واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تجربه مديريت
هفده سال بود كه در منطقه 15مشغول انجام وظيفه در سمت هاي متفاوت بودم. چندسالي بود كه دوري راه را تحمل مي كردم و با معضلاتي چون ترافيك و... مواجه بودم اين بود كه تصميم به انتقال به منطقه 2 كه محل سكونتم بود گرفتم. به دليل سابقه كم نمي توانستم منتقل شوم. به همين دليل ازمأموريت استفاده كردم. خوشبختانه بعداز 2 سال تقاضا با مأموريتم به منطقه 2 موافقت شد.در آنجا مديريت يكي از مدارس شهرك قدس را به من دادند. در منطقه 15با افراد جوان كه تقريبا هم سن خودم بودند با اختلاف اندكي كار مي كردم و اما در منطقه 2؟روز معارفه فرارسيد. به اتفاق مسئول منطقه به مدرسه موردنظر رفتيم. وقتي وارد مدرسه شدم سالني بزرگ ديدم كه دور تا دور معلمان و ساير كادر نشسته بودند. معلماني كه بر خلاف منطقه 15 كه همكاران جوان و هم سن و سال خودم بودند افرادي مسن و با اختلاف سني زيادي در مقايسه با من بودند.سلام و احوالپرسي انجام شد. مسئول منطقه سخناني براي تمامي پرسنل ايراد نمودند. من هم در كنار همه افراد نشسته بودم. تك تك افراد را نگاه مي كردم تا با چهره آنان آشنا شوم. با خود فكر مي كردم در ذهن و فكر آنان چه مي گذرد؟ نگاه ها همه خاص بود. با خود گفتم آنان فكر مي كنند من مي توانم مديريت كنم يا خير و...نگاه ها كنجكاوانه و خاص بود و من در كانون تمام چشمهاي منتظر آنان با خود به افكاري كه در ذهن آنها مي گذشت فكر مي كردم. آيا مي توانم بر آنها مديريت كنم؟ چطور آدمي هستم؟ با چه سيستم مديريتي؟مسئول منطقه شرح حالي كوتاه از اعضاي مدرسه و يك معرفي از سابقه شغلي من طرح كردند. تك تك افراد معرفي شدند. اين گونه بود كه مديريت من در آن مدرسه آغاز شد. با خود انديشيدم كه حالا ديگر با افرادي متفاوت بايد كار كنم؟با خود مي انديشيدم با افرادي متفاوت از گذشته، سرشار از تفاوتها، نگرشها، ديدگاه ها و.. سر و كار دارم و اينكه چگونه مي توانم آفرينشي از نظم و هماهنگي را توام با محبت و يگانگي داشته باشم. چه بايد كرد؟ چه نوع مديريتي بايد اتخاذ كرد؟1- در قدم اول چگونه فكر و انديشه آنها را بشناسم؟2- آموزش صحيح را چگونه جايگزين آموزشهاي سنتي كنم؟3- چگونه به دل و ذهن آنها راه پيدا كنم؟4- تغيير را از كجا آغاز كرده و بايد چگونه حركت كنم؟به هرحال با سعه صدر و با توكل به خدا آغاز كردم. ابتدا با مشاورين و اساتيد فن صحبت كردم و از تجربيات خودم استفاده نمودم و خلاصه به اين نتيجه رسيدم كه گام اول در ايجاد ارتباط موثر و تغيير روش ها محبت و تكريم است كه بايد ايجاد كنم تا از آن بهره لازم را در جهت تكامل ببرم.اولين قدمايجاد ارتباط مؤثراز طريق همدلي و هم زباني و عشق و محبت با آنان و بكارگيري آموخته هايم و حضور در كلاسهاي معلمان و تقدير و تشكر از زحمات آنان و ابراز محبت و دوستي نسبت به آنان و...كه اثرات عجيب در روحيه آنان مي گذاشت، كم كم توانستم روشهاي سنتي آنان را تغيير دهم و به نتيجه مطلوب دست پيدا كنم و اما درخصوص دانش آموزان نيز ابراز دوستي، لبخند و همدلي ... مرا به آنان نزديك كرد.درس معلم گر بود زمزمه محبتيجمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي راامروز نيز با اتكا به خداوند متعال و استفاده از منابع تربيتي و سيره نبوي كه برخاسته از محبت و دوستي است و با مهر و صميميت و مشاوره دركارها با اساتيد و متخصصان و... توانسته ام به فعاليت خود ادامه داده در راستاي پيشبرد اهداف آموزشي و پرورشي گام بردارم.از محبت خارها گل مي شودعشق و دوستي، برجستگي و شگفتي اين پديده بود كه توانست شوري عظيم در انسان برانگيزد و مبدا قدرت و جسارتي خيره كننده در وي شود.آمادگي و قابليتي كه عشق و محبت در آدمي پديد مي آورد موجب تغييرات مهمي در وي مي شود. خداوند محبت را در تربيت انسان به عنوان محور اعمال معرفي مي فرمايد.در آيه 54 سوره مائده «يحبهم قبل ان يحبونه» آمده است ابتدا از ابراز محبت بايد استفاده كرد. اين نشان مي دهد كه محبت يكي از عوامل مهم است كه باعث انجام اعمال نيك و ترقي مادي و معنوي مي شود.آموزش قوانين و ارزشها در قالب محبت و احترام اثرگذار مي باشد و ساختمان تربيت متعالي بر شانه هاي محبت متعادل بنا مي شود.زهرا پروينمدير دبستان ايمان- منطقه 2 تهران
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]