واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جهان - گام سهجانبه به سوي صلح
جهان - گام سهجانبه به سوي صلح
مازيار آقازاده: هنري كيسينجر وزير امورخارجه اسبق ايالات متحده و نيز از نظريهپردازان بنام سياستخارجي اين كشور جمله معروفي درباره زمينههاي تحقق و پايايي جنگ و صلح در خاورميانه دارد و ميگويد در منطقه خاورميانه هيچجنگي بدون حضور مصر و هيچ صلحي بدون حضور سوريه قابليت تحقق يا تداوم ندارد. جمله فوق را ميتوان نقشه راه سياستخارجي آمريكا در منطقه خاورميانه در سه دهه گذشته دانست. بر مبناي اين نظريه كيسينجر، ايالات متحده در سال 1979 با ميانجيگري براي انعقاد قرارداد صلح «كمپ ديويد» مصر را از جرگه كشورهاي متخاصم با اسرائيل خارج ساخت. اما اين اقدام به عنوان نخستين گام يا لااقل نيمهراه تحقق صلح در خاورميانه بود. نيمه ديگر بايد با حضور سوريه تكميل شود. در سه دهه گذشته تلاشهاي ايالات متحده و غرب براي وادارسازي دولت سوريه به نشستن در پاي ميز مذاكره با اسرائيل موفق نبوده است. مرحوم حافظ اسد بهرغم برخورداري از برخي خصوصيات منفي اكثر حاكمان غير منتخب و مادامالعمر عرب داراي قابليتها و زيركيهاي خاص خود در عرصه سياست خارجي بود بهگونهاي كه ميتوانست به خوبي از ظرفيتهاي موجود ساختار دوقطبي نظام بينالمللي (قبل از 1991) بهره جويد و برخواستهاي خود پافشاري كند. وي اين قابليت را داشت تا با نزديكي به شوروي و بعدها ايران- بعد از تشكيل حكومت جمهوري اسلامي ايران- از موازنه موجود در صحنه خاورميانه نهايت بهرهبرداري ممكن را ببرد. بنابراين تلاشهاي آمريكا براي كشاندن دولت سوريه به روند صلح خاورميانه با وجود چنين شرايطي عملا بينتيجه بود. با مرگ حافظ اسد و جانشيني فرزندش «بشاراسد» به جاي وي مقامات آمريكايي و حتي اسرائيلي نسبت به شروع دور جديدي از تلاشها براي تاثيرگذاري بر حاكم جديد و جوان سوريه اميدوارتر شدند. در اين راستا تلاش براي جداساختن سوريه از ايران، رايزني با ساير كشورهاي عرب منطقه براي تاثيرگذاري بر رهبر سوريه، فعالشدن تركيه و تلاش ميانجيگرانه آنكارا در اين راستا همه و همه از جمله تلاشهايي بود كه يا به وسيله آمريكا و اسرائيل يا با تاييد آنها به انجام رسيد. از سوي ديگر تحولات منطقه در سالهاي اخير به ويژه حمله ايالات متحده به عراق و درگيركردن ايران به پاسخگويي در برابر فشارهاي هستهاي فضاي معادلات منطقهاي را به سود اسرائيل و به ضرر سوريه عوض كرد و بشاراسد و نزديكان وي را در دمشق به اين نتيجه رساند كه ضمن عدم تغيير در سياستهاي اعلاني و شعاري بهطور پنهاني و در خفا به تقاضاي ميانجيگري تركيه پاسخ مثبت دهند تا در صورت بدترشدن اوضاع منطقه يا حمله احتمالي ايالات متحده به ايران- به عنوان نزديكترين دوست سوريه در منطقه- دمشق بتواند با كمترين هزينه احتمالي، چرخش سياست منطقهاي خود را به مورد اجرا گذارد. خبرهايي كه در دو هفته گذشته درباره توافق احتمالي سوريه و اسرائيل با ميانجيگري آنكارا منتشر شده، در واقع نتيجه رايزنيهاي پنهاني سوريه، تركيه و اسرائيل در سه سال گذشته بوده است. پيش شرط اسرائيل براي صلح با سوريه دوري جستن دمشق از حزبالله، حماس و ايران است و در عوض دستاورد صلح احتمالي بين سوريه و اسرائيل استرداد بلنديهاي جولان به سوريه از سوي اسرائيل است كه 40 سال پيش و در جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل به وسيله اسرائيل و با توجيه تامين امنيت شهروندان اسرائيلي در برابر حملات احتمالي سوريه، اشغال شد.
بنابراين مابهازاي اين صلح براي سوريه در واقع استرداد سرزمينهاي اين كشور به خودش است. از سوي ديگر يك حقيقت را نبايد از نظر دور داشت كه ممكن است با اين صلح احتمالي فضاي تهديد عليه سوريه نيز كاهش يابد و اين امر در واقع يكي از تاكتيكهاي قديمي كشورهاي صاحب قدرت و ثروت است كه براي اينكه در يك چانهزني احتمالي با يك رقيب يا طرف متخاصم مجبور به پرداخت امتيازي نشوند با ايجاد فضاي تهديد عليه آن كشور سعي ميكنند كه مفاد اصلي گفتوگو و مذاكره را به جاي پرداخت امتياز به موضوع رفع تهديدها و تحريمها بكشانند. با اين عمل آنها يك گام جلوتر از رقيب هستند.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]