واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > گل جماس، حسین - اینکه چگونه نیروهای طالبان توانستهاند با وجود تدابیر بالای امنیتی در آمریکا دست به چنین اقدامی بزنند مسئله مشکوکی است. با گذشت چند روز از بمبگذاری نافرجامی که ساعاتی قبل از آغاز کنفرانس بازنگری منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به انپیتی در میدان تایمز نیویورک کشف شد، مأموران امنیتی آمریکا اعلام کردند که فردی مظنون به این حادثه را دستگیر کردهاند که یک آمریکایی پاکستانی تبار وابسته به طالبان بوده و به این مسئله نیز اعتراف کرده است. نام او نیز ساعاتی بعد اعلام شد: فیصل شهزاد. اینکه چگونه نیروهای طالبان توانستهاند با وجود تدابیر بالای امنیتی در آمریکا دست به چنین اقدامی بزنند مسئله مشکوکی است. لازم به یادآوری است که حکیم الله محسود رهبر طالبان پاکستان که ادعا شده بود در حملات ماه ژانویه کشته شده است در یک پیام ویدئویی به تاریخ اوایل آوریل پیشتر نیز قول داده بود حملاتی را علیه آمریکا و داخل خاک این کشور انجام دهد.اما اینکه چگونه نیروهای طالبان توانستهاند با وجود تدابیر بالای امنیتی در این کشور دست به چنین اقدامی بزنند،خود مسئلهای است که ذهن هر انسان بیداری را دچار شک و تردید میکند. نفوذ به سیستم امنیتی این کشور آن هم در زمانی که موضوع بازرسی کارتهای شناسایی مهاجران و اسکنرهای بدنی مطرح است،کمی دور از ذهن به نظر میرسد. از این رو برای من پذیرش این مسئله که طالبان این بمب را درون خودرو کار گذاشته باشند،امکانپذیر نیست.به یاد داشته باشیم که طالبان ازقبائل عقبافتاده در مناطق دور افغانستان و پاکستاناند که عموما بیسواد، به دور از تحصیلات و در جوامع غیرمتمدن زندگی میکنند و از هیچ دانش و علمی در این زمینه برخوردار نیستند.این نکته را نیز به خاطر داشته باشیم که طالبان از قبائل پشتون هستند که قدمتی هزار ساله داشته و از زندگی مدرن جدا هستند. شاید آنها بتوانند در پاکستان و افغانستان دست به عملیاتهای مشابهی بزنند،اما هیچگاه این توانایی را ندارند که در آمریکا آن هم در نیویورک دست به چنین کاری بزنند، همانطور که چندی پیش به مرکز سیا در پاکستان حمله کرده بودند. در واقع میخواهم بر این نکته تأکید کنم که دامنه کنش طالبان نمیتواند خارج از مرزهای این کشور باشد. اما واقعا چه کسانی مسئول این بمبگذاری هستند و چه اهدافی را از این اقدام دنبال میکنند؟ چندی است که در رسانههای آمریکایی به کرات شاهد گسترش این موضوع هستیم که کشورهای اسلامی را مرکز ثقل تهدید و تروریسم معرفی کنند. به عبارتی با وقوع این حادثه،غرب در تلاش است تا انگشت اتهام را به سمت کشورهای اسلامی نشانه بگیرد و دامنه تبلیغات علیه کشورهای منطقه را تشدید کند. این درحالی است که حقیقت ماجرا کاملا با آنچه در این رسانه ها گفته می شود مغایرت دارد. آمریکایی ها حتی سعی کردند نشان دهند. من حتی معقتدم که حادثه یازده سپتامبر نیز یک نمایش بود. نه از طرف طالبان و نه از طرف القاعده صورت دادن این حملات با چنین ابعادی غیرممکن است. القاعده ابزار انجام و طراحی چنین عملیاتی را ندارد،به اعتقاد من طراحی و اجرای این طرح از سوی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسراییل بود تا بتوانند جنگ در عراق و افغانستان را توجیه و دلیلی برای تداوم آن بیابند.این حمله و حملات مشابه را نمیتوان به گروهکی نظامی که دسترسی به دنیای خارج ندارد،نسبت داد. برای حمله به افغانستان و اشغال این کشور بهانه ای مانند یازده سپتامبر لازم بود. افغانستان به لحاظ استراتژیک و ژئوپولیتیک از اهمیت زیادی برخوردار است.حضور در این منطقه علاوه بر افزایش قدرت مانور برای کنترل منابع انرژی منطقه میتواند وسیلهای باشد که آمریکا از طریق آن هم مراقب چین-که به شدت در حال قدرتمندشدن است-باشد و همینطور نیمنگاهی به روسیه و تحرکات این کشور در منطقه داشته باشد.برای توجیه بهتر این مسئله باید بگویم،آمریکا از به راهانداختن چنین نمایشی که حضور بیشترش در منطقه را موجه جلوه میدهد،اهداف ذیل را دنبال میکند. 1- از گرایشات ضداسراییلی این کشورها برای توجیه این حمله استفاده کند. 2- تسلط بر منابع انرژی؛هر کشور برای تبدیل شدن به ابرقدرت به منابع انرژی نیاز دارد،با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد جهان،برای آمریکا ترک منطقه عاقلانه نخواهد بود. 3- دمیدن در این بوق و کرنا که در صورت عدم مقابله با تحرکات تروریستی، 11 سپتامبر دیگری در راه خواهد بود. 4- مهار رشد فزاینده چین : چین در حال حاضر در رتبه سوم اقتصاد برتر جهان قرار دارد. این کشور رابطه خوبی با ایران و عراق دارد و بدون هیچ مشکلی در حال تأمین منابع نفتی خود از این کشورهاست،آمریکا از این مسئله بیم دارد و در تلاش است تا قدرت مانور رقیب را محدود کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]