واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - رامتین شهبازی آتیلا پسیانی این روزها نمایش «ساعت صفر» را در تماشاخانه ایرانشهر اجرا می کند. نمایشی که از حیث برابری با قوانین تئاتر سوررئالیستی میتواند اثری در خور باشد، اما این نوشتار کوتاه قصد پرداختن به این نمایش را ندارد، زیرا پیشتر در جای دیگری مفصل درباره آن نوشتهام. به بهانه اجرای نمایش «ساعت صفر» میخواستم به مطلبی درباره تئاتر سوررئالیستی و یکی از چهرههای برجسته آن آلفرد ژاری بپردازم. ژاری نه تنها از چهرههای برجسته تئاتر سوررئالیستی که از بنیانگذاران این گونه نمایشی محسوب میشود. البته بازهم پیش از آغاز مطلب باید یاد کنم از مرحوم استاد جواد ذوالفقاری که با گردآوری و ترجمه کتاب دنیای استثنایی آلفرد ژاری، کاری بزرگ در معرفی این هنرمند انجام داد. مکتب سوررئالیسم در تئاتر ریشههای خود را از دادائیسم میگیرد. این مکتب سعی داشت در برابر قوانین عقلانی مقاومت کرده و جهان را به گونهای دیگر ببیند، اما پس از مدتی از هم گسلید و جای خود را به مکتب دیگری داد که بنیانهای قویتر داشت و آن هم سوررئالیسم بود. سوررئالیسم مکتب شناختن خود است. مکتبی که در آن انسان میتواند بدون توجه به عینیات و یا کمرنگ کردن آنها به درون خود یورش برده و با شناختن درون بیشتر کلیت هستیاش را درک نماید. سوررئالیسم به دلیل ارتباط گستردهای که هنرها در قرن بیستم داشتند، خیلی زود راه خود را به هنرهای مختلف گشود. تئاتر و سینما در این میان بیبهره نماندند و توانستند دنیایهای تازهای را در این میان کشف کنند. در سینما لوئیس بونوئل فیلمساز با همکاری سالوادور دالی نقاش مرزهای جدیدی را در سینما در نوردیدند. یا در تئاتر نیز آلفرد ژاری و گیوم آپولینر توانستند به زبانی دست یابند که بیشک برای اهالی هنر کمی غریب بود. مرحوم ذوالفقاری در کتاب خود مینویسد که در هنگام اجرای نمایش نمونهای سوررئالیسم یعنی «شاه ابو»، خود ژاری سخنرانی طولانی انجام داد و پس از این سخنرانی طولانی بود که مردم حاضر در سالن او را مورد اعتراض قرار دادند. نمایش همان شب نخست اجرای خود توقیف میشود و بعد ژاری برای حل این مشکل به استفاده از عروسکها روی میآورد و نمایشاش را روی صحنه میبرد.او در این نمایش به شیوهای هجوآمیز سراغ نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر میرود و از منظری تازه شخصیتهای آن را باز خلق میکند. این نمایش به هجو طبقه بورژوای فرانسه انتهای قرن نوزدهم میپرداخت. نمایشنامههای سوررئالیتس چند ویژگی بارز دارند. اول اینکه نمایشنامهها پلات مشخصی ندارند و میتوان داستانهای آنها را بر حسب ساختار تصادفی کنار یکدیگر چید. از سوی دیگر بازیگران میتوانند به جای گریم از صورتک استفاده کنند تا بتوانند خصلت های گروتسکی آثار را بیشتر به نمایش بگذارند و ما در اینجا گروتسک را به این معنا در نظر گرفتهایم که در آن حوادث روی صحنه فارغ از دنیای منطقی موجب شگفتی تماشاگر میشود. در عمده این نمایشها اجسام در جای منطقی خود به کار نمیروند و بیشتر از خصلتهای ظاهری اشیاء برای آشناییزدایی از آنها مورد استفاده قرار میگیرند و خلاصه اینکه سوررئالیسم بازی با دنیایی است که در ضمیر ناخودآگاه ما نهفته است و خودآگاه هیچگاه اجازه بروز به آن را نمیدهد. این نکات کم و بیش در آثار ژاری بخصوص نمایشنامه «شاه ابو» نیز وجود دارد. ژاری برای استفاده از خصلتهای دیگر اشیاء واژه پاتافیزیک را بنیان نهاد و آن را بعد ها بارها به کار برد. این نویسنده و کارگردان بارها بعدها از دستمایه ابو استفاده کرد و آن را در آثار دیگر نیز مورد استفاده قرار داد تا بوسیله آن بر مناسبات به ظاهر عقلانی ارتباط اجتماعی جوامع بشورد. شکلهای مختلف ژانرها در دوره اجتماعی و ارتباط آنها با هنر میکوشند تا فضایی را پدید آورند که مخاطبان از منظری تازه به جهان آثار بنگرند. 5858
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]