واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: دايره زنگي؛ رئاليسم آپارتماني
ميتوان دايره زنگي را در طبقهبندي شيوهاي از رئاليسم جاي داد كه به مباني مينيماليستي نزديكتر است. درست شبيه به داستانهايي كه در آمريكايشمالي نوشتهاند.
آفتاب-سرويس هنر: باد پيژامهاي را از فراز طناب رخت پشتبام ميبرد و از شانس بد در ماشين دختر مجرد همسايه مياندازد، همين شيطنت باد كافيست تا خانمي كه پيژامه همسرش را در ماشين همسايه ميبيند دچار سوءتفاهم و توهمي خندهدار كند!
فيلم دايره زنگي سرشار از اين نكتههاست. محوريت اين فيلم بيفرهنگي مدون جامعه است. به زباني ساده و كوچه و بازاري آدمها فكر ميكنند، خيلي زرنگاند اما آدمي پيدا ميشود و سر همه آنها كلاه ميگذارد. بعد هم ميرود و بقيه انگشت تعجب به دهان فرد ميبرند.
دايره زنگي در حالي با اقبال عامه و فروش ميلياردي روبرو شد، كه به آغاز اكران جهاني خود ميانديشد. مهران مديري، باران كوثري،بهاره رهنما، گوهرخيرانديش، اميد روحاني شاهد چهرههاي خود برسردر سينماهاي امارات عربي متحده كشورهاي اروپايي و آمريكا خواهند بود. اين فيلم ترسيم لوكيشن آپارتمان وارائه گرافيكي آن روي پرده سينما است، آپارتماني با باورهاي گوناگون، فرهنگهاي مختلف و فرديتهاي متفاوت.
دايره زنگي از نوشتههاي اصغر فرهادي پس از آثاري همچون رقص در غبار، شهر زيبا و چهارشنبه سوري است. وي همسر كارگردان دايره زنگي (پريسا بختآور) است. دايره زنگي مثل بقيه كارهاي فرهادي دغدغه سينماي شهري دارد، سينمايي كه انگار دوربين را از لابهلاي خيابانها و آپارتمان عبور ميدهد تا در «آپارتمان سوژه» آن را بكارد و تصوير مشترك خيلي از خانههاي شهر را دوباه برايشان بازگو كند.
فراتر از همه اينها ميتوان دايره زنگي را در طبقهبندي شيوهاي از رئاليسم جاي داد كه به مباني مينيماليستي نزديكتر است. درست شبيه به داستانهايي كه در آمريكايشمالي نوشتهاند و منتقدان عنوان رئاليسم سوپرماركتي، رئاليسم كثيف را براي آن بكار بردهاند. اين امر شايد در نوشتههاي «ريموند كارور» بيشتر آمده باشد، اما بسياري از داستانها دقيقاً حالت كپي از سبك كارور را دارند، يكي از مهمترين فاكتورهاي اين داستان حضور اتمسفر آپارتمان است، وقتي زندگي آپارتماني هم شكل ميگيرد، زندگي افراد در مقابل افراد مشخص ميشود مثلاً در يكي از داستانهاي كارور «ميلرها و استونها» بحث از دو خانواده است.
يكي از اين خانوادهها،خانواده ديگر را خوشبخت ميپندارد و تمام فكر و ذكرشان خانواده همسايه شده است،يا در داستاني ديگر زن و شوهري ساعاتي از شب را پشت پنجره ميايستند، تا به زندگي خانمي در آپارتمان روبرو نگاه كنند.
بنابراين همچنانكه آپارتمان در چنين داستانهاي با هيات جبر محيطي ظاهر ميشود، در فيلم دايره زنگي هم همينطور است، جبري كه قطعاً روي شخصت آدمها تاثير ميگذارد و گوشههايي از روحيات آنها را فاش ميكند. مثل صحنه آسانسور كه در آن مهران مديري دو المان زندگي شهري را در زبان سينمايي موازيسازي ميكند.
او با حالتي طنزآميز به يكي از همسايهها ميگويد كه تا ديروز پاي آسانسور ميگفتي دربست! به كار بردن اين استعارههاي بياني مثل تاكسي و اتوبوس و هر اتومبيل ديگري را با نماد آسانسور همرديف ميكند ودر واقع نوعي اعتراض به ابزار مدرن است.
دايره زنگي نشانگر تناقضات زيادي است كه در روبرويي آدمها با زندگي شهر در اتمسفر جبري آپارتمان شكل ميگيرد. آدمها همچون شخصيتهاي «ريموند كارور» چند شخصيتي هستند. ظاهر و درون آنها با همديگر تفاوت دارد و همچنين در موقعيتهاي گوناگون چهره ديگري پيدا ميكنند،كافيست كه به تعريف يكي از شخصيتها درباره «خراب» و «مريض» براي دختر كوچولوي دبستان توجه كنيم.
با اين حال دايره زنگي يك كمدي اجتماعي است كه انگار با ساختاري تلويزيوني به روي پرده سينماها آمده و مخاطبان كلان را روانه سينما كرده است.
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]