تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836471579
من هم جاي قطبي بودم ميرفتم!
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: من هم جاي قطبي بودم ميرفتم!
فوتبال- محمد علي بدري - فرهاد عشوندي:
درست در تعطيلات نيم فصل ليگ بود. كريم باقري در روزهايي كه پرسپوليس صدرنشيني مطلق ليگ را در دست داشت، به دوست خبرنگارش گفت:« تنها كسي كه در تيم دلش براي افشين ميتپد، من هستم.»
روزها گذشتند و پرسپوليس به بحران رسيد. در اين شرايط سخت بود كه كريم از مدير تيم اختيار تام گرفت تا با بازيكنان برخورد كند و او كارش را به خوبي انجام داد. اين قدر خوب كه پرسپوليس دوباره به آرامش برسد.
او در 35سالگي براي تيمش مثل بازيكني 18 ساله بازي كرد و آنها سرانجام قهرمان شدند. قهرماني در شرايطي كه او توانست پاس گل پيروزي را در دقيقه 97 براي هم تيمي اش بفرستد.
كريم پس از قهرماني براي ما از خاطرات يك سال پر استرس گفت تا لحظه شيرين جشن...
* دقيقه 95 بود تقريبا همه نااميد شده بودند؟
ما مساوي كرده بوديم و بازي دقيقه آخر بود و همه ما استرس هم داشتيم. مخصوصا من، به خاطر تماشاگرها. واقعا اگر مساوي ميكرديم و تيم قهرمان نميشد، آنها ناراحت ميشدند. فقط ميتوانم بگويم آن دقايق، خدا خيلي كمكمان كرد و توانستيم گل قهرماني را بزنيم و قهرمان شويم.
* اصلا فكرش را ميكرديد كه توپ به شما برسد؟
نه، اصلا فكرش را هم نميكردم.
* پس اتفاقي بود؟
بله... فوتبال پر از اتفاق است. من جلوي هجدهقدم بودم كه توپ به من رسيد. اين هم از همان اتفاقات فوتبال بود.
* در بازي اتفاق ديگري هم افتاد. افشين قطبي يك تعويض غيرمتعارف كرد. شما را برد پشت دو مهاجم. جايي كه كريم باقري را به خاطر آن ميشناسند. مثل بازي با استراليا. خيلي وقت بود كه عقب بازي ميكردي.
در آن پست (پشت دو مهاجم) آزاديام بيشتر از قبل شد. بيشتر ميتوانستم خودم را در موقعيت گل قرار بدهم و موقعيت ايجاد كنم. مخصوصا دو بازي آخر كه توانستم گل هم بزنم. بيشتر حواسم به حمله بود نه دفاع. چون حالا ديگر خيالم راحت بود دو نفر پشتم هستند كه كار دفاعي انجام بدهند. اينها باعث شد من يك مقداري نسبت به قبل بهتر بازي كنم.
* كريم باقري اين فصل خيلي آماده بود. حميد استيلي هم گفته بود كريم، پيش از آغاز فصل آن قدر خوب بدنسازي و تمرين كرده كه نبايد در طول فصل مصدوم شود. حتي اگر علي دايي او را به تيم ملي دعوت ميكرد هم كسي نميگفت چرا. شايد هم همه خوشحال ميشدند. همه ميگفتند كريم، فارغ از اينكه چند سالش است، الان آمادگي بازي در تيم ملي را دارد.
خدا را شكر كه ما قهرمان شديم و اصل كار همين بود. درباره تيم ملي هم مربيان بايد نظر بدهند. الان هم تنها كاري كه از من بر ميآيد اين است كه براي موفقيت تيم ملي دعا كنم و اميدوار باشم تيم ملي ما از اين مرحله عبور كند و در مراحل بعدي موفقتر باشد.
* پس كريم باقري از تيم ملي خداحافظي نكرده...
نه اينكه من خداحافظي نكرده باشم. من خداحافظي كردهام و رسما هم اعلام كردم. الان 6 سال است كه از تيم ملي دورم. ولي اگر در برخي مقاطع براي حضور دوباره اعلام آمادگي كردم، بيشتر به خاطر اين بود كه در آن مقطع ديدم آمادهام و بهنظرم رسيد اگر تيم ملي به من احتياج داشته باشد، ميتوانم كمكي كنم.
* رابطه شما با علي دايي خوب است؟
بله.
* فكر ميكنيد الان وضعيتش در جايگاه سرمربي تيم ملي چطور است؟
كار خيلي سختي است چون تيم ملي با يك جمعيت 70 ميليوني سر و كار دارد و همه انتظار دارند تيم مليشان موفق باشد. اين، كار را براي بازيكنان تيم ملي سخت كرده ولي از پس كار بر ميآيد و ما منتظريم بازيهاي خوب از تيم ملي ببينيم.
* درباره اين فصل بيشتر صحبت كنيم. اين فصل پرسپوليس تيم خوبي بود و فوتبال زيبايي هم بازي ميكرد. اما ابتداي ليگ شوك بزرگي به اين تيم وارد شد. مديرعامل و كادر فني جديد آمد و همان اوايل فصل يك زمزمههايي به پا شد كه به خاطر اختلاف با حميد استيلي شايد از پرسپوليس جدا شوي.
قبل از مصاحبه، آن روزنامه را نشانتان دادم و شما ديديد كه در يك صفحه سن مرا 3 جور نوشته بودند. درباره اختلافها هم همين طور. اول فصل مصاحبههايي را چاپ ميكردند و از طرف خودشان به اختلافها دامن ميزدند. يك روز ما را از هم جدا ميكردند يك روز ديگر هم مينوشتند ما درگير شدهايم. خلاصه چيزهاي را مطرح ميكردند كه خودم هم از آن خبر نداشتم.
* يعني نميخواستيد جدا شويد. اصلا اختلافي نبود؟
اولا بايد بگويم من قرارداد داشتم و يك سال بايد در تيم ميماندم. دوما مدتي كه از آمدن آقاي كاشاني گذشت و همه شرايط جديد را ديدند، فضا طوري شد كه همه با جان و دل داشتند به تيم كمك ميكردند و هيچ كس به فكر اختلاف يا پول نبود. رفاقتهايي كه بچهها از آقاي كاشاني ديدند باعث شد هيچ كس روي حرف ايشان حرف نزند و همه با جان و دل بازي كنند.
در مرحله سوم بايد به كادر فني اشاره كنم. بعد از آمدن آقاي قطبي و تكميل اين كادر، همه چيز عالي شد. در اين شرايط حق بدهيد كه نوشته برخي روزنامهها را شايعه بدانم. بچهها يك كادر خوب، بالاي سرشان بود كه فقط آنها را وادار به تمرين ميكرد.
شرايط خوبي كه براي پرسپوليس فراهم شده بود، ما را در مسير قهرماني قرار داد. البته بعضي جاها مخصوصا نيمفصل دوم حاشيههايي دوروبر تيم بود كه طبيعي هم بهنظر ميرسيد. پرسپوليس و استقلال هميشه اين حاشيهها را دارند، ولي به هر حال هرچه بود، تمام شد.
* شروع فصل، حميد استيلي تيم خوبي بست. مجموعه خوبي بسته شد كه بعد از سپاهان - كه سه، چهار سال است حرفهايترين تيم ايران است- بهترين تيم ليگ برتر بهنظر ميرسيد... پرسپوليس در چنين شرايطي قهرمان شد...
البته شما نبايد تيم پرسپوليس و استقلال را با بقيه تيمها مقايسه كنيد. چون ديگر تيمها، شرايط و امكانات خيلي خوبي دارند.
شما به تيم ما نگاه كنيد. تمام دردسرهاي چند سال اخير ما از نبود پول بوده است. ولي باشگاهي مثل سپاهان از امكانات خوبي برخوردار است. اين امكانات ميتواند بهترين شرايط را براي اين تيم فراهم كند. هم از نظر پول بازيكنان هم امكانات كناري تيم و هم مسائل جانبي ميتواند به آرامش بيشتر تيم كمك كند.
طبيعي است كه در چنين شرايطي، قدرت خريد شما هم براي دراختيار گرفتن بازيكنان بزرگ بالا ميرود و سپاهان از اين فرصت استفاده كرد و بازيكنان خوبي هم دراختيار گرفت كه مقامهاي چند سال اخير را براي اين تيم آوردند.
ولي پرسپوليس را شما نگاه كنيد. هر يكي دو سال، مدير عوض ميشود و كوهي از مشكلات را تحويل ميگيرد. در عوض، سپاهان الان هفت، هشت سال است كه مديرش ثابت دارد كار ميكند. اگر هم امسال ما قهرمان شديم، به اين دليل بود كه مشكلات ما كمتر از سالهاي قبل بود و تركش اتفاقات مديريتي كمتر به ما اصابت ميكرد.
افشين قطبي آمد و وارد تيم شد. مربياي كه قبلا هيچ شناختي از او وجود نداشت. هيچ كس هم در سابقهاش نديد كه نفر اول باشد. البته خيلي زود هم محبوب شد. اين اتفاق چطور افتاد؟ اين را به اين دليل ميپرسم كه شما نزديكترين فرد به آقاي قطبي بوديد.
بهنظرم اين محبوبيت كه شما گفتيد، برميگردد به طرز تفكر و صحبت افشين قطبي در مطبوعات، رسانهها و بين مردم.
او در تمام موارد چه تيمش ميباخت، چه ميبرد، با شخصيت و شيوه بينالمللي صحبت ميكرد. از اين نظر فكر ميكنم قدري نسبت به بقيه مربيها متمايز بود. همين باعث شد كه محبوبيتش بين طرفدارها بيشتر شود. چه آنهايي كه فوتبال را ميديدند و چه نميديدند و فقط از طرز صحبت او باخبر ميشدند.
بهنظر من او در تيم ما خيلي تاثيرگذار بود. كسي نشنيده كه مربياي اول فصل بيايد و در حالي كه شناختي از تيم ندارد بگويد تيم را قهرمان ميكنم. اين برميگردد به اعتماد به نفسي كه – افشين قطبي- داشت و اين اعتماد به نفس را به تيم هم منتقل كرد. شما ديديد كه در اوايل و اواخر فصل، پرسپوليس بهترين نتيجه را گرفت.
* از اعتماد به نفس افشين قطبي صحبت كرديد و ادبياتش. تا حالا مربياي در پرسپوليس نداشتيم كه از هفته سوم لقب امپراتور را به او بدهند و تا پايان فصل و حتي در بحرانها هم براي او احترام قائل باشند. البته خيليها ميگويند ادبيات افشين آن چيزي را كه فوتبال ايران كم داشت به فوتبال داد. فكر ميكنيد ادبيات گفتاري افشين قطبي چقدر به اين جايگاه كمك كرد؟
اكثر مربيان ما بعد از بازيها عصباني و پرخاشگر هستند ولي افشين هيچ وقت عصباني نشد و هميشه ديديد كه سعي كرد با متانت با همه برخورد كند. اينها عاملي بود كه محبوبيتش را زياد كرد.
* قطبي با شما خيلي خوب بود. هميشه ميگفت كه كريم باقري بزرگترين كمك به من است. و از شخصيتي حرف ميزد كه كريم به تيمش ميدهد. چه كار كرده بودي كه هميشه ميگفت كريم باقري؟
به خاطر شناختي بود كه از قبل از من داشت. من هم تا جايي كه توانستم به او كمك كردم، چه كارهاي بيروني و چه كارهاي تيمياش، اين كارها را كردم كه موفقيت پرسپوليس را ببينم و افشين هم در ايران موفق باشد. ايشان هم لطف داشتند. هر جا كه بودند اين صحبت را ميكردند.
* پرسپوليس در مقاطعي از فصل دچار مشكل شد.اولين اختلافها از شيراز بود كار به جايي رسيد كه كاشاني استعفا داد!
استقلال و پرسپوليس هميشه حاشيه دارند و اين مدير تيم است كه ميتواند حاشيهها را جمع كند. در آن مقطع آقاي كاشاني صلاح ديدند كه اگر نباشند تيم بهتر ميتواند كارش را انجام دهد. اختلاف سليقههايي بين مربيان بود كه ايشان ترجيح دادند خودشان را كنار بكشند. خدا را شكر با جلسهاي كه بازيكنان با خود ايشان داشتند خواستند كه ايشان بماند. چون در نبودش واقعا تيم خيلي لطمه ميديد و خدا را شكر ايشان قبول كرد و ماند و تا لحظه قهرماني تلاش كرد.
* شما قبلا ديده بوديد كه سرمربي تيم و مربي تيم با هم مشكل پيدا كنند؟
بسياري از مشكلات برميگردد به اينكه قطبي از جايي ديگر آمده بود. او هيچ شناختي از فرهنگ ما نداشت. وگرنه مشكل خاصي نبود.
* يعني قطبي مقصر بود يا حميد استيلي هم...؟
اختلاف سليقه هميشه هست. از بيرون به اين اختلافات دامن زده شد. ده پانزده تا روزنامه در روز در ميآيد كه خوب بعضيها شيطنت هم ميكنند. اما در واقع هيچچيز خاصي نبود.
*
يك سري از ستارههاي تيم هم با افشين دچار مشكل شده بودند. از بعد از بازي با استقلال اهواز كاشاني اختيار ويژهاي به شما داد و به بازيكنها اعلام كرد كه اختلافات بازيكنان را آقاكريم بايد بررسي كند.
اين صحبتها از اول هم بود. آقاي كاشاني به من بيشتر اختيار دادند كه حتي جلو مربيها با بازيكنها برخورد كنم. خدا را شكر از اين به بعد مشكلي در تيم بين بازيكنان نبود و بازيكنان بيشتر خودشان را باور كردند و بيشتر موقعيت خودشان را درك كردند و تيم هماهنگتر شد تا بتوانيم قهرمان شويم.
* ولي حتي پس از بازي با استقلال اهواز هم نيكبخت مدام با قطبي مشكل داشت...
نه، مشكل كه نداشت. همه بازيكنان دوست دارند كه بازي كنند و موقعي كه قرار باشد روي نيمكت بنشينند ناراحت ميشوند. در يك مقطعي هم شايد عليرضا مشكل داشت. قطبي هم برخوردهاي انضباطي با او كردو همه چيز حل شد.
* كاپيتان دوم تيمتان شيث رضايي بود كه خيلي هم خبرساز شد، تا جايي كه تصميم گرفتند كه دور از تيم باشد. فكر ميكني چرا اين اتفاق افتاد؟
متأسفانه تيمهايي مثل استقلال و پرسپوليس يكباره از بازيكنان باتجربه خالي شدند. يادم هست آن سالي كه من آمدم پرسپوليس همه بازيكنان در سطح تيم ملي بودند و باتجربه بودند اما خيلي زود تيمها از بازيكنان باتجربه، بازيكنهاي مليپوش خالي شدند و بازيكنهاي جديد و جوان به تيم اضافه شدند. دربين آنها بعضي بازيكنها به جاي اينكه بيشتر به فكر موفقيت باشگاههايشان باشند ميخواهند از يك طريقي - از طريق حاشيه- خود را به شهرت برسانند.
* شيث هم از اين دسته بود؟
شيث ميتواند بهتر از اينها باشد چون از نظر فني قابليتهاي بالايي دارد و اين را هميشه به شيث ميگفتم. اما او براي اينكه خودش را مطرح كند راه منفي را پيدا كرد، با قابليتهايي كه داشت ميتوانست بهتر از اينها باشد و تا آخرين لحظه در كنار تيم باشد. خود بازيكن هم مقصر است كارهايي ميكند كه آخر مجبور ميشوند با او برخورد كنند. بعضي جاها هست كه مديريت و مربي ميخواهند كه بعضي مسائل را نبينند اما مجبور ميشوند براي موفقيت تيم با بازيكنان خاطي برخورد كنند.
* بحث ستاره شدن هميشه مطرح بوده. همدورههاي خود شما مثلا مهدي هاشمينسب!
موضوع مهدي فرق ميكرد. مهدي از يكي از بچههاي خوب و با معرفت تيم فوتبال ما بود. شيطنتهاي مهدي به يك شكل ديگر بود شيطنتهايي بود كه همه بازيكنها دارند ولي مثل شيطنتهاي شيث نبود.
* لحظه قهرماني شما يك حركت ويژه كرديد، ميكروفن را گرفتيد و سرود خوانديد...
اول من از اين همه تماشاچي كه در اين چند بازي به ما خيلي كمك كردند تشكر كنم. آخر بازي بچهها همه گفتند اين شعر را بخوانيم. كنار من نيكبخت بود و –طرف ديگرم- محسن بود و همگي با هم شروع كرديم تا تماشاگران در آن لحظه شاد باشند و من خودم بيشتر دوست داشتم شاديهاي مان بين همه تقسيم شود.
* البته جو ويژهاي هم به ورزشگاه داديد. براي اولين بار اتفاق افتاد كه در تهران يكي از دو تيم پرسپوليس و استقلال قهرمان ميشد و كل مردم جشن ميگرفتند. مثل بازيهاي تيم ملي شده بود و مردم ريخته بودند بيرون. چرا اين اتفاقها افتاد؟
چون شرايط طوري شده بود كه دوست داشتند بعد از چند سال يك تيم تهراني از پرسپوليس و استقلال قهرمان شود. در برنامه 90 ديديم يكي دو تا از بازيكنان سپاهان هر چه كه از دهانشان درآمد گفتند. بهنظر من اين صحبتهايي كه اين بازيكنها كردند، خوب نبود.
* معمولا روزهاي قهرماني روزهاي آخر خوشحالي است. بعد از آن اختلافها شروع ميشود و بچهها ميروند باشگاههاي كشورهاي اطراف. در پرسپوليس چه اتفاقي ميافتد بچهها ميمانند؟
بستگي دارد به مديريت تيم و امكاناتي كه در اختيار پرسپوليس هست. الان فكر ميكنم يكي دو نفر هستند كه قرارداد دارند و بازيكنهاي اصلي قراردادشان تمام شده و نگه داشتن اينها و برنامهريزي كردن براي آنها كار خيلي سختي است.
چون بودجه خيلي خوبي ميخواهد كه بتوانيم تازه با بازيكنها صحبت كنيم و قرارداد ببنديم و يك پولي به آنها بدهيم.
* الان پرسپوليس چقدر پول لازم دارد؟
فكر كنم الان آقاي كاشاني بايد 3ميلياردي پول نقد در جيبش بگذارد تا بتواند با اين 15-16 بازيكني كه قراردادشان تمام شده، قرارداد ببندد. كار خيلي سختي است و اميدوارم آقاي كاشاني از پس اين كار بر بيايد و بتواند اين بازيكنان را نگه دارد.
* 6 امتيازي كه از پرسپوليس كم شد براي بدهي بود. مشكلي كه هيچ وقت گريبانگيرتيمهاي متصل به دولت را نميگيرد. اين باعث شد كه پرسپوليس چند هفته در كما بهسر ببرد. باز شما ميگوييد كه به پول بيشتري نياز داريم. يعني يك كماي طولانيتر در راه است؟
بله، صد درصد. الان فكر كنم فقط يك ميليارد لازم است تا با اين 15 بازيكن تسويه كنند. الان باشگاه بايد 3 ميلياردي در جيبش باشد كه بتواند اين كار را كند.
* الان بزرگترين مسئله براي پرسپوليس اين است: قطبي ميرود يا ميماند؟
من نظرم اين است كه افشين از اين تيم ميرود. اينجا نميماند. حالا دلايل شخصي خودش را دارد ولي تا آنجايي كه من ميدانم ميرود.
* حق ميدهيد كه برود -واقعبينانه-؟
من هم اگر بودم ميرفتم چون مشكلاتي كه او امسال داشت. فكر كنم كمتر مربي بود كه در ايران اين مشكلات را داشته باشد. او هم مشكلات خودش را دارد. او هم بايد تامين شود. بهنظر من از اينجا برود جاي ديگر راحتتر است.
* يعني كلا از ايران ميرود؟
فكر كنم بله.
* يك اتفاق بزرگتري كه در زندگياش افتاد تيم ملي بود. گفتند از گزينههاي مربيگري تيم ملي است و بعد خط خورد.
بله خيلي در روحيهاش تاثير گذاشت.
* اگر اين اتفاق براي كريم باقري ميافتاد چه برخوردي ميكرد.
راستش برخورد خاصي نميتوانستم بكنم. اتفاقي هست كه افتاده. بايد اينقدر قوي باشي كه بتواني خودت را دوباره از نظر روحي بازسازي بكني. چون ضربه خيلي بدي ميخوري. و افشين هم خدا را شكر اين روحيه را داشت كه خودش را توانست زودتر جمع وجور كند.
* الان ما يك مصاحبهاي داريم با آقاي استيلي كه گفته بهتر است از بين من و افشين يكي باشيم و فكر ميكنم كه دلايل ايشان هم منطقي باشد. فكر ميكنيد كه الان زمانش رسيده كه تيم سپرده شود به آقاي حميد استيلي؟
باز برميگردد به مديريت تيم كه بخواهد چه نوع مربي را بالاسر تيم بگذارد. مديريت تيم اولين آدمي است كه هر اتفاقي كه در باشگاه ميافتد بايد پاسخگو باشد. حميد اين قابليت را دارد كه پرسپوليس را جمع و جور كند ولي كار خيلي سختي است و گفتم كه با حرف زدن من كه حميد ميتواند يا نميتواند اصلا هيچ سندي نميشود.
* الان مطرح هست كه يكي از اين دو نفر – قطبي و استيلي- بايد بماند و آن كسي كه ميرود در واقع برنده اين بازي است. چون كار قهرمان در فصل بعد هميشه سختتر است.
اين روند ادامه دارد و طبيعي است كه هرچند سال مربي بايد عوض شود. افشين الان تيم را قهرمان كرده و الان مثلا رئالمادريد قهرمان شد و مربياش عوض شد يكي ديگر آمد باز دوباره قهرمان شد اينها دليل نميشود.
* الان ديگر هدف، قهرماني ليگ نيست بلكه قهرماني ليگ آسياست.
نه، شما ميتوانيد در كنار باشگاهي در باشگاههاي آسيا موفق باشيد. در درجه اول ليگ بايد باشد. چون اگر ليگ امسال را نتوانيم خوب پشت سر بگذاريم مسلما به باشگاههاي آسيايمان هم سرايت ميكند.
تاريخ درج: 9 خرداد 1387 ساعت 13:51 تاريخ تاييد: 9 خرداد 1387 ساعت 14:46 تاريخ به روز رساني: 9 خرداد 1387 ساعت 14:43
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها