واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : عجایب هفت گانه خسرو پرويز Razak30th May 2009, 12:12 PMاز«هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است .«ساسانیان» اثر کریستین سن یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و تخته نردی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند خسرو پرویز پادشاه ساسانی گنج گاو کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود. کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه ها را به کشاورز داد. گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو»نامید. دستمال نسوز یکى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست هاى خود را پاک مى کرد و چون کثیف و چرب مى شد آن را درون آتش مى انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک مى شد ولى نمى سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه کوهى بوده است تاج یاقوتنشان از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت هاى به کار رفته در تاج طورى مى درخشید که به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى کردند و یاقوت هایش همه جا را روشن مى کرد. زمردهایش چشم افعى را کور مى کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى که تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد سنگینى تاج را احساس نکند تخت طاقدیس یکى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهاى پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روى آن وسیله اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکى از فصول سال دیده مى شد. بر بالاى آن وسیله اى بود که قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى رسید طلاى مشت افشار خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت که به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود . این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلى حالت مى گرفت.این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج کرده بودندو200 مثقال وزن داشت شطرنج و تخته نردی از یاقوت و زمرد آورده اند كه در میان شگفتی های خسرو پرویز ساسانی به شطرنجی اشاره شده است كه مهره هایش از یاقوت و زمرد بوده و از تخته نردی سخن رانده می شود كه از مرجان و فیروزه بوده است IRAN PARAST11th June 2009, 09:52 AMديگر عجايب منسوب به بارگاه خسروپرويز خسروپرويز شايد از معدود پادشاهاني باشد كه از همسرش نيز در برخي از منابع تاريخي به عنوان يكي از عجايب دربار او نامبرده شده است. در تاريخ ثعالبي به جز آنچه كه در بالا اشاره شد ، از زن او شيرين، قصرش تيسفون، درفش كاوياني، رامشگران دربار ساساني، اسب خسرو به نام شبديز و فيل سفيد دربار نيز به عنوان گنجهاي خسرو و عجايب دربار او ياد شده و درباره برخي از آنها توضيحاتي آمده است. در تاريخ ثعالبي آمده است: «شيرين وخسرو در جواني دلباخته يكديگر شدند، اما وقتي خسرو به پادشاهي رسيد شيرين را فراموش كرد. شيرين كه بار ديگر در پي جلب عشق خسرو برآمده بود، روزي در سر راه شكار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد.اودر همان لحظه او را به زني گرفت.شيرين بعد از راهيابي به كاخ پس از چندي مريم بانوي اول زرتشتيان را مسموم كرد و خود زن اول دربار شد.» اسب خسرو «شبديز» هم از ديگر عجائب كاخ اوست كه در تاريخ ثعالبي از آن نامي بهميان آمده است .خسرو گفته بود اگر كسي خبر مرگ «شبديز» را بدهد او را خواهد كشت .هنگامي كه« شبديز» مرد تنها «باربد» جرات كرد نغمه اي را بخواند و در آن خبر مرگ شبديز را بدهد. او خواند: «ديگر شبديز نميخواند و نميچرد.» شاه گفت:«مگر او مرده است.» وباربد گفت:« شاه چنين فرمايد.» «باربد» خود نيز از عجائب دستگاه پرويز بود .«سركس» از خنياگران دربار كه به او حسادت مي كرد در فرصتي مناسب او را كشت. خسرو وقتي دانست باربد به دست سركس كشته شده است دستور قتل«سركس»را هم داد. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]