واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: امام خميني(ره) و آموزههاي سهگانه
امام (ره) از عالمان بيعمل و واعظان بيخرد دل پُردردي داشت؛ «واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد- از دم رند ميآلوده مددكار شدم».
آفتاب- غلامعلي دهقان*: خردادماه هر سال ياد وخاطره شخصيتي را با خود دارد كه به اعتراف دوست ودشمن نقش مهمي در حيات فكري- سياسي ايرانيان داشت. وي را به حق ميتوان «آموزگار» آموزههاي قابل توجهي در عرصه فقاهت، سياست و عرفان دانست. امام فقيد توانست هم درعرصه «انديشه» و هم در عرصه «فعل سياسي» با نوآوري و خلاقيت راه جديد و افق روشني براي انسان ايراني بگشايد. دراين باره نكات زير قابل توجه است؛
1 ) يكي از چشمگيرترين آموزههاي امام فقيد نگاه ويژه وي براي تحول در فهم فقه موجود بود. وي صراحتاً اعلام كرد: «اجتهاد مصطلح در حوزهها كافي نيست» از ديدگاه «امام» اجتهاد شيعي صرفاً با در نظر گرفتن دو پارامتر «زمان» و «مكان» ميتواند سرزندگي و پويايي خود را حفظ كند.
ترديد نبايد كرد كه مانايي جمهوري اسلامي- ميراث گرانبهاي رهبر فقيد- تنها در پرتو اجتهادي تضمين ميشود كه «زمان» و «مكان» دو ركن ركين آن باشند. علاوه بر اين امام خميني(ره) با به كارگيري عنصر «مصلحت» در فقه سياسي شيعه، مصلحت جمع و جامعه را بر هر مسئله ديگر ترجيح داد. با اين وجود انتظار ميرود دستگاه فكري- فقهي امام بيش از گذشته مورد توجه حوزويان بخصوص شاگردان وي قرار گيرد چرا كه آن گونه كه انتظار ميرفت كمتر شاهد كار فكري بر اين تفكر و انديشه نو و بديع بوديم.
2 )يكي ديگر از آموزههاي چشمگير، نگاه ويژه وي به دكترين فلسفه سياسي تشيع بود. امام با طرح مقوله «ولايت فقيه» راه برون رفت جامعه شيعي را در دوران غيبت كبري به خوبي نشان داد. شيعيان در طي تاريخ هميشه با اعتقاد به اينكه حكومتها همه غاصب ولايت سياسي ائمه هستند، سرناسازگاري وعدم همكاري با حكومتهاي وقت داشتند. حتي طرح تئوري «سلطان عادل» هم نتوانست موفقيت چنداني داشته باشد.
«تئوري ولايت فقيه» تنها راهي بود كه ميتوانست سبب آشتي تودههاي شيعه با عرصه حكومت و دولتمداري گردد وامام در اين امر بسيار موفق بود و سبب گرديد تودهها با اعتماد به اين نوع رهبري در سختترين عرصههاي سياسي حضور يابند. با اين وجود وي علاوه بر عنصر «مشروعيت» درباره حاكم اسلامي از عنصر «مقبوليت» غافل نبود. از ديدگاه وي حاكم اسلامي ميبايست واجد هردو شرط «مشروعيت» و هم «مقبوليت» باشد.
امام خميني در عرصه فعل سياسي نشان داد پلوراليسم- تكثرگرايي- سياسي نيروهاي معتقد به انقلاب و نظام يك اصل راهبردي- استراتژيك- براي آينده نظام ميباشد. به همين دليل وي با انشعاب «مجمع روحانيون مبارز» از «جامعه روحانيت مبارز» موافقت كرد و اين درحالي بود كه برخي دلسوزان انقلاب و نظام در آغاز با اين مساله موافقت چنداني نداشتند. اما بعدها ديدگاه عميق و ژرفانديشانه وي را مورد تحسين قرار دادند. امروز هم بيش از گذشته به اين ديدگاه رهبر فقيد نياز داريم تا در تعامل و تضارب آراء گوناگون بهترين راهها آشكار گردد.
3) شخصيت فردي رهبر فقيد هم با خودآموزههاي فراواني داشت.. يكي از مهمترين ابعاد شخصيتي امام بُعد «عرفاني» وي بود. بُعدي كه سياست و فقاهت وي را هم تحتتاثير قرار داد. با اين وجود عرفان وي حاشيهنشيني و گوشهگيري نبود.
امام با تظاهر و ريا و زهدفروشي مخالف بود؛ «جامه زهد و ريا كندم بر تن كردم- خرقه پير خراباتي وهوشيار شدم» او از عالمان بيعمل و واعظان بيخرد دل پُردردي داشت؛ «واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد- از دم رند ميآلوده مددكار شدم». امام(ره) را با متحجران كاري نبود؛ «خون دلي كه پدر پيرتان از اين جماعت خورده است از ديگران نخورده است» امام خميني(ره) «شخصي براي همه نسلها درهمه عصرها، دينداري روشنفكر و سياستمداري آگاه به زمان و مكان بود».
* عضو شوراي مركزي حزب اعتدال و توسعه
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]