محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846403056
پژوهش ، حلقه مفقوده تئاتر ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پژوهش ، حلقه مفقوده تئاتر ايران
تهران-خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا): از مجيد امرايي: يكي از مهمترين معضلات حوزه تئاتر كشور كه همواره ما را در رسيدن به تئاتري با رنگ و بوي ايراني در عرصه جهاني به درستي معرفي نكرده است عدم توجه به موضوعات تحقيقي و پژوهشي است.
ضعف پژوهش در اين حوزه به اندازه اي است كه ظرف يكصدسال گذشته كمتر تحقيق علمي و قابل اعتنا و معتبري در عرصه داخلي و جهاني نگاشته شده است كه در آن، معرفي تكنيك هاي خاص تئاتر ايراني ،آسيب شناسي مسائل اين حوزه، شناخت نقاط ضعف و قوت و بطور كلي، مسائل حوزه نمايشي كشور مورد بررسي قرار گرفته باشد.
حتي به جرات مي توان گفت تاكنون به تعداد انگشتان يك دست هم پژوهش هايي ديده نشده است كه به آسيب شناسي ساختاري حوزه تئاتر ايران پرداخته و مسائلي همچون دلايل ركود مقطعي تئاتر در ايران ، تئاتر و ارتباط آن با هويت ايراني ، تئاتر بومي و جايگاه آيين هاي نمايشي در اين عرصه ، مسائل و مشكلات مديريتي، تئاتر دولتي و تئاتر خصوصي، تكنيك هاي خاص تئاتر ايراني ، تئاتر ملي و راه هاي رسيدن به هنري با رنگ و بوي ايراني و چگونگي اداره و اقتصاد تئاتر بطور جدي، كنكاش و راه حلهايي براي آن ارائه شده باشد.
هر چند در اين عرصه هرگز نبايد نام افرادي چون بهرام بيضايي ، فرهاد ناظر زاده كرماني ، داود فتحعلي بيگي، عباس جوانمرد ، اسماعيل خلج ، اردشيرصالحپور ، محمود عزيزي ، بابك احمدي ، حميد امجد ، ناصر آقايي ، سهيلا قزل اياق ،نغمه ثميني و دكتر قطب الدين صادقي را از ياد برد چراكه اگر تلاش هاي دلسوزانه آنها و گروهي پيش از آنان در دهه 30خورشيدي نمي بود اكنون تئاتر ما روزگار به مراتب بغرنج تري داشت .
كارشناسان ضعف در شناخت تكنيك هاي خاص تئاتر ايراني را از جمله مهمترين معضلات حوزه نمايشي ايران مي دانند كه ظرف سال هاي گذشته كمتر پژوهشگري به سمت آنها حركت كرده است .
به اعتقاد آنان ، عدم ثبت و ضبط تكنيك هاي اجرايي نمايش هاي ايراني چون " تعزيه " و " تخت حوضي" كه نمايش هايي ايراني و كامل در تكنيك و محتوا هستند در قالب هاي تعريف شده و مكتوب يكي ازمهمترين مسائلي است كه همواره ما را دررسيدن به تعريفي مستقل وجهاني از تئاتر ايران ناتوان نشان مي دهد.
پيامدهاي دوري از پژوهش
كارشناسان معتقدند تكنيك هاي نمايشي كه بنا بر ساختارهاي اجرايي تئاتر ايراني در گذشته تاريخي هنر نمايش اين مرز و بوم وجود داشته اند امروزه ديگر به فراموشي سپرده شده اند و در مقابل، به دليل تفكرات شبه روشنفكري و خودباختگي فرهنگي برخي دست اندركاران اين عرصه، در مقاطعي از تاريخ بيشتر به سمت تئاترهاي غربي حركت كرده ايم .
صاحب نظران تاكيد مي كنند كه كم توجهي و دوري از مقولات تحقيقي و پژوهشي موجب شده است تا اين تكنيك ها در گذر زمان يا به فراموشي سپرده شوند و يا هرگز درقالب تئوري هاي تئاتر ايراني ثبت و ضبط نگردند.
اين در حالي است كه برخي از تكنيك هايي كه امروزه در قالب هايي غير ايراني و از زبان تئوريسن هاي خارجي با عناويني خاص در اختيار ما قرار گرفته است، همچون تكنيك تئاتر روايي و تكنيك فاصله گذاري در نمايش هاي اروپايي، در اصل با الهام از هنر نمايش شرقي و ايراني خلق شده اند .
اين گونه تكنيك هاي اجرايي از گذشته دور تاكنون بخش لاينفك نمايش هاي اصيل ايراني بوده و به عنوان مشخصه هاي تئاتر ايراني در بطن اجراهاي اصيل ديده شده است اما امروز به نام ديگران در دنياي نمايش به ثبت رسيده و ترويج مي شوند.
كارشناسان معتقدند تئاتر ايران در طول تاريخ هرگز از نظر محتوايي و پرداخت داستاني دچار ضعف نشده بلكه معضل مهم اين شاخه هنري، عدم توجه به تكنيك هاي خاص تئاتر ايراني و بي توجهي به موضوعات پژوهشي بوده است.
به اعتقاد آنها، تكنيك هاي منحصر به فردي كه در برخي نمايش هاي ايراني چون "تعزيه " و نمايش هاي سنتي"سياه بازي" و "تخت حوضي" و خرده نمايشهايي چون " نقالي "،"پهلواني " و " پرده خواني " وجود دارند مختص تئاتر اين مرز و بوم و هنر ملي ايران است كه اكنون كمتر تحصيل كرده اي آنها را به عنوان تكنيك هاي تئاتر ايراني مي شناسد .
به باور كارشناسان، به دليل اين كم توجهي ها و مصرف گرايي در توليدات هنري اين تكنيك ها هرگز بطور مكتوب و در قالب تئوري هاي نمايشي از سوي صاحب نظران داخلي ثبت و ضبط نشده اند و اين معضلي است كه نيازمند كالبدشكافي كارشناسانه است .
روايتگري نمايشي، بازي خاطره ، نقل گويي نمايشي ، داستان گويي آوازي ، نگاه نمادين به ابزار صحنه ، نقالي، حماسه سرايي و رجز خواني از جمله تكنيك هاي اجرايي است كه ويژگي تئاترهاي ايراني محسوب مي شود.
نمايش هاي سنتي و آييني چون سياه بازي ،حاجي فيروز، تخت حوضي، پرده خواني، پهلوان بازي، تعزيه و شبيه خواني ازجمله نمايش هايي است كه مختص فرهنگ ايراني و اسلامي ما هستند اما تاكنون ظرفيت هاي تكنيكي آنها به درستي شناخته نشده است .
صاحب نظران عقيده دارند به دليل اين كم توجهي در طول تاريخ، تئاتر ايران در مجامع علمي و جهاني هويت ايراني اسلامي خود را به درستي معرفي نكرده و همواره دست خوش دگرگوني و تغييرات شده است .
داستان هاي كهن، اساطير متنوع، حماسه ها ، روايات، و متل هاي رنگارنگي كه در فرهنگ هاي مختلف جاي جاي اين سرزمين وجود دارد مويد قدرت بالاي محتوايي فرهنگ نمايشي اين مرز و بوم است كه هنوز هم قدرت آن را دارد كه فرهنگ ايراني را سر آمد فرهنگ جهاني معرفي كند.
اما اينكه چرا هنر نمايشي دراين سرزمين با گذشت ساليان متمادي هنوز در رسيدن به گونه اي ايراني و ملي ناتوان مانده و حتي تلقي وارداتي بودن تئاتر را در كشور بوجود آورده، مساله اي است كه شايد نيازمند آسيب شناسي و تحقيقات بسيار در زمينه هاي مختلف فرهنگي، هنري ،تاريخي ،اجتماعي و سياسي باشد.
نمايش، هنري به قدمت تاريخ
علت هر چه باشد، واقعيت آن است كه هنر نمايش در هر كشوري از جمله قديمي ترين هنرها است. بشر اوليه از همان ابتداي خلقت و حضور در مجموعه هاي انساني به جهت خصلت ذاتي" تقليدگري" از طبيعت و محيط پيرامون خود، تلاش كرده است تا با استفاده از حركات نمايشي ،رقص ها و آيين ها و مناسك مخصوص براي جلب نظر خدايان و احاطه بر طبيعت و ارتباط با همنوع تلاش كند و در نتيجه چنين روندي، اقدام به توليد بازيها، آيين ها وحركات نمايشي كرده است.
گاه اين بازي هاي نمايشي به صورت جمعي اتفاق افتاده و گاه بصورت انفرادي در جهت جلب نظر جنس مخالف يا تسلط بر طبيعت و تنازع بقا و در برخي موارد هم براي سرگرمي ،تفريح ، تفنن و تفرج رخ مي نموده است .
بنا به شواهد تاريخي، آغاز هنر نمايش در هر سرزمين را بايد در آداب، رسوم ،آيين ها و مناسك ديني و مذهبي آن سرزمين و اقوام ساكن در آن جستجو كرد كه اين آثار توام با حركت در قالب هاي ديداري و شنيداري با الهام از رفتارها،منش ، تعارضات و كشمكش ها و تعاملات قومي، بومي و منطقه اي هر محل شكل اجرايي به خود گرفته و در فعاليت هاي انساني با تعاريف مشخص و قالب هاي تعريف شده در طول زمان به جوامع بشري معرفي گشته است.
حال چگونه ممكن است فرهنگ ايراني كه از بدو تاريخ، الهي و خداگونه بوده و آيين ها و مناسك ديني و مذهبي به وفور در آن ديده مي شود آيين هاي نمايشي خود را از ياد برده باشد؟! اين سوالي است كه اهل فرهنگ و هنر بايد به آن پاسخ گويند .
به گواه تاريخ، انسان بدوي براي تسلط بر طبيعت و غلبه بر محيط پيرامون خود ارتباط با خدايان و كنترل نيروهاي سركش طبيعي به كمك ابزاري كه عمدتا از پوست ،چوب و گل ساخته مي شدند شروع به خلق شخصيت هاي جادويي و نمايشي كرد تا بدين طريق مفاهيم مد نظر خود را به ديگران منتقل كند .
انسان اوليه با اين تصور كه با خلق اين شخصيت ها و اجراي مراسم و سحر و جادو مي تواند بر مشكلات طبيعي و حيوانات وحشي، جانوران و گياهان و به طور كلي، بر خشم و قهر طبيعت مسلط شود اقدام به خلق مراسمي آييني و نمايشي مي كرد كه برخي از اين آيين ها با گذشت زمان سير تكاملي در پيش گرفته و در قالب هايي چون نمايش هاي غم انگيز و شادي آور تعريفي خاص به خود را يافتند .
انسان اوليه مي پنداشت با اين مراسم نمايشي مي تواند طبيعت را در خدمت خود بگيرد. از آنجا كه انسان بدوي در بيان افكار و عواطف خود ناتوان بود حركت و اعمال نمايشي را به خدمت مي گرفت تا از طريق حركات موزون به تقليد از طبيعت پرداخته و از طريق آن بر حيوانات وحشي غلبه كند. او در عين حال در قالبي متفكرانه از هنر نمايش براي درك لذت و سهيم كردن ديگران و انتقال آن به همنوعان بهره مي برد و حتي آن را شيوه اي مناسب براي جلب رضايت خدايان و توجه همنوعان خويش مي دانست.
درد بزرگ هنر نمايش در ايران
با اين نگاه، به روشني پيداست كه نخستين هسته هاي نمايشي در درون همين مراسم آييني، رقص ها و خرده نمايش هاي قومي و محلي شكل گرفته است.
با اين وجود، در ايران به عنوان كشوري كه تمدني كهن و تاريخي چند هزار ساله با رسوم و سنت هاي گوناگون دارد، متاسفانه به دليل گسست هاي فرهنگي از احوالات هنر نمايش آن در دوران پيش از اسلام آگاهي چنداني در دست نيست. متاسفانه امروزه هم كمتر سازمان يا گروهي به سمت كشف شواهد تاريخي نمايشي در گذشته اين مرز و بوم در قالبي تحقيقي و پژوهشي حركت مي كند و اين خود دردي بزرگ در حوزه نمايشي كشور و شايد در عرصه فرهنگ و هنر اين سرزمين باشد.
به نظر مي رسد گسست هاي تاريخي، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي، انهدام و به نابودي كشانده شدن مدارك و مستندات فرهنگي و تاريخي و به يغما برده شدن آثار باستاني و تاريخي بسياري از نشانه ها و يادبودها ي ادبي و هنري در طول قرنها، همگي سبب شده است تا كمترين مدركي در زمينه هنر نمايشي ايراني برجاي نماند.
اگر بقاياي جنبه هاي نمايشي و برخي خرده نمايش هاي برجاي مانده در مناطق مختلف اين مرز و بوم نبود، شايد امروزه هيچ اثري از هنر نمايشي در ايران وجود نمي داشت .
اگر از برخي آيين ها، كتب تاريخي و داستاني ، اساطير و روايات ديني و مذهبي چون پرستش ميترا ،سوگ سياوش و يا اجراي سرود هاي اوستايي بگذريم و توضيح و تفسير مراسم نمايشي چون"مغ كشي"و"كوسه برنشين" را به عهده علم انسان شناسي و جامعه شناسي قرار دهيم و تحقيق در قول برخي از مورخان يوناني در باب بناهاي تماشاخانه در شهرهاي" شوش " و "پرسپوليس " را توسط اسكندر مقدوني به باستان شناسان واگذاريم و وجود خرده نمايش هاي آييني در مناطقي چون لرستان ،كردستان ،گيلان، مازندران ، سيستان و بلوچستان ، خراسان و چهارمحال و بختياري را به علم اقوام بسپاريم، آنگاه براي پژوهشگر نمايشي ما چيزي باقي نمي ماند كه به بررسي آن بپردازد.
اما با آمدن دين اسلام به ايران خوني دوباره در رگ هاي مردمان خسته دلي كه به جهت فاصله طبقاتي و دوران ظلم و ستم شاهان ساساني در رخوتي مرگبار به سر مي بردند، جريان گرفت و با استقرار فرهنگ آميخته با تعاليم دين اسلام، سنت ها و روش هاي زندگي جديدي براي ايرانيان فراهم آمد تا پس از گذشت قرن ها، بازي هاي نمايشي و آيين هاي مذهبي و اجتماعي بار ديگر در جامعه پديدار شود.
برخي از اين آداب و مراسم نمايشي متعلق به دوران پيش از اسلام بود كه لاجرم تغيير مضمون داده و در قالبي جديد به خدمت جامعه انساني درآمدند و شماري نيز با حضور دين اسلام به منصه ظهور رسيده بودند .
به عنوان مثال، مراسمي چون" كوسه برنشين" به "مير نوروزي" تغيير هويت داد اما برخي ديگر به تدريج پيكره اي مستقل يافتند كه از آن جمله مي توان به نمايش هايي چون" نقالي" ،"پرده خواني" و"نمايش هاي عروسكي" اشاره كرد.
هنر تعزيه
پس از آمدن دين مقدس اسلام به ايران، نمايش ايراني در تكنيك و محتوا دچار نوزايي، تحول و غناي بسياري شد و هنرهايي ارزشمند از دل آن پديد آمد كه امروزه ما از آن با عناويني همچون "شبيه خواني " و " تعزيه خواني " ياد مي كنيم. اگرچه، به اعتقاد شماري از كارشناسان، اين نمايش در ساختار اجرايي ريشه در فرهنگ كهن ايراني و مراسمي به نام "سوگ سياوش" دارد .
"تعزيه" از جمله هنرهايي است كه با گذشت قرنها، همچنان در كشور ما از جايگاه و ارزش والايي برخوردار است. اين نوع نمايش به توصيف وقايع شخصيت هاي ديني و مذهبي خصوصا واقعه تاريخي و جانگداز عاشورا و آنچه كه درسال 61 هجري بر خاندان پيامبر (ص) گذشت، مي پردازد .
تعزيه هنري است كه در شكل و محتوا كاملا ايراني و اسلامي است و با برخورداري از تكنيك اجرايي ويژه، يكي از گونه هاي نمايشي منحصر به فرد در جهان به شمار مي رود.
در نمايش تعزيه، بازيگر در عين حال كه نقش آفرين شخصيت داستاني است روايتگر وقايع گذشته نيز هست، وقايعي كه تماشاگر بارها و بارها آنها را شنيده است، او در جاي جاي نمايش خود واقعي اش را بازي مي كند تا با فاصله گذاري به تماشاگر يادآوري كند كه اين بازي يك واقعه و داستان تاريخي است اما به دليل ارتباط تنگاتنگ با مخاطب تماشاگر هرگز از آنچه او بر زبان مي آورد فاصله نمي گيرد .
فضا درنمايش هاي تعزيه بي زمان و بي مكان است و از اين رو، نمايش تعزيه در هر زمان و هر مكاني مي تواند اتفاق بيفتد .
بازيگر تعزيه در عين حال كه مي داند نقش آفرين شخصيت هاي ديني و مذهبي است در انتقال حس و بيان تئاتري چنان جذاب و گيرا به نقش آفريني مي پردازند كه چشم هر بيننده اي را متحير مي سازند.
تكنيك اجرايي در نمايش تعزيه تكنيك فاصله گذاري است ولي در شيوه اي منحصر به فرد تماشاگر چنان با داستان همذات پنداري مي كند كه با شخصيت هاي نمايش اشك مي ريزد، با آنها شاد مي شود و در غم و اندوه از دست دادن اولياي خدا غمگين مي شود در عين حال كه مي داند اين يك نمايش است.
به اعتقاد كارشناسان، در عصر حاضر انعكاس اين آيين ها و سنت هاي نمايشي به نسل هاي بعد مستلزم تحقيقات علمي ، پژوهشي و فرهنگي و صرف هزينه هاي بسيار است و اين مهم به تحقق نمي پيوندد مگر با همفكري و همدلي دانايان علوم مختلف، دانشمندان و متفكران و هنرمندان تئاتر در حوزه هاي گوناگون.
به اعتقاد صاحب نظران، يكي از راه هاي اين انتقال برگزاري همايش ها، جشنواره ها و نشست هاي علمي و تخصصي است تا متصديان امر با بهره گيري از آن بتوانند هنر بومي، ملي ،قومي و مذهبي هر منطقه را به نسل هاي آينده انتقال دهند و يافتن حلقه مفقوه تئاتر بومي يعني پژوهش گامي به تحقق نزديكتر شود.
روشن است كه در چنين شرايطي، حمايت همه جانبه از پژوهشگران و محققان صاحبنظر در عرصه نمايش بايد سرلوحه فعاليتهاي مسئولان امر قرار گيرد و در اين زمينه، دانشگاهها به عنوان مركز تربيت اهل علم و تحقيق و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي هنر نمايش و تئاتر در كشور از مسئوليتي ويژه برخوردارند.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]
-
گوناگون
پربازدیدترینها