تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد هر نوشته‏اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796780624




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اعتدال در قرآن و حديث(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اعتدال در قرآن و حديث(1)
اعتدال در قرآن و حديث(1)   نويسنده:جواد ايرواني   پيشگفتار   زلال معارف الهي در بستر تاريخ، پيوسته از چشمه سارهاي حياتبخش وحي، در جان و روان حق جويان، روحي تازه بخشيده و با صفا و پاکي خود، کوير رذائل آنان را به گلستان فضائل مبدّل نموده، به سرمنزل سعادت رهنمودشان ساخته است. در اين ميان، آنچه پيوسته، موجب مانايي و پويايي نظام تشريع برخاسته از وحي گشته، هماهنگي و همسوييِ آن با نظام تکوين است، و اين دو، بقا و پايداريِ خود را مرهون اصلِ بنيادينِ «عدل و اعتدال»هستند؛ اصلي که در سرتاسر هستي رخ نموده و بُنمايه و اساس ماندگاري، صلابت و تکامل است، چه آسمانها و زمين به عدل برپايند.»و بي ترديد، لحظه اي تخلّف از آن، نظام آفرينش را يکسره در هم ريخته و غفلت از آن دست نيافتن به کمال را در مسير تکامل انساني در پي دارد از اين رو ، هر گونه زياده روي و کوتاهي، از سوي آدميان در عرصه هاي گوناگون، معلول جهل آنان به نقش اساسي اين اصل در مسير تکامل است . چه»نادان را نبيني جز آن که کاري را از اندازه فراتر کشاند و يا بدانجا که بايد نرساند.» در اين نوشتار ، در پي به تصوير کشيدن بخشي از نُمودهاي اين اصل، در نظام تشريع هستيم و با رعايت اصل اختصار و تلاش در طرح مطالبي اصلي و پاسخ به پرسشهاي مهم، مجموع مباحث را در محور بيان مي داريم؛ که صرف نظر از مباحث مقدماتي، عبارتند از :«اعتدال در ارزشهاي معنوي، اعتدال در اخلاق، اعتدال در تربيت، اعتدال در مديريّت و سياست ، اعتدال در روابط اجتماعي و اعتدال در بهره گيري از مواهب مادّي.البته پژوهشي همه جانبه در اين موضوع، مجال گسترده اي مي طلبد، چه اينکه اين بحث، در عرصه هاي ديگر نيز قابل طرح است، از جمله «اصل اعتدال در عقيده»در قالب «نفي تشبيه و تعليل»،«نفي جبر و تفويض»، «نفي غلو و تقصير» و مانند آن، نمود مي يابد، ليک از آنجا که اين مقال، در سلسله مباحث»فرهنگ معاشرت در قرآن«جاي مي گيرد، از پرداختن به آنها خودداري نموديم . واژه شناسي عدل و اعتدال   واژه اعتدال از ريشه «عدل»گرفته شده است. از اين رو شايسته است نگاهي به مفهوم لغوي و معاني اصطلاحي عدل داشته باشيم. عدل و عدالت در لغت به معناي حدّ وسط و ميانه است به گفته راغب اصفهاني، مفهوم مساوات نيز در آن نهفته است چه اين که فاصله وسط شيءنسبت به دو طرف آن، مساوي است. از اين رو، شيئي که از نظر ارزش، مساوي شيء ديگر باشد،«عدل»و عِدل آن ،گفته مي شود. هر گاه واژه «عدل» با عَن به کار رود، مفهوم «اعراض و انصراف»را پيدا مي کند مفهوم «اعتدال »نيز بازگشت به معناي لغوي عدل دارد چه «اعتدال به معناي ميانه روي ميان دو حالت از نظر چند و چوني است.» عدل و عدالت رفته رفته موارد استعار و معاني گوناگوني يافته است که به مهمترين آنها اشاره مي کنيم : الفمعناي شايع و تعريف پذيرفتني آن عبارت است از «نهادن چيزي درجايگاه شايسته آن».و عادل کسي است که هر چيز را به جاي خويش به کار مي بندد.از آن جا که قرار دادن يک شيء در جايگاه شايسته آن زماني تحقق مي يابد که با توجه به استحقاقها و استعدادها از هر گونه زياده روي و کوتاهي پرهيز شود، از اين رو، ارتباط اين معنا با مفهوم لغويِ عدل روشن مي گردد . اين معنا، از کلام امير مؤمنان عليه السلام اقتباس شده است. ايشان مي فرمايند:«عدل، هر چيزي را در جاي خود مي نهد.»مولوي در اشعار معروفش آن را به شعر در آورده و مي گويد : عدل چِبودَ وضع اندر موضعش ظلم چِبود وضع اندر ناموقعش عدل چبود آب ده اشجار را ظلم چبود آب دادن خار را بعدالت در اصطلاح عالمان اخلاق يعني اعتدال قواي نفس و رعايت حدّ وسط در همه امور، که کمال آدمي است.تناسب اين معنا با مفهوم لغوي، کاملاً روشن است و ما در آينده به تفصيل از آن سخن خواهيم گفت . جدر اصطلاح فقيهان، عدالت عبارت است از حالتي پايدار در نفس آدمي که در اثر اجتناب از گناهان کبيره و ترک اصرار برانجام گناهان صغيره حاصل مي گردد.اين معنا بازگشت به معناي عدالت در اصطلاح عالمان اخلاق دارد، چه اين که در نگاه اينان، عدالت، کمال قوه عقليه و شَهَويّه غَضَبيّه است، و روشن است که نيل به اين کمال از بُعد رفتاري، در گرو ترک گناهان است. ددر عرف حقوقي و سياسي، عدالت به معناي رعايت حقوق افراد، و اعطاي حق به صاحب حق، و نفي هر گونه تبعيض است، کوتاه سخن آن که عدالت:«رعايت تساوي در زمينه استحقاقهاي متساوي»براي نيل به عدالت اجتماعي است . قصد   در اصل به معناي آهنگ انجام عمل است که مستلزم توجه به آن، اصلاح، نظم و تعديل آن مي باشد، و به همين مناسبت گاه به معني «عدل»،«اعتدال»و«استقامت»نيز به کار رفته است. وسط   در لغت به معناي قرار گرفتن شيء بين دو يا چند چيز است، که نسبت به اطراف آن، در حدّ ميانه قرار گرفته،و بدين سان، با واژه «عدل»در مفهوم لغوي آن مترادف است . از آنجا که اطراف يک شيء بيش از ميانه آن در معرض فسادند، ميان و وسط هر چيز، بهترين قسمت آن خواهد بود.»و الوسطُ من الناس و مِن کلّ شيء أعدلُه وأفضَلُه»از اين رو، واژه «وسط»در آيه شريفه «وَ کَذلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةٌ وَسَطاً»،در روايات و کلام مفسّران، گاه به عدل تفسير شده و گاه به برگزيده و برتر»؛يعني امت اسلام در تمامي ابعاد، در حدّ ميانه قرار دارد که برترين حالت است.ليک برخي، واژه «وسط»را در اين آيه به «عدالت در اصطلاح فقها«تفسير کرده و در نتيجه گرفته اند که تمام امّت عادلند و اجماع آنان حجت است که سخني بي اساس است چه اينکه «وسط»در آيه به معناي«ميانه» است و «عادل بودنِ»تمامي امّت ، واقعيت خارجي ندارد. افراط و تفريط   واژه «فرط» به معناي خروج از حدّ معين است ، هر گاه اين خروج در جهت زياده از اندازه و پيشي گرفتن باشد،«افراط»و اگر در جانب کوتاهي کاستي باشد«تفريط»است. اسراف   به معناي زياده روي از حدّ در کميت يا کيفيت،و نقطه مقابل آن «اقتاره»يعني سختگيري در عمل و کاستي از حدّ مطلوب است. تبذير   از «بذر» به معناي «پراکنده ساختن» به ويژه در مورد پاشيدن دانه به کار مي رود. و تبذير يعني مصرف اموال به صورت غير منطقي که معادل آن در فارسي «ريخت و پاش»است. تفاوت تبذير با اسراف در اين است که اسراف يعني خروج از حدّ اعتدال بي آن که در ظاهر چيزي ضايع شده باشد، مانند خوردن غذاي گران قيمتي که با بهاي آن بتوان عده زيادي را آبرومندانه تغذيه کرد؛ اما تبذير يعني اتلاف و تضييع اموال، مثل اين که براي دو نفر، غذاي ده نفر تهيه شود و باقي مانده را دور بريزند.به ديگر سخن، «اسراف»،زياده روي در مورد بايسته، و «تبذير»صرف مال به نحو شايسته است.اما گاه اين دو واژه به يک معنا به کار مي روند و به عنوان تأکيد پشت سرهم مي آيند، مانند آنچه حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:«أَلا إِنَّ إِعطاءَ المالِ في غَيرِ حَقِّه تَبذيرٌ وَ إِسرافٌ وَ هُوَ يَرفَعُ صاحِبَهُ فيِ الدُّنيا و َ يَضَعُهُ فِي الآخِرةِ...» بدانيد که بخشش اموال در غير جايگاه شايسته اش، تبذير و اسراف است که آدمي را در دنيا [به ظاهر]سرافراز و در آخرت خوار مي کند.» اعتدال در نظام آفرينش و تشريع   وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الميزانَ، أَلّا تطغَوا فِي الميزانِ» جهان آفرينش بر پايه عدل استوار است. سرتاسرِ نظام هستي، از کهکشانها و ستارگانِ آسمان گرفته تا دنياي شگفت انگيز زمين و زمينيان؛از جهان پررمز و راز موجوداتِ زنده تا اسرارِ پنهان يک اتم در دل يک موجود بي جان، همه و همه، در پرتو توازن و تعادل نيروها و قرار گرفتن هر چيز در جايگاه مناسب خود، پابرجا و استوارند، چه،«وَ کُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍگردش ميليونها جرمِ عظيم آسماني با سرعتي سرسام آور و نظام حاکم برچرخه حيات هزاران هزار موجود زنده، جز با نظام و حسابي بسيار دقيق امکان پذير نيست؛ برسازمان تنِ آدمي آن چنان نظام عادلانه اي حکمفرماست که هر گاه کمترين تغيير و ناموزوني اي در آن رخ دهد، سبب بيماري يا مرگ آدمي مي شود؛ چه اوست کسي که «الَّذي خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ»و به بيانِ رسول گرامي خدا صلي الله عليه و آله و سلم «آسمانها و زمين با عدل برپايند»عدلي به گستره گيتي ...»اگر نازي کند، در هم فروريزد قالبها.» نظام تشريع نيز به طور کامل همسو با نظام آفرينش و منطبق برآن است. اين همسويي و هماهنگي، از نشانه هاي حقانيّت و تعريف نايافتگي يک آيين الهي به شمار مي رود، چه اين که قانون گذارِ نظامِ تشريع، همان آفريدگارِ نظام آفرينش است و هماهنگي ميان اين دو، لازمه اصل توحيد؛ از اين رو تأکيدي که اسلام برعدل، قسط و توازن در همه زمينه ها نموده، بسيار قابل توجه است؛ به گونه اي که گويي خداوند، نظامِ آفرينش و تشريع را تنها با خميرمايه عدل و قسط و توازن سرشته است. استاد مطهري رحمه الله در اين باره مي گويد:«در قرآن، از توحيد گرفته تا معاد، و از نبوّت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهاي فردي گرفته تا هدفهاي اجتماعي، همه بر محور عدل استوارشده است . عدلِ قرآن همدوشِ توحيد، رکنِ معاد، هدفِ تشريعِ نبوّت، فلسفه زعامت و امامت، معيارِ کمال فرد و مقياسِ سلامت اجتماع است.»بنابراين، عدل در نظام اسلام، اصلي ثابت و خدشه ناپذير و حاکم برهمه اصول و فروع ديگر است . اعتدال راه رسيدن به کمال   کمال انسان در تعادل و توازن اوست. آدمي با دارا بودن استعدادهاي گوناگون، زماني «انسان کامل»است که همه استعدادهاي خويش را در حد متعادل و متوازن، رشد دهد و شکوفا سازد. به کوتاه سخن، «انسان کامل»کسي است که «همه ارزشهاي انساني»،در حد ّ اعلي و به طور هماهنگ در او رشده کرده است..»از اين رو، ساختار دين و سيره اوليا، در همه ابعاد فردي، اجتماعي، سياسي ، اقتصادي و فرهنگي براعتدال که اصلي اساسي در تمامي ابعاد دين است بنا شده است چه اينکه کمال يافتن جامعه نيز بسان تکامل فردي، مرهون اعتدال است . قرآن کريم،«جامعه معتدل»را «امّت نمونه »و الگوي جوامع بشري معرفي مي کند چنان که مي فرمايد:«وَ کَذلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةً وَسَطَا لِتَکُونوا شُهَداءَ عَلَي النَّاسِ»تربيت شدگان قرآن کريم و مدرسه نبوي که جلوه هاي کمالِ انساني اند، پيوسته در مسير اعتدال گام مي نهادند؛اميرمؤمنان علي عليه السلام در توصيف اوصياي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فرموده است :«ما در جايگاه ميانه ايم، عقب افتادگان بايد به ما ملحق شوند و تندروانِ غُلُو کننده بايد به سوي ما بازگردند»و هم چنين ائمه پيروان خود را پيوسته بر همين راه، رهنمون گشته اند؛ چنان که علي عليه السلام مي فرمايد:«برتو باد به ميانه روي که بهترين ياور در زندگي نيک است.» نيز از امام باقر عليه السلام رسيده که ايشان شيعيان را به رعايت اعتدال فراخوانده است چنان که مي فرمايد:«اي شيعيان!پيوسته برجايگاه ميانه باشيد، تا عقب افتادگان به شما ملحق شوند و تندروان به سوي شما بازگردند...»هم چنين اميرمؤمنان علي عليه السلام که خود، مظهر همه کمالات انساني است، کمال ايمان آدمي را در رعايت حد وسط معرفي کرده و مي فرمايد:«سه ويژگي است که در هر که باشد، بي گمان ايمان را به کمال رسانيده است: ميانه روي و اعتدال در خشم و خشنودي ، در درويشي و توانگري، و در بيم و اميد .» آنچه برآدمي بايسته است، شناخت حدّ وسط در تمام قواي ظاهري و باطني و گرايشهاي دروني و رفتارهاي بيروني و پايبندي به آن مي باشد. حد وسط همان«صراط مستقيم»است که پيمودن آن بدون هر گونه کژروي، بي ترديد آدمي را به سرمنزل مقصود مي رساند.اگر چه در آغاز، کاري بس دشوار است . علي عليه السلام مي فرمايد:«راست و چپ کمينگاه گمراهي است و راه ميانه، راه راستِ الهي است.» و در جاي ديگر مي فرمايد:«صراط مستقيم در دنيا راهي است فروتر از تندروي، و فراتر از کوتاهي، که در حدّ ميانه باشد. و...در آخرت راه مؤمنين به سوي بهشت است .» نيز امام صادق عليه السلام فرموده است :«راه راست، ظريفتر از تار مو و تيزتر از شمشير است.اينک به بررسي جايگاه اصل اعتدال و نقش اساسي آن در ابعاد گوناگون اسلام پرداخته و مواردي از آن را به اختصار برمي شمريم . اعتدال در ارزشهاي معنوي   پيشتر اشاره کرديم که رسيدن به کمال در صورتي ميسّر است که ارزشهاي انساني در حدّ متعادل و هماهنگ در وجود آدمي شکوفا گردد و رشد نمايد. اينک ابعاد گونه گون ميانه روي در ارزشهاي معنوي را به اختصار مطرح مي نماييم . الفميانه روي در عبادت   بي ترديد عبادت و جستجوي قرب پروردگار از طريق نيايش با او، از والاترين ارزشها در اسلام است؛ اما اگر در انجام عبادت افراط شود، ارزش خود را از دست خواهد داد، چرا که صرف بيش از حدّ وقت و نيرو در انجام عبادات، مانع انجام وظايف ديگر مي شود و اعتدال در رشد ارزشها را به هم مي زند . از اين رو، يگانه معبود هستي ،؛ فرستاده گرامي خود را براعتدال در عبادت تأديب فرمود تا الگوي پرستشگران و کمال جويان باشد؛«آن گاه که وحي برحضرت رسالت پناه نازل گشت، حضرت عبادت بسيار مي کرد؛به ويژه ايستاده به عبادت مي پرداخت، به گونه اي که پاهاي مبارک متورم مي گرديد؛گاه براي اين که به عبادت خود ادامه دهد، ، سنگيني بدن را بر يک پا قرار مي داد و گاه برپاي ديگر؛ گاه برپاشنه پا مي ايستاد و گاه برانگشتان پا در اين هنگام آيه نازل شد که :«ما أَنزَلنَا عَلَيکَ القُرانَ لِتشقي»بدين ترتيب خداوند به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور داد که اين همه رنج برخود تحميل نکند .» در حديث ديگر از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند:«در دوران جواني در انجام عبادت سخت تلاش مي نمودم. پدرم فرمود: فرزندم!کمتر از آن را انجام ده، چرا که خداوند«آن گاه که بنده اي را[به سبب عقايد و اخلاق نيک و تقوا]دوست بدارد، از عمل اندک او راضي مي شود.»در روايت معروفي آمده است:«عده اي از صحابه تصميم گرفتند، پيوسته روزها را روزه بدارند و شبها به عبادت برخيزند و دنيا را يکسره کنند...پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آنان را به شدت از اين کار منع کرد و فرمود:«...من هرگز به چنين کارهايي[افراطي]امر نکردم، ...پس روزه بگيريد و افطار کنيد، شب را به عبادت برخيزيد و بخوابيد، چرا که من، هم عبادت مي کنم و همه مي خوابم، هم روزه مي گيرم و هم افطار مي کنم...و هر کس از سنت من روي گرداند از من نيست... .» به طور اصولي عبادت آن گاه که عاشقانه و با شور و اشتياق و در حال نشاط انجام گيرد اثر و ارزش حقيقي خود را دارد. بنابراين جز واجبات که در هر حالي بايستي انجام شود، عبادات مستحبي را نبايد برخود تحميل کرد، در اين باره امام صادق عليه السلام مي فرمايند :«عبادت را برخود تحميل نکنيد.»و اميرمؤمنان عليه السلام فرموده اند:«همانا دلها را روي آوردن و پشت نمودن است ، پس آن گاه که روي آوردندو شور و نشاط عبادت حاصل شدآنها را برانجام مستحبات واداريد، و آن گاه که پشت کردند، به واجبات بسنده نماييد.» آري!«ياد خدا و ذکر»که سکّوي اوج گرفتن آدمي و سبب تقويت عزم او برانجام وظايف و بالا رفتن درجه اخلاص و توکّل است، تنها عبادتي است که حدّ و اندازه خاصي ندارد، و اين معنا در آياتو روايات فراوان، وارد شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايند :«هر چيزي را حدّي است که بدان منتهي مي شود، جز«ذکر و ياد خدا، که اندازه اي ندارد و خداوند به کم آن راضي نشده و حدّي براي آن قرار نداده است»؛پس اين آيه را تلاوت فرمود:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذکُروُ ا اللهَ ذِکراً کثيراً.».روشن است که ياد فزون خداوند بدان معناست که دل و جان آدمي پيوسته به ياد او باشد؛ يادي که او را از زشتيها باز دارد و به نيکيها ترغيب نمايد؛ نه صرفاً ذکري لفظي و زباني. بميانه روي در انفاق   اهميت انفاق در راه خدا به قدري است که حدودآيه و صدها روايت درباره ارزش انفاق و آداب و شرايط آن وارد شده است و علاوه برانفاقهاي واجب، همچون خمس، زکات، کفّارات و ..، برانجام انفاقهاي مستحب تأکيد فراوان شده؛ به گونه اي که ثواب انفاق، تا هفتصد برابر و بيشتر بيان گرديده است . با اين همه، انفاق نيز بسان ارزشهاي ديگر هر گاه از حدّ ميانه خارج گردد و به افراط کشيده شود ارزش خود را از دست خواهد داد در اين خصوص آيات و روايات ذيل را از باب نمونه يادآور مي شويم . آيه اوّل:«وَ الَّذينَ إِذا أَنفَقُوا لَم يُسرِفوُا وَ لَم يَقتُروُا وَ کانَ بينَ ذلِکَ قَواماً «اسراف»آن است که بيش از حدّ و در غير حق و بيجا مصرف گردد و «اقتار»آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد. در يکي از روايات، تشبيه جالبي براي اين مسئله بيان شده است . امام صادق عليه السلام هنگام تلاوت اين ايه، مشتي سنگريزه از زمين برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود:«اين همان اقتار و سختگيري است.»سپس مشت ديگري برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به زمين ريخت و فرمود:«اين اسراف است.»با رسوم مشت ديگري برداشت و کمي دست خود را گشود و به گونه اي که مقداري فرو ريخت و مقداري در دستش باز ماند و فرمود:«اين همان قَوام است.» آيه دوم:«وَ لاتَجعَل يَدَکَ مَغلُولةً إِلي عُنُقِکَ وَ لا تَبسُطها کُلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلُوماً مَحسوُراً» در شأن نزول اين آيه آمده است :«پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در خانه بود. گدايي بردر خانه امد؛ چون پيامبر چيزي براي بخشش آماده نداشت؛ او تقاضاي پيراهن وي را کرد، پس پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيراهن خود را به او داد،همين امر سبب شد که پيامبر نتواند آن روز براي نماز به مسجد برود. اين پيش آمد زبان کفار را باز کرد و گفتند :«محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمي است و نمازش را به دست فراموشي سپرده است.در اين باره بود که آيه نازل شد و دستور ميانه روي را صادر نمود . علامه طباطبايي مي گويد:«آيه بعدي،«إِنَّ رَبَّکَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقدِرُ...»، در مقام تعليل براي آيه فوق است، يعني همان گونه که سنّت پروردگار اين است که روزي را نه کاملاً مي گشايد و نه به کلّي امساک مي کند شما نيز به چنين صفات الهي متخلّق شويد. آيه سوم:«وَ يَسئَلُونَکَ ماذا يُنفِقُونَ قُلِ العَفوَ» در شأن نزول اين قسمت از آيه، از ابن عباس چنين نقل شده که «گروهي از صحابه از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم سؤال کردند:«ما نمي دانيم چه مقدار از اموال خود را انفاق کنيم؟آيا همه را در راه خدا به نيازمندان بدهيم يا مقداري از آن را؟«آيه نازل شد و دستور به انفاق از «عفو»داد. عفو به گفته راغب، در اصل به معناي «قصد برگرفتن چيزي» يا «چيزي که برگرفتن آن آسان است»مي باشد و سپس برمصاديق گوناگون اطلاق شده از جمله «حدّ وسط هر چيز»،«مقدار اضافي چيزي»،و «بهترين قسمت مال »که با آيه فوق مناسب است. امام صادق عليه السلام مي فرمايند:«اَلعَفوُ الوَسَطُ».نيز از امام باقر روايت است که «عفو، مازاد خوراک سال است.»بنابراين مي توان گفت که عفو همان حدّ ميانه اي است که نه به جانب اسراف کشيده شود و نه اقتار و سختگيري . آري!جود و سخاوت و بخشش، اگر از حدّ معمول خارج شد، به رذيلتِ اسراف تبديل مي شود و ميانه روي اگر به جانب سختگيري کشيده شد، بخل و تنگ نظري خواهد بود چنان که امام حسن عسکري مي فرمايند:«همانا سخاوت را حدي است که فراتر از آن اسراف است و ميانه روي را اندازه اي است که فزون تر از آن، بخل است... .» از همين رو، امام صادق فرمود:«اگر مردي هر آنچه دارد در راه خدا انفاق نمايد کارنيکي نکرده است.» پاسخ به يک سؤال   آيا ميانه روي در انفاق با ايثار تضاد دارد؟ با در نظر گرفتن آيات و روايات فوق که دستور به «ميانه روي در انفاق»مي دهند اين سؤال پيش مي آيد که آنچه در سوره دهر و آيات ديگر و نيز روايات فراوان مي خوانيم مبني بر ستايش و مدح ايثارگران که حتي در نهايت سختي، از خود مي گذرند و به ديگران مي دهند؛ چگونه با اين مطلب سازگار است ؟ در پاسخ به اين سؤال، وجوهي بيان شده است: ـبرخي گفته اند: اين مسأله بستگي به اشخاص و حالات آنان دارد؛ براي افرادي که درجه بالايي از ايمان و توکّل و صبر را دارند ايثار بهتر است ولي براي عموم مردم که در چنين سطحي نيستند، ميانه روي فضيلت دارد.»با اين حال، اين پاسخ ناتمام است، چرا که مخاطب آيه شريفه«وَ لا تَجعَل يَدَکَ مَغلُولَةً إِلي عُنُقِکَ....»پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم است؛معصومي که در اوج ايمان وتوکّل و استقامت است و در عين حال، به او دستور اعتدال در انفاق داده مي شود . شأن نزولهايي که در بيشتر جوامع روايي و تفسيري نقل شده، مؤيّد اين مطلب است؛ هر چند برخي از مفسّران معتقدند مراد از اين آيه، عموم امّت مي باشد نه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه اين که حضرت رسول و خواصّ اصحاب، اصل ايثار و فداکاري بودند؛ولي اين سخن، با ظاهر آيه و روايات سازگار نيست . ـ وجه ديگري که گفته شده اين است که از پاره اي روايات استفاده مي شود، ايثار، در صدر اسلام که مسلمانان در فقر و دشواري به سر مي بردند، فضيلت داشت ولي بعدها اين حکم، به وسيله آيات دلالت کننده بر رعايت اعتدال، نسخ شد.اين پاسخ از چند جهت قابل خدشه است : نخست اين که، آياتي که به اعتدال در انفاق دستور مي دهند، در سوره هايي واقع اند که در سالهاي آغازين بعثت در مکه نازل گرديده؛يعني همان زماني که مسلمانان در سختي و فقر زندگي مي کردند. دوم اين که، روايات فراواني وجود دارد مبني براين که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و اهل بيت ايشان، تا پايان عمر پيوسته ايثار مي نمودند . عايشه، همسر رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم مي گويد:«پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم تا آخر عمر، سه روز پي درپي از غذا سير نشد؛ اگر مي خواستيم مي توانستيم سير شويم ولي ايثار مي نموديم.» امام باقر عليه السلام مي فرمايند:«نه! به خدا قسم، هرگز پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از آغاز بعثت تا پايان عمر، سه روز متوالي از نان گندم سير نشد؛نمي گويم چيزي نداشت که خود را سير نمايد، بلکه گاه به يک نفر، صد شتر مي بخشيد....».بنابراين، چطور ممکن است بپذيريم که فضيلت والاي ايثار، به طور موقّت تشريع شد و سپس به کلّي از نظام ارزشگزاري اسلام، حذف گرديد! سوم اين که ، در جاي خود ثابت شده که نسخ، نياز به دليل قطعي دارد و با اخبار آحاد ثابت نمي شود. ـ با دقت در آيات امر کننده به اعتدال و شأن نزول آن در مي يابيم که دستور به اعتدال در جايي است که بخشش فراوان سبب نابسامانيهاي فوق العاده اي در زندگي خود انسان گردد و به تعبير قرآن، آدمي، بدين سان «ملوم و محسور»شود، و يا اين که ايثار، سبب ناراحتي و فشار بر فرزندان آدمي گردد و نظام خانوادگي اش را به خطر افکند،بويژه در جايي که درخواست کننده اي نياز کمتري داشته باشد. با اين همه در صورتي که هيچ يک از اينها تحقق نيابد، به طور مسلّم ايثار بهترين راه است. ـ به نظر مي رسد بهترين پاسخ اين باشد که، رعايت اعتدال، يک حکم عام است، و ايثار، حکم خاص که مربوط به موارد معيني است، چرا که عدالت، با همه قدرت و شکوه و تأثير عميقش، در مواقعِ بحراني استثنايي به تنهايي کارساز نيست، بلکه نياز به ايثار و گذشت و فداکاري دارد؛بدين جهت خداوند، هم به «عدل»فرمان داد. و هم «احسان»،«إِنّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإِحسَانِ».بدين ترتيب، عدل و اعتدال مبناي زندگي عمومي قرار مي گيرد و احوال مردم بدان انتظام مي يابد، و ايثار وجود و احسان، يک حالت استثنايي است که در مواقع خاص انجام مي گيرد. از امير مؤمنان عليه السلام مي پرسند:«عدل بهتر است يا جود؟»ايشان مي فرمايد:«عدل، هر چيزي را در جاي خود قرار مي دهد، امّا جود، امور را از جريان و مدار اصلي خود خارج مي کند. عدالت، اساس و اداره کننده همگاني است و جود، امري عارضي است که در مواقع خاص انجام مي پذيرد، پس عدل[در نظام اجتماعي بشر]شريفتر و بهتر است ». شهيد مطهري مي گويد:«جود و ايثار را نمي توان مبناي اصلي زندگي عمومي قرار داد و براساس آنها مقررات و قانوني، وضع و اجرا نمود. اگر جود و احسان و ايثار، تحت قانون و مقررات لازم الاجراء در آيد ديگر جود و احسان و ايثار نام ندارد. جود و ايثار وقتي جود و ايثار است که هيچ قانون و مقرراتي حتمي و لازم الاجراء نداشته باشد و آدمي صرفاً به خاطر کرم و بزرگواري و گذشت و نوعدوستي و بلکه حيات دوستي، جود کند. بنابراين عدل از جود افضل است.»با اين همه، مي توان پاسخ اول و دوم را به نحوي با پاسخ چهارم منطبق نمود. اعتدال در اخلاق   اصل «اعتدال»در علم اخلاق، اصلي اساسي و زيربناي رسيدن به بسياري از فضايل اخلاقي است؛ به گونه اي که شالوده و عصاره فضايل -در مواردي که قبول حد وسط مي کند در اصل «اعتدال»خلاصه مي شود؛ همان گونه که منشأ رذايل اخلاقي، خروج از حد وسط و رها شدن در وادي افراط و تفريط است. اين مطلب را با نگاهي گذرا به متون اخلاقي مي توان دريافت . دانشمندان اخلاق مي گويند :نفس انساني داراي سه قوه و نيروي متباين است که هر يک منشأ افعال و آثاري است . الفقوه ناطقه که منشأ فکر و مبدأ اشتياق به تفکر و درحقايق اشيا مي باشد . بقوه غضب که مبدأ دليري و اقدام برکارهاي خطرناک و منشأ اشتياق به تسلّط و برتري طلبي و دفع ناملايمات است . جقوه شهوت که مبدأ اشتياق و التذاذ به خوردنيها و آشاميدنيها و تمايلات جنسي بوده، نيروي جلب ملايمات است . اگر هر يک از اين سه قوه، از روي اعتدال و توسط، اَعمال خود را انجام دهد، به اعتبار آن، براي انسان فضيلتي حاصل مي شود، مثلاً اگر انسان قوه ناطقه را در تحصيل معارف يقيني و صحيح به کار گيرد به فضيلت «حکمت»آراسته مي شود، و افراط و تفريط در آن، رذيلت است. تفريط قوه ناطقه در آن است که انسان اين نيروي الهي را به کار نگيرد و خود را در جهالت نگه دارد، چنين حالتي را «بُله»نامند و افراط در آن که «سَفَه و جَربَزَه»زيرکي و مکارينام دارد آن است که انسان نيروي تفکر خود را در موارد غير لازم و يا بيشتر از حد لزوم به کار گيرد . ميانه روي در قوه غضب را «شجاعت»و افراط در آن را «تهوّر»و تفريطش را «جُبن»مي گويند. و اعتدال در قوه شهوت را «عفّت»،و افراط و تفريطش را «شره»و«خُمود»نامند . هنگامي که انسان اعتدال هر سه قوه را به دست آورد و حکيم و شجاع و عفيف بود، از اين هماهنگي، فضيلت چهارمي پديد مي آيد که «عدالت»است که افراط و تفريطش «ظُلم » و «اِنظِلام»ستمگري و ستم پذيرياست . اين چهار فضيلت ، به منزله جنس است که تحت آن انواع زيادي قرار دارد، و از آن جا که براي فضايل چهارگانه، دو طرفِ افراط و تفريط، موجود است، بنابراين، اجناس رذايل ، هشت مورد خواهد بود که در تحت اين ها انواع متعددي نيز قرار دارد. بدين سان، تمامي رذايل اخلاقي، شعبه هايي از اين هشت رذيلت و يا از لوازم يک يا چند مورد از آنهاست که در متون اخلاقي به تفصيل بيان شده است . با اين همه، «عدالت»شريفترين فضيلتهاست چه اينکه جامع همه فضايل يا ملازم آنهاست.در همين رابطه، کلام زيبا و جامعي از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده که حضرت فرمودند : «اَلفَضائِلُ أَربَعَةُ أَجناسٍ»أَحَدُهَا الحِکمَةُ وَ قَوامُها فِي الفِکرَةِ ، وَ الثَّانِي العِفّةُ وَ قَوامُها فِي الشَّهوَةِ، وَ الثَّالِثُ القُوَّةُ وَ قَوامُها فِي الغَضَبِ، وَ الرَّابِعُ العَدلُ وَ قوَامُهُ فِي اعتدالِ قُوَي النَّفسِ».يعني:اجناس فضايل چهار است :نخست، حکمت، که قوام آن در فکر است ؛ دوم، عفت که قوامش در شهوت است ؛ سوم، قوّت که قوام آن درخشم است؛ و چهارم، عدل که قوامش در اعتدال قواي نفس است .» پيشينه نظريه «حدوسط»در اخلاق   نظريه حدّ وسط، سابقه اي بس کهن دارد. اين نظريه از زماني دراز پيش از ارسطو، در شعر يوناني، شايع و مأنوس بوه است . به گونه اي که آن را در قرن پنجم قبل از ميلاد ، نزد فلاسفه طبيعي ايونيمي يابيم. پروديکوسآن را در زمينه خطابه آورده است و فيثاغوريانآن را در رياضيات ذکر کرده اند، بويژه پزشکان، آن را در طب به کار گرفته اند و سرانجام به دست «ذيمقراطيس»از طب به فلسفه اخلاق سرايت کرده است . با اين حال، ارسطوشالوده هاي اصلي، در زمينه اخلاق نظري را برمبناي نظريه «حدّ وسط»ارايه داد. از او سه کتاب در علم اخلاق برجاي مانده است:«اخلاقِ نيکوماخُس، اخلاق کبير، و اخلاقِ اودموس»که از همه، مشهورتر و مفصلتر، «اخلاق نيکوماخس»مي باشد. از همان سده هاي نخستين اسلام، اين کتاب به عربي ترجمه شد و مورد استفاده دانشمندان مسلمان قرار گرفت. ابو علي مُسکُويهق.کتاب مشهور خود«تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق»را به تصريح خود با استعانت از کتب و رسايل اخلاقي ارسطو و شارحان کلام او نوشته است.در زمانها بعد، بيشتر نويسندگان کتب اخلاقي، به گونه اي از «تهذيب الاخلاق»مسکويه تأثير پذيرفته اند؛ از جمله خواجه نصيرالدين طوسي-قدر کتاب «اخلاق ناصري». با وجود اين ، ارسطو هر چند به طور جزئي به بررسي فضايل پرداخته، امّا هيچ گونه نظم و تقسيم منطقي در بيان فضايل و رذايل را رعايت نکرده، در حالي که ابوعلي سينا-قدر رساله «اخلاق » و به ويژه مسکويه در «تهذيب الاخلاق»،تقسيم بندي خاصي را پايه گذاري مي کنند. اين روش ادامه مي يابد تا آن که علامه نراقيم.ق.در «جامع السعادات»بيشترين تلاش را در اين قسمت نموده و در يک تقسيم بندي جامع، هر يک از فضايل يا رذايل اخلاقي را به يکي از قوا يا به چند قوه نسبت مي دهد سيطره نظريه اخلاقي ارسطو و اشکالات آن   ارسطو همچنان که در منطق و فلسفه و معرفت شناسي، قرنها برافکار بشر سيطره داشته است، نظريه اخلاقي اوروش اعتدالهم به فراواني طرفداري شده و در کتابها و تعاليم، از اين روش سود جسته مي شد. وسعت گرفتن تعاليم اخلاقي ارسطو يا ناشي از عقلانيت به کار رفته در شيوه اخلاقي اوست و يا به خاطر ساز و کار قواعد و تعاليم اخلاقي اوست که با وجود تعاليم اسلامي که آن هم با عقلانيت و فطرتِ کمال خواهي و خداجويي، ساخته و پرداخته شده است، هيچ گونه تعارضي را مواجه نشده؛ بلکه گويي انديشمندان مسلمان اين روش را يک نوع تفسير و شرح بشري براي تعاليم اخلاقي اسلامي ديده اند. با اين حال، نمي توان نظريات دانشمندان ديني را در اين خصوص، يکسره متأثر از نظريه ارسطو يا استادش، افلاطن،در باب «عدالت»دانست، چنان که برخي پنداشته اند،چه که اين تعاليم، به ويژه دستور رعايت اعتدال، در متون ديني برگرفته از منبع وحي، وجود دارد که در اين نوشتار به بخشي از آنها اشاراتي داريم؛ گو اين که ارسطو، به عقل خدادادي و فطرت انساني خود، اين شيوه را تا حدودي، کشف و ارايه نموده است؛ لکن شيوه اخلاقي او دچار ضعف و اشکالاتي است که آن را از تعاليم اسلامي متمايز مي کند. براي نمونه به پاره اي از آنها اشاره مي شود . ـ فضايل، آداب، و احکام شرعي، يکسره ، براساس«مصلحت» بنيان نهاده شده و رشد و تعالي و پيشرفت مادي و معنوي انسان با توجه به آن لحاظ گرديده است . دستيابي به اين هدف، گاه در گرو رعايت «حد وسط»است، مانند«کَرَم»که حد ميانه سختگيري و اسراف است؛ و گاه در اموري است که «حدّ وسط»ندارند، مانند امانت که ضدّ خيانت است و ميان آن دو حد وسطي وجود ندارد؛از اين رو، با آن که در روايات معصومين عليهم السلام«حد وسط»مورد تأکيد قرار گرفته است؛ امّا در مواردي که کاربرد نداشته، معيار قرار نگرفته و توصيه به واقعيتها شده است. بنابراين، هر فعل و انفعالي، قبول «حدّ وسط»نمي کند، و ارسطو خود به اين اشکال توجه داشته است. ـمهمترين نقطه ضعفي که در نظام اخلاقي ارسطو به چشم مي خورد، اين است که وي به زندگي جاودانه آن جهاني چندان تأکيد ندارد ، و به گفته برخي،اساساً آن را مورد غفلت قرار مي دهد. اگر چنين باشد، جاي اين سؤال هست که اگر ما به طور فطري، طالب سعادتيم ، چرا در انديشه سعادت ابدي نباشيم؟در حالي که تعاليم ديني، سعادت ابدي را مد نظر دارد . با اين همه ، نظريه اعتدال ارسطو اجمالاً قابل قبول است و مي توان گفت که عموم حکما و دانشمندان اخلاق اسلامي نيز براي آن اهميت قايل بوده اند و در غالب موارد، هماهنگ با تعاليم اخلاقي اسلام است. اينک به عنوان نمونه، مواردي از دستورات اسلام مبني بر رعايت اعتدال در اخلاق و رفتار را اشاره مي کنيم. امام حسن عسکري عليه السلام در اين خصوص، يادآور مي شون که :«همانا سخاوت را اندازه اي است که فزونتر از آن«اسراف»است و احتياط و دورانديشي را حدّي است که فراتر از ان،«ترس»است، و ميانه روي را مقداري است که فزونتر از آن،«بخل»است، و شجاعت را حدّي است که زياده از آن،«بي باکي»است.» منبع:تبریز، دانشگاه علوم پزشکی ، قرآن و روانشناسی علوم تربیتی ، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه،1385  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن