واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل - خبر در مصاحبهای با آقای اسماعیل بشری،کارشناس شبهجزیره کره، اهداف کلی سفر کلینتون را مورد بررسی قرار داده است. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در سفری دورهای به شرق آسیا از ژاپن، چین و کره جنوبی دیدار میکند. این دیدار در شرایطی صورت میگیرد که میان دو کره تنش بالاگرفته و دوطرف با الفاظ تندی یکدیگر را مخاطب قرار می دهند. سفر هیلاری کلینتون به شرق آسیا را میتوان برگرفته از چالشهای اقتصادی، سیاسی آمریکا در عرصه داخلی و جهانی دانست که وی را به این منطقه راهی ساخته است. در همین راستا خبر در مصاحبهای با آقای اسماعیل بشری،کارشناس شبهجزیره کره، اهداف کلی سفر کلینتون را مورد بررسی قرار داده است. ارزیابی شما از سفر کلینتون به آسیا چیست؟ اهداف سفر کلینتون را میتوان از دو زاویه مورد بررسی قرار داد: 1-بعد اقتصادی:آمریکا بالاترین میزان تبادلات را با کشورهای واقع در این حوزه دارد و حفظ و استمرار این مناسبات برای آمریکاییها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. 2-بعد سیاسی و امنیتی:بعد امنیتی سفر در جهت آرامنمودن بحران شبهجزیره است. کرهجنوبی، کرهشمالی را متهم میکند به اینکه یکی از کشتیهای جنگی را در آبهای دریای زرد غرق کرده است، از آنجایی که روی کشتی، علامات نظامی وجود داشته است، کرهشمالی شک کرده و کشتی را غرق میکند. البته کرهشمالی این مسئله را تکذیب میکند. همین مسئله تنش مهمی را میان طرفین به وجود آورده است و کرهجنوبی تهدید کرده است که به شدیدترین شکل پاسخ خواهد داد. همین مسئله احتمال بروز جنگ و درگیری میان دو کشور را تقویت و مسبب نگرانی آمریکا شده است.یکی از مهمترین انگیزههای سفر کلینتون به منطقه نیز همین بوده است. به اعتقاد شما بروز و وقوع جنگ میان دو کره تا چه حد جدی است؟ علیرغم اینکه سطح تنشها میان دو کشور به بالاترین میزان خود رسیده ، اما هنوز دو طرف پتانسیلهای لازم برای جنگ را ندارند. تاکنون سابقه رابطه تیره میان دو کره به گونهای بود که در یک مقطع یکدیگر را تهدید میکردند، اما تنها در حد تهدید باقی میماند و طرفین به همین بسنده میکردند. در حال حاضر نیز وضعیت به همین شکل است. نقش آمریکا در کاهش تنش میان طرفین تا چه میزان است؟ کشورهایی که در این منطقه واقع شدهاند، به لحاظ اقتصادی و استراتژیک از مهمترین شرکای آمریکا هستند. آمریکا فقط با حرکتها و سفرهای دیپلماتیک به چین، کره و ژاپن و مطرح کردن مسائل مهم نقش میانجی را ایفا نمیکند بلکه در تلاش است تا به نحوی طرفهای درگیر را مجدداً برای از سرگیری گفتوگوهای صلح آماده کند. حتی اگر نتواند کاری را از پیش ببرد، تلاش میکند تا میزان تنش و اختلافات میان طرفین را به نحوی کاهش دهد. به عبارت صریحتر، میتوان گفت که بحران شبهجزیره کره به یک بیماری ریشهداری شبیه است که هر از چندگاهی دهان باز کرده و طرفین را درگیر میکند و بعد از مدتی نیز فروکش میکند و طرفین هنوز نتوانستهاند راهحلی برای آن بیابند. با توجه به فضای رقابتی حاکم بر روابط چین و آمریکا، میانجیگری آمریکا در کشورهای همسایگی چین حساسیت پکن را برنمی انگیزد؟ درخصوص کرهجنوبی و ژاپن وضعیت اینطور نیست، اما کرهشمالی از آنجایی که حوزه نفوذ چین است، شاید چین کمی حساسیت داشته باشد. اما به اعتقاد من آمریکا و چین بیش از آنکه رقیب یکدیگر باشند، شریک یکدیگرند.تراز بازرگانی میان طرفین بسیار بالاست، میزان صادرات چین به آمریکا بسیار بالاست، حضور سرمایهها و شرکتهای آمریکایی در چین نیز بسیار قابلتوجه است، به عبارتی چین و آمریکا روابط به همتنیدهای دارند .البته برخی از مشکلات ایدئولوژیکی ممکن است فضای رقابت را تشدید کند، اما دامنه چندانی پیدا نمیکند و دو طرف را به چالش امنیتی نمیکشاند. پس شما بر این اعتقادید که کشورهای حاضر در این منطقه به نوعی حول محور دیپلماسی واشنگتن با یکدیگر متحدند؟ بله.این مسئله را میتوان از روی تاریخچه تقسیم کره مشاهده کرد. اما درخصوص منازعات دو کره نیز باید بگویم که در زمان تقسیم دو کره، کرهجنوبی زیر چتر دفاع هستهای آمریکا قرار داشت و متحد آمریکا بود ، ژاپن نیز به همین شکل است، وجود پایگاه آمریکایی در جزیره اوکیناوا نیز مصداق بارز این امر است. چینیها نیز همواره یکی از طرفهای گفتوگو برای برقراری آشتی میان دو کره بودهاند، حتی روسیه نیز به واسطه داشتن مرز مشترک با کرهشمالی، پای ثابت مذاکرات بوده و در این حوزه با آمریکا همسو است.لذا تصور نمیکنم در حل بحرانهای منطقهای این مسئله برای چین حساسیت برانگیز باشد. افکار عمومی ژاپن به شدت مخالف حضور پایگاه آمریکایی در ژاپن است و بدعهدی هاتویاما درباره بیرون راندن آمریکایی ها از اوکیناوا میتواند دولت او را با چالشی جدی مواجه کند. در ژاپن هر از چند گاهی معضلات و مشکلات اجتماعی ناشی از حضور نیروهای آمریکایی به صورت تنش مقطعی به وجود میآید همچون هتک حرمت شدن زنان و دختران ژاپنی توسط سربازان آمریکایی .این مسائل غالبا با اعتراضات مردمی نیز همراه است که متعاقباً با یک عذرخواهی و یا یک محاکمه و مجازات فیصله پیدا میکند. به عبارتی از جنگ جهانی دوم تاکنون ژاپن هر از چند گاهی درگیر این معضل بوده که به صورت مقطعی است و به اعتقاد من دامنه آن تا جایی نیست که بتواند سیاست کلی ژاپن را تغییر دهد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که در ژاپن به خاطر تعهداتی که سالها پیش خواسته یا ناخواسته،دولتمردان ژاپنی آن را پذیرفتهاند که نباید ژاپن فعالیتهای هستهای داشته باشد، همین مسئله نگرانیهای زیادی را در میان دولتمردان ژاپنی به وجود آورده است. ژاپن علیرغم دارا بودن اورانیوم و پلوتونیوم غنی شده و توانایی بالقوه در ساخت سلاح هستهای، قادر به استفاده از آنها نیست از این رو تا زمانی که کشورهایی همچون چین و یا کرهشمالی به تجهیزات هستهای مجهز باشند ژاپن نیازمند چتر هستهای آمریکاست و حضور نیروهای آمریکایی در ژاپن نیز در همین راستا تعبیر و تفسیر می شود. بنابراین باوجود اعتراضات مردمی علیه پایگاه آمریکایی، ژاپن حضور آمریکا را ضروری میبیند. اعتراضات مردمی نیز پس از مدتی فروکش می کند و تغییرات خاصی را در تصمیمات کلان ژاپن ایجاد نمیکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]