واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: ندانستن كيفيت نزول دفعي قرآن دليل بر نبودن آن نيست
گروه انديشه: برخي اشكال ميكنند كه نزول دفعي چه فايده و يا سود و توفيقي دارد، در پاسخ بايد گفت كه نميتوان ندانستن كيفيت نزول دفعي از سوي ما را دليل بر نبودن آن تلقي كرد.
بحث از نزول قرآن يكي از مباحث دامنهدار علوم قرآني است كه همچنان مورد اختلاف علما قرار دارد. در اين بحث طبق آيات قرآن كريم دو نظر وجود دارد؛ نظر اول آن است كه قرآن كريم به يكباره نازل شده است. قائلان به اين قول به سه آيه قرآن كريم؛ «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان» ، «انا انزلناه في ليلة مباركة انا كنا منذرين» و «انا انزلناه في ليلة القدر» استناد ميكنند.
اما قول دوم مربوط به آن دسته از افرادي است كه ميگويند قرآن كريم به شكل تدريجي نازل شده است. اين قول جاي بحث ندارد؛ زيرا شواهد فراواني از قبيل اسباب نزول و... وجود دارد كه صحه بر اين قول ميگذاردند. اما بحث اصلي در رابطه با دفعيالنزول بودن قرآن كريم است. كه در اين نوشتار در پي بررسي نظرات محققان هستيم كه هر كدام چه دلايلي را در تأييد يا رد اين موضوع بيان كردهاند.
سؤال مهمي كه پيشروي قائلان به نزول دفعي قرآن كريم است، اين است كه اين نزول كجا بوده و چه كيفيتي داشته است. در رابطه با مكان نزول، اقوال متعددي است كه برخي ميگويند اين نزول در «بيت معمور» صورت پذيرفته است. برخي قائل به نزول اين كتاب در آسمان اول هستند و عدهاي نيز اين نزول را بر قلب مبارك پيامبر(ص) دانستهاند.
در روايات شيعه آمده است كه قرآن از عرش بر آسمان چهارم فرود آمد و در«بيت معمور» نهاده شد. شيخ صدوق آن را جزو عقايد اماميه دانسته است: «نزل القرآن في شهر رمضان في ليلة القدر جملة واحدة الى البيت المعمور فى السماء الرابعة ثم نزل من البيت المعمور في مدة عشرين سنة و ان الله -عز و جل- اعطى نبيه العلمجملة».
مقصود از نزول دفعى قرآن بر پيامبر اكرم(ص) در شب قدر، آگاهى دادن پيامبر(ص) به محتواى كلى قرآن است. اين تأويل در كلام شيخ صدوق آمده است. ايشان مىگويد: «و ان الله اعطى نبيه العلم جملة»؛ يعنى قرآن با بيان الفاظ و عبارات در آن شب بر پيامبر(ص) نازل نشده است، بلكه صرفا علم به آن را به او عطا كردند و پيامبر(ص) اجمالا بر محتواى قرآن آگاهى يافت.
ملا محسن فيض كاشانى «بيت معمور» را قلب پيامبر(ص) دانسته است؛ زيرا قلب آن بزرگوار خانه معمور خداست كه در آسمان (رتبه) چهارم جهان ماده قرار دارد. پيامبر(ص)، مراتب جماد و نبات و حيوان را پشتسر گذارده و به اوج مرتبه چهارم؛ يعنى جهان انسانيت نايل گشته است. آنگاه قرآن در مدت بيستسال، از قلب پيامبر اكرم(ص) به لسان شريفش، هرگاه كه جبرئيل مقدارى از آن را نازل مىكرد، جريان مىيافت.
«ابو عبدالله زنجانى» ميگويد: «روح قرآن كه اهداف عالى قرآن است و جنبههاى كلى دارد، در آن شب بر قلب پاك پيامبر اكرم(ص) تجلى يافت «نزل به الروح الامين علىقلبك»، سپس در طول سالها بر زبان مباركش ظاهر گشت «و قرآنا فرقناه لتقراه علىالناس على مكث و نزلناه تنزيلا».
علامه طباطبايى همين تأويل را با بيانى لطيفتر مطرح كرده و فرموده است: «اساسا قرآن داراى وجود و حقيقتى ديگر است كه در پس پرده وجود ظاهرى خود پنهان و از ديد و درك معمولى به دور است. قرآن در وجود باطنى خود از هرگونه تجزيه و تفصيل عارى است. نه جزء دارد و نه فصل و نه آيه و نه سوره، بلكه يكوحدت حقيقى به هم پيوسته و مستحكمى است كه در جايگاه بلند خود استوار و از دسترس همگان به دور است».
استاد معرفت صحيحترين و مشهورترين اقوال را در رابطه با نزول قرآن كريم بر «بيتالعزة» از ابن عباس ميداند كه روايت كرده: «انزل القرآن ليلة القدر جملة واحدة الى السماءالدنيا و وضع في بيت العزة ثم انزل نجوما على النبي صلى الله عليه و آله في عشرين سنة» كه البته در روايت بيان شده توسط شيخ صدوق «البيت المعمور» بيان شده است.
استاد معرفت در كتاب «التمهيد في علوم القرآن» خود مينويسد: «اگر چه اهل ظاهر، به ظاهر اين روايات بسنده كرده، آن را همين گونه پذيرفتهاند، ولى اهل تحقيق به دليل اشكالاتي آن روايات را تأويل بردهاند؛
حكمت و مصلحت نزول قرآن از عرش به آسمان اول يا چهارم و قرار دادن آن در «بيت العزة» يا «بيت معمور» چيست؟ چه حكمتى در اين نقل مكان نهفته است؟ به علاوه اين نزول چه سودى براى مردم يا براى پيامبر(ص) دارد كه خداوند آن را با عظمتياد مىكند؟ آنچه از قرآن خواندنى است همان آيات و سوره و معانى و مفاهيم راه گشاست. آيا آمدن آن در شب قدر در آسمان اول يا چهارم كسب فضيلتى است و توفيقى براى مردم ايجاد مىكند؟»
در پاسخ به اشكالات اهل تحقيق بايد گفت كه هيچكدام از اين اشكالات بر كساني كه به اصطلاح، به ظاهر روايات بسنده ميكنند، وارد نيست؛ زيرا ندانستن سود و فايده نزول دفعي بر هر جايي چه آسمان چه زمين و چه قلب مبارك پيامبر(ص)، دليل بر بيفايده بودن آن نيست.
اينگونه كه نميشود بحث كرد كه چون ما از فايده اين كار بهرهاي نداريم پس اين كار حاصلي ندارد. يا اينكه ايشان از قول اهل تحقيق مينويسد: «آنچه از قرآن خواندني است همان آيات و سوره و معاني و مفاهيم راهگشاست.» اين درست كه قرآن راهگشاست اما كسي ادعا نكرده است كه نزول دفعي براي تمامي بشر بوده است. از كجا معلوم كه تنها براي پيامبر(ص) نبوده و سود بردن از آن تنها براي ايشان نباشند.
ايشان از زبان اهل تحقيق مينويسد: «آيا آمدن آن (قرآن) در شب قدر در آسمان اول يا چهارم كسب فضيلتي است و توفيقي براي مردم ايجاد ميكند؟» اولا اهل تحقيق و يا هر عالم ديگري جز راسخين در علم، توان تعيين فضيلت براي امور را ندارند؛ يعني اينكه چه امري داراي فضيلت است و چه امري داراي فضيلت نيست. بحث اخلاق و يا مسائل اجتماعي نيست كه بتوان براي آن معيار فضيلت را مطرح كرد. پس زماني كه شخصي قوه تشخيص يك امر را ندارد پس بالطبع توان تعيين فضيلت آن امر را هم ندارد.
ضمنا مگر هر امري كه از آسمان نازل ميشود بايد به گونهاي آشكار توفيقي براي مردم داشته باشد. اين را من و شما تعيين نميكنيم كه يك امر الهي كجا بايد توفيق بدهد و كجا توفيقش هويدا نباشد. درست است كه از قادر حكيم كار بيهوده سر نميزند، اما ندانستن كيفيت يك امر از سوي ما دليل بر بيهوده بودن از سوي صادركننده آن نيست.
*در اين نوشتار از كتاب «التمهيد في علوم القرآن»، نوشته آيتالله «معرفت» جهت دقيقتر بيان شدن برخي نظرات استفاده شده است.
نويسنده: حميدرضا يونسي
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]