نگاهي به مهم ترين پيام ها و نامه هاي امام خميني(ره)در سال پاياني زندگي(1) ... نشان داديد كه معتقديد ليبرال ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند

واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: نگاهي به مهم ترين پيام ها و نامه هاي امام خميني(ره)در سال پاياني زندگي(1) ... نشان داديد كه معتقديد ليبرال ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند

تهران- خبرگزاري ايسكانيوز:بزرگان و رهبران انقلاب از همان ابتداي پيروزي انقلاب به شدت نگران روزهاي بعد از امام و خلا نبود رهبري بودند و دشمنان به فكر بهره‌برداري از اين خلا براي ضربه‌زدن به انقلاب.

اين مسئله بخاطر سن زياد امام و كسالت قلبي ايشان كه علني شده بود و حتي به‌خاطر تبليغات دشمن پيش از پيش بزرگ شده بود نگراني طرفداران انقلاب را توجيه مي‌نمود.
چنين شد كه انقلابيون تحت تاثير چنين فضايي به دنبال چاره گشتند و راه چاره را در تعيين جانشيني در زمان حيات امام ‌دانستند. چنين شد و البته متاسفانه در زمان حيات امام، و به دستور رهبر كبير انقلاب آن حكم جانشيني چندان پايدار نماند.
اما بعد از درگذشت امام، سندي جديد از آينده‌نگري بنيانگذار جمهوري اسلامي نمايان شد.
ايشان در جلسات متعددي كه با سران قوا داشتند بارها به جانشين خود اشاره كردند و آن راهنمايي‌ها در جلسات خبرگان به هنگام انتخاب رهبري اثر خود را نشان داد.
مشخص شد در جلساتي كه امام با آيات‌الله خامنه‌اي، حجت‌الاسلام هاشمي، حجت‌الاسلام موسوي اردبيلي و يادگار امام داشته‌اند به‌طور صريح و مصداقي به جانشين خود اشاره كرده‌اند.
بعد از آن جلسه، به‌در‌خواست آيت‌الله خامنه‌‌اي از امام امت، نقل اين انتخاب در بيرون از جلسه حرام اعلام مي‌شود و موضوع مسكوت مي‌ماند تا اين موضوع دوباره بعد از درگذشت امام و در جلسه خبرگان و با شهادت مرحوم حاج احمد آقا دوباره مطرح مي‌شود و راه‌نمايي مي‌شود براي خبرگان ملت در تعيين جانشيني رهبر فقيد انقلاب.

+ به خاطر بسپاريم
بسم‌الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت‌الإسلام و المسلمين فقيه عالي‌قدر آقاي منتظري دامت بركاته
پس از اهداي سلام و تحيت، علاقه‌ي اين‌جانب به جناب‌عالي بر خود شما روشن‌تر از ديگران است. به‌حسب قاعده، طول آشنايي صميمانه و معاشرت از نزديك، مقام ارجمند علمي و عملي شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج‌هاي فراموش نشدني جناب‌عالي در سال‌هاي طولاني براي اهداف اسلامي، قداست و وجاهت و وارستگي كم‌نظير آن‌جناب و بالاتر، حيثيت بلندپايه‌اي كه دنباله‌ي اين امور به خواست خداوند تعالي براي شما فعلاً حاصل است و احتياج مبرمي كه جمهوري اسلامي و اسلام به مثل جناب‌عالي دارد، انگيزه‌ي علاقه‌ي مبرم است؛ لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه‌ي ماها واجب و احتمال خدشه‌دار شدن آن نيز منجّز است براي اهميت بسيار آن.
با اين مقدمه بايد عرض كنم اين حيثيت واجب‌المراعات به احتمال قوي بلكه ظن نزديك به قطع در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه‌ي قم كه ممكن است دنبال بهانه‌اي باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه‌ي انتساب آقاي سيدمهدي هاشمي است به شما. من نمي‌خواهم بگويم كه ايشان حقيقتاً مرتكب چيزهايي شدند، بلكه مي‌خواهم عرض كنم ايشان متهم به جنايات بسيار از قبيل قتل، مباشرةً يا تسبيباً و امثال آن مي‌باشند؛ و چنين شخصي ولو مبرّي باشد، ارتباطش موجب شكستن قداست مقام جناب‌عالي است كه بر همه حفظش واجب مؤكد است.
آنچه مسلم است و در آن پاي فشاري دارم، رسيدگي به وضعيت و مواد اتهام او است؛ رسيدگي به خانه‌ي تيمي و انباشتن اسلحه آن هم با پول ملت به اسم كمك به سازمان‌هاي به اصطلاح آزادي‌بخش. اصولاً يك همچو اعمالي بدون دخالت دولت، جرم است و بايد ايشان كه صلاحيت اين امر را- ولو واقعاً براي اين سازمان‌ها باشد- ندارد و دخالت در حكومت است، جواب بدهد. اين امر قطعي است و آنچه از شما مي‌خواهم‚ در مرتبه‌ي اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگي به اين امور است و اگر براي شما محذور دارد، به‌طوري كه تكليف شرعي از شما ساقط است، سكوت است. حتي در محافل خصوصي دفاع از يك همچو شخصي كه خطر براي حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزي بي‌گناهان است، سم قاتل است. بايد تمام فعاليت‌ها كه به اسم كمك به سازمان‌هاي به اصطلاح آزادي‌بخش است، قطع شود و تمام كسانى كه در اين امور دخالت داشته‏اند محاكمه شوند.
و آنچه مسلّم است و مايه‌ي تأسف، حسن ظن جناب‌عالى به اعمال و افعال و گفته‏ها و نوشته‏هاست كه به مجرّد وصول به شما، ترتيب اثر مى‏دهيد و در مجمع عمومى صحبت مى‏كنيد و به قوه‌ي قضاييه و غيره سفارش مى‏دهيد. و من از شما، كه دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه‌ي ملت، تقاضا مى‏كنم كه با اشخاص صالح آشنا به امور كشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد، تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما، كه برگشت به حيثيت جمهورى است، نخورد. آزادى بى‏رويّه‌ي چند صد نفر منافق، به دستور هيأتى كه با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدي‌ها را بالا برده است. «ترحم بر پلنگ تيز دندان ستمكارى بود بر گوسفندان»
من تأكيد مى‏كنم كه شما دامن خود را از ارتباط با سيدمهدى پاك كنيد كه اين راه بهتر است؛ والّا هيچ عكس‌العملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد كه رسيدگى به امر جناياتِ مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جناب‌عالى را خواهانم.
12 مهر ماه 65
روح‌اللَّه الموسوى الخمينى‏
صحيفه‌ي امام؛ ج‏20؛ ص 136

بسم‌الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي منتظري
با دلي پر خون و قلبي شكسته، چند كلمه‌اي برايتان مي‌نويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه‌ي اخيرتان نوشته‌ايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم مي‌دانم؛ خدا را در نظر مي‌گيرم و مسائلي را گوشزد مي‌كنم. از آن‌جا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آن‌ها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده‌ي نظام را از دست داده‌ايد. شما در اكثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گيري‌هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال‌ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده‌ي منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آن‌ها نمي‌ديدم. مثلاً در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مي‌بينيد كه چه خدمت ارزنده‌اي به استكبار كرده‌ايد. در مسأله‌ي مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه‌ي متدينين، متدين‌تر مي‌دانستيد و با اين‌كه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است، مرتّب پيغام مي‌داديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه‌ي مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آن‌ها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نمي‌باشيد و به طلابي كه پول براي شما مي‌آورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمد‌الله از اين پس شما مسأله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود مي‌دانيد- كه مسلماً منافقين صلاح نمي‌دانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي‌شويد كه آخرتتان را خراب‌تر مي‌كند- با دلي شكسته و سينه‌اي گداخته از آتش بي‌مهري‌ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد، چند نصيحت مي‌كنم؛ ديگر خود دانيد:
1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام را بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرال‌ها نريزد.
2 - از آنجا كه ساده‌لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هرچه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.
4 - نامه‌ها و سخنراني‌هاي منافقين كه به وسيله‌ي شما از رسانه‌هاي گروهي به مردم مي‌رسيد، ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحي له الفدا- و خون‌هاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اين‌كه در قعر جهنم نسوزيد، خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم؛ ولي در آن وقت شما را ساده‌لوح مي‌دانستم كه مدير و مدبّر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيل‌كرده كه مفيد براي حوزه‌هاي علميه بوديد و اگر اين‌گونه كارهاتان را ادامه دهيد، مسلّماً تكليف ديگري دارم و مي‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي‌كنم.
و الله قسم، من با نخست‌وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي‌دانستم. و الله قسم، من راي به رياست‌جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.
سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم، هرگز چشم‌پوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بسته‌ام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند، دست از حق و حقيقت برنمي‌دارم.
من كار به تاريخ و آنچه اتفاق مي‌افتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه‌ي شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بسته‌ام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آن‌ها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغ‌هاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مي‌كنند نگردند. از خدا مي‌خواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد، تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هرچه هست، اوست.
و السلام
يكشنبه 6/1/68
روح‌الله الموسوي الخميني
صحيفه‌ي امام؛ ج‏21؛ ص 330

+ به خاطر بسپاريم
بسم‌الله الرحمن الرحيم
محضر مبارك حضرت آيت‌الله العظمي امام خميني مد ظله العالي
با سلام و تحيت، مرقومه‌ي شريفه‌ي مورخ 6/1/68 واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنمايي‌هاي حضرت‌عالي به عرض مي‌رساند، مطمئن باشيد همان‌گونه كه از آغاز مبارزه تاكنون، در همه‌ي مراحل همچون سربازي فداكار و از خودگذشته و مطيع در كنار حضرت‌عالي و در مسير اسلام و انقلاب بوده‌ام، اكنون نيز خود را ملزم به اطاعت و اجراي دستورات حضرت‌عالي مي‌دانم؛ زيرا بقا و ثبات نظام اسلامي مرهون اطاعت از مقام معظم رهبري است. براي هيچ‌كس قابل شك نيست كه اين انقلاب عظيم تاكنون در سايه‌ي رهبري و ارشادات حضرت‌عالي از خطرات مهمي گذشته است و دشمنان زيادي همچون منافقين كوردل كه دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصيت‌هاي عزيز ما و از جمله فرزند عزيز خود من آغشته است و ساير جناح‌هاي مخالف و ضدانقلاب و سازشكار و ليبرال‌مآب‌هاي كج‌فكر و رسوا را از صحنه خارج نموده است. آيا جنايات هولناك و ضربات ناجوانمردانه‌ي اين روسياهان كوردل به انقلاب و كشور و ملت عزيز و فداكار ما فراموش شدني‌ است؟ و اگر بلندگوهاي آنان و راديوهاي بيگانه خيال مي‌كنند با جوسازي و نشر اكاذيب و شايعه‌پراكني‌ها به نام اين‌جانب مي‌توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگي ملت ما رخنه كنند، سخت در اشتباهند؛ و راجع به تعيين اين‌جانب به عنوان قائم مقام رهبري، خود من از اول جداً مخالف بودم و باتوجه به مشكلات زياد و سنگيني بار مسؤوليت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم كه تعيين اين‌جانب به مصلحت نبوده است؛ و اكنون نيز عدم آمادگى خود را صريحاً اعلام مى‏كنم و از حضرت‌عالى تقاضا مى‏كنم به مجلس خبرگان دستور دهيد مصلحت آينده‌ي اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگيرند و به من اجازه فرماييد همچون گذشته يك طلبه‌ي كوچك و حقير در حوزه‌ي علميه به تدريس و فعاليت‌هاى علمى و خدمت به اسلام و انقلاب، زير سايه‌ي رهبرى حكيمانه‌‌ي حضرت‌عالى، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعف‌هايى كه لازمه‌ي طبيعت انسان است رخ داده باشد، إن شاءاللّه با رهبري‌هاى حضرت‌عالى مرتفع گردد. و از همه‌ي برادران و خواهران عزيز و علاقه‌مند تقاضا مى‏كنم مبادا در مورد تصميم مقام معظم رهبرى و خبرگان محترم، به بهانه‌ي حمايت از من، كارى انجام دهند و يا كلمه‏اى بر زبان جارى نمايند؛ زيرا مقام معظم رهبرى و خبرگان جز خير و مصلحت اسلام و انقلاب را نمى‏خواهند.
اميد است اين شاگرد مخلص را هميشه از راهنمايي‌هاى ارزنده خود بهره‌مند و از دعاى خير فراموش نفرماييد.
و السلام عليكم و رحمة‌اللَّه و بركاته
7/1/68
حسينعلي منتظري

بسم‌الله الرحمن الرحيم
جناب حجت‌الإسلام و المسلمين آقاي منتظري دامت افاضاته
با سلام و آرزوي موفقيت براي شما، همان‌طور كه نوشته‌ايد، رهبري نظام جمهوري اسلامي كار مشكل و مسئوليت سنگين و خطيري است كه تحملي بيش از طاقت شما مي‌خواهد و به همين جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر مي‌كرديم؛ ولي خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمي‌خواستم در محدوده‌ي قانوني آن‌ها دخالت كنم. از اين كه عدم آمادگي خود را براي پست قائم مقامي رهبري اعلام كرده ايد، پس از قبول صميمانه از شما تشكر مي‌نمايم.
همه مي‌دانند كه شما حاصل عمر من بوده‌ايد و من به شما شديداً علاقه‌مندم. براي اين كه اشتباهات گذشته تكرار نگردد، به شما نصيحت مي‌كنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد و از رفت و آمد مخالفين نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهوري اسلامي خود را جا مي‌زنند، جداً جلوگيري كنيد. من اين تذكر را در قضيه‌ي مهدي هاشمي هم به شما دادم.
من صلاح شما و انقلاب را در اين مي‌بينم كه شما فقيهي باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغ‌هاي راديو بيگانه متاثر نباشيد؛ مردم ما شما را خوب مي‌شناسند و حيله‌هاي دشمن را هم خوب درك كرده‌اند كه با نسبت هر چيزي به مقامات ايران، كينه‌ي خود را به اسلام نشان مي‌دهند.
طلاب عزيز، ائمه‌ي محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها و راديو و تلويزيون بايد براي مردم اين قضيه‌ي ساده را روشن كنند كه در اسلام، مصلحت نظام از مسايلي است كه مقدم بر هر چيز است و همه بايد تابع آن باشيم.
جناب‌عالي إن‌ شاء الله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمي مي‌بخشيد.
و السلام عليكم
روح‌الله الموسوي الخميني
صحيفه‌ي نور؛ ج 21؛ صفحه‌ي 112؛ 8/1/68

بسم‌الله الرحمن الرحيم
خدمت فرزندان عزيز، نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و وزراي محترم دامت افاضاتهم
با سلام؛ شنيدم در جريان امر حضرت آقاي منتظري نيستيد و نمي‌دانيد قضيه از چه قرار است. همين‌قدر بدانيد كه پدر پيرتان بيش از دو سال است در اعلاميه‌ها و پيغام‌ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضيه بدين‌جا ختم نگردد ولي متاسفانه موفق نشد. از طرف ديگر وظيفه‌ي شرعي اقتضا مي‌كرد تا تصميم لازم را براي حفظ نظام و اسلام بگيرد؛ لذا با دلي پر خون حاصل عمرم را براي مصلحت نظام و اسلام كنار گذاشتم.
إن‌ شاء الله خواهران و برادران در آينده تا اندازه‌اي روشن خواهند شد. سفارش اين موضوع لازم نيست كه دفاع از اسلام و نظام، شوخي‌بردار نيست و در صورت تخطي، هركس در هر موقعيت بلافاصله به مردم معرفي خواهد شد.
توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.
و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح‌الله الموسوي الخميني
صحيفه‌ي نور؛ ج 21؛ صفحه‌ي 116؛ 26/1/68
به نقل از موسسه پژوهشي فرهنگي انقلاب اسلامي
شنبه 11 خرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]

[مشاهده در: www.iscanews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]