واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پژوهش ، حلقه مفقوده تئاتر ايران
ضعف پژوهش در اين حوزه به اندازهاي است كه ظرف يكصدسال گذشته كمتر تحقيق علمي و قابل اعتنا و معتبري در عرصه داخلي و جهاني نگاشته شده است كه در آن، معرفي تكنيكهاي خاص تئاتر ايراني ،آسيب شناسي مسائل اين حوزه، شناخت نقاط ضعف و قوت و بطور كلي، مسائل حوزه نمايشي كشور مورد بررسي قرار گرفته باشد.
حتي به جرات ميتوان گفت تاكنون به تعداد انگشتان يك دست هم پژوهشهايي ديده نشده است كه به آسيب شناسي ساختاري حوزه تئاتر ايران پرداخته و مسائلي همچون دلايل ركود مقطعي تئاتر در ايران ، تئاتر و ارتباط آن با هويت ايراني ، تئاتر بومي و جايگاه آيينهاي نمايشي در اين عرصه ، مسائل و مشكلات مديريتي، تئاتر دولتي و تئاتر خصوصي، تكنيكهاي خاص تئاتر ايراني ، تئاتر ملي و راههاي رسيدن به هنري با رنگ و بوي ايراني و چگونگي اداره و اقتصاد تئاتر بطور جدي، كنكاش و راه حلهايي براي آن ارائه شده باشد.
هر چند در اين عرصه هرگز نبايد نام افرادي چون بهرام بيضايي ، فرهاد ناظر زاده كرماني ، داود فتحعلي بيگي، عباس جوانمرد ، اسماعيل خلج ، اردشيرصالحپور ، محمود عزيزي ، بابك احمدي ، حميد امجد ، ناصر آقايي ، سهيلا قزل اياق ،نغمه ثميني و دكتر قطبالدين صادقي را از ياد برد چراكه اگر تلاشهاي دلسوزانه آنها و گروهي پيش از آنان در دهه ۳۰خورشيدي نميبود اكنون تئاتر ما روزگار به مراتب بغرنج تري داشت .
كارشناسان ضعف در شناخت تكنيكهاي خاص تئاتر ايراني را از جمله مهمترين معضلات حوزه نمايشي ايران ميدانند كه ظرف سالهاي گذشته كمتر پژوهشگري به سمت آنها حركت كرده است .
به اعتقاد آنان ، عدم ثبت و ضبط تكنيكهاي اجرايي نمايشهاي ايراني چون تعزيه و تخت حوضي كه نمايشهايي ايراني و كامل در تكنيك و محتوا هستند در قالبهاي تعريف شده و مكتوب يكي ازمهمترين مسائلي است كه همواره ما را دررسيدن به تعريفي مستقل وجهاني از تئاتر ايران ناتوان نشان مي دهد.
پيامدهاي دوري از پژوهش
كارشناسان معتقدند تكنيكهاي نمايشي كه بنا بر ساختارهاي اجرايي تئاتر ايراني در گذشته تاريخي هنر نمايش اين مرز و بوم وجود داشتهاند امروزه ديگر به فراموشي سپرده شدهاند و در مقابل، به دليل تفكرات شبه روشنفكري و خودباختگي فرهنگي برخي دست اندركاران اين عرصه، در مقاطعي از تاريخ بيشتر به سمت تئاترهاي غربي حركت كردهايم .
صاحب نظران تاكيد ميكنند كه كم توجهي و دوري از مقولات تحقيقي و پژوهشي موجب شده است تا اين تكنيكها در گذر زمان يا به فراموشي سپرده شوند و يا هرگز درقالب تئوريهاي تئاتر ايراني ثبت و ضبط نگردند.
اين در حالي است كه برخي از تكنيكهايي كه امروزه در قالبهايي غير ايراني و از زبان تئوريسنهاي خارجي با عناويني خاص در اختيار ما قرار گرفته است، همچون تكنيك تئاتر روايي و تكنيك فاصلهگذاري در نمايشهاي اروپايي، در اصل با الهام از هنر نمايش شرقي و ايراني خلق شدهاند .
اين گونه تكنيكهاي اجرايي از گذشته دور تاكنون بخش لاينفك نمايشهاي اصيل ايراني بوده و به عنوان مشخصههاي تئاتر ايراني در بطن اجراهاي اصيل ديده شده است اما امروز به نام ديگران در دنياي نمايش به ثبت رسيده و ترويج ميشوند.
كارشناسان معتقدند تئاتر ايران در طول تاريخ هرگز از نظر محتوايي و پرداخت داستاني دچار ضعف نشده بلكه معضل مهم اين شاخه هنري، عدم توجه به تكنيكهاي خاص تئاتر ايراني و بيتوجهي به موضوعات پژوهشي بوده است.
به اعتقاد آنها، تكنيكهاي منحصر به فردي كه در برخي نمايشهاي ايراني چون تعزيه و نمايشهاي سنتيسياه بازي و تخت حوضي و خرده نمايشهايي چون نقالي ،پهلواني و پرده خواني وجود دارند مختص تئاتر اين مرز و بوم و هنر ملي ايران است كه اكنون كمتر تحصيل كردهاي آنها را به عنوان تكنيك هاي تئاتر ايراني ميشناسد .
به باور كارشناسان، به دليل اين كم توجهيها و مصرف گرايي در توليدات هنري اين تكنيكها هرگز بطور مكتوب و در قالب تئوريهاي نمايشي از سوي صاحب نظران داخلي ثبت و ضبط نشدهاند و اين معضلي است كه نيازمند كالبدشكافي كارشناسانه است .
روايتگري نمايشي، بازي خاطره ، نقل گويي نمايشي ، داستان گويي آوازي ، نگاه نمادين به ابزار صحنه ، نقالي، حماسه سرايي و رجز خواني از جمله تكنيكهاي اجرايي است كه ويژگي تئاترهاي ايراني محسوب ميشود.
نمايشهاي سنتي و آييني چون سياه بازي ،حاجي فيروز، تخت حوضي، پرده خواني ، پهلوان بازي، تعزيه و شبيه خواني ازجمله نمايشهايي است كه مختص فرهنگ ايراني و اسلامي ما هستند اما تاكنون ظرفيتهاي تكنيكي آنها به درستي شناخته نشده است .
صاحب نظران عقيده دارند به دليل اين كم توجهي در طول تاريخ، تئاتر ايران در مجامع علمي و جهاني هويت ايراني اسلامي خود را به درستي معرفي نكرده و همواره دست خوش دگرگوني و تغييرات شده است .
داستانهاي كهن، اساطير متنوع، حماسهها ، روايات، و متلهاي رنگارنگي كه در فرهنگهاي مختلف جاي جاي اين سرزمين وجود دارد مويد قدرت بالاي محتوايي فرهنگ نمايشي اين مرز و بوم است كه هنوز هم قدرت آن را دارد كه فرهنگ ايراني را سر آمد فرهنگ جهاني معرفي كند.
اما اينكه چرا هنر نمايشي دراين سرزمين با گذشت ساليان متمادي هنوز در رسيدن به گونهاي ايراني و ملي ناتوان مانده و حتي تلقي وارداتي بودن تئاتر را در كشور بوجود آورده، مسالهاي است كه شايد نيازمند آسيب شناسي و تحقيقات بسيار در زمينههاي مختلف فرهنگي، هنري ،تاريخي ،اجتماعي و سياسي باشد.
نمايش، هنري به قدمت تاريخ
علت هر چه باشد، واقعيت آن است كه هنر نمايش در هر كشوري از جمله قديمي ترين هنرها است. بشر اوليه از همان ابتداي خلقت و حضور در مجموعههاي انساني به جهت خصلت ذاتي تقليدگري از طبيعت و محيط پيرامون خود، تلاش كرده است تا با استفاده از حركات نمايشي ،رقصها و آيينها و مناسك مخصوص براي جلب نظر خدايان و احاطه بر طبيعت و ارتباط با همنوع تلاش كند و در نتيجه چنين روندي، اقدام به توليد بازيها، آيينها وحركات نمايشي كرده است.
گاه اين بازيهاي نمايشي به صورت جمعي اتفاق افتاده و گاه بصورت انفرادي در جهت جلب نظر جنس مخالف يا تسلط بر طبيعت و تنازع بقا و در برخي موارد هم براي سرگرمي ،تفريح ، تفنن و تفرج رخ مينموده است .
بنا به شواهد تاريخي، آغاز هنر نمايش در هر سرزمين را بايد در آداب، رسوم ،آيينها و مناسك ديني و مذهبي آن سرزمين و اقوام ساكن در آن جستجو كرد كه اين آثار توام با حركت در قالبهاي ديداري و شنيداري با الهام از رفتارها،منش ، تعارضات و كشمكشها و تعاملات قومي، بومي و منطقهاي هر محل شكل اجرايي به خود گرفته و در فعاليتهاي انساني با تعاريف مشخص و قالب هاي تعريف شده در طول زمان به جوامع بشري معرفي گشته است.
حال چگونه ممكن است فرهنگ ايراني كه از بدو تاريخ، الهي و خداگونه بوده و آيينها و مناسك ديني و مذهبي به وفور در آن ديده ميشود آيينهاي نمايشي خود را از ياد برده باشد؟! اين سوالي است كه اهل فرهنگ و هنر بايد به آن پاسخ گويند .
به گواه تاريخ، انسان بدوي براي تسلط بر طبيعت و غلبه بر محيط پيرامون خود ارتباط با خدايان و كنترل نيروهاي سركش طبيعي به كمك ابزاري كه عمدتا از پوست ،چوب و گل ساخته ميشدند شروع به خلق شخصيتهاي جادويي و نمايشي كرد تا بدين طريق مفاهيم مد نظر خود را به ديگران منتقل كند .
انسان اوليه با اين تصور كه با خلق اين شخصيتها و اجراي مراسم و سحر و جادو ميتواند بر مشكلات طبيعي و حيوانات وحشي، جانوران و گياهان و به طور كلي، بر خشم و قهر طبيعت مسلط شود اقدام به خلق مراسمي آييني و نمايشي مي كرد كه برخي از اين آيينها با گذشت زمان سير تكاملي در پيش گرفته و در قالبهايي چون نمايشهاي غم انگيز و شادي آور تعريفي خاص به خود را يافتند .
انسان اوليه ميپنداشت با اين مراسم نمايشي ميتواند طبيعت را در خدمت خود بگيرد. از آنجا كه انسان بدوي در بيان افكار و عواطف خود ناتوان بود حركت و اعمال نمايشي را به خدمت ميگرفت تا از طريق حركات موزون به تقليد از طبيعت پرداخته و از طريق آن بر حيوانات وحشي غلبه كند. او در عين حال در قالبي متفكرانه از هنر نمايش براي درك لذت و سهيم كردن ديگران و انتقال آن به همنوعان بهره ميبرد و حتي آن را شيوهاي مناسب براي جلب رضايت خدايان و توجه همنوعان خويش ميدانست.
درد بزرگ هنر نمايش در ايران
با اين نگاه، به روشني پيداست كه نخستين هستههاي نمايشي در درون همين مراسم آييني، رقصها و خرده نمايشهاي قومي و محلي شكل گرفته است.
با اين وجود، در ايران به عنوان كشوري كه تمدني كهن و تاريخي چند هزار ساله با رسوم و سنتهاي گوناگون دارد، متاسفانه به دليل گسستهاي فرهنگي از احوالات هنر نمايش آن در دوران پيش از اسلام آگاهي چنداني در دست نيست.
متاسفانه امروزه هم كمتر سازمان يا گروهي به سمت كشف شواهد تاريخي نمايشي در گذشته اين مرز و بوم در قالبي تحقيقي و پژوهشي حركت ميكند و اين خود دردي بزرگ در حوزه نمايشي كشور و شايد در عرصه فرهنگ و هنر اين سرزمين باشد.
به نظر ميرسد گسستهاي تاريخي، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي، انهدام و به نابودي كشانده شدن مدارك و مستندات فرهنگي و تاريخي و به يغما برده شدن آثار باستاني و تاريخي بسياري از نشانهها و يادبودها ي ادبي و هنري در طول قرنها، همگي سبب شده است تا كمترين مدركي در زمينه هنر نمايشي ايراني برجاي نماند.
اگر بقاياي جنبههاي نمايشي و برخي خرده نمايشهاي برجاي مانده در مناطق مختلف اين مرز و بوم نبود، شايد امروزه هيچ اثري از هنر نمايشي در ايران وجود نميداشت .
اگر از برخي آيين ها، كتب تاريخي و داستاني ، اساطير و روايات ديني و مذهبي چون پرستش ميترا ،سوگ سياوش و يا اجراي سرودهاي اوستايي بگذريم و توضيح و تفسير مراسم نمايشي چونمغ كشيوكوسه برنشين را به عهده علم انسان شناسي و جامعه شناسي قرار دهيم و تحقيق در قول برخي از مورخان يوناني در باب بناهاي تماشاخانه در شهرهاي شوش و پرسپوليس را توسط اسكندر مقدوني
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]