تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815501397




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده
کمک غیر قابل انکار فناوری های مدرن، در مناطق حادثه دیده     فکر کردن به کوشش هایی که برای نجات افراد، در مکان هایی نظیر هائیتی صورت گرفت، بدون در نظر آوردن چهره وحشت زده و خسته اعضای تیم جست و جو و نجات که برای پیدا کردن افراد زنده، از این ساختمان به آن ساختمان می روند غیر ممکن است.

شبکه های اجتماعی، تصویربرداری ماهواره ای آن لاین، و قدرت در حال افزایش پروژه های نقشه برداری منبع باز، روش انجام کار آژانس های یاری رسان را تغییر داده است. این همچنین بدان معنا است که افرادی که هزاران مایل دورتر هستند، می توانند خیلی بیش تر از اعانه های مالی، در پروژه های کمک رسانی شرکت کنند، در واقع آن ها می توانند به پیدا کردن مکان قربانیان کمک کنند. ما برای این که متوجه شویم چگونه تمام این فعالیت های یاری رسانی فوق العاده، در کنار هم قرار می گیرند و برای این که بفهمیم در زمان وقوع یک فاجعه شما چگونه می توانید زندگی افراد را نجات دهید، با تیم های نجات سراسر دنیا صحبت کردیم. ● روزهای پس از هائیتی   در حالیکه هائیتی اولین نمونه عمده در زمینه استفاده عموم مردم از سرویس های آن لاین، نظیر شبکه های اجتماعی و Skype برای کمک به جست و جو و نجات محسوب می شد، اگر آن ها نمی توانستند با افرادی که در محل حادثه فعالیت می کردند ارتباط برقرار کنند، کوشش های شان بی معنی می شد و به همین علت آن ها به تلفن های ماهواره ای متکی بودند. Gisli Olafsson یکی از مسئولان تیم خدمات جست و جو و نجات ایسلند که برای کمک به عملیات نجات به هائیتی سفر کرده بود، می گوید:« برق وجود نداشت و تلفن ها کار نمی کردند. بنابراین، تنها چیزی که می توانستیم به آن اتکا کنیم، ارتباط ماهواره ای برای تماس های صوتی و BGANها (broad global area networks) برای اتصال به اینترنت بود. این همان تکنولوژی است که CNN برای رله کردن گزارش هایش استفاده می کند. ما می توانستیم از محل فاجعه ویدئو و عکس تهیه کنیم؛ اطلاعات مربوط به وضعیت فرودگاه و ساختمان های مهم و حیاتی که برای سایر تیم ها ارسال می شود، هنوز هم در راه است.» عجیب نیست که این وابستگی به ماهواره، مشکلات مربوط به خود را نیز به همراه دارد. فراهم کنندگان خدمات ماهواره، یک افزایش 5 برابری در ترافیک را در 24 ساعت اول گزارش کرده بودند و به همین دلیل ظرفیت بیش تری را به ماهواره ها اضافه کردند. Andrew Sukawaty مدیر اجرای سرویس ماهواره ای Inmarsat گفته بود:« در یک ساعت اول بعد از زلزله، ما ایمیلی از سازمان ملل دریافت کردیم که به ما می گفت در راه هستند. ما برای افزایش ظرفیت ماهواره ها، شروع به انتقال کانال ها از سایر بخش های منطقه کردیم». هرچند در حالیکه تلفن های ماهواره ای از مدت ها قبل، یکی از مهم ترین و حیاتی ترین روش های به کار گرفته شده در عملیات نجات بوده اند در عین حال بسیار گران هستند. آژانس های نجات بزرگتر، می توانند هزینه BGANها و لپ تاپ ها را متحمل شوند اما آژانس های کوچک تر، به گروه هایی نظیر Telecoms Sans Frontieres متکی هستند. TSF در سال 1998 و با فراهم نمودن دسترسی رایگان به صدا و اینترنت در مناطقی که فجایع طبیعی یا جنگ ها، زیر ساخت های جاری آن ها را نابود کرده اند تأسیس شد. ایده تأسیس TSF حاصل درخواست پزشکان و افراد گروه های کمک رسان بود که فهرستی از اسامی و شماره تلفن های نوشته شده بر روی کاغذ( از سوی مردمی که از آن ها برای نجات خانواده خود، استمداد می نمودند) را در دستان خود داشتند.

در هائیتی، TSF بعد از روز زلزله در محل حاضر بود و مبالغی بالغ بر هزاران پوند را برای استفاده از BGANها به امدادگران سازمان های نجات که از سرتاسر دنیا آمده بودند، توزیع می کرد و مراکز تماس رایگان را برای عموم ایجاد می نمود و از طریق سیستم ارتباطی نیروی پلیس، کوشش های خود با تیم های نجات و آژانس های مربوطه برای کمک به زلزله زدگان را هماهنگ می نمودند. ● قدرت برای مردم   این تکنولوژی در عین جذابیت، از این منظر که به افرادی که در صحنه حاضر نیستند، اجازه می دهد در فعالیت های امداد و نجات مشارکت کنند، از اهمیت بیش تری برخوردار است. یکی از بهترین نمونه ها در این زمینه، تیم شوارتز 28 ساله است که در San Diego زندگی می کند و سایت www.haitianquake.com را راه اندازی نمود( یک سرویس آن لاین برای افراد گمشده بود و به پرسنل تیم های امداد و نجات اجازه می داد، مدخل هایی برای نجات یافتگان و قربانیان حادثه در این سایت ایجاد نموده و سپس خانواده افراد گمشده می توانستند، برای یافتن عزیزان خود در آن جست و جو کنند). این سایت که تنها در عرض 24 ساعت ایجاد شد، رکوردهای سایر سرویس های مشابه را با داده های ثبت شده در آن تلفیق می کرد تا یک نقطه مرکزی برای خانواده های وحشت زده ایجاد کند. این سرویس به حدی موفق بود که به سرویس Person Finder گوگل ملحق شد و در زمان نگارش این مقاله رکورد مربوط به 58700 نفر را که هنوز مفقود هستند، در خود جای داده است.



در اقدامی به منظور هماهنگ نمودن تلاش افرادی نظیر شوارتز، CrisicCommons، سازمانی که در زمان بروز سوانح و بلایای طبیعی وارد عمل می شود و اقدامات توسعه دهندگان، کمپانی های تکنولوژیک، دانشگاه ها و آژانس های دولتی را هماهنگ می کند، شروع به ترتیب دادن CrisicCamps( کمپ های بحران) در شهرهای نیویورک، پاریس و لندن کرد. این کمپ ها لیستی مشتمل بر 30 پروژه را که توسط سازمان هایی شامل بانک جهانی و وزارت خارجه آمریکا پیشنهاد شده بود و شرکت کنندگان در این پروژه ها می توانستند تجربیات و تخصص خود را در آن به اشتراک بگذارند، ارائه می کرد. یکی از اولین موفقیت های CrisicCampsها، یک برنامه کاربردی ترجمه زبان انگلیسی به Creole( زبان کریولی) برای iPhone و Android بود که بین کارکنان گروه های نجات توزیع شد تا آن ها بتوانند با افراد محلی ارتباط برقرار کنند. سایر پروژه ها شامل Haitian Stories که نجات یافتگان را تشویق می کرد، داستان های خود را ثبت کنند و We Have/We Need که به آژانس های کمک رسانی اجازه می داد، منابع را به طور آن لاین مبادله کنند. Noel Dickover از مؤسسان CrisicCommons می گوید:« چیزی که امیدواریم به آن برسیم این است که افراد عادی متوجه شوند راهی برای کمک و همیاری آن ها وجود دارد. این فقط به کمک های مالی مربوط نمی شود بلکه حالا آن ها می توانند در محل حادثه، بر وضعیت موجود تأثیر بگذارند». براساس اظهارات Dickover، در حالیکه فجایعی مثل طوفان کاترینا و سونامی های اقیانوس هند، شاهد تلاش های کمک رسانی مشابهی بودند، مورد هائیتی به دلیل« همکاری انبوه و سازمان دهی خودجوشی» که از طریق پروژه هایی نظیر CrisicCommons به نمایش گذاشته شد، منحصر به فرد و متفاوت بود. Dickover در ادامه اظهاراتش می گوید:« در کاترینا، شش برنامه person-finder مختلف وجود داشت که هریک به تنهایی کار می کرد. اگر شما دنبال کسی می گشتید باید تمام این سرویس ها را جست و جو می کردید یا اطلاعات مشابهی را وارد این شش سرویس مختلف می کردید. در هائیتی نیز تا وقتی همه با People Finder گوگل متحد شدند و API هایی که به آن متصل می شد را توسعه دادند، شروع کار به همین ترتیب بود. هرچند صلیب سرخ جهانی، اطلاعات و داده های خود را به اشتراک نگذاشت و به همین دلیل دو سیستم مختلف که همدیگر را هم پوشانی می کنند وجود دارد، اما با این تفاصیل وضعیت بسیار بهتر از گذشته شده است». دلهره و نگرانی Dickover از NGOهایی نظیر صلیب سرخ، نشانه ای از وجود تنش بین گروه ها و جمعیت های انسان دوستانه و این موج جدید داوطلبانی که در فجایع به کمک دیگران می پردازند، می باشد. او می گوید:« چیزی که ما می خواهیم شاهد باشیم این است که NGOهایی که در محل حاضر هستند، اطلاعات خود را کمی بیش تر با هم به اشتراک بگذارند. اگر شما قصد داشتید یک تسهیلات آب رسانی را در هائیتی بنا کنید و به لیستی از تمام سایت هایی که قبلاً در آن جا وجود داشت دسترسی داشتید، ممکن بود به جای این کار، تصمیم بگیرید به یکی از آن ها مراجعه کنید، آب را در آن جا بگذارید و محل را ترک کنید. این کار بهتر از نشستن در یک کمپ دیگر در همان نزدیکی بود». ● نجات زندگی افراد از طریق شبکه های اجتماعی   البته، توانایی مردم عادی برای تبدیل شدن به افراد مؤثر در کوشش هایی که برای نجات جان افراد صورت می گیرد، گاهی اوقات بیش تر از آن که کمک کننده باشد به نوعی ایجاد مزاحمت کرده است خصوصاً وقتی موضوع شبکه های اجتماعی به میان کشیده می شود. Olaffson می گوید: « وقتی در اواخر سال گذشته در فیلیپین طوفان شد ما شاهد بودیم که از Facebook و Twitter برای گزارش مکان هایی که مردم در پشت بام ها منتظر کمک و نجات جان شان بودند، استفاده شد. این کار به ما کمک می کرد اما در هائیتی، ما با گزارش های متعددی از طریق همین شبکه ها مواجه شدیم که از گرفتار شدن افراد در زیر ساختمان ها حکایت می کرد اما در واقع بسیاری از این گزارش ها صحیح نبودند. ما تجربه بسیار جالبی را با Facebook پشت سر گذاشتیم. ما در حال کار در مکانی بودیم که تعداد زیادی از غربی ها در زیر ویرانه ها و آجرهای هتل Montana دفن شده بودند. آن روز من حساب Twitter ام را روزآمد کرده بودم تا بگویم در هتل Montana در حال کار هستیم و آن روز، اوقات بسیار سختی را پشت سر گذاشته ایم. همان روز فردی که یک گروه را در Facebook برای کمک به خانواده افرادی که در زیر هتل مونتانا دفن شده بودند راه انداخته بود، با من تماس گرفت. آن ها می توانستند اطلاعاتی در مورد محل سکونت و اتاق افرادی که هنوز جزو گم شدگان بودند برای ما فراهم کنند. عملیات جست و جو و نجات شهری، اغلب یک کار کارآگاهی محسوب می شود زیرا شما می دانید یک ساختمان قبل از ریزش چه شکلی داشته است اما در عین حال نیاز به دانستن این موضوع دارید که در حال حاضر و در زیر ویرانه ها و کوهی از آجر و سنگ در کدام اتاق هستید. شما این موضوع را با نگاه کردن به متعلقات شخصی و بررسی کیف پول تان می فهمید و سپس می توانید بگوئید: این اتاق 405 است. سپس ادامه می دهید: آیا کسی از این اتاق یا اتاق های نزدیک آن مفقود شده است؟ توانایی کسب اطلاعات از اقوام و دوستان و آشنایان حقیقتاً یک کمک عمده به شمار می رود». ● خرد جمعی   استفاده از روش crowdsourcing information( کسب اطلاعات از گروه زیادی از جمعیت) خلاقانه ترین شکل خروجی خود را در یک پروژه mapping منبع باز به نام Ushahidi نشان داده است. با پیشرفت وضع وخیم حاصل از زلزله در هائیتی، تیم Ushahidi متوجه شدند که اگرچه اطلاعات بسیار زیادی از داخل کشور به دست آن ها می رسید اما این اطلاعات به شکلی که قابل استفاده باشند، عرضه نمی شد. بنابراین تیم شروع به استفاده از افراد داوطلبی کرد که بتوانند اطلاعات را بر روی شبکه های اجتماعی، چت های Skype، تلویزیون، رادیو و بلاگ ها جاری کنند. هدف آن ها جدا کردن دروغ و راست و واقعیت و تخیل و نقشه بندی اطلاعات بود تا این نقشه بتواند به افرادی که در محل حادثه حضور داشتند، کمک کند. Patrick Meier مدیر Crisis Mapping And Strategic Partnership در Ushahidi می گوید:« ما داوطلبانی داشتیم که به رادیوی زبان کریولی و برنامه های تلویزیونی که گزارش هایی مثل: اوه خدای من این پل فرو ریخته یا آن بیمارستان دوباره باز شده پخش می کرد گوش می دادند. هر گزارشی که دریافت می کردیم صحت و سقم آن را بررسی می نمودیم. ما مختصات دقیق جغرافیایی GPS را پیدا می کردیم زیرا با وجود ساختمان ها و خیابان های ویران شده، این تنها چیزی بود که ما در اختیار داشتیم. من تصور می کنم که این سیستم می تواند به گونه ای تغییر کند که امکان mapping اطلاعات تائید نشده را نیز فراهم کند اما ما تصمیم گرفته ایم در این سیستم تا حد امکان از اطلاعاتی که بتوان براساس آن عمل کرد، استفاده کنیم.» Meier داستان یکی از افراد داوطلب که درخواستی اضطراری از یک امدادگر در هائیتی را از طریق Skype دریافت کرده بود، بیان می کند. آن امدادگر به دنبال مختصات جغرافیایی GPS هفت مکان در Port-au-prince، ( پایتخت) که گزارش شده بود در آن جا گروه های بزرگی از اهالی هائیتی در زیر آوار گرفتار شده اند، بود. امدادگر، آدرس خیابان ها را ارسال کرده بود و فرد داوطلب نیز توانست مختصات جغرافیایی GPS 6 محل از 7 محل را برای او پیدا کند. در تلاش برای پیدا کردن محل هفتم، او آخرین آدرس را برای گروه Crisis Mappers Google فرستاد و در عین حال آن را روی یک شبکه اجتماعی، منتشر کرد. یک نفر پاسخ داد که این امکان، آدرس هتلی متعلق به استراحتگاه های زنجیره ای Holiday Inn است. فرد داوطلب Lonely Planet guide را ( که مشخص می کرد این هتل دارای یک استخر می باشد) چک کرد و با استفاده از تصاویر ماهواره ای Google Earth که استخر را نشان می داد، نهایتاً توانست یک مکان GPS را برای آن آدرس پیدا کرده و به تیم های نجات ارسال کند. این کار امدادگر، یکی از چیزهایی است که Meier بسیار به آن افتخار می کند اما دغدغه او، به آموزش درست و دقیق این افراد معطوف می شود. داوطلبان اولیه از طریق Skype و با استفاده از تجربیات متخصصان در مونترال آموزش دیده بودند و بعداً نیز اتاق های وضعیت در واشنگتن، پورتلند، ژنو و لندن برپا شد. Meier می گوید:« ما بیش از 300 داوطلب داشتیم اما وقت لازم برای آموزش هریک از آن ها با دیگری فرق می کند. بعضی از افراد نیاز به یک هفته کامل دارند، دیگران کارشان را در آخر هفته شروع می کنند و پس از آن چند ساعت برای آموزش آنان وقت صرف می شود و زمانی که وقت لازم را به دست آورند مجدداً برای طی دوره باز می گردند.» متأسفانه در حالی که این کار نتایج قابل توجهی در بر دارد اما پس از گذشت 24 ساعت اول به ندرت می توان خوشحال شد. Kate Perino یکی از داوطلبان Ushahidi می گوید: « من عضو تیم SMS mapping هستم و از طریق sms پیام هایی از هائیتی دریافت می کنم، که پس از ترجمه به زبان انگلیسی توسط افراد داوطلب، اطلاعات جغرافیایی GPS را برای افرادی که در محل هستند و می توانند از این اطلاعات استفاده کنند ارسال می نمایم. در روز اول، من در حدود 45 دقیقه بر روی اولین گزارش مبتنی بر SMS کار کردم. در نهایت مجبور به ترک کار شدم. من نمی توانستم مکانی را که در sms قید شده بود پیدا کنم زیرا اطلاعات کافی در اختیار نداشتم. وقتی از یک داوطلب باتجربه تر تقاضای کمک کردم او گفت گاهی اوقات کارها این شکلی می شود. او به من گفت ناامید نشوم و بر روی پیام هایی که اطلاعات بیش تری دارند متمرکز شوم».علیرغم هراس های مرتبط با وضعیت پیش آمده در هائیتی، با هرکسی که در مورد این ویژگی صحبت کردیم با این باور که از این فاجعه درس های بسیار زیای کسب شده موافق بود. پروژه هایی مثل Person Finder و We Have/ We Need به سادگی می توانند در موقعیت های اضطراری بعدی مورد استفاده قرار گیرند و حالا که Ushahidi و CrisisCommon از لیستی از افراد آموزش دیده و کارآزموده برخوردار هستند، همه کاری که باید انجام داد ارسال تنها یک ایمیل به منظور فعال کردن این شبکه در فاجعه بعدی است. همان گونه که Meier به ما گفته بود:« دفعه بعد ما آماده خواهیم بود؛ و این آمادگی برای همیشه حفظ خواهد شد.»

منبع: بزرگراه رایانه، شماره 129  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 601]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن