تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820344065




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آرامش روح


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : آرامش روح raya18th September 2009, 03:01 PMهفت‏گام تا آرامش روح گرچه از «آرامش روح» به عنوان «گم شده» انسان معاصر یاد می‏شود، اما چنان نیست که این گوهر نایاب، دست نیافتنی باشد، به دلیل انسان‏های بی‏شماری که از آن برخوردارند و زندگی‏های «بی‏اضطراب» و روح‏های «آرام» دارند. همان گونه که «امنیّت اجتماعی» اگر نباشد، انجام دادن هر نوع خدمات اقتصادی و رفاهی و آموزشی و... دچار اختلال می‏شود، وقتی هم که «آرامش روح» نباشد، نه فکر کار می‏کند، نه زمینه یادگیری فراهم می‏شود، نه دلبستگی به زندگی پدید می‏آید و نه خلاّقیت‏های ذهنی و فعالیت‏های علمی صورت می‏پذیرد؛ چون نگرانی، قدرت تصمیم را نیز مختل می‏سازد. پس باید در پی علاج این غدّه روحی بود، تا لذّت زندگی را چشید. بی‏شک، آشفتگی فکری، به اضطراب روح می‏انجامد ؛ هراس از دشمن و مهاجم، زندگی را دستخوش تلاطم و ناآرامی می‏سازد ؛ بی‏پشتوانه بودن، احساسِ به پایان رسیدن وجود و به آخر خط رسیدن عمر را فراهم می‏آورد و این نگرانی نیز، به نوعی «اضطراب‏آور» است؛ چرا که فرصت‏ها در گذرند و روزها، هفته‏ها، ماه‏ها و سال‏ها، شتابان سپری می‏شوند. روزی به استقبال آنها می‏رویم، روزی هم با آنها «وداع» می‏کنیم. و اگر دستمان به جایی بند نباشد و به آینده روشنی، چشم ندوخته باشیم، زندگی، دچار ناامنی می‏شود و روح، گرفتار پریشانی و دل، دستخوش آشوب! امیرمؤمنان(ع) می‏فرماید: «هیچ نعمتی گواراتر از امنیّت نیست».(1) اما چگونه می‏توان به آن رسید؟ بعضی در فراز و نشیب زندگی و تلاطم امواج حوادث، همچون تکّه چوبی دستخوش امواج‏اند؛ بعضی هم مانند کوهی عظیم، ایستاده در کنار خیزاب‏های بلند و سنگین دریاها. و چگونه می‏توان با داشتن یک «تکیه‏گاه»، از اطمینان خاطر و آرامش روح و سکون نفس، برخوردار بود و از فشارهای روحی و ناامنی فکری و امواج تشویق خاطر رها شد؟ چراغ راه تو، جز سوز اشک و آهی نیست، تو را که مانده چنین بی‏پناه و دلگیری بجز خدای جهان، هیچ تکیه‏گاهی نیست، به پیش پای تو، ای اشتیاق سبز و جوان! بجز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.(2) آنچه می‏تواند درمانی بر بی‏سر و سامانی روح و اضطراب روان باشد، از جمله از این قرار است: 1 . یقین در باور کسی که دچار تردید و شک است در باورهای دینی خود به مرحله «یقین» نرسیده است، دچار اضطراب می‏شود و نگران پیامدهای زندگی و عواقب کارهاست. ایمان، امنیّت و آرامش می‏آورد و اگر قرآن کریم هم فرموده است که: «دل، آرام گیرد ز یاد خدای»،(3) اشاره به نقش ایمان و اعتقاد به خدا و یاد آن محبوب و معبود، در ایجاد آرامش روحی است. خداباوران، خود را در پیوند و ارتباط با مبدأ هستی و سرپرست همه عالمیان می‏بینند و از این رهگذر، قطره وجود خویش را متّصل به دریا می‏کنند و عظمت روحی در سایه «ایمان»، آشفتگی‏های روان را می‏زداید و امیدواری به لطف و رحمت خدا، ریشه نگرانی را می‏خشکاند. قطره، دریاست اگر با دریاست... پس اگر خوره شک بر باورها رخنه کرد، در اولین فرصت باید آفت‏زدایی کرد، تا بنیان معتقدات آسیب نبیند و اضطراب روحی نیاورد. و... البته که این گونه نگرانی که عمل‏آفرین و اصلاحگر است، مفید و سازنده است و با نگرانی‏های بی‏اساس و توهّمی و خیالی فرق دارد. 2 . نیایش در زندگی موجودی «بی‏نهایت کوچک»، وقتی در برابر آفریدگارش که «بی‏نهایت بزرگ» است قرار می‏گیرد و خود را حتی کمتر از قطره‏ای در برابر اقیانوس و ذرّه‏ای در مقایسه با کهکشان‏ها می‏یابد، احساس کوچکی در برابر آن عظمت، او را به کرنش و نیایش وا می‏دارد و همه عظمت در همین احساس نیازمندی است. آنچه این «هیچ» را به آن «همه» پیوند می‏دهد، «دعا»ست. بی‏جهت نیست که موسای کلیم، برای به انجام رساندن رسالت عظیمش، دعا می‏کند و از خداوند «شرح صدر (گشودگی سینه)» می‏طلبد،(4) و در متون حدیثی، آن همه به نیایش توصیه شده و متون دعایی، لبریز از حکمت‏ها و هدایت‏هایی است که جان را اعتلا می‏بخشد و روح را آرام می‏سازد. کتاب «نیایش» از آلکسیس کارْل، سراسر توجّه دادن به این وادیِ متروک و فراموش شده و بیان آثار دعا و نیایش است. حرف‏های زیبایی دارد؛ یکی هم این که: «نیایش، انسان‏ها را آن‏چنان رشد می‏دهد که جامه‏ای که وراثت و محیط به قامتشان دوخته است، برای‏شان کوتاه گردد. ملاقات پروردگار، آنها را از صلح و آرامش درون، لبریز می‏سازد، به طوری که شعشعه پرتو این صلح، از چهره‏شان نمودار است و آن را هرجا که روند، با خود می‏برند».(5) کم نیستند کسانی که دلهره، نگرانی، ترس، اضطراب و تشویش خاطرِ خود را در مواقع خوف و خطر و سختی‏ها و بحران‏ها، با «داروی دعا» درمان می‏کنند. 3 . پرهیز از خطا و گناه اضطراب‏ها گاهی ریشه در عدول از راه فطرت و دین و قانون و خرد دارند ؛ یعنی ارتکابِ: جُرم، گناه و خطا. اینها فشار روحی می‏آورند؛ تازیانه عذاب وجدان و «نفس لوّامه»، آرامش و آسایش را می‏گیرد؛ بیم از دستگیری و کیفر و عذاب، اضطراب می‏آورد؛ ترس از رسوایی و بی‏آبرویی، همواره استرس‏آور (تنش‏زا) و نگران کننده است. امّا... «آن را که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است؟». راه درمان آن اضطراب، حرکت در بستر طاعت و اطاعت و دوری از حریم‏شکنی و گستاخی بر خدا و شرع و قانون است. وگرنه، یک مجرم و گنهکار، اگر هم از کیفر بگریزد، عذاب وجدان، آرامش را از او می‏گیرد. 4 . حفظ گوهر امید یأس، شکننده‏ترین سنگ برای «جام زندگی» است و تباه کننده‏ترین عامل برای حیات روحی است. به تعبیر امام علی(ع): «یأس، انسان ناامید را از پا در می‏آورد».(6) ایشان، در سخنی دیگر، نومیدی را بزرگ‏ترین بلا می‏شمارد.(7) کسی که دچار نومیدی می‏شود، از هستی ساقط می‏شود، انگیزه زندگی را از دست می‏دهد، نشاط و شادابیِ او رو به افول می‏رود و اضطراب و ناآرامی، بر روحش سایه می‏افکند؛ امّا امید، انگیزه‏آفرین است. حضرت رسول(ص) در حدیثی فرموده است: «امید، مایه رحمت برای امّت من است. اگر امید نباشد، نه مادری فرزندش را شیر می‏دهد، نه کشاورز و باغبانی، نهالی می‏کارد».(8) و امیر مؤمنان(ع) فرموده است: «آرزو، رفیقی همدم است».(9) پس نباید این گوهر را از کف داد، که گم کردن آن، اضطراب‏آور و نگران کننده است. ناامیدی، روزنه‏های گشایش را به روی انسان و افق آینده او می‏بندد. باید با «امید»، این پنجره بسته را گشود. 5 . باور به درستیِ راه برخی عمری در راهی پیش می‏روند و کارهایی می‏کنند، امّا همچنان در ژرفای جانشان تردید وجود دارد که آیا افکارشان صحیح و راه و روششان درست است؟ آیا مبنا و مرامی که دارند، حق است و آنان را به «مقصد» می‏رساند؟ این حالت، آشفتگی روحی می‏آورد. بصیرت در دین و باورداشتن به درستی راه، روح را آرامش می‏دهد و از دغدغه و نگرانی‏ها می‏رهاند. وقتی به درستی افکار و راهتان باور دارید، بگذارید دیگران هرچه می‏خواهند بگویند، هو کنند، مسخره کنند، شما را ساده یا گمراه بشمارند. شما که خودتان می‏دانید چه گوهری در اختیار دارید ؛ پس از حرف و حدیث دیگران چه باک؟ نگران قضاوت دیگران نباشید. مردی به امام حسین(ع) گفت: بیا بنشین تا با هم درباره دین، بحث و مناظره کنیم. حضرت فرمود: «فلانی! من بر دین خویش بصیرت دارم و بر حق بودنم برای من، کاملاً روشن است. تو اگر به دین خود، جاهل و ناآگاهی، برو و آن را بجوی...».(10) حضرت امیر(ع) نیز درباره راه و روش خود و حقانیت خویش در مصاف با باطل، می‏فرماید: «من، بصیرت و آگاهی کامل و یقینی دارم که دشمنانم در مسیر گمراهی‏اند و من، بر حق و در راه هدایتم».(11) 6 . کوشش برای ادای تکلیف برای یک فرزانه متعّهد، مهم‏ترین دغدغه باید این باشد که به «وظیفه»، عمل کرده است، یا نه؟ اگر کوتاهی و ترک وظیفه داشته، باید نگران باشد و اگر به تکلیف خود در حدّ توان عمل کرده است، جای نگرانی و آشفتگی خاطر و اضطراب درونی نیست. گرچه از داغ لاله می‏سوزیم ما همان سربلند دیروزیم چون به تکلیف خود عمل کردیم روز فتح و شکست، پیروزیم.(12) دست یافتن به آرامش روح، در سایه «وجدان کاری» و انجام دادن دقیق تعهّدات و پای‏بندی به قول و قرارها و شانه خالی نکردن از بار تکلیف و مسئولیت است. اگر در انجام دادن وظیفه خود، قصوری نداشته‏اید، چه جای نگرانی؟ 7 . توکّل در رخدادها، بخشی از امور و وظایف بر دوش ماست، و برخی دیگر را باید به مشیّت خدا و تدبیر او واگذار کرد. مهمّ آن است که ما در حدّ توان، کوتاهی نکنیم. بقیّه کار را به خدا بسپاریم. البته «اعتماد به نفس» نیز در رسیدن به ثبات شخصیت و آرامش روح و نجات از آشفتگی و اضطراب، مؤثّر است. همه آنان که در زندگی به «توفیق»هایی رسیده‏اند، با روحیّه توکل و اعتماد به نفس و امید به یاری و امداد خدا گام برداشته‏اند و سایه‏نشین زحمات خویش شده، از بوستان همّت و اراده خود، گل چیده و ثمر برگرفته‏اند. * * * باری... «اضطراب» را رخنه‏ای در دیواره عمر و جام زندگی بدانیم و با تکیه بر ایمان، نیایش، توکّل، یقین، عمل به تکلیف، حفظ گوهر امید، دست یافتن به بصیرت دینی و شناخت عمیق، به «آرامش» برسیم و «نگرانی موهوم» را به خانه دل، راه ندهیم. چرا جدا ز خدایی، ز خویش بیگانه؟ چرا فرار، چرا بی‏قرار و ناآرام؟ بیا سحرگاهان، خزانِ خسته دلی را، به عطر یاد و شمیم دعا، چو گلشن کن . بیا به زمزمه یاد یار، در دل شب‏ها درون تیره خود را چو روز، روشن کن. 1 . غررالحکم، ج 6، ص 435 . 2 . برگ و بار، جواد محدّثی، ص 25 . 3 . سوره رعد، آیه 28 . 4 . سوره طه، آیه 26 . 5 . نیایش، الکسیس کارل، ترجمه: محمدتقی شریعتی، انتشارات تشیّع، ص 63 . 6 . میزان الحکمه، ج 11، ص 4926 . 7 . همان‏جا. 8 . همان، ج 1، ص 130. 9 . بحارالأنوار، ج 2، ص 135. 10 . بحارالأنوار، ج 2، ص 153 . 11 . نهج‏البلاغه، تصحیح: صبحی صالح، نامه 62 . 12 . برگ و بار، ص 181 . سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن