واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
الگوي پزشکان گفتگو با دكتر علي محمد سادات اخوي،رئيس سازمان نظام پزشكي يزد و شاگرد شهيد پاک نژاد درآمد «شهيد پاك نژاد، بايد الگوي تمام پزشكان ما قرار گيرد.» گوينده اين سخن، كسي نيست جز دكتر علي محمد سادات اخوي، رئيس سازمان نظام پزشكي يزد، پس طبيعي بود كه براي دريافت ميزان شناخت گوينده چنين سخني از شهيد و انتقال اين شناخت با ارزش به سراغ دكتر سادات اخوي برويم. اين هم حاصل گفتگوي ما با اين پزشك و همشهري شهيد حادثه هفتم تير. آقاي دكتر در حال حاضر چند سال داريد؟ پنجاه وپنج سال. بنابراين در دوران حيات دنيوي شهيد پاك نژاد، سن زيادي نداشته ايد. زماني كه مستقيماً با ايشان در ارتباط بودم دوره دبيرستان را طي مي كردم. دبيرستاني كه حاج آقا رسوليان بنياد گذاشته شد و شهيد پاك نژاد هم به عنوان رئيس هيات امنا در آن دبيرستان حضور داشتند. يكي از فعاليت هاي دكتر در اين دبيرستان، جلساتي بودكه روزهاي دوشنبه براي كل دبيرستان برگزار مي كردند. در اين ايام، دانش آموزان در سالن كنفرانس جمع مي شدند و شهيد پاك نژاد با خوشرويي تمام، به سؤالات دانشآموزان پاسخ مي دادند و حتي اگر كسي شرم مي كرد تا سؤالي را مطرح كند به صورت كتبي سؤال را طرح مي كرد و شهيد پاك نژاد نيز پاسخ مي داد. در حقيقت، راه مباحثه را باز گذاشتند. بله، به همين دليل، دانشآموزاني كه درآن دوران حضور داشتند، با رفع شبهات و مسائل شان، بسيار يقين يافته تر به كسب دانش و زندگي مي پرداختند، تا جايي كه بخش عمده اي از اين دانش آموزان وقتي وارد دانشگاه ها مي شدند، در فضاي آن زمان با گروهايي مختلف مثل توده ايها وارد بحث مي شدند و مي توانستند به راحتي از پس اينگونه بحثها بربيايند. اگر آماري تهيه كنيد، خواهيد ديد كه بسياري از اين دانش آموزان، در حال حاضر خيلي مخلص و متدين در پستهاي مختلف در حال خدمت جامعه و انقلاب اسلامي هستند. شما چند سال است كه به عنوان مديرنظام پزشكي يزد فعاليت مي كنيد. مدتها پيش گفته ايد كه شهيد پاك نژاد بايد براي تمام پزشكان به عنوان يك الگو معرفي شوند. چه خصوصيت و ويژگي هايي باعث مي شود تا در چنين جايگاهي چنين بياني از شهيد داشته باشيد؟ برخي، براي اداي تكليف كاري انجام مي دهند و برخي براي ماديات. وقتي نظام، نظامي اسلامي است، براي معرفي الگو بايد به معيارهاي اسلامي رجوع كرد. در معيارهاي اسلامي، كار براي خدا صورت مي گيرد و اينكار چون براي خدا انجام شود، بايد بهترين باشد و براي رسيدن به بهترين ها بايد دانش بالاتري كسب كردو رابطه، صرفاً زباني است نه مادي. اگر به اين معيارها رجوع كنيم و زندگي و عملكرد شهيد پاك نژاد را نيز به موازات آن مورد مطالعه قرار دهيم، به وضوح خواهيم ديد كه شهيد پاك نژاد هرگز براي كسب ثروت تلاش نكرد، همواره در پي كسب دانش و انتشار آن بود و با عشق، دست به طبابت ميزد. ايشان حتي منشي هم نداشتند و بيماراني كه به ايشان رجوع مي كردند، اگرتمايل داشتند يا توان پرداخت داشتند بطور داوطلبانه مقداري پول در كشوي ميز دكتر مي گذاشتند. حتي اگر توان ماليشان ضعيف بود ايشان روي نسخه علامتي مي گذاشتند تا دكتر رمضان خاني در داروخانه متوجه موضوع بشوند و از بيمار منظور پولي دريافت نكند. در پايان هرماه نيز اين نسخه ها از طريق دكتر پاك نژاد و شهيد آيت الله صدوقي حساب و كتاب مي شدند. از ديگر ويژگيهاي شهيد پاك نژاد شهرت گريزي بود، هرگز در پي كسب شهرت برنيامدند و حتي اگر زماني ما به ايشان خبر مي داديم كه مثلاً اسمشان در كتاب يا مجله اي آمده است، كاملاً بي تفاوت با موضوع برخورد مي كردند. براي نماز، احترام خاصي قائل بودند و هميشه لباس به خصوصي براي نماز خواندن به تن مي كردند. هرگز نديدم در صف اول نمازگزاران بايستند. اصولاً يا صف آخر بودند يا گوشه و كناري را انتخاب مي كردند و به نماز مي ايستادند. و اين يعني پرهيز كامل از ريا. دقيقاً. يعني براي خدا و رضاي او كار كردن. اين ويژگي ها همان چيزي بود كه بايد مدنظر قرار مي گرفت و به عنوان الگو به ديگر همكاران معرفي مي شد. چرا كه وقتي ميزان و معيار وجود داشته باشد، خيلي بهتر مي توان مسير را تشخيص داد. بنابراين معرفي دكترپاك نژاد- به عنوان الگو- يكي از وظايف من محسوب مي شد. در خصوص مسائل اخلاقي و ويژگيهاي فعاليتهاي اجتماعي شهيد پاك نژاد و حتي ديدگاههاي ديني و انساني ايشان صحبت بسيار شده است. اما آنچه از نظر من جا دارد تا بيشتر به آن بپردازيم و با توجه به تخصصي كه داريد از عهده شما به خوبي برمي آيد، فعاليتها و وجوه شخصيتي ايشان است. اصلاً ويژگي دكتر پاك نژاد اين بود كه به همه چيز از زاويه دين نگاه مي كردند. حتي وقتي ايشان در زمينه پزشكي دست به قلم مي شوندو كتاب ماندگار«اولين دانشگاه، آخرين پيامبر» را به نگارش درمي آورند، باز هم مي بينيم كه علم در دست ايشان به ابزاري براي استواري ساختن دين در اذهان عمومي تبديل مي شود. شهيد پاك نژاد، درست در زماني كه سعي مي شد با جذابيتهاي وارداتي غربي و مكاتب مختلف، اذهان مسلمانان و بخصوص شيعيان را خدشه دار كنند، با پيوند نكات علمي با موضوعات ديني، جامعه را متوجه گستره اي ناشناخته از دين مي كنند كه تا آن روز، در قالب احكام انجام مي دادند. كتاب «اولين دانشگاه، آخرين پيامبر» به سبكي ارائه شد كه هر مخاطبي در هر سطحي با آن ارتباط برقرار كند واحكام را از چشم انداز علم توضيح و تفسير كند. اين عمل دكتر، باعث شد تا جوانان و مسلمانان با ديد محكم تري به احكام و موضوعاتي كه در دين مطرح شده است نگاه كند. بنابراين براي دكتر پاك نژاد همه چيز در گستره دين و از زاويه احكام شرعي تعريف و تفسير مي شد. بعد از كتاب «اولين دانشگاه، آخرين پيامبر» شهيد پاك نژاد، چند جلد كتاب ديگر هم نوشتند كه باز به موضوعات علمي و مذهبي در مجاورت هم اشاره داشت. البته يكي از نكاتي كه ايشان مدنظر داشت اين بود كه اين كتابها در سنين مناسب مطالعه شود، چون به موضوعات ريزتري اشاره داشت. به هرحال، اگر دوستان هم صحبتي خارج از اين مقوله نكرده اند، به اين دليل نبوده كه فراموش كرده اند يا در جريان نبوده اند، بلكه به اين دليل بوده كه در زندگي شهيد پاك نژاد چيزي وجود نداشته كه پيوندي محكم با اسلام و دين نداشته باشد. از قرار، وجهه ي مبارزاتي شهيد پاك نژاد هم دقيقاً به همين شكل بوده است. شما اين بخش از زندگي شهيد را چگونه تحليل مي كنيد؟ همانطور كه اشاره كرديد، فعاليتهاي مبارزاتي ايشان هم دقيقاً محوريت ديني داشت. يزد شهر بسته اي بود- با اعتقادات اسلامي- كه بسياري در تلاش بودند تا افكار مختلفي به خصوص بهائيت را در آن ترويج كنند. از آنجايي كه حكومت نيز كاملاً بهائيت را پشتيباني مي كرد، مقابله با اين طريقه بسيار مشكل بود به همين دليل انجمني تشكيل شد تا در مقابل فعاليتهاي بهائيها بايستد و آنها را محدود كند. بنا به چه روشي؟ اصلاً آيا ستيزه و مقابله هاي فيزيكي و مبارزاتي از نوع معمول دستور كار انجمن بود؟ خير، همه چيز در كمال آرامش صورت مي گرفت. مبناي مبارزه اين انجمن، مباحثه و ايجاد آگاهي و دانش بود، بطوريكه بنا به بحثهاي مطرح شده و موضوعاتي كه مورد مطالعه قرار مي گرفت، جوانها را براي هرگونه مباحثه اي آماده مي كرد. اين موضوع، به حدي چاره ساز وتأثير گذار بود كه حتي وقتي در دانشگاهها حاضر مي شديم، مي توانستيم در خصوص اين مسائل واكنش نشان دهيم. از سوي ديگر، شهيد پاك نژاد هرگز نگرشي جز آگاهي بخشي و روشني بخشي را پي نگرفت. حضور دكتر پاك نژاد در اين انجمن به چه صورت بود؟ شهيد پاك نژاد، در عرصه هاي مبارزاتي هرگز نگرش رهبري نداشت، بلكه كاملاً تحت رهنمودهاي شهيد صدوقي حركت مي کرد.به هرحال، شهيد پاك نژاد، به موضوع مبارزه هم به صرف فرامين ديني وارد شد و صرفاً به ترويج دانش مذهبي مي پرداخت. روشي كه به عنوان سدي در مقابل جذابيتها و فريب هاي ديگران محسوب مي شد. اين مبارزه در حقيقت دفاع از آرمانهاي ديني محسوب مي شد كه با توجه به شرايط مبارزه خوانده شد. مهم ترين اقدامات شهيد پاك نژاد، در دوره نمايندگي، شامل چه مواردي بود؟ زماني كه به دوره نمايندگي ايشان در مجلس شوراي اسلامي مربوط مي شد، من كمتر در يزد حضور داشتم و چندان در جريان فعاليتهاي ايشان نبودم، ضمن اينكه در آن دوران، مجلس مشغول امور كلي بود و به شدت در پي تعريف و تنظيم موضوعات كلي بودند. خبر شهادت شهيد پاك نژاد را كجا و چگونه دريافت كرديد و چه كرديد؟ در آن زمان من تهران بودم و در بيمارستان شهداي تجريش مراحل تحصيلي ام را طي مي کردم. خبر را از اخبار صبح تهران شنيدم و براي مدتي موجب شد كاملاً متعجب و متحير بمانم. البته بدليل مشغله بسيارم در تهران، كه تازه دوره انترني را مي گذراندم، نمي توانستم به يزد سفر كنم اما چون مراسم مختلفي در تهران برگزار مي شد، در اينگونه مراسم شركت مي كردم. شما يك شخصيت علمي هستيد كه خطه يزد، مردم و فرهنگ يزد، شهيد پاك نژاد و ويژگيهاي ايشان را به خوبي مي شناسيد و حتي در مدتي كه طي شده است. با نكات بازتري نيزآشنا شده ايد. آنچه امروز از شهيد پاك نژاد برايتان مجسم شده را براي ما نيز ترسيم كنيد. واقعيت اين است كه هنوز همان دكتر پاك نژاد را كه درآن سالها ديدم و آشنا شده ام، چنانكه بايد وكامل نشناخته ام. زمان زيادي گذشته است، اما هنوز من به زمان بيشتري نياز دارم، اما يك آموزه بسيار بزرگ از اين شهيد بزرگوار دارم كه هميشه آويزه گوش خود كرده ام و هرگز فراتر از آن نرفته ام و آن اينكه هرگز در آنچه نمي دانم دخالت نكرده ام و به امري كه دانشي در آن ندارم نپرداخته ام. هميشه گفته ام با اين موضوع آشنايي ندارم يا توان انجام اين كار در من نيست يا دانشي در اين زمينه ندارم. به اين ترتيب، هرگز به كسي آسيب نرسانده و موجب آزار كسي نشده ام. اين يكي از بزرگترين آموزه هاي من از شهيد پاك نژاد است كه در همه مراحل زندگي به كار بسته ام و خواهم بست. منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]