واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - پیام فروتن بی تردید یکی از مهم ترین صحنه های نمایش قدرت یک تمدن دیرپا یا نوظهور، جلوه های فرهنگی و هنری آن است. امروزه ملتی در دنیا از اعتبار و اهمیت خاص برخوردار است که تولید کننده و خالق ایده های نو و بکر باشد. بالعکس مردمی که تنها مصرف کننده هنر و فرهنگ دیگران به شمار آیند، هرچند در کلام و شعار خود را مبدع بنامند، در نهایت رازشان برملا می شود. هنر و فرهنگ از چنان قدرت و صلابتی برخوردار است که مشت فریبکاران و دروغگویان فعالان عرصه خویش را به راحتی و با صراحت تمام باز می کند. سال ها از انقلاب اسلامی می گذرد. چیزی بیش از 3 دهه. انقلابی که با آرمان های تازه و حرف هایی جدید در نیمه دوم قرن گذشته پای به جهان مدرن گذاشت. جهانی که در پیشرفت و تغییر چهره خود به شدت شتاب داشت. در این میان هنر نیز از این قافله عقب نبود و همپای دانش مدرن به حرکت رو به جلوی خود ادامه می داد. تا جایی که امروز تغییر و تحولات فرهنگی و هنری دنیا را باید به شکل روزانه و نه دوره ای دنبال کرد. در چنین شرایطی انقلاب ما شعارهایی را مطرح کرد و هنوز هم می کند. شعارهایی که بیش از هرچیز فرهنگی و حتی هنرمندانه به نظر می آیند. از تشکیل اولین حکومت اسلامی شیعه در تاریخ ایران تا به وجود آمدن ام القرای ممالک اسلامی. از کمک به تمام مظلومان گیتی تا ایستادگی در برابر ظلم و ستم زورگویان جهانی. اما آیا فرهنگ و هنر بیش از سی سال آرمان خواهی در شان و قد و قواره آن بوده است؟ و آیا این تمدن 30 ساله که بر شانه های تمدنی چند هزار ساله ایستاده است، توانسته بر صحنه های فرهنگی و هنری جهان عرض اندام کند؟ نگاهمان را بیشتر بر روی سال های اخیر معطوف می کنیم که مسئولان آن با انگیزه ها و آرمان هایی تازه تر و قوی تر وارد میدان شدند و در بسیاری مقاطع،عملکرد مسئولان قبلی را به زیر سئوال برده اند. برای تشریح این وضعیت به دو حوزه اصلی هنر، وارد می شویم و از این عرصه ها مثال هایی می زنیم: معماری و موسیقی. سال های سال است که مصلی امام خمینی (ره) در حال احداث است و گویی پایانی بر آن متصور نیست. سازه هایی در کمال بی سلیقگی و خشونت بتن که هرگونه جنبه های الوهیت و حس روحانی را در مخاطب سرکوب می کند. آیا واقعا برآیند فرهنگی آرمان های تمدن تازه ما در این مجموعه خلاصه شده است؟ و آیا تمامیت ذوق و هنر ایران اسلامی امروز ما بدین ترتیب مجال ظهور یافته است؟ نگاه کنیم به معماری عظیم مسجد امام یا مسجد شیخ لطف الله اصفهان که هنوز هم پس از بیش از 4 قرن از احداث، همچنان مخاطب را به چالش معنوی می خواند و انگار دروازه های خود را بر روی بهشت گشوده است. ایام سوگواری سیدالشهدا امام حسین (ع) را سپری کردیم و تلویزیون همچون چند سال اخیر، بسیاری از زمان های خود را به پخش موسیقی هایی اختصاص داد که کمتر ایرانی بودند. از مسئولان سیما می پرسم ، اگر فیلمی چون فتح بهشت 1492 یا همان کریستف کلمب خودمان(!) توسط ریدلی اسکات ساخته نمی شد میان برنامه هاوموسیقی زیر متن ایام سوگواری را با چه نوایی می خواستید پر کنید؟! جالب آن که فیلم درباره فتح امریکا و به نوعی آغاز تمدن امپریالیستی است! حال در کشوری که داعیه کمک به مظلومان جهان و ایستادگی در برابر امریکا را دارد، موسیقی آن به کرات در سوگ بزرگ مردان عرصه عدالت و آزادگی استفاده می شود! آیا واقعا مسئولان فرهنگی ما توان ساخت سمفونی عظیمی همچون موسیقی جاودان ونجلیس را ندارند؟ در حالی که تمدنی آرمان خواه و ایده آلیست می تواند و باید چشمه فیاض فرهنگ و هنر باشد. با هرکه تعارف داشته باشیم؛ اشتباه محض است به خود نیز دروغ بگوئیم. امروز فرهنگ و هنر ما بیش از آن که زایا و خالق باشد به یک مصرف کننده شبیه شده است. درست مانند کارخانه ای که با تنها چند درصد ناچیز از ظرفیت خود تولید می کند. تولید که نه! مونتاژی ناقص و بدون پشتوانه فکری و انگیزه خلق،در جهانی که به سرعت می راند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]