واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: زنان - زنان؛ شكست خوردگان مجلس هشتم
زنان - زنان؛ شكست خوردگان مجلس هشتم
فخرالسادات محتشميپور: از آن روز كه زنان ايراني با وقوف به قابليتهاي خود و با احساس مسووليت نسبت به كشورشان و سرنوشت ايرانيان با حسنظن نسبت به برادران مبارز و مشروطهخواه خود در انتظار دريافت حقراي بيتابي ميكردند و ناگهان دركمال ناباوري مشاهده كردند كه با قرار گرفتن در كنار ديوانگان، مهجوران، ورشكستگان و صغار از حق راي محروم گشتهاند، بيش از يك صد سال ميگذرد. آن روز زناني كه پا به پاي مردان براي رسيدن به عدالت خانه جنگيده بودند و علاوه بر به صحنه آوردن همسران، برادران، فرزندان خود و پشتيباني از آنان همه سرمايهشان را كه اندوخته ساليان عمرشان بود، به پاي هدف مقدسشان ريختند و حتي فرزند در آغوش تفنگ به دست گرفته وارد عرصه نبرد شدند و در بعضي مناطق با لباس مردانه جنگيدند و كشته شدند، آنگاه كه مشروطه به پيروزي رسيد علاوه بر تمنيات عمومي براي رفع ظلم و رسيدن به عدالت، به ارتقاي جايگاه خود ميانديشيدند، به توسعه انجمنهايي كه تشكيل داده بودند، مدارسي كه ساخته بودند و حضور اجتماعي و مشاركتشان كه نضج گرفته و محركي براي حضور مردانشان شده بود. باري مردان مبارز دوران مشروطيت خيلي زود همراهي زنانشان را فراموش كردند و قابليتها و توانمندي آنان را انكار كردند و گفتند خيلي زود است كه ميوه از درخت چيده شود و بايد منتظر رسيدنش ماند و منتظر پخته شدنش!
بهت و ناباوري زنان حاضر در صحنه به زودي به باور واقعيت انجاميد و انجمنهاي سري به فعاليتهايشان ادامه دادند و مدارس دخترانه و نشريات زنانه و زنان عزم كردند تا با تربيت نسوان وطنخواه آينده انديشي كنند و فرداي بهتر را براي ثبات وطن بخواهند. هرچند حق راي در دوره پيشين به زنان ايراني اعطا شد اما شرايط آن روز چنان نبود كه اين امر مزيتي براي عموم زنان محسوب شود، كه عموم زنان راي خود را آگاهانه به صندوق نميريختند و به تعبير حضرت امام (ره) مردان هم آزاد نبودند كه زنان آزاد باشند و اعطاي حق راي به زنان صرفا نمايشي بود براي خودنمايي و اثبات خود و براي عقب نماندن از قافله تمدن و با امكان رايآوري زنان، به ناگاه جامعه ايراني شاهد نمايندگان و سناتورهاي زن در مجلس شورا و سنا شد. در اين مقال سر آن ندارم كه به تحليل و نقد نحوه حضور زنان در دوران رژيم پهلوي در مجلس بپردازم، اما در عين حال نميخواهم سير صعودي حضور زنان در مجلس شوراي ملي را ناديده انگارم حضور تعداد 20 زن در آخرين مجلس رژيم پهلوي درحالي كه ميزان باسوادي زنان بسيار پايين بود، تاملبرانگيز است. با يك نگاه موشكافانه به دوران استقرار جمهوري اسلامي ميتوان درايت حضرت امام و شاگردان مكتب فكرياش؛ بزرگاني چون شهيد بهشتي را در توجه به مسائل زنان و درك ضرورت حضور آنان، مشاهده كرد. شايد اگر در همان مجلس اول اصرار اين بزرگان و تلاش براي متقاعد كردن زنان براي ورود به عرصهاي بديع براي ايشان نبود، ( با توجه به شرايط آن زمان و مخالفتهاي جدي از جانب متحجرين با حضور زنان در مجلس كه آن را فعل حرام ميدانستند و تنها ديدگاههاي مترقيانه حضرت امام(ره) و سرعت عمل در پاسخگويي بجا به آن ميتوانست مانع كارشكنيهايشان شود)، هرگز اين سد شكسته نميشد و زن ايراني دوران انقلاب در جايگاه واقعي خود قرار نميگرفت.
حضور سه زن در مجلس اول ذهنيتها را براي مشاركت سياسي خاص زنان آماده كرد و تا مجلس سوم اين تعداد ثابت ماند. در مجلس چهارم اين تعداد به 9 و در مجلس پنجم به 14 نفر رسيد. به مجلس ششم 13 زن راه يافتند و اين تعداد در مجلس هفتم به 12 نفر رسيد و نهايتا اين سير نزولي در مجلس هشتم كه انتظار ميرفت با توجه به بالا رفتن سطح سواد و آگاهي زنان، افزايش مطالبات زنان و نيازهاي روز و شرايط موجود نهتنها متوقف نشد بلكه به اوج رسيد و حضور هشت زن در مجلس هشتم به نوعي نشانگر شكست زنان در مبارزاتشان براي به دستآوردن كرسيهاي بيشتر در خانه ملت شد.
متاسفانه عملكرد منفعلانه زنان مجلس هفتم تاثيرات منفي خود را روي افكار عمومي گذاشته به نحوي كه امروز بعضي معتقدند لزوما حضور زنان در مجلس نميتواند نافع به مصالح زنان و اعادهكننده حقوق ايشان باشد و چه بسا حضور زناني كه هرگز دغدغه حقوق زنان نداشته و درك درست و كاملي از مسائل و مشكلات زنان ندارند به سكوت، بد دفاع كردن و حتي در مواردي چنان كه ديديم مقابله و رودررويي با زنان منجر شود. خوشبختانه طي چند سال اخير، علاوه بر زنان مجلس هفتم، تجربه حضور زنان آگاه، مستقل، زمان شناس، دردآشنا، جسور و قدرتمند مجلس ششم را نيز داشته ايم و هم از اين رو امكان مقايسه دو مجلس و عملكرد نمايندههاي آن بهويژه نمايندگان زن ميسر است. شايد در يك كلام بتوان گفت تقريبا مجموعه ويژگيهاي پيش گفته در نمايندگان زن مجلس هفتم وجود نداشت و اگر احيانا يكي دو نفري از آنان بعضي از اين ويژگيها را دارا بودند به دليل عدمهمراهي مردان تشكيلاتشان هيچگونه امكان مانوري نداشتند. مجلس هفتم در يك ارزيابي خوشبينانه مجلسي ساكت نسبت به مسائل زنان بود و البته جامعه زنان نواختنهاي گاه و بيگاه وكلاي ملت را اعم از مردان و زناني كه نواختنهايشان دردناكتر بود فراموش نميكند. زنان اصلاحطلب نيز در آستانه مجلس هشتم بر اثر چشيدن حلاوت اقدامات فراكسيون زنان مجلس ششم در دو حوزه وظيفهاي قانونگذاري و نظارتي چهارسال حركت منفعلانه و گاه سوگيرانه مجلس هفتم در ارتباط با مسائل زنان را تحمل كردند.
اما اين بدان معنا نبود كه وظيفه آگاهيبخشي و نيز اطلاعرساني و دادن هشدارهاي لازم به نمايندگان راهيافته به مجلس را فراموش كرده و يا از آن تخطي كردند بلكه از هر فرصتي براي طرح مطالبات زنان و پيگيري آن استفاده كردند كه آخرين اقدام دادن نامه سرگشاده به مجلس از جانب ايشان بود و شايد تاثيرات آن در كنار فشارهاي اجتماعي و حساسيتهاي بينالمللي موجب شد كه در پايان عمر مجلس، گوشه چشمي هم به مسائل زنان ازجمله مسئله ارث و ديه بشود. باري با انتخابات مجلس هشتم فرصتي دوباره در اختيار زنان قرار گرفت تا به سرنوشت خويش بينديشند و براي تغيير آن چارهانديشي كنند. همه ما شور و نشاطي را كه بر اثر حضور سردار اصلاحات سيدمحمد خاتمي و پرچمداري ائتلاف اصلاحطلبان به ناگاه در سراسر كشور به وجود آمد و نيز تلخكامي مردم را بر اثر رد صلاحيتهاي گسترده و بازداشتن تعداد زيادي از كانديداهاي دلسوز و دردآشنا از رقابت، به ياد داريم. نتيجه طبيعي اين معادله از پيش روشن بود اما همان مردمي كه با انگيزههاي باقيمانده به منظور برهم زدن نقشههاي از پيش تدارك شده پاي صندوقهاي راي رفتند همچنان بيتاب اعلام نتايج آرا را انتظار ميكشيدند و بازماندن كانديداهاي خود را از ورود به مجلس هرگز باور نكردند. باري هرچه بود گذشت و مجلس هشتم در هفتمين روز از سومين ماه بهار افتتاح شد درحاليكه به سختي ميشد معدود زنان راهيافته را به ديد آورد. حالا ما ماندهايم و انبوهي از مطالبات انباشته شده كه اگر مجموع نمايندگان درك درستي از آن نداشته باشند، حتي زنان با سهميه 30 درصدي هم از عهده پاسخگويي به آن برنميآيند. ما ماندهايم و انتظاراتي نهچندان غيرقابل تصور، سخت و اجابت نشدني اما تمنياتي كه اجابت آنان زنان و مردان معتقد و سختكوشي را ميطلبد كه منافع فردي، حزبي و گروهي خود را به پاي منافع مظلومان ديارشان قرباني كنند. مرداني كه ابراهيموار بت درون را سهمگينانه درهم شكنند تا با دروني صاف و حقبين، آهنگ توحيد كنند و زناني كه هاجروار ترك يار و ديار كرده با سعي خود چشمه رحمت را به جوشش درآورند و سيراب سازند. زنان و دختركان اين ديار اهورايي را كه خدايگانش از دوران باستان آنان را به مهر و دوستي فراخواندهاند و اسلام عزتشان را افزون كرده و انقلاب پايداري ارزشهاي انساني و اخلاقي را به آنان نويد داده و خود با نگاه به درون دردها را ميشناسند و در پي درمان به راههاي قانوني متشبث ميشوند و باز هم درب عدالتخانه را ميكوبند كه بيش از يكصد سال پيش پدرانشان و مادرانشان با خون جگر بنا كردند، به اميد شنيدن پاسخي در خور شأنشان. و اين اميد است كه ميماند.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]