واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: hg133228th July 2009, 10:36 AMگرگر یکی از ملل قدیمه قفقاز است که به واسطه جرات و جلادتشان معروف شده و سه هزار سال قبل از این صاحب سلطنت و استقلال بوده و با سلاطین آشور و همسایگان دیگر زد و خورد ها داشته اند بنا به نگارش استرابون (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و موسی خورن (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) این طایفه با آمازونها معاشر بوده و از سواحل دریای سیاه و حوالی شبه جزیره کریمه کوچ کرده و در طرف جنوب ملوکات کوبا در دامنه کوه بش بارمارلیق محلی ما بین دو رودخانه کر و ارس جا گرفته و سلطنتی تشکیل داده اند در تاریخ 836 قبل از میلاد سالمانازار سوم با لشکر فراوان فتح کنان تا کشور گرگر آمده و پس از تسخیر و تصرف اینجا را پایتخت ایالات خود قرار داده است و در سال 716 قبل از میلاد سارگون فاتح مشهور بار دیگر به جنگ گرگریان رفت و پس از هفت مرتبه سوق الجیش و جنگهای متواتر با اورارتومان و گرفتن بیست و دو قلعه از اولوزونو و پس از حملات و حجوم بسیار به قلعه ها و استحکامات گرگریان و قتل و غارت زیاد و تخریب مداین و بلاد بتصرف آن کشور موفق گردید و آنجا را ( کاراسارگون ) نام نهاده است فاتح مزبور شرح و تفصیل این استیلا و فتوحات دیگر خود را در منقوشات ( خرس آباد – دور ساربوگین ) که یکی از موسسات خود او بوده است نویسانیده و از خود به یادگار گذارده است بالجمله این طابفه به مرور زمان تا حوالی رودخانه ارس پیش رفته و در هر دو سمت یمین و یسار آن رودخانه ساکن گشته و قرا و قصباتی برای خودشان ساخته و با اغوانیان و شروانیان مخلوط گردیده بزرگ ترین قبایل آنان را تشکیل داده اند و در اهمیت این قوم همین کافی است که به امر انوشیروان در نزدیکی بیلقان شهری به اسم آنان بنا نهاده شده و الحال رودی در آن سامان بنام گرگر جاری و بلوکی در اینجانب ارس بعنوان گرگر هنوز آباد بوده و معروف می باشد و بر حذف نگارش یاقوت حموی و مسعودی فرمان فرمایان بلاد وسیعی واقعا در ما بین ارمنستان و باب الابواب ( لان ) گرگرنداج و یا گرکنداج می گفته اند در اینجا نوشته مرحوم تربیت را قطع اشاره به زیر نویس که نشان دهنده مبنا و ماخذ نویسنده مزبور می باشد می نماید که در دو سطر جداگانه به منبع نوشته خود چنین استناد می کند الف ) در رابطه با ایجاد شهر گرگر در نزدیکی بیلقان به متن نوشته المسالک و الممالک تالیف ابن خرداد به چاپ لندن صفحه 123 ب) در رابطه به نگارش یاقوت حموی و مسعودی در خصوص گرگرنداج یا گرکنداج متن مورد استناد در زیرنویس مروج ذهب مسعودی چاپ پاریس جلد دوم صفحه 42 به قول تربیت پس از تمحید این مقدمه و دانستن اینکه بیشتر از ساکنین شیروان از طوایف گرگر بوده اند لذا در قرن پنجم هنوز سلاطین اران را شهریاران گرگر لقب داده اند و بدین نام نوشته و می خوانند چنانکه شاعر ما قطران ابوالحسن علی لشکری را که معاصر با او بوده است شهریار گرگر و ابو منصور وهسوادن را چراغ گرگریان و یا پناه گرزن و گرگر خوانده و نوشته است گمان می کنم پس از دانستن این مقدمه مختصر رفع اشکال شده و دیگر جای تردیدی نمی باشد که شاعر مزبور غلط نگفته و دیگران هم سهو نکرده و صحیح نوشته اند این بود شرح مفصلی از سوایق گذشته گرگر و آشنایی بر مبدا و حرکت و اسکان آنها در محل های اشاره شده . کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 4- اما موضوع مندرج در کتاب دانشمندان آذربایجان تالیف آقای محمد علی تربیت (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%AF%D 8%B 9%D 9%84%DB%8C_%D 8%AE%D 8%A 7%D 9%86_%D 8%AA% D 8%B 1%D 8%A 8%DB%8C%D 8%AA) که مرحوم مغفور خلاصه ای از نوشته مشروح فوق الاشاره می باشد بد نیست به یک نکته ای که ایشان متعرض شده اند برای حضور ذهنی خواننده اشاره می شود که خلاصه مطلب به عین مرقومه ایشان را ناچاراً به ترسیم می کشند چون بعضی از ارباب قلم از روی سهو و اشتباه گرزن و گرگر را به معنی تاج و تخت گرفته اند لازم دیدیم در این باب دو کلمه برای رفع اشتباه اشاره شود گرزن و گرگر عبارت از دو ملتی است که یکی از آنها جرزن گرزوان یا گرجیان می باشد که فعلاً موجود هستند و دیگری ملتی بوده اند که در سراشیب سلسله جبال قفقاز (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) از رود کر تا رود ارس ( اران یا اوبان ) جایگیر شده و با آمازون ها هم حدود و معاشر بوده اند و بر حسب نگارش ابن خرداد به و یاقوت حموی شهری در نزدیکی بیلقان به اسم گرگر بوده و الحال نیز چند قریه و رودی در آنطرف ارس و بلوکی در این طرف آن به همین اسم معروف هستند که نام آنها از این طایفه اقتباس شده و تا امروز باقی مانده و در دوره قطران هنوز کلمه گرگر و گرگریان مستعمل بوده و در اشعار او ذکر شده است اقتباس از کتاب دانشمندان آذربایجان تالیف محمد علی تربیت ص 308 . کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 5- چنانکه حمدالله مستوفی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 8%B 3%D 8%AA%D 9%88%D 9%81%DB%8C) قزوینی که از معدود مورخان مورد اعتماد می باشد کتابی قطور بنام نزهت القلوب که او را می توان از مهم ترین کتب تاریخی نام برد که در آن از بسیاری از شهرها و قصبات معروف و قدیمی مفصلاً یادآوری کرده مخصوصاً در صفحات 85 و 102 از پنج شهر بزرگ و آباد آن زمان آذربایجان که عبارت از شهرهای بردعه اردوباد ، نخجوان و گرگر و اوجان اسم برده که نگارنده شخصاً در کتاب مزبور دیده و خوانده ام از چهار شهر ذکر شده آثار و بقایایی فعلاً نیز موجود می باشد ولی از شهر اوجان که طرف غرب بستان آباد فعلی باشد آثاری باقی نیست و فقط و منطقه ای بنام محال اوجان مشهور می باشد . turboratur24th August 2009, 02:13 PMمطالبتان خیلی جالب بود . نزدیک تبریز هم جایی بنام گرگر هست . می توانید از نژاد و اصل و نسب و زبان و مذهب این قوم اطلاعاتی بدهید . از خویشاوندیشان با آمازون ها و مسیر مهاجرتشان حدس می زنم باید از خویشاوندان سکاها و سارمات ها باشند ، نظر شما چیست ؟ hg133225th August 2009, 01:12 PMسلام متشکرم دوست عزیز بنظر میرسد این همان گرگر باشد . گرگر در چن جای ایران و دنیا هست که همه شان از یک جا به این مناطق کوچ کرده اند از جمله در شوشتر هم گرگریان هستند که سد بزرگی نیز به همین نام در آنجا هست ممنوناز راهنمایی شما سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]