واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: در آستانه نوزدهمين سالروز ارتحال حضرت امام خميني (ره)/ عصر خميني هنوز ادامه دارد...
اجتماعي. مراسم. ارتحال امام
نه! فراق امام روزمرگي نميشناخت. مردم هنوز با غم امام زندگي ميكردند كه با دريافت خط مشي جانشين خميني كبير، از آن توفان پر از ابهام و نگراني به ساحلي آرام و مطمئن رسيدند.
عصر خميني، هنوز ادامه دارد...
امام رفت! اين يعني انقلاب، معمار و رهبر خود را از دست داد. يك سال هم گذشت و در اين ميان، فراق يار هنوز در باور اين مردم عاشق نميگنجيد. در و ديوار شهر نه فقط شيون و سوگواري كه پرسشها و ابهامها را هم در خود نگه ميداشت:
رهبر جديد چهل سال از امام جوان تر است! ميدانيد كه... از ياران و مريدان امام بوده...
آيا كوله بار تجربههاي امام را دوباره به دوش ميگيرد؟ چه كساني را با خود همراه خواهد كرد؟
در حاليكه به نظر، غم آن داغ بيپايان در روزمرگيها هضم ميشد. رهبر جديد به مناسبت اولين سالگرد ارتحال خميني عزيز پيامي خطاب به ملت صادر كرد... راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مشعل فروزنده ي ماست.
گويي دوباره امام است كه با مردم سخن ميگويد.
نه! فراق امام روزمرگي نميشناخت. مردم هنوز با غم امام زندگي ميكردند كه با دريافت خط مشي جانشين خميني كبير، از آن توفان پر از ابهام و نگراني به ساحلي آرام و مطمئن رسيدند.
عصر خميني، هنوز ادامه دارد...
************** خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) متن پيام حضرت آيت الله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره) كه در ويژه نامه دفتر حفظ و نشر آثار معظم له تحت عنوان( نيمه خرداد به بعد ...) منتشر شده است را در آستانه نوزدهمين سالروز ارتحال
بنيانگذارجمهوري اسلامي در اختيار مخاطبان خود قرار ميدهد كه در پي مي آيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
-رجال لاتلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكرالله و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار. ليجزيهم الله احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله و الله يرزق من يشاء بغير حساب>
در تاريخ پرماجراي انقلاب، هيچ روزي مانند دوازدهم بهمن نبود كه در آن، مردي از دودمان پيامبران و بر شيوه ي آنان، با دستي پرمعجزه و دلي به عمق و وسعت دريا، در ميان مردمي شايسته و چشم به راه، چون آيه ي رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانيد و تا عرش عزت و عظمت بركشيد ؟ و هيچ روزي چون چهاردهم خرداد نبود كه در آن، طوفان مصيبت و عزا، بر اين مردم تازيانه ي غم و اندوه فرود آورد. ايران يك دل شد و آن دل در حسرتي گدازنده سوخت، و يك چشم شد و آن چشم در مصيبتي عظيم گريست. در آن روز، خورشيدي غروب كرد كه با طلوع آن، هزار چشمه ي نور در زندگي ملت ايران جوشيده بود؟ روحي عروج كرد كه با نفس روح اللهي اش، پيكر ملت را جان بخشيده بود؟ حنجرهاي خاموش شد كه نفس گرمش، سردي و افسردگي از جهان اسلام زدوده بود؟ لباني بسته شد كه آيات الهي عزت و كرامت را بر مسلمين فروخوانده و افسون ياس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.
آن روز، روز عزاي بزرگ عالم اسلام شد. سوزش آن غم، به ملت ايران منحصر نماند. در سراسر جهان، هرجا دل روشن و جان بيداري بود، مصيبت زده شد.
هرجا مسلماني آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد. پس، در روي زمين جايي نماند كه در آن، دلهايي از اين حادثه ي عظيم، از اندوه لبريز نشود و انسانهايي از اين فقدان بيجبران، به عزا ننشينند.
**مصيبت فقدان امام
و اما ايران، يكسر عزاخانهاي شد كه در هر شهر و روستايش، شيون حسرت بار از يكايك خانهها سرريز شد و كوي و ميدان و خيابان را پر كرد. هيچ كس نتوانست اين جرعه ي درد را خاموش فرو برد؟ از دلاوران ميدانهاي نبرد، تا مادران و پدراني كه غم شهادت جوانانشان نتوانسته بود گره ي عجز و اندوه بر جبينشان بيفكند، تا بزرگمردان عرصه ي علم و عرفان و سياست و تا يكايك آحاد اين ملت عظيم القدر، همه و همه در اين مصيبت عظمي زار زار گريستند، يا صدا به فغان بلند كردند، يا بيصبرانه بر سروسينه زدند. مصيبت فقدان امام، همان به بزرگي امام بود و جز خدا و اوليايش كيست كه حد و مرز اين عظمت را بشناسد؟ آن جا كه دلهاي بزرگ بيتاب ميشوند، آن جا كه انسان هاي بزرگ دست و پا گم ميكنند، آن جا كه صحنه، از بيقراري ميليونها و ميليونها انسان پر است، كدام زبان و قلم انساني است كه بتواند نمايشگر و صحنه پرداز گردد؟ من كه خود قطره ي بيتابي در اقيانوس متلاطم آن روز- و آن روزها- بوده ام، چگونه خواهم توانست آن را شرح كنم؟!
و اما روي ديگر صحنه، يعني فضاي ملكوت جهان در آن روز، تنها براي اصحاب بصيرت و معرفت مشهود بوده است. شايد چشمهاي نافذي كه حجاب ملك را مي گشايند و مرغ نگاه را تا ملكوت پرواز ميدهند، شگفتيهاي بيشتر و صحنه هاي تماشايي تري را آن روز در آن عاشوراي خميني ديده باشند: عروج نفس مطمئنهاي را به قرارگاه لطف و رحمت خدا، صعود كلمه ي طيبهاي و نفس راضيه و مرضيهاي را به سوي حق، رجوع جويباري را به دريا و وصال عاشقي را به معشوق، استقبال خيل عظيم شهدا را از آن روح مطهر و خيرمقدم ارواح طيبه ي اوليا را به آن ميهمان تازه وارد، فوز و فلاح جان مزكايي را كه بر بال ملايك رحمت نشسته و شميم حسنات بيشمارش، مشام فرشتگان و خزنه ي بهشت نعيم حق را معطر ساخته، عمل صالحي را كه ردايي از نور گشته و بر پيكر ملكوتي آن روح مجرد پوشانيده شده و باران غفران و فضل خداوندي گشته و بر سراپاي آن عبد صالح فروريخته و دارالسلام ابدي شده و آن مشتاق رضوان حق را در خود جاي داده است.
افسوس كه براي ما خاكيان، از آن آيينه بندان جشن ملكوتي، بارقه ي تسلايي نمي درخشيد و جز اشك ديدگان، نميبر آتش هجران آن قبله ي دلها افشانده نمي شد. شور عزا در غم پدر مهربان، معلم دلسوز و مرشد حكيم و ديدبان هميشه بيدار و طبيب درد و درمان شناس و سروش رحمت خدا بر امت و يادگار انبيا و اوليا در زمين، اهل زمين را ميگداخت و غمي بيتسلا بر آنان فرو مي ريخت. زمان، يگانه ي خود را از دست داد و زمين، گوهري يكدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمري مبارك كه در راه اعتلاي اسلام سپري شده بود، دنيا را وداع كرد و قطب عالم امكان و ولي الله الاعظم ارواحنا فداه در مصيبت خليفه ي خود سوگوار شد.
** جمهوري اسلامي، ميراث امام
اكنون، يك سال از آن روزهاي مالامال درد و رنج ميگذرد. سالي كه در آن، ياد و حضور امام، لحظهاي ملت ما را ترك نگفته و زنده و برجسته و درخشان در ذهن و زندگي آنان و ديگر مسلمانان و مستضعفان در سراسر جهان برجا مانده است. آنچه پس از حيات پربركت امام و در اين يك سال، براي ما و همه ي دلسوزان امت اسلام بيشترين اهميت را داشته، ميراث عظيم و تاريخي و بي نظير او- جمهوري اسلامي و سلامت و توان و شتاب و جهتگيري صحيح آن در راه و خط امام- بوده است. اين، همان چيزي است كه در دوران زندگي آن بزرگوار نيز مساله ي اول براي ملت ايران و دوستان آن در سراسر جهان، بلكه براي هر مسلماني به حساب ميآمده كه به مجد و عظمت اسلام دل بسته بوده است؟ و حق نيز همين است.
جمهوري اسلامي كه با پيدايش خود، راه نويني در مقابله با زورگويان طراز اول عالم باز كرد و به ملتهاي مستضعف- مخصوصا مسلمانان- اميدي تازه بخشيده و در مدت ده سال و اندي رهبري امام راحل عظيم، بارها قلدران زمان را عملا تحقير كرده و دروغ شكست ناپذيري آنان را باطل ساخته است، بايد هم بيشترين اهتمام امت اسلام و ملت ستم كشيده ي ما را به خود جلب كند؟ همچنان كه آن پيشواي صالحان نيز هميشه بيشترين همت خود را به همين دو مساله مي گماشت: پاسداري از جمهوري اسلامي و مراقبت از جهتگيري راست و درست آن. و آن فقيه عظيم القدر و اسلام شناس بيبديل، حفظ جمهوري اسلامي را برتر و با اهميت تر از هر واجبي ميدانست.
** اعتباري افزونتر براي ايران
با رحلت امام خميني(ره)، طيف وسيع دشمنان اسلام كه در صفوف مقدم معارضه با جمهوري اسلامي بودند، اين اميد را پنهان نكردند كه جمهوري اسلامي در غياب پديدآورنده و پروراننده ي خود، نيروي دفاع و رشد را از دست بدهد و چون كودك بيصاحبي، احساس ضعف و درماندگي كند، يا به كلي از پاي درآيد و يا به ناچار به زير دامان اين و آن پناه گيرد! در محاسبات تنگ نظرانه ي دشمنان كه همه بياستثنا اسير محاسبات صددرصد مادي و از فهم روابط معنوي و بركات ايمان و تقوا بينصيبند، نميگنجيد كه معجزه ي الهي در طليعه ي قرن پانزدهم هجري- يعني حكومت صلاح و دين و حيات دوباره ي ارزشهاي اسلامي- آن قله ي مرتفعي باشد كه دست آلوده ي بندگان هوي و هوس به آن نرسد و ديپلماسي زر و زور از به دام افكندن آن عاجز بماند!
اما اراده ي الهي اين بود، و همان شد كه اراده ي الهي بود. نظام اسلامي، رشد و كارايي خود را در اين مصيبت و ابتلاي عظيم الهي نشان داد و ملت عالي قدر و مسوولان دلسوز و اهل حل و عقد، به پاداش صبر بر اين مصيبت عظمي ، استحقاق درود و رحمت حق را يافتند و به كمك خداوند و توجهات حضرت ولي الله اعظم ارواحنا فداه توانستند با گشودن گرههايي كه به طور طبيعي در صورت ارتحال امام پديد ميآمد، از امتحاني بزرگ سربلند بيرون آيند. نظام اسلامي كه قلب تپنده ي خود را از دست داده بود، به بركت ايمان و توكلش و به بركت درسهاي جاوداني كه مردمش از آن استاد و مرشد خود آموخته بودند، نه فقط از حركت و حيات و نشاط باز نماند، بلكه با نشان دادن كارآزمودگي و حكمت و سرعت عمل، اعتبار خود را مضاعف ساخت.
ابراز وفاداري ملت در آن عزاداري بينظير كه در مقياس جهان و تاريخ، فوق العاده بود، حل مساله ي رهبري، اعلام حضور عاشقانه ي همه جايي و همگاني مردم در دفاع از راه امام و از ميراث معنوي امام در برابر رهزنان كمين گرفته و رستاخيز شگفت انگيز و به يادماندني چهل روزه ي ايران و آن گاه تصويب ملي اصلاحات قانون اساسي و شركت در انتخاب رئيس جمهور گزيده و تشكيل دولت و جريان يافتن همه ي امور كشور در عين تازگي و جاودانگي داغ رحلت امام و ياد ماندگار او، همه و همه اعتباري افزون تر از پيش به ايران و ايراني و انقلاب و نظام اسلامي بخشيد.
درست در آن هنگام كه از حادثه ي ارتحال امام، نفس دنيا در سينهاش حبس شده و خواب از چشم دوست و دشمن در سطح جهان گرفته شده بود، ايران اسلامي نمايشي قهرمانانه داد و با عنايات خداوندي، سنگينترين آزمون خود را به سرافرازي طي كرد و كشتي انقلاب از گردابي خطير، با آرامش و اطمينان عبور كرد. و اين خود آيت ديگري از شمول الطاف الهي بر ملتي شد كه قدم در راه خدا نهاده و به نصرت او قيام كرده است. دوستان، يعني تودههاي مسلمان و مستضعفان بسياري از مناطق عالم، جاني و اميدي دوباره گرفتند و به پايه هاي نظام سلطه ي جهاني، ضربهاي دوباره- پس از ضربه ي آغاز پيروزي انقلاب- وارد آمد. يعني حادثهاي كه ميپنداشتند انقلاب را درهم خواهد پيچيد، به انقلاب اوج و حيات بخشيد و امام ما- آن برافروزنده ي مشعل انقلاب- با رحلت خود، يك بار ديگر شعله ي انقلاب را برافروخته كرد. -فرحمه الله حيا و ميتا و السلام عليه يوم ولد و يوم قاد الامه و يوم ارتحل و يوم يبعث حيا>.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]