واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - بنیانگذار نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل در مورد آبوهوا، مطمئن است که فناوری به انسان کمک میکند بحرانهای زیستمحیطی فعلی را با موفقیت پشتسر بگذارد. جس آوزوبل، دانشمند محیط زیست، مدیر برنامه محیط زیست انسانی و پژوهشگر ارشد دانشگاه راکفلر در نیویورک است. او یکی از بنیانگذاران نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل درمورد آبوهوا است که در سال 1979 / 1358 برگزار شد و به افزایش آگاهی عموم مردم و دانشمندان درمورد گرمایش جهانی منجر شد. وی که معتقد است در طول تاریخ، نوآوریهای فناوری توانسته است انسان را از آسیبهای ازدیاد بیرویه جمعیت دور نگاه دارد، در گفتگو با نیوساینتیست از دلایلی سخن گفت که او را مطمئن ساخته که انسان بازهم میتواند مشکلات پیش روی خود زمین را با موفقیت حل کند. تو را به عنوان کسی میشناسند که به فناوری خوشبین است. چرا چنین اعتقادی به قدرت فناوری برای نجات محیط داری؟من خودم را نه خوشبین و نه بدبین میبینم. اما من فکر میکنم که نوع بشر دارای ابتکار و تهور است. طی قرنها مردم تردید داشتند که نوادگانشان بتوانند با ارتقای سلامت و طول عمر تا حد ارقام و آماری که امروزه میدانیم، به حیات ادامه دهند. در قرن نوزدهم میلادی متداول شده بود که بگویند کود اسب یا دود شومینه، شهرها را دفن میکند یا آنها را به خفگی میکشاند. در حال حاضر کیفیت هوای شهر نیویورک و کیفیت آب بندر نیویورک بهتر از زمان کودکی خودم یا مادرم است. با گذشت زمان مردم راهحلهای بسیاری برای مشکلات محیطی پیدا یا ابداع کردند و آنها را گسترش دادند. پس حوادث محیطی نمیتوانند در ابتکار فنی ما خللی پدید بیاورند؟ به طور قطع تغییرات فناوری را کمتر از آن چه باید، تخمین زدهاند. شمار زیادی از افراد، حرف متخصصان دهههای 1950، 1960 و 1970 را در نظر گرفتند که میگفتند اگر تغییر اساسی در میزان جمعیت، حداقل در حد محلی ایجاد نشود، ما به سال 2009 نمیرسیم. این اتفاق نیافتاد. به عنوان یک دانشآموز اوائل دهه 1970، به مقاله سال 1968 گرت هاردین با عنوان تراژدی اجتماعها که در نشریه ساینس چاپ شده بود، علاقه فراوانی داشتم. این مقاله توضیح میداد که چهطور گلهدارها خودخواهانه گاوهایشان را به مراتع عمومی میبرند و چیزی برای دیگران باقی نمیگذارند. در مثالهای غمانگیز این مقاله آمده بود که منطق فردگرایانه چه طور به جمع آسیب میزند. قطعا ناتوانی ما برای محدود کردن خودمان مشکل بزرگی است.برخی مطالعات اخیر نشان دادهاند که ارگانیسمها سعی میکنند محدودیتها را درک کنند. حتی باکتریها شبکههایی از روابط اجتماعی دارند و از چیزی به نام احساس اکثریت استفاده میکنند تا با توجه به تراکم منطقهای جمعیتشان تجلی ژنهایشان را تنظیم کنند و بدین ترتیب از رشد مصیبتبار اجتناب کنند. دیدن رفتار طبیعی زیستی تنها به عنوان نزدیکبینی خودخواهانه تراژدی اجتماعها، از فهم فوری ما از عوامل احساس اکثریت متفاوت است.میتوانید بگویید که مقالههای هولناکی مثل مقاله هاردین، معادل اجتماعی عوامل احساس اکثریت هستند و ما به علایم پاسخ دادهایم. کشاورزان برای تولید ذرت بیشتر بدون استفاده از زمینهای بیشتر، بازدهی مزارعشان را ارتقا دادهاند. مهندسان کارامدی توربینهای نیرو را بالا بردهاند تا انرژی اولیه لازم برای تامین جمعیت امروز را خیلی کمتر از حدی سازند که اگر هنوز از موتورهای دوران مالتوس یا سال 1968 استفاده میکردیم، لازم داشتیم. به طور کلی انسانها با ذخیره منابع درگیرند: استفاده بهینه روزافزون از زمین، انرژی، آب و سایر موادی که به رشد تعداد، طول زندگی و سطح مصرف نوع بشر کمک میکند و در عین حال افزودن بار بر طبیعت را متوقف میکند، پیش از این که مصیبتآمیز شود. با این حال، وقتی نتوانیم افراد بیشتری را نگه داریم، نکتهای نخواهد داشت؟برای این سوال که زمین چند نفر را میتواند تامین کند، هیچ پاسخ متقاعدکنندهای وجود ندارد. تاثیر محیطی از ترکیب جمعیت، وفور نعمت، ترجیحات مصرف و فناوری مورد استفاده برای تولید اشیا و خدمات ناشی میشود. ممکن است که جمعیت و وفور نعمت تاثیر محیطی را چند برابر کند، اما تغییر در فناوری، ترجیحات مصرفی و سایر رفتار میتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند. با نگاهی به داستانهای قبل از 50 سال پیش، در کنار برنامههای موفق مانند کیفیت هوای شهری و بازپروری جنگلهای آب وهوایی، به مواردی هم برمیخوریم که نتیجهشان مخربتر بوده است. نمونهای همگانی از تاثیر منفی را میتوان گسترش روزافزون غذای سوشی دانست، چرا که افزایش تعداد افراد علاقمند به مزه غذاهای دریایی برای ماهیها مصیبتبار شد. آیا هیچ تغییر خاصی ممکن است به زمین کمک کند که از عهده تامین چنین جمعیت بزرگی برآید؟خواندن مقالات و کتابهای الکترونیک تا به این جا باعث شده که روزنامهها و مجلات، چاپهای خود را کاهش دهند و در نتیجه قطع درختهای جنگلی که قرار بود به کاغذ تبدیل بشوند، کاهش یابد. دیودهای نوری بسیار کارامدتر از لامپهای قدیمی هستند. رژیم غذایی گیاهخواری به مساحت زمینی تقریبا نصف یک رژیم غذایی گوشتی نیاز دارد، بنابراین اگر افراد زیادی مصرف گوشتشان را کاهش دهند، بشر میتواند مساحت زیادی از طبیعت را نجات بدهد. میتوانم شرط ببندم که این افراد نگران که در مورد آسیبهای بشر به طبیعت و زمین حرف میزنند، مانند افراد فراوانی که باعث تراکم، پرجمعیتی و فقدان فضای سبز میشوند، در مورد خودشان یا دوستانشان یا حتی همسایههایشان صحبت نمیکنند. شما گفتهای که میتوان با نصف مساحتی که در حال حاضر برای کشاورزی پیشرفته استفاده میشود، 10 میلیارد انسان را تغذیه کرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟زمینهای پرمحصول بهترین دوستان طبیعت هستند. اگر بتوانیم محصول هر مزرعه را سالانه دو درصد بالا ببریم، چنان که مزرعهداران طی 100 سال اخیر انجام دادهاند، حتی اگر انسانها گوشتخوار باقی بمانند، با محاسباتی ساده میتوان نشان داد که میشود زمینهای بسیاری را که در حال حاضر زیر کشت هستند، به طبیعت بازگرداند. در هر سال جمعیت کره زمین تنها در حدود یک درصد افزایش مییابد، بنابراین اگر رشد محصولات کشاورزی دو درصد در سال باشد، طی 75 سال نیمی از زمینهای زیر کشت آزاد میشوند. پربازدهترین مزارعی که نمونههایش در چین، هندوستان، آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر جهان وجود دارد، به طور طبیعی 300 درصد زمینهای متوسط بازدهی دارند، بنابراین رسیدن به دو درصد افزایش محصول در طول یک سال یک رویداد معجزهآسا نیست. همان تجارت است، فقط با قدری تلاش. آیا واقعا فکر میکنی زمین بتواند تامینکننده غذای 20 میلیارد نفر باشد؟بله. بسیاری از کیفیتهای زندگی را میتوان افزایش داد. من و همکارانم برخی فناوریها و رفتارهایی را طراحی و جمعآوری کردهایم که به جمعیت بالا امکان رشد میدهد و همچنین با جلوگیری از انتشار گازهای خطرساز، مقادیر زیادی از آب و خشکی موجود روی کره زمین را برای طبیعت آزاد میکند. واحدهای صنعتی نیروی برق پنج گیگاواتی بدون انتشار گازهای خطرناک که گاز طبیعی بسوزانند و قطارهای شناور مغناطیسی که در خلا تونلهای زیرزمینی حرکت نمایند، از جمله این فناوریها هستند. مساحت و تراکم جنگلها تعیینکننده اصلی کیفیت محیطی است. در دهه 1970 چشماندازی که برای جنگلها متصور بودند غمانگیز بود. از حدود سال 1990 در بسیاری مناطق دنیا، حتی در آبگیر کنگو، به بازپروری جنگلها و احیای آنها پرداختهاند. بشر برای اقیانوس ارزش قائل است، با این حال در حدود یک قرن در مورد محیط خود در کره زمین غفلت کرده است. آبزیپروری پاکیزه گیاهخواران و وارد کردن احمقانه ماهی به عادت غذایی مردم، بسیار دردسرساز خواهد شد، مگر این که در مقابل میل به لذت بردن از غذای دریایی مقاومت کنیم. بنابراین حداقل چیز در نظر شما این است که پیشرفتهای فناوری میتواند کمبودهای محیط را برای افزایش جمعیت را جبران نماید؟فناوری مردم را از بند محیط آزاد کرده است. امروزه ما تقریبا به همان خوبی که در آبوهوای استوایی زندگی میکنیم، میتوانیم در قطب هم زندگی کنیم. سوال جدید این است که آیا فناوری میتواند خود محیط را هم آزاد کند یا نه. کتابهای الکترونیک، کشاورزی بدون زمین، کشاورزی با استفاده از زمین کم و بازده بسیار بالا و قطارهای زیرزمینی مغناطیسی راه را به ما نشان خواهند داد. نیوساینتیست، 26 سپتامبر- ترجمه: بهنوش خرمروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]