واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تكيه گاه طلاب انقلابي حجت الاسلام جمي،طلاب و حوزه هاي علميه گفتگو باحجت الاسلام محمد رضا نورالهيان درآمد نقش حجت الاسلام و المسلمين جمي در ايجاد جرياني روشن بين و كارآمد از جوانان حوزه و دانشگاه از جمله فصول در خور توجه در كارنامه فرهنگي و سياسي اوست. حجت الاسلام و المسلمين نورالهيان كه سابقه آشنائي وي با آقاي جمي به دوران قبل از انقلاب بر مي گردد،خاطرات خويش را در اين موضوع با شاهد ياران باز گفته است.
آشنايي شما با جناب آقاي جمي از چه مقطعي آغاز شد و ايشان اساسا چه نگاهي نسبت به وظايف و اقتضائات تحصيلي و فكري طلاب داشتند؟ بنده آيت الله جمي را از دوران تحصيل در قم شناختم، هم به شكل بي واسطه و هم به لحاظ ارتباطي كه ايشان با آيت الله مطهري و آيت الله خامنه اي داشتند و ما هم با اين دو بزرگوار مرتبط بوديم. ايشان به عنوان يك عالم روشن بين،وقتي به قم مي آمدند، طلاب به طور طبيعي نسبت به ايشان علاقه و گرايش نشان مي دادند و دور ايشان حلقه مي زدند، به ويژه طلابي كه در خط مبارزه و با روشن بيني پيگير آخرين تحولات فكري و سياسي كشور بودند، از هدايت هاي ايشان بهره مي بردند. آقاي جمي در خلال اين دوران، به دو ويژگي بيش از ساير خصالشان آشنا شدند. اولين ويژگي روشنفكري به مفهوم واقعي كلمه بود، به رغم اينكه ايشان در مركز اقامت نداشتند، ولي با روشن بيني و روشنفكري،مسائل فكري و فرهنگي و سياسي جامعه را رصد مي كردند، در جريان آخرين مراحل و منزلگاه هايي كه به لحاظ فكري در آنها قرار داريم، بودند و پيش بيني هاي اجتماعي و سياسي بسيار صائبي داشتند. همين موجب شده بود كه طلاب انقلابي، به ايشان به شكل يك پناهگاه نگاه كنند و فرصت ارتباط با ايشان را در آن برهه اي كه به قم تشريف مي آوردند، از دست ندهند. در آن مقطع طبيعتا طلاب دنبال چهره اي بودند كه واقعا فكر و انديشه و عمل امام را از طريق مجراي او به دست بياورند. همه مي دانيم در آن مقطع عده ديگري بودند كه در آن مقطع دعوي انقلابي بودند،داشتند،اما بعدها ماهيت واقعي خود را نشان دادند و حوادث بعدي معلوم كرد كه آنها به كانون و مركز ثقل مبارزه كه همان رهبري انقلاب بود، قرابتي نداشتند و در واقع بيشتر مروج افكار ايشان به شكل يك پناهگاه و تكيه گاه فكري و انديشگي نگاه كنيم، البته اين حالت، بيشتر در ميان طلاب خوزستاني وجود داشت و آنها طبيعتا ترجيح مي دادند معارف و وظايف انقلابي خود را از زبان آقاي جمي بشنوند. بسياري از افراد هستند كه انديشمندند، اهل تفسير وتحليل هستند و ممكن است كه مسائل را به خوبي رصد كنند و پيش بيني هاي درستي هم داشته باشند، اما وقتي پاي عمل به ميان مي آيد، شجاعت لازم را براي حضور در صحنه و ابراز نظر ندارند. آنچه كه به آقاي جمي جاذبه مي داد اين بود كه همراه با آن فكر بلند و انديشه عميق، اهل حركت، اهل تلاش و اهل خطر كردن بودند. ايشان بارها توسط ساواك دستگير شدند و مشكلاتي برايشان پيش آمد و حتي مدتي مخفي بودند. آن نكته اي كه باعث گرايش طلاب به شخصيت هايي چون آقاي جمي مي شد، اين بود كه همپاي گرايش فكري و نظري، تلاش عملي هم انجام مي دادند. علاوه بر اين، نكته ديگري كه همه ماها و ساير طلاب انقلابي را به ايجاد رابطه صميمانه تر با ايشان تشجيع مي كرد، هماهنگي و ارتباط ايشان با چهره هاي شاخص و شناخته شده انقلاب بود. علمايي كه از چهره هاي طراز اول شاگردان امام بودند و نقش اساسي در شكل گيري و هدايت فكري و نظري و عملي انقلاب داشتند. به نظر من از اين جنبه هم بايد به شخصيت ايشان پرداخت. مي دانيد كه مرحوم شهيد آيت الله مطهري خراساني اهل فريمان بودند. از فريمان تا مشهد يك ساعت راه هست. هنگامي كه ايشان به مشهد تشريف مي آوردند، معمولا نماز مغرب را در مسجد ملا هاشم مي خواندند.اين مسجد در بالا خيابان مشهد، يعني دري كه از بالا سر مرقد حضرت رضا (ع) خارج مي شود، واقع شده و مأمن بسياري از چهره هاي شاخص علمي و انقلابي بود. شهيد مطهري موقعي كه آنجا تشريف مي آوردند و جناب آقاي جمي هم وقتي كه به مشهد تشريف مي آوردند، به آن مسجد مي آمدند. يادم هست كه شهيد مطهري ربع ساعت بيست دقيقه اي زودتر از اذان به مسجد مي آمد، عبايشان را هم روي دستشان مي انداختند و مي نشستند و مفصل با آقاي جمي صحبت مي كردند. حالتي كه آن دو به هنگام گفت و گو با هم داشتند، نشان از يك صميميت و هماهنگي خاصي داشت و كاملا مشخص بود كه ارتباط و گفت و گوي اينها در چه عرصه هايي است. عرصه هاي فكري، شبهات و آسيب هايي كه فرهنگ ديني و همچنين انديشه انقلابي را در جامعه تهديد مي كند. طبيعتا ما به حلقه اين دو بزرگوار راهي نداشتيم، اما بعد از اينكه گفت و گوي آنها تمام مي شد، خدمتشان مي رسيديم. گاهي هم در حرم حضرت رضا(ع) با حيا و احتياط جلو مي رفتيم و به ايشان سلام مي كرديم و واقعا هم وقتي كسي در محفل و حلقه اي كه دور اين بزرگوار زده مي شد، قرار مي گرفت اين شعر برايش تداعي مي شد كه « به دانش دل پير، برنا بود» آن روشن بيني و دقت و بينش كم نظير، همه را تحت تأثير قرار مي داد. البته ما مطلع بوديم كه ايشان در همان مقطع هم به دليل همگامي در امر مبارزه، با حضرت آيت الله خامنه اي ارتباط صميمانه اي داشتند. منتهي چون حضرت آقا عمدتا در تبعيد و مبارزه بودند، خيلي از صحنه هاي ديدار اين دو بزرگوار در مشهد، مشاهده نمي كرديم، اما ارتباط و هماهنگي خوبي بين آنها وجود داشت و بعدها هم در جريان پيروزي انقلاب و آغاز جنگ، ادامه پيدا كرد و به ويژه با حضور مقام معظم رهبري در جبهه ها و اشرافي كه به جريان حصر آبادان داشتند، طبيعتا اين ارتباط هم بيشتر شد. حاج آقا جمي از پايگاه فرهنگ و انديشه براي انقلاب، از ميان طلاب و دانشجويان سربازگيري كرد و روش و منش فرهنگي ايشان در جهت كادرسازي براي انقلاب چقدر نقش داشت ؟ وجود جناب آقاي جمي به مفهوم واقعي كلمه مثل يك چراغ بود، يعني هر جواني اعم از حوزوي و دانشگاهي پي حقيقت بود و سوداي بزرگوار مي شد. ايشان با گرد هم آوردن چنين جواناني توانست بحران هاي سخت و مشكل اول انقلاب را از سر بگذراند. جواناني كه نزد او تربيت شدند، جهان آراهاي خوزستان بودند. مشكلات و ناآرامي هاي بعد از انقلاب در آبادان، در واقع ريشه در مسائل قبل از پيروزي انقلاب داشت و به تنوع فكر و سياسي اين شهر ارتباط پيدا مي كرد. اين موضوع بعد از انقلاب به شكلي تمديد شد. اولا نفس انتصاب تيمسار دريا دار مدني به عنوان استاندار خوزستان از طرف نهضت آزادي مشكل بزرگي بود. بعد از آن مقطع منافقين و همچنين تحريكاتي كه حزب بعث عراق در منطقه مي كرد و حملات و پاتك هاي فرهنگي موجود، همه اينها موجب شده بود كه آبادان چندان وضعيت مناسبي نداشته باشد. حاج آقا جمي توانست به مدد همين جوان هايي كه تربيت و جذب كرده بود، توانست فضا را حفظ كند و در دست بگيرد. اين واقعا براي روحانيت و در مجموع براي علماي شيعه افتخار بزرگي است. آيا در ايام حصر به آبادان رفتيد ؟ من در آن ايام به خاطر مسئوليتي كه در تهران داشتم و معاون وزير بودم، توفيق نشد، اما يك بار هليكوپتر مسافرتي به آنجا داشتيم و ديديم كه تانك هايي در پشت منابع نفت مستقر شده بودند و پالايشگاه آبادان همچنان در آتش مي سوخت. واقعا وضعيت اضطراري و دشواري بود، ولي وقتي چشمم به آقاي جمي افتاد، لبخند آرامش بخش ايشان را هرگز از ياد نمي برم. در يك منزل معمولي كه هر آن احتمال تعرض و حمله نسبت به آن وجود داشت، سكني داشتند و با يك وقار و آرامش و دورانديشي بديعي، شهر را اداره مي كرد و مي خواست نشان دهد كه هنوز علائم حياتي شهر برقرار هستند.واقعا چه كسي مي توانست در آن شرايط تحت تأثير شخصيت آقاي جمي قرار نگيرد ؟ تمام كساني كه همراه ايشان بودند و آن پايمردي را ديدند،هرگز مقاومت و پايداري ايشان را فراموش نمي كنند و اكنون هم در زمره ياران صديق ايشان هستند. واقعا زنده كردن اين الگو در قالب اين كنگره خدمت بزرگي به ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه و تضمين كننده آينده اين جامعه است. منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]