محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846236293
پاکستان نیازمند رابطه با ایران است
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پاکستان به عنوان دومین کشور پرجمعیت جهان اسلام، در سالهای پس از استقلال تاکنون نتوانسته است دغدغه عدم امنیت را به راحتی سپری کند. در فردای استقلال مساله کشمیر گریبان پاکستان را تا به امروز گرفته است به نحوی که جنگهای مکرر هند و پاکستان را تبدیل به مسابقه تسلیحاتی غیرمتعارف در منطقه کرده است. حضور روز افزون مدرسههای دینی با گرایشهای افراطی و نیز نقش کشورهای بیگانه منجر به تشدید شکاف مابین گروههای مذهبی در پاکستان شده است. تا حدی که طی هر دوره شاهد برخوردهای خونین جریانهای افراطی در این کشور هستیم. در آخرین برخورد خشونتبار در بیست و هفتم دسامبر سال 2007 میلادی خانم بی نظیر بوتو، رهبر حزب مردم قربانی تفکر خشونت شد تا پاکستان مسیر «اتوکراسی» را به سوی «دموکراسی» در هالهای از ابهام پشت سر گذارد. هر چند که تلاش شبه انگیز سازمان اطلاعات پاکستان موسوم به I.S.I مردم پاکستان را قانع نکرد و مشرف را وادار به حضور «اسکاتلندیارد» در پرونده ترور خانم بوتو کرد ولی سابقه دستگاه پلیس انگلستان در پرونده ترور «لیاقت علی خان» اولین نخست وزیر پس از استقلال و نیز «مرتضی بوتو» در سالهای 1951 و 1996 نشان میداد که در مورد عوامل ترور خانم بوتو شاهد خبرهای شگفتانگیزی نخواهیم بود. پس از برگزاری انتخابات دیرهنگام پارلمان، برای اولین بار طی 12 سال اخیر حزب مردم توانست در فقدان رهبر کاریزماتیک خود با اکثریت بزرگی هدایت یک دولت ائتلافی را برعهده گیرد. «یوسف رضا گیلانی» در حالی با محبوبیت فراوان در میان مردم پاکستان بر کرسی نخست وزیری پاکستان تکیه زده است که محبوبیت خود را مدیون مقابله اش با پرویز مشرف در سال 2001 میلادی میداند که این رویارویی زندان را برای وی به ارمغان آورده بود. اکنون گیلانی پس از تصدی نخست وزیری و دستور آزادی تمام قضات بازداشت شده به دستور مشرف، گام های دیگری را برای کاهش اختیارات مشرف برخواهد داشت. در بررسی روابط تاریخ ایران و پاکستان یکی از نقاط پرابهام مربوط بهادعاهای مطرح شده درباره نقش «عبدالقدیر خان» فیزیکدان پاکستانی، در پیشرفتهای اتمی کشورمان است که حتی میرمحمود موسوی نیز با سکوت از کنار آن میگذرد. میر محمود موسوی کارشناس مسائل شبه قاره هند و سفیر سابق ایران در کشورهای پاکستان و هند، در گفتگو با خبرنگار سرویس بینالملل آفتاب، به تشریح نقش پاکستان بر روی تحولات منطقه و نیز شکل گیری طالبان پرداختهاست. پاکستان پس از حوادث 11 سپتامبر از چه جایگاهی در معادلات منطقه برخوردار است؟ وضعیت فعلی پاکستان را میتوان در ارتباط با چند موضوع مورد بررسی قرار داد. یک مساله مربوط به بحث اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی است که این کشور را به خط مقدم جبهه دو قطب تبدیل کرد و از آن زمان تا کنون بحران افغانستان ادامه دارد. نکته دیگری که باید مد نظر قرار دهیم این است که شبه قاره منطقه پرجمعیتی است و در آنجا مساله هند و پاکستان مطرح است. از جمله ظرفیتهای این منطقه میتوان به کشور هند اشاره کرد که از یک قدرت منطقهای به سرعت در جهت تبدیل شدن به یک قدرت جهانی حرکت میکند و به طور حتم در آینده خواهد توانست بر روی طراحی توازنهای مختلف تاثیرگذار باشد. اکنون هند برای عضویت دائم در شورای امنیت موافقت برخی از دولتها را جلب کرده است و این موضوع به اصلیترین مبحث سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است عامل دیگری که باید در تحولات شبه قاره مورد نظر قرار داد، ظهور هند به عنوان قدرت جدیدی در طرحهای جهانی است. به همین دلیل این کشور برای طراحیهای جهانی آمریکا بسیار با ارزش است. ساموئل هانتینگتون به عنوان یکی از تئوریسینهای آمریکایی در مقالهای به این موضوع اشاره می کند که چگونه میتوان چین را توسط هند و هند را به وسیله پاکستان کنترل کرد. بنابراین از این لحاظ پاکستان دارای اهمیت است. سومین نکتهای که درباره این موضوع میتوان به آن اشاره کرد هویت اسلامی در این کشور است. البته طی چند سال اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شاهد افزایش جایگاه اسلام در نقشه سیاسی ” اکنون تخمریزی نامقدس در داخل پاکستان منجر به یک نهضت غیر مقدسی شده است که جهتگیری آن ضدشیعه، ضد انقلاب و بر پایه تمایز شیعه و سنی از یکدیگر استوار است.... “ جهان بودهایم. با چنین رویکردی که در جهان به وجود آمده است کشوری مانند پاکستان با این تعداد جمعیت مسلمان، یک تهدید بالقوه از سوی محافل غربی تلقی میشود. پس از حادثه 11 سپتامبر این تهدید بالقوه به فعل تبدیل شد. آنچه درباره شمال پاکستان گزارش میشود شروع یک جریان جدید است که میتواند به مناطق دیگری نیز توسعه پیدا کند. با توجه به نزدیکی شیعیان به ایران و ارتباط گروههای سنی پیرو امام حنفیه با وهابیهای عربستان، وضعیت اسلام را در این منطقه از شبه قاره چگونه ارزیابی میکنید؟ خیلی از تحلیلهایی که در این مورد مطرح میشود بر پایه اطلاعات مخدوش است. به همین دلیل تحلیل هایی که ارائه می شوند، صحیح نیستند. در مجموع شبه قاره دو مکتب «بریلویها» و دیگری «دیوبندیها» وجود دارد. «دیوبندی» محلی در داخل هند است که فاصله زیادی با شهر دهلی ندارد و بیش از یک صد سال از دایر شدن این مدارس در این منطقه میگذرد. افرادی که در این مدارس تحصیل میکنند پیرو مکتبی هستند که شاخصهای آن را میتوان در مطلب جداگانهایی بررسی کنیم. نکته حائز اهمیت درباره «دیوبندیها» این است که باید در ابتدا بررسی کنیم که آیا آنها در مقابل شیعیان اهل بیت قرار دارند؟! در پاسخ باید گفت که نظر چیره در همین مسیر است ولی این تحلیل به دو دلیل صحیح نیست. یکی اینکه بررسیهای تاریخی در نوع برخورد آنها خلاف این موضوع را نشان میدهد و دلیل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، پیگیری بوده که آن را به صورت شخصی دنبال کردهام. در سال 1380 افراد کار آزموده ایی را به محل مدارس فرستادم که از آنها با دسته گل استقبال شد و پذیرایی بسیار خوبی از آنها به عمل آوردند. جالب این است که وقتی به آن مدارس مراجعه کردند متوجه شدند که هنوز در این مدارس بوستان و گلستان تدریس میشود ولی به دلیل عدم رسیدگی ما و عدم دسترسی آنها به کتابهای جدید، با کتابهای کهنه و پاره تدریس میکنند. در واقع به سابقه فرهنگی و تمدنی کشورمان در طول هزار سال در شبه قاره بیتوجهی کردهایم. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که اسلام از ایران به اين محل جریان پیدا کرده است و اسلام از این منطقه برای شبه قاره ترجمه میشد. به دلیل وجود استعمار بریتانیا و ضعف دولتهای قاجار و پهلوی طی سالهای گذشته شاهد عدم رسیدگی به این مناطق بودهایم. اگر به این موضوع رسیدگی شود این تحلیلها نیز اصلاح خواهد شد. آنها دوستداران اهل بیت هستند و حتی در زمانی که با اصلیترین جریان «دیوبندی» روابط خیلی نزدیکی برقرار کردیم با مشکلی مواجه نبودیم و با هم کار میکردیم. به نظر شما ریشه حرکتهای افراطی که در پاکستان روی میدهد از کجا نشات میگیرد؟ ریشه این حوادث را نباید در داخل پاکستان جستجو کنیم. اگر به این موضوع به درستی پرداخته نشود همه این وقایع به یک کلاف سردرگم تبدیل میشود. به این دلیل که اطلاعات انتقال یافته در ایران بر روی هم انباشته شده است بدون اینکه این مطالب باز و به نحو صحیحی تحلیل شوند. آنچه به عنوان جریان «دیوبندی» مشاهده میکنیم ربطی به قضیه «سلفیگری» ندارد. «سلفیگری» طی دورانی وارد شبه قاره میشود و از طریق آموزش، پول، تطمیع آنها را تحت تاثیر قرار داده است. به همین دلیل با تحریکات و سازماندهی که توسط آنها انجام میشود، مواجه با شکل گیری جریانهایی در شبه قاره هستیم. وقتی به ریشه تاریخی اسلام در شبه قاره توجه میکنیم متوجه میشویم که شاهد اسلام تند و افراطی نیستیم. بلکه یک نوع اسلام مداراگر وجود دارد. پس از بررسی مشخص میشود که این نوع اسلام به اسلام صوفی گرایانه نزدیک تر است. در واقع همانند محافل صوفی گرایانه شبه قاره در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. نوع نگرش آنها تصوف همراه با نوعی نگاه عارفانه است. نگاه دل با دیدگاه بسته متن، حدیث و روایت خیلی فاصله دارد ولی متاسفانه در طول 20 سال گذشته شاهد پدیده افراطیگرایی در محدوده شبه قاره هستیم هرچند که این پدیده افراطیگرایی نیز از جای دیگری به آنجا منتقل شده است. در پاکستان شاهد فعالیت مدارس مذهبی با تفکرات افراطی هستیم که به خصوص در مرز افغانستان فعالیت میکنند. چه عواملی باعث گسترش فعالیت این مدارس شده است؟ از اوایل دهه 1360 شاهد شروع حرکتهایی در پاکستان هستیم. البته این جریان از طرف خود پاکستانیها شروع نشد. در واقع انقلاب اسلامی باعث نگرانی خیلی ها در منطقه شده است. این نگرش حکومتها و حاكميت های تک نفري وابسته به آمریکا را تهدید می کند. بر همین اساس تحرکاتی توسط دستگاههای اطلاعاتی آمریکا شروع میشود تا انقلاب اسلامی در داخل مرزهای ایران محصور شود و اجازه ندهند در سایر کشورها نفوذی داشته باشد. استقبالی که از انقلاب اسلامی ایران در پاکستان صورت گرفت این کشور را به عنوان اصلیترین مرکز مقبولیت این انقلاب به ثبت رسانید. بر همین اساس از طرف دشمنان انقلاب ” آنچه در شمال پاکستان و مدارس مذهبی به وقوع پیوست ممکن است طی اواخر دهه 80 و اوایل 90 میلادی بانظر مثبت آمریکا مواجه شده باشد.... “ طرحهای جدیدی آغاز شد. در کنار این موضوع شاهد ایدهها و پولهای فراوانی هستیم که از سوی مراکز وهابی پرداخت میشود. در آن دوران یک گروه بسیار کوچک در کراچی به نام گروه «سواد اعظم» مشغول فعالیت بود ولی از سال 1365 ناگهان شاهد تبدیل شدن آنها به یک جریان گستردهای بودیم. در همان دوران که به عنوان سفیر ایران مشغول به فعالیت بودم یکی از دوستان 3 نوار کاست روی میز من قرار داد. در این نوار توسط فردی به نام «حق نواز جهنگوی» انواع فحاشی به شیعه، انقلاب و امام شده بود. متعاقب آن برای اعتراض نوار را به وزارت خارجه پاکستان بردم. در واقع شروع این جریان از همان دوران بود. پس از مدتی جریان گستردهتر شد و تذکرات ما نیز افزایش پیدا کرد. در این جریان بخشی از دستگاه دولت پاکستان نیز همراه آنها بود. به این دلیل که بعضی از اطلاعات موجود نشان میداد که انقلاب اسلامی را برای خود تهدید تلقی میکردند. پس از آن وقایع شاهد شهادت «عارف حسینی» و نیز ترور «صادق گنجی» مسئول خانه فرهنگ ایران در لاهور بودیم. در آن موقع برای ما قطعی شده بود که یک جریان قوی در حال ظهور است. این جریان بخشهای مختلفی داشت. یکی اینکه گروههایی را به خارج از پاکستان میبردند و آنها را آموزش میدادند. در آن دوران گروهها برای آموزش به عربستان منتقل میشدند ولی اکنون آموزش در داخل پاکستان انجام میشود. اکنون تخمریزی نامقدس در داخل پاکستان منجر به یک نهضت غیر مقدسی شده است که جهتگیری آن ضدشیعه، ضد انقلاب و بر پایه تمایز شیعه و سنی از یکدیگر استوار است. این در حالی است که در شبه قاره شیعه و سنی سالهای طولانی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. میتوان گفت که هر زمان حکومتها در جامعه، مسائلی را مطرح نکردهاند مردم با تساهل و آرامش با یکدیگر زندگی کردهاند و هر موقع که توسط آنها شیطنت وارد میشود این مسایل به وجود میآید. در واقع در دهه 1360 حوادثی که در پاکستان روی داد مربوط به مردم و دولت پاکستان نبود بلکه همانطور که به آن اشاره شد از جای دیگری وارد این کشور شد. برای اینکه سرمایهگذاری خارجی در پاکستان منجر به حرکتهای افراطی در این کشور شود باید بستر مناسبی در حاکمیت و جامعه این کشور وجود داشته باشد. تحلیل شما در این مورد چیست؟ برای تحقق حرکتهای افراطی باید زمینه لازم وجود داشته باشد ولی این زمینهها بستر اجتماعی در پاکستان محسوب نمیشوند. ممکن است افرادی در دولت پاکستان وجود داشته باشند که انقلاب اسلامی را برای خودشان خطر تلقی میکردند ولی اکنون تحولات زیادی به وقوع پیوسته است. در واقع صحنه حوادث در پاکستان تغییر کرده است. اگر بخواهیم از وضعیت امروز پاکستان ارزیابی مناسبی داشته باشیم باید وضعیت جریانهای اسلامی را در پاکستان مورد بررسی قرار دهیم. در شرایط حاضر تحلیل هایی که از صحنه دینی پاکستان توسط ایران و رسانههای غربی انجام میشود با خطاهایی مواجه است. در ابتدا باید گروههای اسلامی پاکستان شناسایی شوند. همانطور که در قبل اشاره شد هستههایی در این کشور کاشته شده است که این محصولات را به بار میآورد و طی این دوران همین محصولات رشد کردهاند. در زمانی این محصولات که جریان طالبان بود به افغانستان صادر میشد ولی پس از تغییر شکل دادن تحولات در پاکستان همین محصولات در این کشور شروع به خودنمایی میکند. برای بررسی این موضوع باید توجه داشته باشیم که تحلیل صحنه سیاسی پاکستان از منظر جریانات اسلامی نشان میدهد که نباید جامعه و مردم پاکستان را با گروههای کوچک و خیلی پر سر و صدا مخلوط کرد. اکثریت گرایش مردم پاکستان همان طیف اسلام مداراگر هستند و تنها اقلیت کوچکی از اسلام برداشت تندی دارند. این افراد در محدوده مدرسه، آموزش، پول و انگیزههای سیاسی وارد میدان شدند و در نهایت موجودیت پیدا کردهاند. پس از قضیه سپتامبر، آنها دشمن جدیدی پیدا کردهاند. در واقع زمانی که طالبان وجود داشت آنها دنبال رسیدن به قدرت در افغانستان بودند و در این مسیر حرکت میکردند ولی پس از برکناری طالبان اولویتهای خود را در هدف قرار دادن نیروهای غربی قرار دادهاند. حضور پررنگ القاعده و بن لادن آنها را به نوک پیکان این جریابن تبدیل کرد. به همین نحو پاکستان به عنوان متعهد آمریکا مورد هدف قرار گرفت. باید این نکته را در نظر داشت تفسیری که توسط این جریان مطرح میشود را نباید به عنوان تفسیر اسلام موجود در پاکستان تلقی کرد. وقتی گفته میشود که اسلامگراها در پاکستان به قدرت میرسند بلافاصله چراغ خطر روشن میشود که این جریانات میتوانند به قدرت برسند در حالی که این گروهها برای رسیدن به قدرت طی سی سال آینده ظرفیت سیاسی و اجتماعی لازم را در اختیار ندارند. آنها ” با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امام(ره) یک نگاه کاملاً سیاسی از اسلام مطرح و شوروی و آمریکا را به عنوان دشمن معرفی کرد. ... “ فقط گروههای پر سر و صدایی محسوب میشوند که در حال رشد کردن هستند. البته برخوردهایی که با آنها صورت گرفته، صحیح نبوده است. این روش تعامل با آنها باعث شد تا این جریان وارد برخوردهای خشونتآمیز شود. حضور آمریکا نیز بهانه لازم را در اختیار آنها قرار داده است تا در کنار توسعه نیافتگی و بعضی مسایل دیگر، درگیر چنین نزاع¬هایی شوند. آقای مشرف مدعی هستند سرآغاز جریانات افراطی در این کشور محصول دوران زمامداری ضیاءالحق است که منجر به رشد مدارس دینی در پاکستان شده است. تا چه اندازه می¬توان این ارزیابی را صحیح دانست؟ همانطوری که اشاره کردم در دهه 1980 میلادی محافلی در پاکستان به وجود آمدند که نگران صدور انقلاب اسلامی بودند. وقتی به سیر تاریخی این موضوع نگاه می کنیم متوجه میشویم که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، گروههای تندرویی در پاکستان وجود نداشتند. در واقع آنها از انقلاب اسلامی شیعه در ایران و شعارهایی که مطرح میشد نگران شده بودند. وقتی نگرانی محافل وهابی با این نگرانیها جمع شد منجر به شکل گیری چنین جریاناتی میشود. به عنوان نمونه پس از شهید شدن آقای صادق گنجی، به عنوان مدیرکل منطقه همراه آقای بشارتی به پاکستان سفر کردیم و آنها قول دادند که به این موضوع رسیدگی کنند ولی خبری از آنها نشد. این برخورد نشان میدهد در این مورد محافل پشت پردهایی وجود دارد. از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا به عنوان حامی اصلی مدرسههای دینی و جهادی در مرز افغانستان نام برده میشود. تا چه اندازه آمریکا در شکل گیری این مدارس نقش داشته است؟ آمریکا بر روی این مدارس کار نمیکرد. اولین باری که درسال 1361 به کمپهای مهاجران افغانی اطراف پیشاور سفر کردم خبری از طرحهای آمریکا و دورههای آموزشی نبود. آنچه در شمال پاکستان و مدارس مذهبی به وقوع پیوست ممکن است طی اواخر دهه 80 و اوایل 90 میلادی بانظر مثبت آمریکا مواجه شده باشد ولی آنها در این موضوع دخالتی نداشتند. چه عواملی باعث شد تا جریان افراطی طالبان بتواند در افغانستان به قدرت برسد و نقش پاکستان در این مسیر چه بود؟ پیروزی انقلاب در ایران و اشغال افغانستان در آخرین روزهای سپتامبر 1979 دو موضوعی بودند که باعث زلزله در جهان اسلام شد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، امام(ره) یک نگاه کاملاً سیاسی از اسلام مطرح و شوروی و آمریکا را به عنوان دشمن معرفی کرد. مردم شبه قاره و خارج از آن، مواجه با اسلامی شدند که در قبل با آن رو به رو نبودند. این اسلام از حکومت تفسیر جدیدی ارائه میکند. اتفاق دیگری که روی میدهد یک کشور مسلمان توسط قوای یک کشور کافر و کمونیست اشغال میشود. موج این اتفاق تا حدی بود که عربستان واکنش نشان داد. این دو اتفاق بستر ذهنی لازم را فراهم کرد تا توسط پول و برنامه این جریان کنترل شود. خیلی از حاکمان این تحولات را تهدید امنیت ملی خود تلقی میکردند. این موضوع منجر به شروع جریانی در پاکستان میشود. گروهی تحت تعلیم قرار میگیرند و کتاب چاپ میکنند و به مرور تخمهایی که کاشته شد از زمین بیرون میزند ولی اتفاق دیگری به وقوع میپیوندد. اتحاد جماهیر شوروی متلاشی میشود و دیگر خطری به نام کمونیست وجود ندارد. این مدارس تحت همان تعالیم به فرایند خود ادامه میدهند. آقای ربانی در کابل تشکیل حکومت میدهد ولی این شرایط مورد مطلوب پاکستان قرار نمیگیرد. آقای ربانی از خواستههای دولت پاکستان تمکین نمیکند و به ایران نزدیک میشود این برخورد باعث افزایش نگرانی پاکستان میشود. در چنین شرایطی به دنبال یک واقعه طالبان متولد میشود. در چنین شرایطی مسابقه جدیدی در اکو پیش آمد تا کشورهای عضو بتوانند از فرصتهای سیاسی و اقتصادی موجود استفاده کنند. یکی از این موضوعات بحث راههای ترانزیت بود که رقابت شدیدی در این زمینه بین ایران و پاکستان وجود داشت. در نشست کویته، مقامات پاکستانی نقشههایی توزیع کردند که نشان میداد نزدیکترین راه آسیای مرکزی از افغانستان و پاکستان میگذرد. ایران نیز مسیری مطرح کرد که از عشقآباد وارد کشورمان شده و از بندرعباس خارج میشد. در آن زمان خانم بینظیر بوتو حضور داشتند. «نصیرا... بابر» به عنوان وزیر کشور تصمیم گرفت تا یک کاروان کالا به صورت نمادین از مسیر طراحی شده پاکستان به سمت آسیای مرکزی حرکت دهد. در آن دوران افغانستان تکه پاره بود و هر منطقه تحت اختیار گروهی قرار داشت و هر گروه نیز مالیات می گرفت. یکی از مناطقی که این کاروان از آنجا عبور می کرد منطقه قندهار بود. در آن منطقه آقای ملاعمر با چند طلبه مدرسهایی را اداره میکرد. ملاعمر که سابقه جهادی داشت از جمله کسانی بود که به او مراجعه کردند. او نه تنها کاروان از حوزه خود عبور می¬دهد بلکه با رشادتهایی که انجام ” مساله کشمیر به غیر از موضوع افغانستان یکی از موضوعات اصلی است که منجر به تقویت ارتش به عنوان قویترین نهاد به صورت عام در پاکستان شده است.... “ داد آنها را از حوزههای بعدی نیز با موفقیت میگذراند. این فرایند باعث خودباوری این گروه شد. آنها در قدم اول قندهار را تسخیر کردند تا جایی برای استقرار داشته باشند. در همان دوران شروع به جذب نیرو کردند. با شروع جریان طالبان و قطع شدن کمکهای مالی به مجاهدین نیروهای آنها جذب طالبان شدند. ملاعمر توسط تعدادی از طلبههایی که آموزش دیده بودند هسته مرکزی را تشکیل داد و بقیه افرادی که جذب میشدند فقط به عنوان سیاهی لشکر محسوب بودند. در همان دوران پس از تصرف قندهار توسط طالبان، مردم از وجود امنیت اظهار رضایت میکردند ولی به مرور طالبان حوزه خود را گسترش داد. در همان دوران نیز کسی تصور نمیکرد که آنها به قدرت خواهند رسید ولی به تدریج مقامات پاکستانی، I.S.I و سایرین به این جمعبندی رسیدند که طالبان میتواند حکومت مرکزی در افغانستان تحت کنترل خود درآورد. متاسفانه این اتفاق نیز روی داد و کابل بدون جنگ به دست طالبان تصرف شد و نیروهای احمدشاه مسعود نیز عقبنشینی کردند. چگونه پیوند خوردن گروههای طالبان و القاعده توانست آنها را از مبارزه در داخل افغانستان به حوادث 11 سپتامبر تا انفجارات لندن مرتبط کند؟ هر کدام از این وقایع محصول جریانهای متفاوتی هستند. طالبان و بنلادن در یک مقطعی با هم مرتبط شدند. در واقع هر کدام جای خودشان را دارند ولی در دورهایی شاهد ظهور پدیده «عرب افغان» هستیم. هدف ایدئولوژیک آنها مبارزه با اشغال یک کشور مسلمان توسسط کمونیستهای کافر است. طی دهه 90 در شرایطی که پدیده «عرب افغان» به مبارزه عادت کردند وقتی به کشور خودشان باز میگشتند هر کجا که وارد میشدند به پیرامون خود با نگاه مبارز و معترض مینگریستند در واقع گوش آنها به صدای گلوله عادت کرده بود و روحیه جنگنده داشتند. وقتی که جریان طالبان رشد کرد و حاکمیت را به دست میگیرد بهترین شرایط برای حضور آنها در افغانستان فراهم میشود. فعالیت آنها تعاریف جدیدی پیدا میکند. در جریان حرکت های القاعده و «عرب افغان» آمریکا را به عنوان یک کشور استکباری مورد هدف قرار میدهند. هدایت جریانهای مالی به مجاهدین افغانی توسط ارتش و سرویسهای امنیتی پاکستان تا چه اندازه در تحولات سیاسی این کشور تاثیرگذار بوده است؟ ارتش پاکستان قدرت خودش را از شرایط این کشور به دست آورده است. در واقع سهم I.S.I در کمک کردن به تحولات افغانستان منجر به قوت گرفتن این سازمان شد . مساله کشمیر به غیر از موضوع افغانستان یکی از موضوعات اصلی است که منجر به تقویت ارتش به عنوان قویترین نهاد به صورت عام در پاکستان شده است. چنین شرایطی باعث شده است تا در هر دوره ایی ارتش وارد صحنه قدرت شود. در زمانی که آقای مشرف کودتا کرد ارتش پاکستان قدرتمند بود. به خصوص اینکه در بهار 1377 هند قدرت نمایی هستهای انجام داد و بلافاصله پاکستان واکنش نشان داد. این تحولات باعث شد تا جایگاه ارتش پاکستان افزایش پیدا کند. البته افزایش اختلافات سیاسی باعث شد تا دولت نواز شریف ساقط شود. درباره دلایل و نحوه کودتایی که منجر به قدرت رسیدن پرویز مشرف شد ابهامهای زیادی وجود دارد. کدام روایت را میتوان به واقعیت نزدیکتر دانست؟ هیچ وقت این مسایل به صورت قطعی مشخص نخواهد شد ولی جواب وی نیز قانع کننده نبود. به هر حال آقای مشرف در کتاب خودش به نام «خط آتش» مطرح می کند که هنگام برگشت با هواپیما، خلبان به وی خبر میدهد که اجازه فرود در هیچ یک از فرودگاههای پاکستان به آنها داده نمیشود ولی پس از مدتی مشخص میشود که کودتایی صورت میگیرد. البته هیچ روایتی را مورد تایید قرار نمی دهم. شاید به 50 سال زمان نیاز داشته باشیم تا حقایق مشخص شود. علمای علم تاریخ میگویند که وقتی به حوادث نزدیک هستید نمیتوانید حوادث را به درستی تحلیل کنید. باید از آن حوادث زمان بگذرد تا در نهایت مشخص شود. پس از ترور خانم بوتو انگشت اتهام به سوی دستگاههای اطلاعاتی پاکستان نشانه رفته است. آیا در این مورد نیز باید منتظر گذر زمان باشیم؟ درباره این ترور نمیتوان به صورت قطعی اظهار نظر کرد. در این مورد فقط حدس و گمانهایی مطرح میشود. عدهای اعتقاد دارند که این جریان از سوی محافل افراطی صورت گرفته است دیدگاه دیگر معتقد است که ترور توسط بخشی از فراطیون دستگاه اطلاعاتی پاکستان به وقوع پیوسته است. البته این احتمال وجود دارد که یک گروه در دستگاه اطلاعاتی پاکستان با کمک گروههای افراطی مرتکب این ترور شدهاند. البته تجربه عمر سیاسی بنده میگوید که نمیتوانیم به اصل مطلب پی ببریم و تنها میتوانیم حدس و گمانها را بررسی کنیم. نظر کارشناسی «اسکاتلند یارد» با تحلیل اولیه دولت پاکستان تطبیق میکند ولی حزب مردم مدعی است که خانم بوتو مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و فیلم ترور نیز پخش شد. البته دولت این ادعا را قبول ” جامعه وکلا از جمله گروههای تحصیلکردهای است که میتواند به چالشهای حقوقی و قانونی در پاکستان بپردازد.... “ ندارد. دولت میگوید در معاینهای که از سر خانم بوتو انجام شده است جایی که مدعی هستند مورد اصابت گلوله قرار گرفته، اثری نیست بلکه در آن سوی سر ضربه وارد شده است. اطرافیان خانم بوتو مدعی شده بودند که ایشان قبل از افشای اسنادی ترور شده است. تا چه حد این ادعا را میتوان جدی تلقی کرد؟ اگر اسنادی وجود داشت به طور حتم توسط حزب مردم افشا میشد. این ادعاهایی که مطرح میشود را نمیتوان خیلی جدی تلقی کرد. آیا فرایند دموکراسی خواهی در پاکستان پس از ترور خانم بوتو تحت تاثیر قرار گرفته است؟ فرایند دموکراسی خواهی در پاکستان ریشه در سالهای گذشته دارد. برای این شعارها سالها مبارزه شده است. از جنگهای استقلال تاکنون این فرایند استقلالخواهی وجود دارد. آنچه اکنون در پاکستان مشهود است وجود حرکت به سوی دموکراسی است. هر چند که با دموکراسی واقعی فاصله دارند ولی در این مسیر حرکت میکنند. این فرایند بارها توسط ارتش قطع شده و این ماشین متوقف شده است. عدهایی از آن پیاده میشوند و عده دیگری سوار آن خواهند شد. در پاکستان دموکراسی در چارچوب احزاب و پارلمان قابل مشاهده است. مطبوعات میتوانند علیه نفر اول کشور مطلب بنویسند که این آقای مشرف با کودتای نظامی قدرت را به دست گرفته است. چه عواملی باعث شده است تا کانون وکلای جوان به عنوان فعالترین گروه معترض به سیاستهای مشرف در ناآرامیهای پاکستان حضور داشته باشد؟ پاکستان در جهت دموکراسی قدم برمیدارد. جامعه وکلا نیز از ابزار جامعه مدنی در این کشور محسوب میشود که حضور محسوسی پیدا کرده است. البته نمیتوان نتیجه گرفت که این حضور به صورت نهادینه است باید فاکتور زمان و مکان را در نظر داشته باشیم. در واقع پس از اینکه آقای مشرف، «افتخار چودری» رئیس دیوان عالی پاکستان را برکنار ساخت جامعه وکلا نیز به این برکناری واکنش نشان دادند. جامعه وکلا از جمله گروههای تحصیلکردهای است که میتواند به چالشهای حقوقی و قانونی در پاکستان بپردازد. البته رئیس کانون وکلا از رهبران حزب مردم است و این جریان نیز توسط این حزب هدایت میشود. اکنون در پاکستان جایگاه رئیس جمهور و نخست وزیر یکی از دعواهای اصلی حقوقی در این کشور است. بنابراین حضور جامعه حقوقدانان در پاکستان بیش از یک مساله معمولی تبدیل شده است. یکی از دلایل اعتراض گروه های اپوزیسیون به نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و باقی ماندن پرویز مشرف بر صندلی رئیس قوه مجریه است. در انتخابات اخیر پارلمان در پاکستان مخالفان پرویز مشرف به پیروزی دست پیدا کردند و اگر آقای مشرف صبر میکرد به طور حتم رای لازم را برای تصدی ریاست جمهوری کسب نمیکرد. تشکیل مجلس جدید در پاکستان چه تاثیری برروی آرایش قدرت در این کشور به همراه خواهد داشت؟ اکنون بیشترین مباحثی که در پاکستان مطرح است موضوعات حقوقی است. راهکارهای حقوقی برای برکناری آقای مشرف یکی از مباحثی است که در پارلمان پاکستان مطرح است. در پاکستان ترمیم قانون اساسی بسیار ساده است. اعضای پارلمان میتوانند با آرای بالاتری مفاد قانون اساسی را تغییر دهند. البته در دهه 80 میلادی مصوباتی توسط رئیس جمهور وجود دارد که به عنوان اصلاح قانون اساسی تلقی میشود. به عنوان نمونه سوالی که اکنون مطرح میشود این است که آیا انحلال پارلمان از اختیارات رئیس جمهور محسوب میشود؟! قانون اساسی که در سال 1985 به دستور آقای «ضیاء الحق» اصلاح شده است نیز مورد تایید نمایندگان اپوزیسیون فعلی در پارلمان پاکستان قرار ندارد و به همین دلیل آنها به قانون اساسی سال 1973 سوگند یاد کردند. در واقع نمایندگان اپوزیسیون با این برخورد نشان دادند که مساله انحلال پارلمان توسط رئیس جمهور را قبول ندارند و به این قانون اساسی سوگند یاد نمیکنند. اعتقاد دارم که پاکستان وارد فصل جدیدی از تحولات شده است و در آینده مشکلات آنها بیشتر خواهد شد. با توجه به پیچیدگی ساختار قدرت در پاکستان و مشکلاتی که در سیاست خارجی ایران به وجود آمده است آینده مناسبات دو کشور ایران و پاکستان را چگونه ارزیابی میکنید؟ به غیر از مشکلاتی که وجود دارد دو کشور دارای مشترکات فراوانی هستند و جامعه دو کشور بسیار به همدیگر نزدیک هستند. این ظرفيت ها باعث میشود که موانع سیاسی خاصی مابین دو کشور وجود نداشته باشد. به همین دلیل وقتی طرح انتقال لوله گاز ایران به پاکستان و هند مطرح میشود. مشکلی بین ایران و پاکستان به وجود نمیآید هر چند که در شرایط حاضر برخی از کارشناسان کشورمان در مثبت بودن این پروژه شک و تردید دارند. اگر روابط ایران و پاکستان در گذشته با مشکلی مواجه میشد به دلیل مساله افغانستان بود. البته گسترش روابط ایران با هند نیز خوشایند مقامات پاکستانی نیست. به دلیل دشمنی آمریکا با ایران آنها نیز مدافع رابطه خوب مابین ایران و پاکستان محسوب نمیشوند. با وجود تمام مباحثی که مطرح شد پاکستان به نیازهای خودش توجه میکند و برای حفظ رابطه با ایران اهتمام دارد. در واقع منافع پاکستان ایجاب میکند تا رابطه خوبی با ایران داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 610]
-
گوناگون
پربازدیدترینها