واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - علیاکبر عبدالرشیدی محمد نوری درگذشت. همان معلم قدیمی زبان انگلیسی مدارس تهران و همان خواننده پرشور و پرانگیزه ای که پنج دهه در گوش ایرانیان به گرمی ترنم کرده بود.دلم گرفته است. سخت هم گرفته است. محمد نوری خواننده پیشکسوت اخیرا بارها به علت وخیم شدن وضعیت جسمانی اش به بیمارستان ها منتقل و در بخش ویژه بستری می شد. محمد نوری حدود یک سال درگیر بیماری سخت و بدخیم وتحت درمان قرار گرفته بود. تلخی حادثه در این است که این مرد هنر و اخلاق و این اسطوره موسیقی مردمی که طنین دلنشین صدایش روح و روان هر شنونده ای را نوازش می کند در کنج خلوت خود با بیماری، تنهایی و عسرت جنگید و رفت. چه می توان گفت؟ باید به تنهائی پناه برد و از غصه گریست. محمد نوری در آخرین روزهای حیاتش به محبت ما نیاز داشت؛ به حضور دوستانش در کنار بسترش علاقمند بود؛ به ابراز عواطف دوستدارانش دلبسته بود. او با ترانه هایش به ما عشق، مهر و غرور بخشیده است و ما وظیفه داشتیم حقش را پاس بداریم. آیا ما این حق را پاس داشتیم؟ او که غریبه نبود، ناشناخته نبود، انسان بد و غیر قابل تحملی هم نبود. مهربان بود، دوست بود، شیرین سخن می گفت و مخملین میخواند. ما ایرانیان در اغلب کتاب ها و نوشته ها خود را مردمی قدرشناس معرفی می کنیم. سرود "ای ایران" که با صدای محمد نوری پخش می شود نوع دوستی، وطن پرستی و ایران دوستی مان به شدت گل می کند و حتما می دانیم که خواننده این سرود کسی نیست به جز محمد نوری. ترانه ها و سرودهای محمد نوری هنوز در مناسبت های داخل و خارج شورانگیز است. هنوز وقتی می خواهیم مصداقی از توجه به ملیت، قومیت و ایرانیت خود نشان دهیم به سراغ ترانه های او می رویم. به یاد دارم یک بار در خارج از کشور کنسرت می داد. هنوز ترانه های ملی اش "ای ایران" را نخوانده بود. ترانه معروف "نازنین مریم" را می خواند. انبوه ایرانیانی که از هر صنف و گروه و طایفه در آن سالن بودند به هیجان آمدند، به پا خاستند و با آن ترانه چون یک آهنگ ملی همنوا شدند. هیچ کس را نمی دیدی که بر گونه اش رطوبتی از یاد و عشق ایران نتراویده باشد. صدای محمد نوری پنج دهه پیوسته برای ایران و ایرانیان شور آفرید. نوری اهل هیچ فرقه، دسته و گروهی نبود. او فقط برای ایران و ایرانیان خواند و عشق به ایران را در سینه داشت. محمد نوری عزت نفس بالائی داشت و هرگز حاضر نشد هنر خود را "بفروشد". او هنرش را به دریغ به ایرانیان هدیه کرد. خوشا به حال کسانی که پاسخ آن همه هدایای او را قبل از فوتش دادند.ما امیدوار بودیم محمد نوری در کمال بهبودی دوباره بخواند، آن شعر زیبای نادر ابراهیمی را که در سال 1356 می خواند، و اخیرا در جشنی که طی آن او را چهره ماندگار نامیدند خواند، دوباره بخواند: ما برای آن که ایران گوهری تابان شود ما برای آن که ایران خانه خوبان شود خون دل ها خورده ایم، رنج دوران بردهایم ... در مرگ محمد نوری تقریبا هیچ نمی توان نوشت و گفت. او خود قبل از فوت در انبوه آثار هنری اش همه چیز را در مورد خودش و احساس گفته است. کافی است یک بار دیگر یکی از ترانه های شیرینش را بشنویم و در دل برایش آروزی غفران الهی داشته باشیم. ما می توانیم رد پای این احساس پاک او را در دلمان پی بگیریم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]