هم براي آنها انجام مي شود. به اعتقاد برخي محققان از جمله دلايلي كه ميتوان در مورد دلايل محبوبيت و رواج ورزش فوتبال ذكر كرد، اين است كه اين ورزش نياز به ابزار زيادي ندارد و وسايل بازي هم نسبتا ارزان است. قوانين آن، جداي از قانون آفسايد به آساني قابل درك است. همچنين قرار گرفتن نيرو و مهارت فردي و تيمي در حمله و دفاع هماهنگي جالبي را در بازي بوجود مي آورد. و در نهايت ساختار بازي فوتبال سبب ميشود تنشها و هيجانهايي در بازيكنان و تماشاچيان به وجود آيد كه از اين هيجانها و تنشها همه لذت ميبرند. لذت يا آدم کشي؟با اينکه قصد خيلي از تماشاگران از رفتن به استاديوم براي تماشا و لذت بردن از فوتبال است اما بعضي اوقات به آشوب و درگيري و در مواقعي به کشتار منجر مي شود. اين درگيري ها در بعضي از کشورها جزء برنامه ثابت تماشاچيان در استاديوم هاست و در بعضي از کشورها اصلا درگيري صورت نمي گيرد که درباره اش صحبت شود. عنوان مثال، ايتاليا از جمله كشورهايي است كه بازي فوتبال در شرايط خاصي در آن انجام ميشود و همواره درگيريهاي خياباني و آشوبهواداران براي مسئولان برگزار كننده، دردسرساز ميشود. دو سال پيش در جريان ديدار كاتانيا و پالرمو، هواداران در خيابانهاي اطراف ورزشگاه دست به آشوب زده و سرانجام افسر پليس 38ساله اي هنگام انجام ماموريت در استاديوم، بر اثر اصابت مواد آتش زا به ناحيه صورت، جان باخت. بعد از اين اتفاق "لوکا پانچالي"، کميسيونر فدراسيون فوتبال ايتاليا در يک کنفرانس خبري اعلام کرد که وضعيت جاري به هيچ وجه قابل قبول نيست و با توجه به اين که اين خشونت ها ريشه اي در ورزش فوتبال ندارند، مسابقات فوتبال ايتاليا تعطيل مي شود. در نهايت فدراسيون فوتبال ايتاليا، مسابقه هاي سري ايتاليا را تعطيل کرد. اين تصميم مورد حمايت "رومانو پرودي"، نخست وزير و "جورجيو ناپوليتانو"، رييس جمهور ايتاليا قرار گرفت. ناپوليتانو با صدور بيانيه اي از مسئولان اجرايي خواست تا در مورد اين مشکلات، تصميم قاطع گرفته و با آن مبارزه کنند. به جز تعطيلي مسابقه هاي باشگاهي، بازي تيم هاي ملي ايتاليا و روماني و تيم ملي جوانان ايتاليا و بلژيک هم در آن زمان به حالت تعليق درآمد. مسئولان در اين کشور تصميمات جديدي را براي كنترل آشوبگران اتخاذ كردند و پس از گذشت چندين ماه، اميدوار بودند اتفاقات تلخ گذشته ديگر تكرار نشود؛ در حالي كه درگيري هواداران رم و منچستر در ليگ قهرمانان اروپا اميدشان را بر باد دادند. رفتارهاي خشونت آميز هواداران ايتاليايي و انگليسي در آن بازي به حدي بالا گرفت كه ماموران امنيتي نمي توانستند آن ها را كنترل کنند و خسارتهاي برجا مانده و مجروحين تماشاگران جنجالي دو تيم، ناتواني پليس ايتاليا را گواهي مي داد.برخي كارشناسان و جامعهشناسان بزرگ فوتبال ايتاليا، بررسيهاي گستردهاي را در اين زمينه انجام داده و به نتايج خوبي رسيدهاند. مصرف بيرويه مشروبات الكلي و گاهي مواد مخدر، هواداران را از حالت عادي خارج كرده و روحيه پرخاشگري را افزايش مي داد. باب ويليامز، يكي از مفسران ورزشي اروپا در اين زمينه ميگويد: مسابقه تيمهاي رم و منچستر را از نزديك تماشا كردم. حالت مست و نامتعادل هواداران رم برايم تعجب آور بود. وي تاكيد كرد: بدون شك هواداران رم كنترلي بر رفتارهايشان نداشتند و بوي مشروبات الكلي جو ورزشگاه رم را فرا گرفته بود. اما آشوب و درگيري تماشاگران تنها به کشور ايتاليا ختم نميشود زيرا درگيري هاي خياباني بين هواداران در ساير كشورها از جمله انگليس، تركيه، آلمان و ... نيز وجود دارد؛ ديدار تاتنهام برابر سويا در اسپانيا، درگيري ها هواداران تيم ملي انگليس پس از شكست برابر تيم ملي پرتغال در جام جهاني 2006، درگيري هوليگان هاي جزيره با دانماركي ها در پي شكست برابر دانمارك در سال گذشته، اغتشاش هواداران ليدزيونايتد در شهرهاي تركيه و ... همه و همه نمونه هايي از آشوب هاي طرفداران فوتبال در جاي جاي دنياست. حتي نمونه اي از اين درگيري ها دو سال پيش در ميان به اصطلاح طرفداران برخي از تيمهاي دسته دوم و رده هاي پايين کشورمان با نيروهاى انتظامى صورت گرفت و خسارت هاي فراواني هم به همراه داشت. جزء کدام گروه طرفداران هستيد؟طرفداران فوتبال در سراسر جهان به دو دسته تقسيم مي شوند. افراطىها كه در عرصه بينالمللى به آنها "هوليگن" گفته ميشود. تعصب نسبت به يك تيم در اين افراد به گونهاى است كه حتى جايگزين روابط خونى و خانوادگى ميشود. آخرين تحقيقات جامعه شناسان اروپائى نشان ميدهد كه تعداد زيادى از اين آشوبگران در طول هفته افراد معمولى هستند و در آخر هفته براى فرار از روزمرهگى در ظاهر "هوليگن" و آشوبگر به استاديوم ها ميروند تا در آنجا به قول خودشان "حال" كرده باشند. در مقابل، اصطلاح "رولينگن" نيز وجود دارد. "روليگ"به معناي آرام است و به طرفداران تيمهاى كشورهاى اسكانديناوى مثل دانمارك و سوئد و همچنين طرفداران تيمهاى اتريش، ايرلند و اسكاتلند نيز اطلاق ميشود. اين افراد معمولا از اقشار ميانى و مرفه اين جوامع هستند كه معمولا تماشاى يك ديدار فوتبال را با بازديد از مناطق ديدنى و موزههاى كشورها و يا شهرهاى ميزبان توام ميسازند. اما در زبان فارسي تعريف خاصي از طرفداران فوتبال نداريم. ما معمولا با لغت خنثى تماشاچى و يا كسانى كه به نظاره اين ورزش مينشيند و يا لغت طرفدار و يا كسانى كه طرف يك تيم را ميگيرند روبرو هستيم. در صورتي که در بيشتر کشورها براي تماشاچيان فوتبال تعريف خاصي وجود دارد. مثلا برزيلىها به تماشاگران "تورچه دورش" يعنى كسى كه از درد بخود ميپيچد و بازى را مينگرد، ميگويند. ايتاليائى ها به تماشاگران برچسب " تيفوزى" و يا "تيفوسى" يعني آدم تب دار را اطلاق مي کنند. در زبان انگليسى"فان" كه اختصارى از "فناتيك" و يا متعصب است، به جاي لغت تماشاچي به کار گرفته مي شود. اما بعضي از طرفدان فوتبال هستند که از نظر تقسيم بندي با هم يکسان اند. مثلا در حالى كه بازيكن تيم حريف در بازيهاى ليگ "هو" ميشود، اين بازيكن در ديدار تيم ملى، بعنوان ستاره و قهرمان به حساب مىآيد. اما در يک تقسيم بندي ديگر اين هواداران به چند دسته تقسيم شوند سنتىها؛ طرفدار تيمى هستند كه پدرانشان هم از آن طرفدارى ميكردند. تك روها؛ از تيمهائى طرفدارى ميكنند كه كمتر طرفدار دارند. خوش خوراكها؛ هميشه از فوتبال تيمى لذت ميبرند كه بهتر بازى ميكند، خود آزارها؛ هميشه از تيمى طرفدارى ميكنند كه از وضعيت خوبى برخوردار نيست. جهانشمولان نيز طرفدار تيم هاي بزرگ چون ميلان، رئال مادريد و ... هستند. ما کلا با همه فرق داريم نکته جالب و اميدوار کننده درباره طرفدان فوتبال در ايران اين است که تحقيقات صورت گرفته نشان ميدهد عليرغم برخي شباهتهاي ظاهري رفتارهاي خشونتآميز و پرخاشجويانه طرفداران فوتبال در ايران، تفاوتهاي اساسي در ساختار اين رفتارها در مقايسه با ديگر كشورها وجود دارد؛ به گونهاي كه در ايران تاكنون رفتارهاي طرفداران فوتبال به معضل اجتماعي تبديل نشده و تنها در چارچوب محيط ورزشگاهها تجلي يافته است، حتي در همين حيطه نيز شدت و دامنه حركات و رفتارهاي پرخاشجويانه و خشونتآميز طرفداران فوتبال در مقايسه با ديگر كشورها بسيار خفيف است. به عنوان مثال اغلب درگيري هاي که در ورزشگاههاي مختلف در سرتاسر دنيا رغم مي خورد از اختلافات قومي و قبيله اي سرچشمه مي گيرند که دامنه آن در ورزشگاه ها به شکل خشونت خود را نشان مي دهد. در يک پژوهش که با عنوان "بررسي جامعهشناختي عوامل موثر در خشونت و پرخاشگري در ورزش فوتبال" از سوي محمدمهدي رحمتي جامعه شناس و پژوهشگر انجام شده آمده است، شدت و دامنه حركات و رفتارهاي پرخاشجويانه و خشونتآميز طرفداران فوتبال ايران در مقايسه با ديگر كشورهايي كه در اين پژوهش مبادرت به بررسي تجربههاي مربوط به رفتار تماشاگران فوتبال در آنها شد، بسيار خفيف ارزيابي ميشود. البته در موارد نادري هم برخي رفتارهاي زننده از سوي تماشاچيان فوتبال در ايران به چشم مي خورد. به طور مثال اتفاقي که سال گذشته براي سرباز احمدي افتاد و رفتار گروهي از هواداران به نقص عضو وي منجر شد و يا مانند حادثه مربوط به ديدار دو تيم پرسپوليس و پاس در سال 1360همچنين کشته شدن 7 نفر از تماشاچيان طي ديدار تيم هاي ايران و ژاپن. که بيش از عوامل ساختاري و نهادي، نقش و تاثير عوامل وضعيتي برجسته و چشمگير بوده است. اما، علي رغم وجود تفاوتهاي مورد اشاره، شباهتهايي نيز ميتوان در مورد خصوصيات اجتماعي و فرهنگي طرفداران خشونتگراي فوتبال مشاهده كرد كه از آن جمله ميتوان به خاستگاه طبقاتي پايين، رواج بيكاري بين آنان، تحصيلات پايين و جوان بودن اكثر آنان اشاره كرد. افزون بر اين، طرفداران افراطي و خشونتگراي فوتبال در كليه كشورها داراي نوعي خرده فرهنگ خاص خود هستند كه حول محور طرفداري از تيمهاي مورد علاقهشان شكل گرفته؛ اما در اكثر موارد فاقد سازماندهي رسمي است و اغلب از ساختي غيررسمي برخوردار است. با اين همه، مباحث جامعه شناسي و روانشناسي در مقايسه با جذابيت هاي فوتبال در مرتبه پايين تري قرار مي گيرد. به طوري که براي آنهايي که فوتبال جزء برنامه لاينفک زندگي شان است فرهنگ و تماشاي سالم و بي دغدغه يک بازي برايشان معنايي ندارد. آنچه براي اين گروه مهم است تماشاي يک مسابقه است در استاديوم پس هياهو يا بروز خشونت در اين مکان نمي تواند به عنوان چاشني تماشاي يک مسابقه و رقابت توجيه خوبي باشد.در ايران البته "ليدر" به عنوان کسي که تيم تماشاگران را هدايت مي کند؛ شناخته شده است که متاسفانه...نکته قابل تامل در مقايسه تماشاگران کشورهاي ديگر با تماشاگران کشور خودمان، تفاوت عجيب اين دو گروه در تشويق تيم هاست. در کشورهاي ديگر تماشاگران اغلب به تيم مقابل کاري ندارند و تنها تيم خود را تشويق مي کنند در حالي که در کشورمان، تماشاگران همواره به تخريب تيم و بازيکنان تيم مقابل مي پردازند و اين حرکت را نوعي تشويق تيم خود محسوب مي کنند...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]