واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: امر به معروف در ترازوى تاريخ
نويسنده: عبدالحسين رضايى رادناشر: موسسه بوستان كتابتجربه انقلاب اسلامى ايران و نيز سيره فقهى امام راحل به ما آموختند كه فقه را بستر زمان و مكان بشناسيم و تجربيات اجرايى و نتايج علمى هر حكم را نيز همانند دلايل چهارگانه، در تصحيح فهم خود به كار گيريم و فقه را همچون شاخه هاى ديگر دانش بشرى در هر دو ميدان عمل و نظر بياموزيم؛ زيرا واقعيت جزئى از نظريه است و نظريه اى كه در عمل، نتايج پيش بينى شده را نداشته و يا كمتر از مقدار مورد نظر بوده باشد، قابل تجديدنظر و تحقيق بيشتر خواهد بود.يكى از مفاهيم اسلامى كه مسير تاريخ و تحولات زمان و مكان، ما را به دقت بيشتر در آن فرا مى خواند، مفهوم امر به معروف و نهى از منكر است.آنچه زمينه ساز اين كتاب شده، اين پرسش است كه چرا اصل امر به معروف و نهى از منكر، با وجود جايگاه ويژه اش در ميان ديگر احكام و اصول شرعى، هيچ گاه از لحاظ اجرايى در حد قابل قبولى مورد توجه نبوده و هيچ يك از دستورهاى دينى تا اين حد مورد بى توجهى قرار نگرفته و به فراموشى سپرده نشده است؟در حالى كه عمل به اين اصل، براساس نصوص معتبر، وظيفه اى است در كنار ايمان به مبدا و معاد و هم تراز نماز و زكات و اصلى است كه اهميت احكام ديگر در مقايسه با آن، همچون قطره اى است در برابر اقيانوس و تماميت احكام وابسته به اجراى آن است؛ اصلى كه هدف تمامى اديان، مايه قوام شريعت، مورد اجماع همه فرقه هاى مسلمان و همه عقلا و حتى مورد ستايش امم پيشين بوده و شريف ترين و برترين فرايض و قطب اعظم دين دانسته شده است. حال با وجود اين كه روايات وارد شده در اين باب چنان است كه كفر آدمى را مى شكند؛ چرا بايد اين اصل حتى به اندازه روزه و صدقه و ساير احكام معمولى دين، در ميان مردم رواج نداشته باشد و هميشه از آن به عنوان اصلى فراموش شده و كارى كه بساطش جمع شده و امروز قابل اجرا نيست، ياد شود و در بسيارى از كتاب هاى فقهى و در بيشتر رساله هاى علمى از آن بحثى به ميان نيامده و اگر هم گاهى از آن سخنى به ميان آمده، در ضمن ابواب ديگر باشد و يا به ترجمه و تلخيص اين مبحث در تحرير الوسيله امام بسنده شده باشد؟ چرا اصلى كه قرآن كريم و روايات صحيح بر وجوب آن صراحت دارند و براساس متون معتبر اسلامى امنيت جاده ها، حلال بودن كسب ها، آبادانى سرزمين ها و تقسيم صدقات به آن وابسته است و تركش موجب عذاب، لعن، هلاكت، قطع بركات، فسق جوانان، فساد زنان، سلطه اشرار بر نيكان، نابودى جامعه دانسته شده و خلاصه، اصلى كه خير دنيا و آخرت تنها در اجراى آن نهفته است، در نظام اسلامى ايران كه مسوولان آن با حساسيت فراوان درصدد اجراى دستورهاى اسلام اند و امام راحل هم، در هنگام ورودشان به ايران وعده تاسيس وزارتخانه امر به معروف و نهى از منكر را دادند، نهادى وجود ندارد كه به شكل محسوس و شايسته و بايسته ، متصدى اجراى اين اصل باشد؟ چرا با گذشت سال ها از پيروزى انقلاب اسلامى، هنوز هم صحبت از احياى اين اصل و گله از عدم رواج آن است و تلاش ها در حد تشكيل چند سمينار منحصر شده است؟اين در حالى است كه براى واجبات ديگرى كه از لحاظ اهميت به هيچ وجه با اين اصل قابل مقايسه نيستند و حتى براى برگزارى امورى مستحب مانند نماز جمعه و مراسم اعياد و مواليد امامان طاهر، نهادهاى رسمى متعددى از قبيل ارشاد و سازمان تبليغات و غير آنها به كار مشغول اند.از انصاف به دور است اگر با يك تحليل سطحى، ريشه اين معضل را در مقصر شمردن مردم يا دولت بجوييم و از انديشه كردن عميق در پاسخ به اين پرسش بگريزيم.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]