تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846169682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک نامه از سلینجر به همینگوی؛ من آدم آشغالی هستم!


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات  - همشهری جوان نوشت: وقتی ارنست همینگوی معروف به عنوان خبرنگار در جنگ‌جهانی دوم در اروپا خدمت می‌کرد،‌ از طرف سرباز آماده به خدمتی به نام جروم نامه ای دریافت کرد. او برای همینگوی جری بود و برای خیلی از ما اسمش جی‌.دی؛ همان کسی که سال‌ها بعد رمان «ناتوردشت» را نوشت. سلینجر همیشه همینگوی را تحسین می‌کرد. البته به سبک خودش که در متن نامه هم معلوم است. او این نامه را در سال 1946 برای همینگوی فرستاد و درباره نوشتن و اسکات فیتز جرالد می‌نویسد و زمزمه‌هایی درباره شخصیتی به نام هولدن کالفیلد می‌کند. شخصیتی که در تعداد زیادی از داستان‌های سروکله‌اش پیدا می‌شود. این نامه و محتویاتش جزء اموال همینگوی در کتابخانه جان اف کندی است که تا قبل از این منتشر نشده بود و اولین بار بعد از مرگ سلینجر منتشر شد.پاپای عزیز این نامه را از یک بیمارستان عمومی در نورنبرگ برایت می‌نویسم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که جای کاترین بار کلی اینجا خیلی خالی است. فکر کنم فردا، پس‌فردا مرخصم کنند. هیچ‌باکی‌ام نشده، فقط مدتی است که در یک حالت افسردگی دائم هستم و فکر کردم خوب است که با یک آدم عاقل حرف بزنم. اینجا اول از زندگی شخصی‌ام پرسیدند که خدا را شکر طبیعی‌تر از آن چیزی که به‌شان گفتم، نمی‌توانست باشد. بعد هم از بچگی‌ام پرسیدند. من هم گفتم تا 24 سالگی مادرم می‌بردم مدرسه. خوب وضعیت خیابان‌های نیویورک را که می‌دانی. آخر سرهم ازم پرسیدند نظرم درباره ارتش چیست که من همیشه ارتش را دوست داشته‌ام. قبل از اینکه هنگ چهارم به آمریکا برگردد، لستر همینگوی را دیدم. با ماشین آمد خانه‌مان در وایسنبرگ و با هم حرف زدیم. بچه خوبی است. تو بخش ما چندتای دیگر دستگیر کنم کارمان تمام است. حالا بچه‌های زیر 10 سال را هم اگر خبرچینی کنندمی‌گیریم. باید همه فرم‌های این دستگیری‌ها را بفرستیم ارتش، باید پرونده را هرچه می‌توانیم کلفت کنیم. سروان الی‌اپلتون- فرمانده سابق دسته- از طریق صلیب سرخ از خدمت مرخص شد و با انبوهی از ستاره‌های برنزی روی سینه‌اش به آمریکا برگشت. وقتی داشت می‌رفت، به یاد ایام قدیم، عکس‌های مزرعه‌اش را در ده اسکر سدالس(نیویورک) نشانمان داد. برای بیشترمان لحظه لعنتی تلخی بود. رمانت چطور پیش می‌رود؟ امیدوارم سخت رویش کار بکنی. رمانت را به سینما نفروش. تو به پولش نیاز نداری. من رئیس باشگاه هوادارانت بودم و از طرف آنهاست که می‌گویم مرده‌شور گری‌کوپر . جدی داری روی یک رمان جدید کار می کنی، مگر نه؟ بجنب چون می‌دانم که ماشین ها در کوبا زیاد امن نیستند. به فرماندهی تقاضا دادم که به وین منتقلم کنند اما تا حالا که جوابی نیامده. سال 1937 تقریباً یک سال آنجا بودم و باز هم هوس کردم کفش پاتیناژ پای دختری وینی بکنم. این توقع زیادی از ارتش نیست. باز هم چند تا از آن داستان‌های روابط خواهر برداری‌ام نوشتم. چند تا شعر و بخشی از یک نمایشنامه هم نوشته‌ام. اگر یک روزی از این ارتش بیرون آمدم، نمایشنامه را تمام می‌کنم و از مارگارت ابرایان دعوت می‌کنم که همبازی ام شود. خودم هم می توانم نقش هولدن کالفیلد را بازی کنم. یکبار اجرای با احساسی در نمایش «آخر سفر» داشتم؛‌خیلی پراحساس. حاضرم دستم را بدهم قطع کنند که از ارتش بیایم بیرون؛ اما نه با مجوز روانی و اینک «این آدم به درد ارتش نمی‌خورد.» یک رمان خیلی پراحساس در ذهنم دارم و دوست ندارم مردم دهه 50 نویسنده‌اش را یک آدم عوضی بدانند. من خودم هم آدم اشغالی هستم اما غریبه‌ها نباید این را بدانند. اگر فرصت کردی چند خطی برایم بنویس. حالا که از صحنه دور شدی، ذهنت بازتر شده و راحت‌تر می‌توانی فکر کنی. منظورم در مورد کارت است. امیدوارم دفعه دیگری که آمدی نیویرک، من هم باشم و اگر وقت داشته باشی بتوانم ببینمت. صحبت‌هایی که با تو اینجا داشتم تنها لحظه‌های دلگرم کننده کل این قضیه نویسندگی بوده است. ارادتمند جری‌سلینجربعد التحریر: اگر اینجا کاری هست که برایت بکنم و پیغامی داری که به کسی برسانم، خیلی خوشحال می‌شوم که انجام دهم. پروژه کتاب داستانم شکست خورد که واقعاً فکر می‌کنم خوب شد و قضیه «گربه‌ای که دستش به گوشت نمی‌رسد، می‌گوید بو می‌دهد» نیست. اما من هنوز دروغ و احساسات دست و پایم را بسته‌اند و انگار دیدن اسمم روی جلد کتاب به وقت دیگری افتاده. 57301




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن