واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: در برابر افسردگی با چراغ روشن حرکت کنید "روزانه" کارگزاران افسردگی این روزها یک واژه شناخته شده است، کاملا شناخته شده. واژه ای که هم در کشور های در حال توسعه عمیقا قابل درک است و هم در کشور های صنعتی و پیشرفته بسیار به آن مبتلا هستند. هر چند تا مدت ها با بیماری افسردگی به عنوان پدیده ای فردی برخورد می شد که ریشه در روحیات و درونیات شخص داشت، اما امروزه دیگر روشن شده است که افسردگی از ضعف فردی نشات نمی گیرد و از آنجا که در نتیجه یک اختلال شیمیایی و زیست شناسانه به وجود می آید، پس فرد به تنهایی نمی تواند از پس آن برآید. بنابراین برای مقابله موثر با بیماری افسردگی لازم است پیش از هر چیز از شعار های تکراری « تو می توانی »، « یک کم فکر کن » و چیز های دیگری در این ردیف فاصله بگیرید و به شناخت علمی آن نزدیک شوید. این شتری است که می تواند جلوی در خانه هر یک از ما بخوابد و بدتر از همه این که ما ممکن است از حضور این میهمان ناخوانده هیچ اطلاعی نداشته باشیم و بدون شناخت با عوارض متعدد آن در زندگی روبه رو شویم. آنگاه است که ناخواسته دوستانمان را از دست می دهیم و به دلیل تنگی حوصله آنها را آزرده خاطر می کنیم، از درس و تحصیل فاصله می گیریم و ادامه دادن این مسیر را بیهوده می پنداریم، با اختلالاتی که در کار و پیشه مان به وجود می آید مواجه می شویم و بدون اینکه به ارزیابی علل وقوع آنها بیندیشیم فکر می کنیم که شانس از ما رو گردانده است و با مشکلات متعدد جسمی مثل چاقی و لاغری بیش از حد، فراموشی، کندی رفتار و هزار و یک چیز دیگر روبه رو می شویم و فکر می کنیم « خوب پیری است دیگر » و... بیایید در زندگی پرشتاب، خسته کننده و مسموم از انواع آلاینده های محیطی، در برابر دشمن با چراغ روشن حرکت کنیم و این امکان را به خودمان بدهیم که با جسم و روحی سالم و توانا با مشکلات زندگی مواجه شویم. افسردگی چیست ؟ وقتی برای از دست دادن عزیزی سوگوار هستیم، رنج و اندوه این فقدان روح را می آزارد و یا وقتی در کار مهمی که تمام تلاشمان را برای موفقیت در آن به کار بسته بودیم شکست می خوریم، احساس درماندگی و ناخوشی تمام وجودمان را آکنده می کند. با این همه هیچ یک از این احوال به معنی افسردگی نیست. در حقیقت این واکنش طبیعی انسان و پاسخ روحی و جسمی بدن در قبال یک عدم موفقیت است. اما وقتی توانایی ترمیم این اندوه را نداشته باشیم و روزها و هفته ها در همان شرایط اندوهبار روز های اولیه بسر بریم، آنگاه باید باور کنیم که افسرده شده ایم و روح و جسممان توان از سر گذراندن این مشکل را نداشته است. وقتی افسردگی از راه می رسد بتدریج بر تمام برنامه های عادی انسان تاثیر می گذارد و همه لحظه های عادی و معمولی رندگی و حتی احساسات شاد و سرخوشانه را تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیرپذیری نه فقط ناشی از احساسات شخصی و فردی که حاصل اختلال در سیستم هوشمند مغز انسان است. امروز با گسترش علم عصب شناسی و ژنتیک و با بررسی های گسترده کلینیکی روشن شده است که در بیماری افسردگی مدار های عصبی که مسوول تنظیم افکار، خلق و خو، احساسات مختلف، خوردن و خوابیدن و در کل رفتار انسان هستند از حالت طبیعی خارج شده و ارتباط صحیح و منطقی خود با مغز را از دست می دهند. در چنین شرایطی فرد دست به رفتارهایی می زند که تا پیش از آن از او متصور نبود ؛ توجه به فعالیت های روزانه و سرخوشی زندگی را از دست می دهد، در اشتها و وزن بدن او کاهش یا افزایش چشمگیری حاصل می شود، در خواب اختلال ایجاد می شود و به صورت کم خوابی یا پرخوابی بروز می کند، تمرکز افکار از دست می رود، اضطراب و کندی رفتار ایجاد می شود و بدتر از همه احساس گناه، فقدان اعتماد به نفس، کاهش انرژی و روحیه مثبت برای تداوم زندگی و در نهایت احساس نزدیکی به مرگ و خودکشی چهره می کند. با این حال فرد برای هر یک از احساسات بهانه هایی می تراشد و ناتوانی خود را عامل بروز این مشکلات قلمداد می کند. افسردگی در سنین مختلف با وجود این که زنان بیش از هر گروه دیگری مستعد ابتلا به افسردگی هستند، اما این عارضه در میان مردان، افراد مسن و کودکان و نوجوانان نیز بروز می کند. در هر یک از این گروه ها این بیماری به شکل و به دلیلی ظاهر می شود و در هر حال عوارض مخرب خود را به جای می گذارد. ثابت شده است که فشار های محیطی، عوامل ژنتیکی و بیوشیمیایی و عوامل اجتماعی و روانی زنان را دو برابر مردان در معرض ابتلا به افسردگی قرار می دهد. این افسردگی اگر از نوع «مانیا » باشد با علائمی چون تحریک پذیری، کاهش نیاز به خواب و فعالیت بیش از حد و انرژی بیش از حد ظاهر می شود. تصورات و خیال پردازی های بزرگ، افکار افسار گسیخته و مهار نشدنی و نیز رفتار نامناسب اجتماعی در پی این اختلال ظهور می کند. در نوع دیگری از افسردگی اندوه، اضطراب، احساس پوچی مداوم و بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت های روزانه، گریه بیش از حد، احساس گناه و بی ارزشی و بدبینی، اختلال خواب و غذا، خستگی و بی حالی، در نهایت به خودکشی و تلاش برای خودکشی می انجامد. علاوه بر همه آنچه رفت سردرد، اختلالات گوارشی و درد های مزمن بی دلیل نیز از جمله علائم مشترک افسردگی هستند. با این حال باید به این نکته توجه داشته باشید که وجود هر یک از این علائم به خودی خود به معنی افسردگی نیست و تنها در شرایطی می توانید به این نشانه ها به عنوان زنگ خطر نگاه کنید که حداقل 3 تا 5 مورد از این موارد را برای مدت بیش از دو هفته آن هم بدون دلیل مشخصی در وجود خود ببینید. برای ایجاد این مشکلات پژوهش ها از عوامل متعددی یاد می کنند که عواملی چون بارداری، یائسگی، اختلالات هورمونی، مشکلات محیطی، فقر و نیز برخی خصوصیات شخصیتی و روانی می توانند موجب بروز این علائم شوند. با این حال نکته مهم این است که قرار دادن یک زن در شرایطی که زن دیگر در آن حالت دچار افسردگی شده است، نمی تواند الزاما به بروز افسردگی در آن فرد منجر شود. از همین رو محققان برآنند که به ویژه در میان زنان بسیاری از علل ناشناخته می تواند منجر به بروز افسردگی و یا حداقل شتاب گرفتن آن شود. از سوی دیگر افسردگی می تواند در میان کودکان و نوجوانان نیز بروز کند و هر چند بروز آن در کودکان زیر سن دبستان بسیار نادر است اما در 2 درصد کودکان دبستانی نیز شیوع دارد و میزان آن در میان نوجوانان به 5 درصد جامعه آماری می رسد. با وجود این افسردگی کودکان و نوجوانان با افسردگی بزرگسالان کاملا متفاوت است و در میان آنها بیشتر به صورت بروز خلق و خوی تحریک پذیر مشاهده می شود. کاهش اعتماد به نفس، بی تفاوتی، گوشه گیری اجتماعی، بی برنامگی در خوردن و خوابیدن و بی تفاوتی و یا نگاه بدبینانه نسبت به اینده از مهم ترین ویژگی های افسردگی در این سنین است. در این شرایط یکی از خطرناک ترین مشکلاتی که نوجوانان را تهدید می کند دست زدن به خودکشی است و از آنجا که والدین معمولا در جریان مشکلات نوجوانان نیستند و نمی توانند تصورکنند که چنین خطری فرزند آنها را تهدید می کند، چنین اقدامی می تواند زندگی نوجوان را تهدید کند. از همین رو چهارمین علت مرگ در نوجوانان به خودکشی باز می گردد. عواملی چون مشکلات خانوادگی و طلاق، اضطراب های موجود در اجتماع و به ویژه مدرسه، مشکلات حادی چون کودک آزاری در خانواده و یا از دست دادن یکی از والدین می تواند در سنین نوجوانی به ابتلا به افسردگی کمک کند. در میان افراد مسن و سالخورده نیز به ویژه آنجا که همسر فرد از دست رفته باشد، خطر ابتلا به افسردگی تشدید می یابد و وجود بیماری های مختلف ناشی از بالا رفتن سن و اختلاط داروهایی که برای درمان بیماری های مختلف مصرف می شود، می تواند منجر به افسردگی شود. عدم فعالیت های اجتماعی و احساس غیرمفید بودن و یا سربار بودن برای افراد سالخورده از عواملی است که این سنین را برای ابتلا به افسردگی تهدید می کند. در میان مردان نیز افسردگی کمابیش با همان ویژگی ها و علائم بروز می کند با این حال میزان ابتلا به این بیماری در میان مردان نصف زنان است. این بیماری که با تاثیر حاد و خطرناک خود می تواند ثبات خانواده را به هم زند، در نهایت می تواند حتی به تلاشی خانواده یا خودکشی فرد منجر شود. مهم این که خودکشی مردان 4 برابر زنان به مرگ می انجامد. ضروری است تا برای شناخت این بیماری به علائم حاد آن توجه کنیم که غالبا به صورت رفتار های پرخاشگرانه، تهدید و خشونت، بهبود ناگهانی پس از یک دوره افسردگی حاد بروز می کند. بیماری که این رفتارها را از خود بروز می دهد می تواند در معرض شدید دست زدن به خودکشی قرار داشته باشد. بنابراین باید به افرادی که به خودکشی می اندیشند، تهدید به خودکشی می کنند و یا در حال گسستن سریع روابط اجتماعی و دوستانه خود هستند، جدی تر توجه شود. توجه به این نکته ضروری است که افسردگی یک بیماری جدی است که ممکن است تنها یک بار در زندگی فزد اتفاق بیفتد، اما در همان یک حمله اثرات جبران ناپذیری به جای بگذارد. در عین حال افسردگی می تواند به صورت وضعیتی مزمن درآید و بصورت دوره های متناوب ظهور کند. از همین رو بیش از 25 درصد جمعیت جهانی به این بیماری مبتلا هستند و این ابتلا می تواند دربرگیرنده درجات خفیف تا شدید باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 775]