واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: زن قاتل حكم جلب مقتول را گرفت
برادرانم پس از بستن دست و پاي منصور با طناب، دهان و بيني او را هم با چسب پهن بستند و وي را مورد ضرب و جرح قرار دادند.
زني كه پس از كشتن شوهرش عليه او شكايت و حكم جلبش را دريافت كرده بود بعد از گذشت بيش از سه سال از جنايت به جرمش اعتراف كرد.
در روزهاي پاياني سال 83 مردي مسن به پليس آگاهي قم مراجعه كرد و خبر داد پسر 41 ساله اش به نام منصور مفقود شده است.
كارآگاهان پس از اطلاع از اين موضوع در اولين گام براي پي بردن به سرنوشت منصور به بازجويي از همسر 30 ساله او به نام معصومه پرداختند.
اين زن نه تنها از اتفاقي كه براي شوهرش رخ داده اظهار بي اطلاعي كرد، بلكه توضيح داد خود او نيز به دنبال منصور مي گردد چرا كه از وي شكايت كرده است.
اين زن گفت؛ شوهرم معتاد است. او چند ماه قبل در حالت مستي قصد داشت وسايل خانه را بفروشد كه من مانع وي شدم و پس از يك درگيري با چاقو زخمي اش كردم.
پس از آن منصور فرار كرد و من نيز عليه وي شكايت كردم اما او اكنون از ترس دادگاه خودش را پنهان كرده است.
پس از اظهارات اين زن پليس به تحقيقات محلي پرداخت و هنگامي كه همسايه هاي اين زوج اعلام كردند منصور را در حوالي خانه اش ديده اند، از معصومه رفع ظن شد و كارآگاهان اطمينان يافتند شوهر وي زنده اما فراري است.
در طرف ديگر ماجرا معصومه كه عليه شوهرش اقامه دعوي كرده بود با پيگيري آن پرونده سرانجام حكم جلب منصور را دريافت كرد.
پس از گذشت سه سال از اين ماجرا در حالي كه هنوز رد پايي از مرد ميانسال به دست نيامده بود كارآگاهان بار ديگر رسيدگي به موضوع را در دستور كار خود قرار دادند و متوجه شدند معصومه در پي مفقود شدن شوهرش به صورت پنهاني ازدواج كرده است.
افشاي اين نكته بار ديگر ظن كارآگاهان را نسبت به زن 30ساله برانگيخت و آنان كه اكنون فرضيه مرگ يا قتل منصور را با توجه به گذشت زمان، بسيار قوي مي دانستند تصميم گرفتند بار ديگر از معصومه بازجويي كنند.
پليس پيش از اين اقدام به پرس وجو از فرزندان منصور پرداخت و متوجه شد شبي كه اين مرد ناپديد شد دو برادر معصومه به نام هاي علي و امير نيز در منزل آنها حضور داشتند.
به اين ترتيب همسر منصور پس از گذشت بيش از سه سال از جنايت تحت بازجويي قرار گرفت و اين بار اتهام قتل را پذيرفت.
او گفت؛ شوهرم معتاد بود و نمي توانستم با وي زندگي كنم اما او با طلاق مخالفت مي كرد. شب حادثه بر سر همين مساله با هم درگير شديم و من پاي راستش را زخمي كردم. سپس موضوع را به دو برادرم خبر دادم و آنها به منزل من آمدند.
برادرانم پس از بستن دست و پاي منصور با طناب، دهان و بيني او را هم با چسب پهن بستند و وي را مورد ضرب و جرح قرار دادند. يك ساعت بعد از خروج برادرانم از منزل متوجه مرگ شوهرم شدم و پس از آن جسد را به همراه علي و امير به يكي از روستاهاي اطراف قم بردم و به آتش كشيدم و بقاياي جنازه را دفن كردم. بنابر اين گزارش پس از اعترافات اين زن دو برادر او نيز بازداشت شدند.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]