واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مريم پيربند مستند سازي است كه از سال 87 ساخت مستندي در رابطه با محمدعلي كشاورز يكي از شاخص ترين چهره هاي هنري كشورمان را آغاز كرده است. به بهانه خبر تاسف آور بستري شدن اين بزرگ مرد با وي به گفتگو نشستيم. مريم پيربند متاثر از شرايط موجود و نگران از بهبود وضعيت استاد گفت: هيچ گاه فكر نمي كردم صحبت كردن درباره محمدعلي كشاورز تا اين حد دشوار باشد نه به دليل اينكه ايشان از من بزرگتر هستند و حق استادي به گردن من دارند به اين دليل كه نوشتن در باره او در يك متن يك صفحه اي نمي گنجد. اين كارگردان افزود: براي من كه از نوجواني با اين بزرگ مرد آشنا شدم و در جواني راهنمايي ها و آموخته هاي او چراغ راهم شد. كشاورز نه تنها يك هنرمند حقيقي كه يك انسان واقعي است و هيچگاه در هيچ مرحله اي از زندگي خويش انسانيت را فراموش نكرده و استوار در مسير خود قدم برداشته است. وي درباره سوابق كشاورز گفت: كارنامه 83 سال زندگي پر افتخار وي شاهد اين مدعا بوده كه وقتي قدم به بيمارستان گذاشتم مثل هميشه با انبوه علاقه مندان به او مواجه شدم كساني كه از دور يا نزديك با وي آشنايي داشته و به شدت نگران او هستند. وي احساس خود را نسبت به استاد چنين توصيف مي كند: در بالا رفتن از پله ها قدمهايم سست مي شدند. ديدار او نزديك بود و تمام سوالاتم حول و حوش وضعيت جسماني او بزودي پاسخ داده مي شد اما به محض ورود به بخش مراقبتهاي ويژه و ديدار او نفس كشيدنم سخت شد. وي ادامه داد: كشاورز اين بار در صحنه اي ديگر و در نقشي ديگر, نه در نقش محمد ابراهيم در فيلم مادر, نه اسداله در سريال پدر سالار و نه در قالب شعبان در هزار دستان بلكه در جايگاه مردي خفته در بيمارستان است. پيربند افزود: من كه همه وقت او را پر صلابت و پر انرژي ديده بودم امروز وقتي او را ديدم باور نمي كردم گويا يكي ديگر از نقش هاي خود را ايفا مي كند اما حقيقت، حقيقت تلخ مرا وادار مي كرد تا درك كنم كه اين يك ايفاي نقش نيست اين واقعيتي است از آنچه روزگار بر آو آورده است و اينك اوست كه بر تخت آرميده، چشمانش را بر ناملايمات روزگار به آرامي مي بندد و در هر گشودن چشم به ديدن روي آشنايي نگران لبخندي پرمهر هديه مي كند. وي با بيان سوابق استاد خاطرنشان كرد: وي با كارنامه اي بيش از نيم قرن فعاليت درخشان هنري خويش در ذهن تك تك ما تنديسي فراموش نشدني از خود حك كرده و لحظاتي ناب در زندگي به ما هديه كرده است. نخستين حضور او در اين حرفه سال 1333 بود و تاكنون در نقش هاي گوناگوني ظاهر شده است. وي گفت: محمد علي كشاورز متعلق به نسلي است كه هنر تئاتر ايران بي ترديد با تلاش هاي آنان عينيت مي يابد. وقتي سخن از تئاتر و سينماي ايران به ميان مي آيد نام محمد علي كشاورز از نخستين نامهايي است كه به ذهن ما مي رسد. پيربند افزود: اينك محمدعلي كشاورز يكي از شاخص ترين چهره هاي تئاتر و سينما بر بستر بيماري به چه مي انديشد؟ چقدر خوب بود مي توانستم ذهن پوياي او را بخوانم چقدر دلم مي خواست با ديدگان او دنيا را بنگرم. دنياي ناسپاسي ها را و ناملايمات را. چقدر دلم مي خواست دل دريايي او را داشتم در هنگام چشم فروبستن بر بي مهري ها. اين مستندساز گفت:من به عنوان نسل سوم بعد از محمدعلي كشاورز در نوجواني بااو آشنا شدم كه پنجره اي تازه به جهان هستي به رويم گشود و جواني ام با يادها ، نشست و بر خواست ها و آموخته هاي او عجين شده و حال خاطرات سال ها آشنايي و سه سال همكاري مشترك با او در ذهنم دور مي زند و به هر سو مي نگرم، يادي از او مي يابم. كداميك را بگويم كه همگي به ياد ماندني و جذابند. وي افزود: به ياد مي آورم روزي را كه به ديدارش رفته بودم و برآشفته و عصبي بود قدري كه آرام گرفت دليل اين همه ناراحتي را جويا شدم و پاسخ سوالم نگراني وي براي تئاتر و سينماي كشورمان بود. اين كارگردان و مستندساز در خصوص دغدغه هاي استاد خاطرنشان كرد: وي مي گفت يك بازيگر اول بايد خودش را بشناسد كرامت و شرافت انساني را فراموش نكند. او همچنان نگران به آينده مي نگريست. نگران جوانان بود و براي راهنمايي آنان قدم بر مي داشت. گاهي ساعتها از طريق گفتگوي تلفني به راهنمايي كساني مي پرداخت كه حتي آنها را هرگز نديده بود. وي در مورد خاطرات خود با استاد مي گويد:به ياد مي آورم روزهايي را كه با او براي امور روزمره در شهر قدم بر مي داشتيم و ابراز مهر هموطنان به حدي بود كه گاهي به كارمان نمي رسيديم و او همچنان با مردم با ملايمت رفتار مي كرد. تهرام/1988 /1556/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]