واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گزارشي درباره حواشي فينال ليگ قهرمانان از لوژنيكي تا ترافيك سنگين
سايمون كوپر * / ترجمه؛ محمد والا يزدانيآخرين باري كه پا به مسكو و استاديوم «لوژنيكي» گذاشتم، سال 92 بود. آن موقع اسمش استاديوم «لنين» بود. زسكا داشت با اسپارتاك مسكو بازي مي كرد، قيمت بليت معادل 3 پني بود و همه مشغول خوردن تخمه آفتاب گردان بوديم. فينال ليگ قهرمانان امسال كه در همين استاديوم برگزار شد حاوي نكاتي متفاوت بود كه به آنها اشاره خواهد شد.- آن كسي كه آن سال رو به روي اتاق من در هتل اتاق داشت، براي خودش يك پا سپ بلاتر شده بود. سپ بلاتر 72 ساله با آن همه ثروت و چربي كه در تنش دارد و رياست فيفا نيز در كارنامه اش همچنان به چشم مي خورد، در فينال امسال يك تماشاگر عادي بود. فينال امسال تجمع ثروتمندترين، مسن ترين و سنگين ترين تماشاگران به شمار مي رفت. - برترين نمايشي كه تا به امروز از بازيكني ديده شده كه مدال ليگ قهرمانان را دور گردنش انداخته، از سوي كريستين پانوچي در فينال سال 98 رئال با يوونتوس بود. آن شب پانوچي پيراهن رئال را بر تن داشت. اما امسال در مسكو، كارلوس تبس و اوون هارگريوز بازيكنان منچستريونايتد روي او را كم كردند. تبس مثل يك بچه كوچك وسط زمين بي حركت مانده بود. حتي هواداراني كه در جايگاه ويژه نشسته بودند، فرياد مي زدند تا او تعويض شود. 90 دقيقه طول كشيد تا او يك كار مثبت انجام دهد؛ او در اين لحظه يك پاس سالم به هم تيمي اش داد. در عين حال بازيكنان چلسي به شكلي زيركانه از اوون هار گريوز مراقبت نمي كردند و او را رها گذاشته بودند. هارگريوز كه مادرزاد يك هافبك دفاعي است در پست بال كناري شبيه يك ماهي بود كه مي خواهد سوار دوچرخه شود. او دقيقه 35 يك توپ خوب را از دست داد تا سرش را در دستانش بگيرد و يك جور حس تنفر از خودش را به بينندگان القا كند اما 87 دقيقه بعد از اين اتفاق هارگريوز در پست اصلي اش قرار گرفت. آن موقع بود كه اين دو نفر درخشيدند و هر دو پنالتي هايشان را گل كردند. به همين خاطر پانوچي عنوان خودش را حفظ كرد،- اوايل نيمه اول هر دو تيم اسير تاكتيك ها بودند. واكنش هر دو تيم به اين تاكتيك ها كاملاً متفاوت بود. بازيكنان منچستر به سمت نيمكت تيم شان مي آمدند تا نصيحت هاي كارلوس كرش را گوش كنند. گرچه سرالكس فرگوسن در حكم يك رهبر و عاشق واقعي بالاي سر تيمش است به نظر مي رسيد كه كرش نقش بزرگ تري در هدايت بازيكنان داشت. از سوي ديگر بازيكنان چلسي اصلاً چيزي را با سرمربي شان در ميان نگذاشتند و به جاي آن در هر زماني كه بازي به خاطر مصدوميت يكي از بازيكنان قطع مي شد، در مركز زمين جمع مي شدند و خودشان چاره انديشي كردند.- اگر پروانه يي بال هايش را باز و پرواز مي كرد، گرانت مي توانست اكنون قهرمان انگليس و اروپا باشد. (اشاره به «تاثير پروانه يي») اين فينال، مثل ساير مسابقاتي كه اخيراً ميان چلسي و منچستريونايتد برگزار شده است، نشان داد اين دو تيم از لحاظ كيفي با يكديگر برابر هستند. به همين دليل است كه منچستريونايتد در روز آخر، جام قهرماني ليگ برتر را از چلسي گرفت. گرانت يك بازنده است و فرگوسن يك برنده؛ نكته يي كه آمارگيران آن را «قدم زدن اتفاقي» مي نامند.- كار دو تيم به يك ضربه پنالتي كشيد؛ نيكلا آنلكا، مهاجم چلسي رودرروي ادوين فن درسار، دروازه بان هلندي يونايتد. تقابل اين دو ساعت 30/1 بامداد به وقت محلي و زير باران صورت گرفت. فن درسار هيچ وقت دروازه باني نبوده كه هلندي ها لقب «قاتل پنالتي ها» را به او بدهند. در واقع او هيچ وقت پنالتي هاي حياتي را مهار نكرده است. (اگر اين كار را انجام مي داد، هلند تا به حال جام هاي زيادي برده بود كه برنده اش معمولاً برزيل بوده است.) وقتي دروازه بان هلندي توپ آنلكا را گرفت، اعلام كرد كه 20 سال بود انتظار اين لحظه را مي كشيد. - فن درسار سال 95 با آژاكس ليگ قهرمانان را برده بود. حتي فرانسيسكو جنتوي بزرگ هم بين اولين و آخرين مدال اروپايي اش ده سال فاصله بود. فن درسار مطمئناً فكر نمي كرد در 37 سالگي يك بار ديگر اين مدال را به دست آورد. اواخر فصل گذشته او مي خواست منچستريونايتد را ترك كند. حالا شايد تصميم بگيرد كه بماند. قطعاً يك روز او در باشگاهي آماتور پشت تپه هاي شني هلند به عنوان مهاجم وسط به ميدان خواهد رفت اما فعلاً نه.- ماه مارس امسال من مصاحبه يي با آنلكا انجام دادم. وقتي با 4 ساعت تاخير در مصاحبه حاضر شد، فقط دلش مي خواست راجع به اعتماد به نفس حرف بزند؛«وقتي فوتبال بازي مي كنيد، احتياج داريد كه به خودتان اعتماد داشته باشيد بيش از هر مساله ديگري. چون اگر داخل زمين اعتماد به نفس نداشته باشيد، حتي اگر بهترين بازيكن جهان هم باشيد، هيچ كاري انجام نخواهيد داد.» آيا خود او همواره اعتماد به نفس دارد؟ «گاهي اوقات سخت مي شود چون مي داني كه يك روز در يك بازي موفق نخواهي بود.» مسكو يكي از اين مسابقات براي آنلكا بود. آنلكا به عنوان يك يار تعويضي ديرهنگام هيچ كاري انجام نداد و در پست غيرتخصصي خود به عنوان بال بازي كرد. وقتي از او خواستند يكي از 5 پنالتي اول چلسي را بزند، گفت؛ «اصلاً حرفش را هم نزنيد. من را به عنوان مدافع راست وارد زمين كرده ايد و از من مي خواهيد پنالتي بزنم؟»او هفتمين پنالتي چلسي را زد و اتفاقاً آن را خراب كرد. فن درسار دقايقي بعد از مهار اين توپ در گفت وگو با تلويزيون هلند گفت؛ «مي دانستم توپ قرار است به كدام سمت برود. كمي ديرتر از حد معمول پريدم. توپ را ديدم و مي دانستم كه به دستكش هايم خواهد خورد. اين بهترين احساس ممكن بود.» در حالي كه هم تيمي هاي آنلكا از هواداران مسن خود تشكر مي كردند، او به تنهايي و زير باران قدم مي زد و همان قيافه جن زده يي را روي صورتش داشت كه حتي در بهترين زمان هاي ممكن هم دارد. فن درسار با همان صورت رنگ پريده اش كه آدم را ياد كشيشي كالوينيست حدود سال 1872 مي اندازد، دور زمين مي دويد، مشت هايش را زير باران گره كرده بود و سعي مي كرد هم تيمي هايش را در آغوش بگيرد، اين قدرت فوتبال است.- سال 92 هيچ وقت فكرش را هم نمي كردم كه روزي ورود به روسيه راحت تر از ورود به ايالات متحده باشد. تنها 7 دقيقه بعد از ايستادن در صف «چك كردن پاسپورت» فرودگاه «دوموددوو» وارد مسكو شدم. بلافاصله چمدانم هم رسيد اما بعد از آن 3 ساعت در ترافيك سنگين خيابان هاي مسكو معطل شدم،* نويسنده آزاد هلندي
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]