تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804654210




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فوتبال سياسي در ‌آفسايد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : فوتبال سياسي در ‌آفسايد ahmad.taj15th January 2010, 02:28 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ايتاليا و ماجراهاي برلوسكني ورود سیاستمداران به فوتبال نیز سابقه‌ای طولانی و کهن دارد؛ بسیار دشوار است که سیاست را از فوتبال خارج یا حتی حضورش را انکار کنیم. در ایتالیا حضور سیاست در فوتبال بخوبی دیده می‌شود، این 2 در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، گویی در یک عصر پاییزی برای گذراندن زمان در حال قدم زدن هستند زیرا فوتبال ورزش محبوب و جذابی است و بیش از هر مساله دیگر مردم را به سمت خود می‌کشاند و توجهات را جلب می‌کند، بنابراین دلیلی مهم برای حضور سیاسیون در صحنه فوتبال است؛ ورزشی که همیشه بسیار سرگرم‌کننده و دیدنی بوده و هست و می‌تواند همانند یک ابراز مهم ترقی و پیشروی عمل کند. بسیاری از سیاستمداران با ورودشان در صحنه فوتبال در تلاشند تا تاکتیک‌های ویژه خود را نمایان کرده و میدان فوتبال را میدانی برای ارائه نظرها و خواسته‌های خود کنند. زبان فوتبال و زبان سیاست با یکدیگر تفاوت‌های بسیار زیادی دارد اما صحبت‌های روزانه مردم از فوتبال و تاثیرش در زندگی آنها عامل مهمی برای قرار گرفتن سیاست در کنار فوتبال است. زمانی که سیلویو برلوسکنی در انتخابات پیروز شد همه تیفوسی‌های چپ روسونری را از دست داد، به این ترتیب گروه زیادی از هواداران این تیم که گرایش‌های جناح چپ داشتند دست از حمایت تیم‌شان برداشتند اما این مساله برای یک سیاستمدار اهمیتی ندارد، زیرا او به هدفش رسیده و مهم نیست که از تعداد هواداران تیم کاسته شده باشد. در داربی میلانو نیز شاهد مبارزه جناح‌های راست و چپ ایتالیا هستیم، در این میان بسیاری از ثروتمندان شهر از اینتر و قشر کارگر شهر از میلان حمایت می‌کنند که می‌توانیم نقش اقتصاد و جامعه را نیز علاوه بر نقش سیاست در فوتبال ببینیم. زمانی که از زلاتان درباره فوتبال ایتالیا سوال می‌کنند او پاسخ می‌دهد که بله، فوتبال ایتالیا سیاسی است. با این حال برلوسکنی تنها مدیر سیاسی فوتبال ایتالیا نیست، سال‌ها پیش زمانی که موسولینی علاقه خود را به فوتبال نشان داد و حمایتش را از فوتبال ثابت کرد، تاثیراتش بخوبی نمایان شد، به طور مثال بسیاری معتقدند در جام جهانی سال 34 حضور رهبر فاشیست‌ها و پیروانش در ورزشگاه‌های مسابقات موجب شد ایتالیا قهرمان رقابت‌ها شود، در آن سال برزیل به همراه آرژانتین تیم اصلی خود را راهی مسابقات نکرده بودند و اروگوئه نیز حاضر به حضور در جام جهانی نشده بود، با این حال هیچکس شکوه و نظم آنها را نمی‌تواند رد کند، حتی اگر همین نظم موجب شده باشد تا داوری‌ها به سود آنان باشد. در حال حاضر نیز لاتزیو نمونه کوچکی از آن دوران فاشیستی فوتبال ایتالیاست؛ تیمی که برخی از بازیکنان و گروه زیادی از هوادارانش همچنان از عقاید زمان فاشیست حمایت می‌کنند تا این تیم را نژادپرست‌ترین تیم جهان فوتبال بنامند. سلام نظامی پائولو دی‌کانیو در سال‌های گذشته به همراه پرچم‌ها و دست‌نوشته‌هایی که نشان از تاثیر عقاید هیتلر و موسولینی است در کنار سر دادن شعارهای نژادپرستی که موجب شده هیچ بازیکن و هیچ تیمی که ملیت یهود داشته باشد حاضر به حضور در این ورزشگاه نباشد. فراموش نکنیم که این تیم به دستور موسولینی و توسط گروهی از ارتشیان آن زمان تاسیس شد. در حال حاضر نیز بسیاری از هواداران این تیم در زمان دیدارهای این تیم ورزشگاه را مملو از عکس‌ها و نقاشی‌هایی که از چه‌گوارا و موسولینی روی پارچه کشیده شده، کرده و فضای پر سر و صدایی را برای رقبا ایجاد می‌کنند. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند جاده دوستی با یک قرن تأخیر حضور سیاست در فوتبال به ایتالیا ختم نمی‌شود، در ترکیه رئیس‌جمهور این کشور یکی از طرفداران پر و پا قرص فنرباغچه به شمار می‌رود، عبدالله گل سال گذشته زمانی که برای شرکت در نشست ناتو راهی بخارست شده بود رقابت فنرباغچه و چلسی را از دست نداد و به همراه وزیر خارجه و دفاع کشورش این دیدار را مستقیما پیگیری کرد و از پیروزی تیمش شاد شد. البته بد نيست به نكته اصلي روابط سياسي تركيه با ارمنستان كه فوتبال مسبب اصلي بهبود يافتن اين رابطه بود نيز اشاره كنيم؛ از قتل‌عام ارامنه در سال 1915 یک قرن می‌گذرد؛ حادثه‌ای تراژیک که در زمان عثمانی‌ها رخ داد و بعد از آن هرگز روابط حسنه‌ای میان این دو کشور اروپایی برقرار نشد. ارمنی‌ها اعتقاد داشتند که سیاستمداران ترکیه باید از آنها عذرخواهی کنند و شاید تنها همین مساله می‌توانست تا حدودی زخم‌هایشان را التیام بخشد. البته این اتفاق هرگز رخ نداد تا باز هم کینه‌ها باقی بماند، ولی تنها چیزی که می‌توان از طریق آن به یک دنیا صلح رسید، فوتبال است. بله، یک نبرد در مستطیل سبز موجب می‌شود تا روابط دیپلماسی 2 دشمن قدیمی تبدیل به یک دوستی تازه شود. برای روشن شدن موضوع باید به رقابت‌های مقدماتی جام جهانی 2010 اشاره کنیم، جایی که ارمنستان باید در گروهی قرار می‌گرفت که ترکیه نیز در آن حضور داشت، تمام چشم‌ها در اروپا به این رقابت رفت و برگشت دوخته شده بود، معضلی که هرگز توسط میزگردهای سیاسی و دیپلماتیک حل نمی‌شد حالا قرار بود به وسیله یک دیدار رفت و برگشت حل و فصل شود. ولی فکر می‌کنید آیا رقابت ترکیه – ارمنستان در فرمت رقابت‌های مقدماتی جام جهانی به تنهایی می‌توانست مشکل‌گشا باشد؟ نکته جالب توجه حضور عبدالله گل در ارمنستان برای تماشای دیدار و درست همین واکنش از سوی همتای سیاسی‌اش، یعنی سرکیسیان و نشستن روی صندلی ویژه ورزشگاه «آتاتورک» بود. همین اتفاق سبب شد تا خطوط قرمز سیاسی ناگهان جایش را با خطوط سفید عوض کند. البته حضور سرکیسیان با واکنش‌هایی در باکو مواجه شد چون افراطیان ارمنی اعتقاد داشتند رئیس‌جمهورشان به کشته‌شده‌های سال 1915 بی‌احترامی کرده و آنها را نادیده گرفته است. اما خب، باز هم ما شاهد این بودیم که فوتبال اوضاع نابسامان سیاسی 2 ملت را سروسامان بخشید. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند رئال زير سايه ژنرال فرانكو در اسپانیا نیز شرایط چنین است، تقابل رئال و بارسا حکایت از جدال چپ و راست‌های کشور دارد. زمانی که ژنرال فرانکو دیکتاتور اسپانیا دست به سرکوب ملی‌گرایان کشورش زد مخالفان در سوی دیگر و در ایالت کاتالان دست به حمایت از آبی و اناری‌پوشان منطقه زدند تا ریشه‌های خصومت این 2 باشگاه شکل گیرد. استادیوم سانتیاگو برنابئو، ورزشگاه باشکوه و عظیمی است که نشان از سلطه‌جویی و سلطنت‌دوستی هواداران رئال و یادآور دوران حکومت فرانکو است. مساله جدایی کاتالان از اسپانیا نیز با فوتبال منطقه خو گرفته، ژوآن لاپورتا که این روزها ریاست آبی و اناری‌پوشان را به عهده دارد تاکید می‌کند ورزش آینده او نیست و تنها با ورزش و به بهانه فوتبال خود را به جهان سیاست نزدیک می‌کند، زیرا همواره علاقه‌مند بوده یک فرد سیاسی باشد و حالا با مدیریت بهترین و مهم‌ترین تیم منطقه در تلاش است به صحنه سیاست وارد شود. در این میان اظهارات لاپورتا اعتراضاتی را به همراه داشته تا جایی که ریاست باشگاه سویا که گرایش‌های سلطنت‌طلبانه دارد واکنش نشان دهد و بگوید اگر بارسا صحبت از جدایی می‌کند باید بداند که هر اعتباری که به دست آورده از اسپانیا و حضور در این کشور است و تاکید دارد یک مدیر باید یا ورزشی باشد یا سیاسی، زیرا نمی‌توان با سیاست فوتبال را اداره کرد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند مصر و الجزاير در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی 2010 نیز شاهد حضور و تاثیر سیاست در فوتبال بودیم. زمانی که 2 تیم مصر و الجزایر برای روشن کردن سرنوشت صعود راهی میدان شدند به نظر می‌رسید که روابط سیاسی 2 کشور و کشور میزبان مسابقه تاثیر خود را بر نتیجه بازی گذاشته بود. سودانی‌ها که میزبان مسابقه بودند حمایت خود را از الجزایر اعلام کردند زیرا خصومت مصر و سودان سر رود نیل قدمتی تاریخی داشت و زمانی که مصری‌ها شکست را پذیرفتند مردم کشورشان برای اعتراض به نحوه میزبانی سودانی‌ها پیش روی سفارت این کشور گردهم آمدند تا اعتراض خود را به گوش آنان برسانند. با این حال پسر حسنی مبارک که به فکر جانشینی پدر است تلاش و علاقه خود را برای حضور در صحنه فوتبال پنهان نکرده تا بتواند از این طریق راهی میدان سیاست شود. حضور و تصرف فوتبال توسط سیاستمداران یا علاقه‌مندان سیاست در حکومت‌های استبدادی وسیله‌ای است برای در اختیار گرفتن مردم و سلطه بر آنان، زیرا در این کشورها سیاست و فوتبال رابطه‌ای عمیق‌تر با یکدیگر دارند و دیکتاتورها از فوتبال برای حکمفرمایی و سلطه خود بهره می‌برند و ضعف واقعی خود را در سایه محبوبیت فوتبال پنهان کرده تا مدت بیشتری عمر کنند. با این توصیف فوتبال سیاسی است و این سیاست است که خود را وارد فوتبال کرده و در کنار فوتبال در تلاش است توپ خود را در میدان به گردش بیاورد و برای رسیدن به اهدافش موفق شود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حمله ديه‌گو به سربازان انگليسي سال‌ها پیش نیز در رقابت‌های سال 82 زمانی که 2 تیم ملی آرژانتین و انگلیس به مصاف یکدیگر رفتند تاثیر حوادث و اتفاقات سیاسی 2 کشور بخوبی در میدان دیده می‌شد. دیه‌گو آرماندو مارادونا، اسطوره آرژانتینی‌ها چنان انگلیسی‌ها را تحقیر و کوچک کرد تا انتقام شکست ارتشی‌های کشورش را در برابر لشکریان انگلیس گرفته باشد. مهره‌ای که حضوری پررنگ در میان برخی از سیاستمداران دارد. ملاقات با فیدل کاسترو، رهبر کوبا که به همراه چه‌گوارا توانست دیکتاتوری با‌تیستا را از میان بردارد جزو يكي از افتخارات او است و در حال حاضر ديه‌گو یکی از مخالفان سرسخت آمریکا ‌در سطح جهان محسوب می‌شود. * * * * * بدترین هواداران فوتبال کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بنیتو موسولینی (بولونیا) دیکتاتور فاشیست ایتالیایی عاشق باشگاهی بود که در نزدیکی محل زندگی‌اش بود و البته کمک‌های زیادی به آنها برای موفق شدن در لیگ ایتالیا در فاصله سال‌های 1925 تا 1937 کرد. خب سران فوتبال ایتالیا از دست او راحتی نداشتند. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند گوردون براون (ریث روورز) نخست‌وزیر انگلیس در حالی که سعی دارد دنیا را نجات دهد،(البته به زعم خود) وقت خالی برای دنبال کردن مسابقات ریث روورز را هم پیدا می‌کند. وي در زمان بچگی برای پر کردن خزانه باشگاه بیرون از «استارک پارک» ورزشگاه اختصاصی این تیم برنامه بازی‌های تیم را می‌فروخت. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند دیوید کامرون (استون ویلا) یکی از رهبران حزب محافظه‌کار انگلیس ادعا می‌کند طرفدار ویلاست، چون «نخستین مسابقه‌ای که به ورزشگاه رفتم بازی استون ویلا بود و به همین دلیل طرفدار استون‌ویلا هستم.» البته دیوید فراموش کرده بگوید که سر ویلیام داگ دیل، دایی‌اش او را به ورزشگاه برد. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آدولف هیتلر (شالکه) شاید هیتلر «اولدترافورد» را بمباران کرده باشد اما علت این کار این نبوده که هوادار منچسترسیتی بوده است. پیشوا هوادار شالکه بوده، تیمی که خنده دار است اگر بگوییم بین سال‌های 1933 تا 1945 (زمان دیکتاتوری او بر آلمان) 8 بار قهرمان این کشور شده است. * * * * * کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند هيجانات پيشوا خيلي زود به شرمندگي تبديل شد فوتبال نازی‌ها را نا امید کرد در المپیک 1936 برلین بود که آدولف هیتلر، برای نخستین بار به دیدن یک مسابقه فوتبال رفت. آلبرت فورستر، یکی از رهبران نازی او را متقاعد کرد که به دیدن پیروزی آلمان بر نروژ کوچک بیاید. ژوزف گوبلز که همراه هیتلر به دیدن آن مسابقه رفته بود، می‌نویسد: پیشوا خیلی هیجان‌زده بود و من به زحمت می‌توانستم خودم را کنترل کنم. جمعیت فریاد می‌کشید؛ نبردی بود که هرگز شبیه آن را ندیده بودم. ولی فورستر در پایان شرمنده شد؛ چرا که آلمان این مسابقه را 0-۲ باخت. هیتلر دیگر هرگز به دیدن یک مسابقه فوتبال نرفت. تنها پس از دوران او بود که تیم ملی فوتبال آلمان به یک سمبل ملی تبدیل شد.به لطف جنگ جهانی اول، فوتبال در آلمان پا گرفت. سربازان در جبهه غربی برای تفریح فوتبال بازی می‌کردند و در پایان جنگ، این ورزش را به خانه آوردند. ولی فوتبال آلمان مدت‌ها حرفی برای گفتن نداشت. این وضع حتی پس از انتخاب سپ هربرگر به عنوان سرمربی این تیم در سال 1937 نیز تغییری نکرد. با وجود این، او 27 سال در این سمت باقی ماند و توانست به فوتبال آلمان جان ببخشد. اما نخستین حضور جدی او در جام جهانی 1938 فرانسه یک فاجعه بود. روزنامه نازی فولکیشر بوباختر پیش از شروع جام تیتر زد: 60 میلیون آلمانی در پاریس بازی خواهند کرد! ولی پس از اینکه آلمان توسط سوییس حذف شد، روزنامه زوریخ اسپرت به شوخی نوشت: 60میلیون آلمانی بازی می‌کردند، ولی ما تنها به 11 بازیکن نیاز داشتیم. به نظر می‌رسید که نازی‌ها درباره فوتبال شانس نداشتند. آنها هیچ وقت نتوانستند با غیرقابل پیش بینی بودن فوتبال کنار بیایند. پس از یک شکست دیگر مقابل سوییس در روز تولد هیتلر در سال 1941، گوبلز نوشت: وقتی نتایج اصلا قابل پیش‌بینی نیست، دیگر احتیاجی به تبادل ورزشی نداریم. با وجود این، در زمان جنگ هم حضور تیم ملی آلمان در مسابقات بین‌المللی ادامه یافت. آلبرت سینک بازیکنی که در 8 مسابقه آخر آلمان در زمان جنگ در فاصله آوریل تا نوامبر 1942 شرکت کرده بود، فشار روحی آن دوره را هنوز به خاطر دارد. مساله فقط این نبود که نازی‌ها پیروزی می‌خواستند، بلکه بازیکنان می‌دانستند که در صورت شکست و ارائه بازی ضعیف، چه چیزی انتظارشان را می‌کشد. سینک می‌گوید: شما مجبور بودید به جبهه بروید. و در سال 1942 هرکس به جبهه شرقی فرستاده می‌شد به احتمال زیاد کشته می‌شد. در نهایت، بازیکنان باوجود پیروزی 2 ـ 5 مقابل اسلواکی هم به جبهه اعزام شدند. دلیل اصلی آن آرام کردن مادرانی بود که فرزندان‌شان را از دست داده بودند و سوال می‌کردند که چرا دیگران باید با خیال راحت فوتبال بازی کنند. سینک در یادآوری آن روزها می‌گوید: یک ماه پس از تجزیه تیم، 2 بازیکن آن کشته شدند؛ اوربان و کلینگلر. کلینگلر در مقابل اسلواکی هت تریک کرده بود. ولفرام پیتا، استاد تاریخ در دانشگاه اشتوتگارت در تحقیقی درباره فوتبال آلمان می‌نویسد: فوتبال، نازی‌ها را ناامید کرد؛ ولی این مساله برای آنها چندان مهم نبود. نازی‌ها در جامعه آلمان تنها به سربازان توجه داشتند؛ قهرمانان ملی آنها بودند. بازیکنان فوتبال خیلی در دایره توجه قرار نداشتند. فوتبال آلمان بدون میراث قابل توجهی وارد دوره پس از جنگ شد و پیش از آن هم هیچ وقت خوب نبود. این مساله یکشنبه‌ای از ماه ژوییه 1954 تغییر کرد. در این روز آلمان غربی با پیروزی مقابل مجارستان در برن سوییس به قهرمانی جام‌جهانی رسید. کاپیتان تیم، فریتزوالتر یک چترباز سابق بود و هربرگر هدایت تیم را در دست داشت. جریان مسابقه به یک فیلم شبیه بود. پیش از آنکه فیلم معجزه برن در سال 2003 در آلمان با فروش قابل توجهی روبه رو شود، مجارها که چند سال شکست نخورده بودند، در 8 دقیقه نخست با 2 گل پیش افتادند؛ ولی آلمان‌ها در 10 دقیقه بعدی بازی را به تساوی کشاندند و 6 دقیقه به پایان، گل پیروزی را زدند. در آن زمان، در آلمان تنها 40 هزار دستگاه تلویزیون وجود داشت و ده‌ها میلیون نفر از مردم در دو سوی دیوار این مسابقه را از رادیو گوش می‌کردند. روش بازی یک کشور معمولا بازتابی از ویژگی‌های ملی آن است؛ ولی ممکن است یکباره تغییر کند. پیش از عصر نازی‌ها، ژرمن‌ها فوتبالی نرم، آهسته و ماهرانه بازی می‌کردند. * * * «وطن امروز» سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن