واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: كنكاوي بر روششناسي تربيت ديني
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: «روششناسي تربيت ديني» ميكوشد تا با حذف روشهاي آفتزده تربيت ديني و ارائه روشها و رهيافتهاي مؤثرتر، ما را به تماشاي چشماندازهاي بديع و باشكوهي از دين فراخواند.
در حوزه تربيت ديني ما، تعليم آموزههاي وحياني چگونه صورت ميگيرد؟ رهيافت صحيح در انتقال پيام وحياني به مخاطبان كلام الهي چگونه است؟ چه نسبتي ميان مسأله دينگريزي جوانان و شيوههاي ارائه آموزههاي ديني وجود دارد؟ آيا نميتوان با حذف روشهاي نامحرم و اخذ روي آوردهاي كارا و اثربخش، تصوير زيباتري از دين در منظر جوانان نشاند؟ سلسله مقالات «روششناسي تربيت ديني» ميكوشد تا با حذف روشهاي آفتزده تربيت ديني و ارائه روشها و رهيافتهاي مؤثرتر، ما را به تماشاي چشماندازهاي بديع و باشكوهي از دين فراخواند.
اول: روش تدريس خدا
در غار حرا در خواب به سر ميبردم كه جبرئيل بر من وارد شد و برايم پارهاي از ديبا كه كتابي و نبشتهاي در آن بود آورد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نميدانم. جبرائيل مرا فشرد و رها كرد و گفت: بخوان... تا سه بار اين وضع تكرار شد و در آخرين بار به من گفت: بخوان. گفتم چه چيزي بخوانم. گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (1)پس از آن جبرائيل از كنارم دور شد و من بيدار شدم چنان كه گويي كتابي در قلبم نوشته شد، از غار بيرون آمدم و به نيمه راه كوه رسيدم، در اين اثنا ندايي به گوشم رسيد كه ميگفت: «اي محمد تو رسول خدايي و من جبرئيل». به راه خود ادامه دادم و هر گامي كه بر ميداشتم با ترس و بيم آميخته بود تا به خانه رسيدم(2)
اين نخستين درس خدا به پيامبر است.
خدا معلم است، پيامبر دانشآموز و درس وحي!
كلاس درس: همه جا، گاه كوه، گاه دشت، گاه دره، گاهي خانه و گاه ميدان نبرد.
زمان: همه گاه؛ شب، روز، سپيده دم، شامگاه.
موقعيت تدريس: خلوت و تنهايي، گرما گرم نبرد، هنگام پرسش، حتي گاه در لحظه ي خواب!
آيا شيوه آموزش و تدريس پروردگار الگويي ممتاز و متعالي براي تدريس ما نيست؟ همين نخستين درس را يك بار ديگر مرور ميكنيم؛ آموزش با واسطه است؛ با واسطه ي رسول وحي؛ جبرئيل. خود پيامبر ميگفت: هر گاه جبرئيل نازل ميشد ديدن او آرامش بخش بود و هرگاه جبرئيل ديده نميشد كار سخت و دشوار بود. اين شيوه ي نزول وحي همان است كه خداوند آن را «قول ثقيل» ناميده است؛إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا (3).
آيا در آموزشهاي ما شيوههاي تدريس به گونهاي هست كه در آنها ارتباطهاي قلبي در هيئت يك راهبرد مورد نظر باشد؟ حتي در دروس غيرنظري و تجربي محض نيز بي چاشني ارتباطهاي قلبي نميتوان به تأثير ژرف، پايداري آموختهها و تحول در رفتار علمي دانش آموختگان اميد داشت. منظور از ارتباط قلبي صرفاً ارتباط دروني و عاطفي ميان فرستنده و گيرنده – معلم و فراگيرنده – نيست، بلكه خود پيام نيز بايد بتواند با درون و جان مخاطب پيوند و ارتباط بيابد.
نكته ي دوم نخستين درس آن است كه تكرار، ضرورت تثبيت و استقرار آموخته هاست. آموزش سه بار تكرار ميشود و در اين سه بار، حالات بياني و ارتباطي قابل تأمل است؛ جبرئيل پيامبر را ميفشرد و او را به خواندن دعوت ميكند.
نكته سوم آن كه پيام كوتاه است؛ پنج آيه، همه درس آغازين است و شگفتا كه اين ويژگي در تمام درسهاي آغازين ديده ميشود. اگر سورههاي مكي را كه همان سالهاي نخستين بعثت نازل شدهاند مرور كنيم، در ويژگي كوتاهي جملات (آيات) و كوتاهي مجموعه پيام (سوره) را احساس ميكنيم. آيا اين درس لطيف و ظريفي نيست كه بدانيم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه درس كوتاه باشد كه ساختار اجزاي درس نيز كوتاه و با ضرباهنگ قوي و تأثير گذار عرضه شود؟
شيوههاي آموزش
نكته چهارم، آهنگين بودن پيام است. وجود موسيقي در سخن و بهره وري از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح كه افزون سرعت دريافت و از همه مهمتر، طنين آن در ذهن و ضمير مخاطب ميشود. مجموعه سورههاي مكي كه درسهاي سالهاي آغاز بعثتاند نيز كوتاه و آهنگيناند و اين گوياي اين نكته است كه كوتاهي، ضرباهنگ قوي، موسيقي متناسب با مضمون، آموزش را عميق، سريع و تأثير گذار خواهد كرد به ويژه آن كه مخاطبها كودك باشند يا در انديشه و باور، كودك مانده باشند!
آنچه از آيات قرآن بر ميآيد آن است كه سه شيوه در نزول وحي و در تحليلي گستردهتر، ارتباط ميان خدا و پيامبر وجود دارد. هر يك از اين شيوهها تناسبي با موضوع و محتواي پيام يا شرايط ويژه گيرنده ي پيام (پيامبر) دارد. شيوههاي سه گانه را از اين آيه ميتوان استنباط كرد: «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ»(4).
1. القاي پيام و موضوع بر قلب پيامبر بي هيچ واسطه و رابط حتي فرشته وحي.
در اين شيوه كه كيفيت و كنه آن بر ما روشن نيست، خداوند پيامهايي ويژه را بر قلب پيامبر(ص) القا ميكرد. همين جا طرح اين نكته عميق و دقيق لازم است كه گيرنده پيام «قلب» پيامبر(ص) است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه اشكال وحي، قلب پيامبر(ص) است:
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ(5)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ علي قلبِك(6)
آيا در آموزشهاي ما شيوههاي تدريس به گونهاي هست كه در آنها ارتباطهاي قلبي در هيئت يك راهبرد مورد نظر باشد؟ حتي در دروس غيرنظري و تجربي محض نيز بي چاشني ارتباطهاي قلبي نميتوان به تأثير ژرف، پايداري آموختهها و تحول در رفتار علمي دانش آموختگان اميد داشت. منظور از ارتباط قلبي صرفاً ارتباط دروني و عاطفي ميان فرستنده و گيرنده – معلم و فراگيرنده – نيست، بلكه خود پيام نيز بايد بتواند با درون و جان مخاطب پيوند و ارتباط بيابد.
دشواري كار بسياري از آموزشهاي امروز، فقدان اين ويژگي است يا رنگ باختگي اين عنصر مهم و تعيين كننده درگير و دار پررنگ شدن ابزار و تكنيكهاي ويژه آموزشي است.
از لطايف پيام رساني و آموزش پروردگار به انبيا اين است كه خداوند از پيامبران ميثاق و پيمان ميگيرد كه در دريافت، دقيق و در انتقال پيام با ديد امانت بنگرند. امام علي(عليهالسلام) در اين زمينه ميفرمايد: «واصطفي سبحانه من ولده انبياء اخذ علي الوحي ميثاقهم و علي تبليغ الرّساله امانتهم»(7)
خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبراني برگزيد و از آنان بر وحي و تبليغ رسالت عهد و پيمان گرفت.
2. شيوه دوم نزول وحي و گفت و گوي خداوند با پيامبران از وراي حجاب (پس پرده) است.
در اين شيوه، همه ي پديدهاي عالم، پرده و حجاباند و هر كدام ميتوانند واسطه و رابطي براي ارسال پيام باشند. بارزترين نمونه ي اين نوع وحي، گفت و گوي خداوند با موسي(عليهالسلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بي ميانجي نيز با موسي(عليهالسلام) سخن گفته است: «و كلّم الله موسي تكليماً»(8)
بهره گيري از ابزار در پيام رساني و تدريس نه تنها در جريان وحي ديده ميشود كه در رفتار پيامبر و آموزشهاي ائمه نيز جايگاه والا و قابل تأملي دارد. پيامبر، گاه با سادهترين ابزار ممكن، نكتههاي عميق را به صحابه ميآموخت و مسائل نظري ژرف را ملموس و عيني و قابل دريافت ميساخت. نمونهاي از اين شيوه را عبدالله بن الوان در كتاب تعليم و تربيت كودكان در اسلام آورده است.
در حوزه تربيت ديني، تعليم آموزه هاي وحياني چگونه صورت ميگيرد؟ رهيافت صحيح در انتقال پيام وحياني به مخاطبان كلام الهي چگونه است؟ چه نسبتي ميان مساله دين گريزي جوانان و شيوه هاي ارائه آموزه هاي ديني در جوامع اسلامي وجود دارد؟ آيا نميتوان با حذف روشهاي نامحرم! و اخذ روي آوردهاي موثرتر، تصويري زيباتري از دين در منظر انظار جوانان نشاند؟
جابر، يكي از صحابه ي پيامبر(صلياللهعليهوآله) در حديثي نقل ميكند روزي در محضر پيامبر نشسته بوديم، ايشان خطي روي شنها رسم كرد و فرمود، اين راه خداست. سپس خطوطي مورب به آن خط وصل كرد و گفت: اين راه شيطان است. آن گاه دست هايش را روي خط مستقيم گذاشت و اين آيه را تلاوت كرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانيد) اين است راه راست من، پس از آن پيروي كنيد و از راههاي ديگر كه شما را از راه وي پراكنده ميسازد پيروي مكنيد. اين هاست كه خدا شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد.(9)
3. سومين شيوه نزول وحي، ابلاغ پيام با واسطه فرشته وحي است. در اين شيوه، فرشته وحي در هيئتي انساني يا مشابه آن ظاهر ميشد و آيات را عرضه ميكرد كه ديدن جبرئيل براي پيامبر آرام بخش بود و همان گونه كه پيشتر گفته شد اين شيوه ي ديداري، سنگيني و گراني شيوه ي غيرديداري را نداشت. در آموزشهاي امروزين، آهنگ حركت به سمت آموزشهاي غيرحضوري است. اين شيوه ي آموزش غيرزنده، گذشته آن كه طراوت، جذابيت و تأثير گذاري آموزش چهره به چهره و مستقيم را ندارد، جريان آموزش را از برخي ابعاد تأثير گذار تدريس رويارو، بي بهره ميكند و پيوندهاي ژرف عاطفي را كه لازمه ي آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار ميسازد.
ادامه دارد...
********************************************************************
پي نوشتها:
1.سوره مباركه علق، آيات شريفه 4-1؛( بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را ) آفريد*(همان كسي كه) انسان را از خون بسته اي خلق كرد*بخوان كه پروردگارت(از همه) بزرگوارتر است*همان كسي كه بوسيله قلم تعليم نمود.)
2. پژوهشي درباره ي قرآن و تاريخ آن، دكتر سيد محمد حجتي، جلد اول، نهضت زنان مسلمان، بي تا، صص 25- 26
3. سوره ي مباركه ي مزمل، آيه ي شريفه ي6(همانا ما بر تو سخني گران مايه فرود آورديم)
4. سوره ي مباركه ي شوري، آيه ي شريفه ي 51(و شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب، يا رسولى مىفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلندمقام و حكيم است!)
5. سوره ي مباركه ي شعراء، آيه ي شريفه ي 193(بگو: (كسى كه دشمن جبرئيل باشد [در حقيقت دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند؛ و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.)
6. سوره ي مباركه ي بقره، آيه ي شريفه ي 97(روح الامين قرآن را بر قلبت نازل كرده است... )
7. نهج البلاغه، فيض الاسلام، انتشارات فقيه، چاپ سوم 1377، ص 33
8. سوره ي مباركه ي بقره، آيه ي شريفه ي 7
9. مجله ي رشد معلم، سال نوزدهم، آبان 79، صص 52-53 به نقل از كتاب:
Muslim Education Quarterly Vol. 16, No. 2, 1999.
The Islamic academy, Cambridge U.K.
منبع:كتاب در آفاق تربيت ، محمدرضا سنگري
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 505]