محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845801444
به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: HessaMouS30th October 2008, 01:22 PMسلام دوستان میخوام یه بحث داغ رو شروع کنم اگه موافق باشین. سوال اینه چرا مدتیه تو جامعه روشن فکر مطرح نداریم؟ چرا یه شریعتی دیگه به دنیا نمیاد؟ چرا بازرگان نداریم؟ خاتمی کجاست؟ . . . شما نظر خودتون رو بذارید، منم خودم نظرم رو میگم. ضمنآ دوست ندارم بحث سیاسی بشه! aftab_shamgahi30th October 2008, 11:57 PMکلمه روشنفکر در زمان مشروطیت وارد ادبیات ما شد و در ابتدا با عنوان "منور الفکر" مطرح شد در آن زمان به کسانی که با دنیای مدرن آشنا بودن منور الفکر می گفتند و بعدا بحث پیرامون اینکه روشنفکر به چه کسانی اطلاق می شود بحث و تعریف بوده و هست حال دو تقسیم بندی کلی از این واژه داریم یکی روشنفکر مذهبی و دیگری روشنفکر غیر مذهبی شریعتی که نسبت به 2 تای بعدی نزدیکتر به این واژه است به دلیل تئوریزه کردن دین سیاسی یکی از بزرگترین مشکلات رو برای عامه مردن در پذیرش این تفکر داشت بازرگان که اصولا آدم سیاسی بود و کسی که در حوزه سیاست وارد می شه، آزادی پاسداری از حقیقت در هر شرایط رو از دست می ده و اصولا روشنفکر با تعریفی که من بهش رسیدم یکی از شرایطش آزادانه فکر کردن و نگاه باز به جامعه و شرایط رو داره خاتمی هم که اصولا تحت هیچ شرایطی عنوان روشنفکر رو نداره حالا اینکه چرا روشنفکر نداریم؟ داریم تو حوزه مذهب که مثالهای شما بود سروش و مجتهد شبستری نمونه های زنده روشنفکر مذهبی هستند کتاب روشنفکر جلال آل احمد جالبه برای خوندن هر چند بسیاری از مباحثش تاریخ مصرف گذشته رو دارن HessaMouS31st October 2008, 04:40 AMاولا دستتون درد نکنه بخاطر پست مفدتون، ثانا من اسم ان آفاون که گفتن رو بار اول نباشه بار دوم سومه که شندم! سوال انه، کجا هستن انا؟ درضمن شما مثل انکه از بازرگان اطلاعات کاف ندارن، ا اگه دارن با چشمپوش آشکار نظر مدن! تعرف شما از روشنفکر رو نمدونم ول من به کس روشنفکر مگم که با فکر باز و اده ها نو به مسائل نگاه کنه، کس که نگاهش همش از زاوه باز و روشن به قضاا باشه، نه کس که کلشه ا قضاا رو نگاه کنه و به سوالات که براش پش ماد کلشه ا جواب بده!! اگه با من موافق باشد به نظر من آدم روشنفکر همشه آماده پاسخ دادن به هرگونه سواله... دوست عزز خفقان چطور بوجود ماد؟ برا چ بعض از حکام تو جامعه خفقان اجاد مکنند؟ چرا بعض از سوالها نباد پرسده بشه؟ چون ممکنه تو کلشه ا که دارن جواب نداشته باشه؟ شما چرا خاتم رو از محفل روشنفکران برون کردد؟ من حرفا بشتر دارم که بگم ول ترجح مدم شما به ان سوالات پاسخ بدن تا من هم حرفا شما رو گوش کنم ا بخونم! aftab_shamgahi2nd November 2008, 08:53 PMدوست من با تعریفی ام که شما از روشنفکر دادین(که به نظرم درسته اما کامل نیست) یک آدم ایدئو لوگ به دلیل محدود شدن کستره اندیشه اش به واسطه حصار یک ایدئولوژی خاص،نمی طونه اون فکر آزاد رو داشته باشه در تمامی مسائل،تاکیدم روی تمامی مسائل هست چون آدمی مثل بازرگان در محدوده خاص آدم روشن بینی بودن آقای بازرگان انسان خوبی بودن اما نه روشنفکر چرا که در محدوده ایدئولوژی می اندیشیدند هر چند در آن محدوده دید روشن و موزونی داشتن آقای سروش که شما می گید نشنیده اید الان در خارج از ایرن هستند روند اندیشه ایشان از اوایل انقلاب تا کنون در نوشته ها و ...موید این موضوع است که ایشان حتی به خط قرمزهای مذهبی که قبلا دو آتیشه مدافعش بود ،پرداخته و همینطور پیش می ره نوشته هاش بسیار جالبه مجله های "کیان"سالهای پیش و الانم در اینترنت مطالبش هست در مورد خانمی که بیرون کردیم!!!!منظورتونو نفهمیدم!! MAAAH2nd November 2008, 09:14 PMلطفا" دقت کنین که بحث سیاسی نشه. م.رحمتی7th November 2008, 01:17 AMلطفا" دقت کنین که بحث سیاسی نشه. کار درستی کردین قفل تاپیکو باز کردین. بایستی چند روز پیش این این پستو میذاشتین.ممنون Yaser!3rd December 2008, 12:18 PMبه دلیل صرفه جویی در انرژی دیگه فکر ها رو روشن نمیکنن . ;) البته باید دید روشن فکر به کیا میگن . . . صرفا به کسانی که خواستار تحول هستن ؟ کسانی که آرمانگرا هستن ؟ و یا کسانی که از وضع موجود چه خوب چه بد خسته شدن ( زده زیر دلشون ) .... یا کسانی که حرفهای قلمبه سلمبه میزنن ؟ و یا کسانی که با همه چیز مخالفن .؟ و یا کسانی که دوست دارن برخلاف جهت آب شنا کنن ( قزل آلا باشن ) بهرحال روشنفکر تعریف خاصی نداره . اما از من بپرسن میگم روشنفکر اونی که با شرایط موجود به صورت منطقی فکر میکنه . نه اینکه حرفهای عوام پسند و خاص فهم بزنه . iman game3rd December 2008, 04:33 PMبه دلیل اینکه جامعه ما داره روز به روز به روز داره رو به بدتری میره و همچنین مشغله مردم زیاد شده و مردم دیگه گذشته رو فراموش کرده انده اند نمیدونند چی بودنند چی شدنند و در آینده چه خواهند شد hamed_shamsnia3rd December 2008, 04:52 PMسالها پیش نفس مرده در این خانه ولی گویی اما که مجدد نفسی زنده شده است مردمان سوی حقیقت رفتند اما لیک کو حقیقت دگر او مرده شده است kian198317th December 2008, 03:39 AMروشنفکری در ایران بحثی پیچیده و یافتن پاسخی در مورد آن بسیار وقتگیر و اساسا گیجکننده است. این مشکل را باید بر مشکلات دیگر این جریان که همان خودمحوری و داشتن همه پاسخها در نزد خود، افزود. گفتوگوی زیر حاصل برخی پرسشها از جریان روشنفکری در ایران است، که با دکتر ماشاالله آجودانی رئیس کتابخانه مطالعات ایرانی لندن و استاد سابق دانشگاه اصفهان در میان گذاشت شده. موضوع گفتوگو روشنفکران ایرانی و سیاست، که به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. روشنفکری ایران از کجا و با چه مسالهای آغاز شد؟ روشنفکری مسالهای جدید و از پدیدههای دنیای مدرن است. برای روشنفکری تعریفهای متفاوتی وجود دارد، اما من تعریف ذاتی برای روشنفکری را قبول ندارم، چرا که روشنفکری پدیدهای تاریخی و اجتماعی است. از این رو باید به صورت تاریخی بیان و تعریف شود. روشنفکر، پرسشگر است. او از مسائل خود و مسائلی که در پیرامونش میگذرد پرسش دارد و این بنیاد پرسشگری روشنفکری ایرانی، بنیاد تاریخی دوره مشروطه را با خود دارد. به این معنی که پرسشگری روشنفکری در دوره مشروطه از وضعیت خودش نسبت با جهان مدرن آغاز میشود. روشنفکر مشروطه میپرسد که نسبت من با این دنیای مدرن چیست؟ به این تعبیر در دوره مشروطه روشنفکر به کسی میگوییم که براساس موقعیت تاریخی خودش در ارتباط با دنیای جدید شروع به اندیشیدن میکند. اما از اینجا که آغاز به پرسشگری میکند، اشکال کار روشنفکری هم رخ مینماید. اشکال کار این بود که پرسشگری فقط به طرح پرسش و تفکر ختم نشد بلکه به یافتن راهحلهای سیاسی هم منجر شد. از این رو روشنفکر دنبال حل کردن مشکلات هم رفت و از همین جا سیاسی شد. یعنی روشنفکر با این دیدگاه به عنوان مصلح اجتماعی بار سیاسی هم برای حل مشکلات جامعه خود بر دوش دارد. در حالی که در غرب بسیاری از روشنفکران کارشان تنها اندیشیدن بر سر مسایل اجتماعی بود. روشنفکران غربی الزاما سیاسی و فعال سیاسی نبودند. اما روشنفکران ایرانی عمدتا فعال سیاسی هستند، به همین دلیل روشنفکری ایران با مشکل خاص تاریخی آغاز میشود. از نظر من اگر بتوانیم بنیاد این مشکل و پرسش را پیدا کنیم میفهمیم که اساس مسالهای که روشنفکری مشروطه داشت چه بود. به نظر شما اساس این مشکل چه بود؟ آیا این مشکل همچنان پا برجاست؟ به اعتقاد من اساس مساله و آن پرسش اساسی همچنان گریبانگیر روشنفکری امروز ایران است. برای مشخص شدن بحث، مثالی از «*****زاده» میزنم. *****زاده سوالی طرح میکند. به نظر من پاسخهایی که به این سوال داده میشود مشکلات جامعه ما را روشن میکند. *****زاده در برزخ «سنت و تجدد» جامعه این سوال را مطرح کرد. *****زاده میگوید:«از یک طرف اولیای دین اسلام با شدت تمام تاکید میکنند که ما دین و ایمان را باید ترک نکنیم تا اینکه از امید حیات اخروی و سعادت سرمدی محروم نشویم. از طرف دیگر علما و حکمای اروپا فریاد میزنند که ما باید از عالم بربریت و جهالت بیرون بیاییم و علم تحصیل بکنیم و سیویلایزیسیون بیابیم. اگر به حرف اولیای دین اسلام گوش بدهیم باید لا محاله از انوار علوم و سیویلایزیسیون محروم بشویم چنانکه هستیم و اگر به حرف علما و حکمای اروپا گوش بدهیم در این صورت خداحافظ دین ما و آرزوهای شیرین ما که در شوق دیدار حوران بهشت میداریم. در این صورت امید حیات اخروی و سعادت سرمدی خودبهخود زایل میشود. خوشا به حال آن کسی که این دو حالت متناقضه را در خود جمع تواند کرد. اما به نظر محال میآید.» این بحثی است که او مطرح میکند. در این بحث تناقضی وجود دارد، چرا که از ابتدا دینباوری و سیویلایزیسیون را با یکدیگر متضاد میبیند، اما واقعیت این است که بعد از *****زاده کار مهم روشنفکری ایران جمع کردن همین دو حالت متناقض بود. تصویری که *****زاده با آن درگیر بود تا امروز هم ادامه دارد. یعنی با توجه به اینکه این تلاش منجر به موفقیت نشد و همچنان صد سال است که ادامه دارد؟ بله. یعنی حرفی که *****زاده در آن زمان مطرح میکند، در واقع موقعیت یک انسان شرقی را به تصویر میکشد که در یک جامعه سنتی و مذهبی حضور دارد. در این جامعه برخی در مقابل تجدد، علم و سیویلایزیسیون ایستادگی میکنند. *****زاده از یک قرن قبل جمع شدن سنت و تجدد را با یکدیگر محال میدانست. اما واقعیت روشنفکری ایران این شد که در تمام این سالها میخواست این دو را با یکدیگر جمع کند. از همین جاست که مشکل روشنفکری ایران ایجاد میشود. در واقع بخشی از روشنفکران سعی میکردند مفاهیم تجدد را با مسایل اسلامی تطبیق داده و به لباس اسلامی در بیاورند یا آنها را به مفاهیم آشنا در سنت تقلیل دهند، چنین کاری بدون بروز تناقضات بسیاری ممکن نبود، تناقضاتی که همچنان گرفتار آنیم. آنان در پی حل مساله نبودند. با آن نوع کارها فقط صورت مساله را پاک میکردند و مشکل به جای خود باقی میماند. از سوی دیگر بعضی روشنفکران حتی سعی میکردند مسائل سنتی را با مدرنترین مسایل تجدد یکی بگیرند. یعنی میخواستند بگویند همه این اندیشههای مدرن در سنت هم وجود دارد. این نوعی ناهمخوانی و ناهماهنگی بود که از ابتدا در سرنوشت روشنفکری ما وجود دارد و همچنان با ما به حیات خود ادامه میدهد و بر زندگی ما تاثیر میگذارد. هیچ تفاوتی بین روشنفکری دوره مشروطه و امروز وجود ندارد و روشنفکر امروز همان تکرار تاریخ روشنفکری است؟ نه به این صورت نیست. تفاوتهایی وجود دارد. یکی از این تفاوتها در اینجاست که در دوره مشروطیت روشنفکران با هم در حال گفتوگو بودند. از این رو میبینیم که از درون گفتوگوهای آنها سرانجام چیزی به نام مشروطه ایرانی سر بر میآورد. یعنی این گفتوگوها با همه تناقضاتی که دامن میزد باز دستاوردهای مدنی و فرهنگی خود را داشت. شما معتقدید گفتوگوی روشنفکران با یکدیگر ادامه نیافت؟ آیا نمیتوان این گفتوگو را در تحولات دیگر جامعه ایران مشاهده کرد؟ امروز اگر به روشنفکری به عنوان یک پدیده تاریخی و اینکه روشنفکری یعنی گفتوگوی مستمر نگاه کنیم و فعالیت روشنفکری را نوعی طرح پرسش از طریق گفتوگوی مستمر بدانیم میبینیم هرچه از مشروطیت دور میشویم روشنفکری ایران سنت گفتوگو را از دست میدهد. حتی ارتباطش با گذشته روشنفکری خود هم کموبیش قطع میشود. اکنون در جامعه به جای گفتوگو مونولوگ داریم و همه متکلموحده هستند. روشنفکران ما جزیرههای پراکندهای هستند که این جزیرههای پراکنده در درون ایدئولوژیهای وارداتی یا در درون افکار و برداشتی که خودشان دارند در حال صحبت کردن با خودشان و اندک مخاطبان خودشان هستند. امروز روشنفکران ما با یکدیگر در حال گفتوگو نیستند. سنت پسندیدهای را که در اخلاق روشنفکری مشروطه میبینیم ادامه نیافت. روشنفکران قرن قبل اخلاق گفتوگو را داشتند، از این رو پرسشهایی را هم که طرح میکردند از طریق همین گفتوگوها تا حدودی مورد نقادی قرار میدادند. دیگر آنکه میبینیم روشنفکری در دوره مشروطه در عین اینکه عامل پرسشهای تازه است و از طریق گفتوگوی مستمر به فعالیتهای خود ادامه میدهد، اما در ضمن قصد انجام عمل سیاسی هم دارد. از این رو سرنوشت روشنفکری این شد که در ضمن کار فکری، فعال سیاسی هم باشد و در عمل سیاسی هم مشارکت داشته باشد. این نوعی تناقض است، به این معنی که یک متفکر به فعال سیاسی تبدیل میشود. یعنی جانبدار میشود و جانبداری با مستقل اندیشیدن و روشنفکری منافات دارد. ولی متاسفانه بعد از مشروطه به جریان تازهتر روشنفکری که میرسیم میبینیم، روشنفکری ایران سنت گفتوگو را از دست میدهد. روشنفکران امروز نه تنها با یکدیگر گفتوگو نمیکنند بلکه با فحاشی و تهمت به نفی یکدیگر میپردازند و همچنان جانبدارانه هم عمل میکنند. شما چه دلیلی برای وقوع این جریان دارید؟ به این دلیل که ما امروز در شرایطی بحث میکنیم که همه روشنفکران خودمحور و متکلم هستند. اگر کسی در گفتوگوی مستمر و دوطرفه باشد اساس نقد را میپذیرد. اما وقتی روشنفکران ما متکلموحده و منولوگ هستند یعنی اینکه دچار خودشیفتگی هستند. من از جمله دلایل این مساله را برخورد ایدئولوژیک میدانم. در جامعه اغلب با مسائل، برخورد ایدئولوژیک صورت میگیرد و به لحاظ تاریخی عمدتا استبداد سیاسی چه مذهبی و چپ در این تکگوییها نقش موثری داشت. یعنی چپ از درون یک ایدئولوژی سیاسی مشخص میخواست به جهان ما نگاه کند و برای همه مسائل ما جواب داشت به همین دلیل به گفتوگو روی نمیآورد و بهطور مرتب هم در سنت چپ ایران تهمت زدن و پروندهسازی را میدیدیم که اینها بیشتر ریشه در ایدئولوژی داشت. از این رو روشنفکری امروز ما بیشتر ایدئولوژیزده است. اما روشنفکری دوره مشروطه در حال اندیشیدن بر سر مشکلات تاریخی خودش بود. این روشنفکری میخواست راهحلی هم پیدا کند. روشنفکر مشروطه دلسوزتر و تا حدودی دنبال جواب بود، اما روشنفکر امروزی وقتی در جایی قرار میگیرد که گمان میکند همه جوابها را دارد، دیگر با کسی گفتوگو نمیکند. امروز هیچ روشنفکری مثلا در حال گفتوگو با دکتر سروش نیست. او هم با هیچ کسی از جبهه مخالف گفتوگو نمیکند. روشنفکران دیگر هم همینطور تنهای تنهایند. البته بسیاری از این روشنفکران هم ناجوانمردانه یکدیگر را نقد میکنند. بسیاری از کتابهای روشنفکران امروز ما آنقدر خواننده ندارد که مقدمههای این کتابها خواننده دارد. چرا؟ برای اینکه مقدمهها پر از فحاشی است. این مساله چه تاثیری بر روشنفکری میگذارد؟ نتیجه این است که دیدگاهها تا وقتی به گفتوگو در نیاید خطاهایشان مشخص نشده و قوت و ضعفشان دیده و برای مردم ما روشن نمیشود. از اینرو اندیشه روشنفکران امروز نمیتواند حرکت تاریخی را برای ایجاد تحول در ایران بهوجود بیاورد. در حالی که اگر به عقب برگردیم میبینیم روشنفکران مشروطه توانستند یک حرکت تاریخی بهوجود بیاورند. چون اصل گفتوگو را تا حدودی رعایت میکردند پس صدایشان در جامعه انعکاس یافت. ... kian198317th December 2008, 03:40 AMادامه ی صفحه ی قبل ... این غربت روشنفکری و تکگویی چه تاثیری بر خود روشنفکری دارد؟ این مساله باعث میشود که روشنفکری به راه طبیعی خودش نرود، از این رو پرسشهایی هم که طرح میکند اغلب بدون پاسخ میماند. چرا که در بسیاری موارد به علت عدم وجود سنت گفتوگو اساسا پرسشهایی که طرح میشود غلط طرح میشود و کسی هم برای پاسخ گفتن به آنها اقدام نمیکند. چرا این مساله ایجاد شد؟ دوری روشنفکران از یکدیگر فقط به دلیل فراموشی سنت گفتوگو بود؟ نقش عوامل دیگر را چگونه ارزیابی میکنید؟ اینکه چرا چنین اتفاقی میافتد، به نظر من فشار و اهرمهای قدرت سیاسی عامل مهمی است. قسمت دیگر مشکل به تربیت و اخلاق روشنفکری برمیگردد که متاسفانه آن فرهنگ گفتوگو و تعامل ادامه و استمرار نیافت و ناگزیر قطع شد. بخشی از این مساله هم به علت نفوذ جریان چپ است. اما به هر حال این واقعیت تاریخ ما است حتی اگر ما نتوانیم درست توضیح بدهیم که کدام عامل موثرتر بوده اما میتوانیم ببینیم که در قیاس با دوره مشروطه روشنفکری امروز ایران همچنان همان مشکلات را دارد. اکنون ۱۵۰ سال از نهضت قانونخواهی و صد سال از مشروطه میگذرد و هنوز به دنبال جامعه قانونمند هستیم. هنوز خواستههای انقلاب مشروطه جزیی از مطالبات ماست. این نشان میدهد که روشنفکری ایران تفاوتی با روشنفکری غرب دارد؛ تفاوت در این است که روشنفکری ما محصول غیبت مفاهیم است. ما در غیبت مفاهیم خواستیم از مفاهیم حرف بزنیم. یعنی چه؟ یعنی اینکه ما در نداشتن آزادی از آزادی حرف زدیم. ما در نداشتن قانون از قانون حرف زدیم. یعنی این مفاهیم هرگز در زمانی که از آنها حرف میزدیم زمینهها و الزامات بنیادی و اولیه خود را در ایران پیدا نکرده بودند، در حالی که در غرب اگر هنوز از آزادی حرف میزنند، آزادی هم، به عنوان نهادهای مدنی در غرب وجود دارد و هم مفهوم آن غایب نیست چرا که «قانون» و «حقوق» قانونی از یونان باستان در فرهنگ غرب معنی داشت. میتوان گفت ما اکنون از روشنفکری حرف میزنیم در حالی که حتی مفهوم روشنفکری و تعریفی جامع برای روشنفکری ایرانی و جنبش روشنفکری ایرانی در ایران وجود ندارد؟ بله، ما از روشنفکری حرف میزنیم در حالی که مفهوم روشنفکری در واقعیت تاریخ ما برای ما روشن نیست. یعنی روشنفکری ایران تاریخ خودش را نتوانسته به صورت اندیشیده شدهای بنویسد تا بر سر آن بیندیشد. با این حساب به نظر شما بعد از مشروطه جنبش یا جریان روشنفکری داشتیم؟ اگر برای روشنفکر تعریف ذاتی کنیم که من مخالف این تعریف هستم. چون تعریف روشنفکری را باید با مفهوم تاریخی بررسی کرد، میتوان گفت روشنفکری نداشتیم. یکی از نوشتههای آیزیا برلین در مورد دو کلمه «انتلیکتوال» و «اینتلجنسیا» است و میگوید در روسیه ای که حتی تولستوی و چخوف بود، روشنفکر نداریم، بلکه «اینتلجنسیا» داریم. «برلین» روشنفکر را کسی میداند، که فکر تولید میکند، اما «اینتلجنسیا» از خودش اندیشهای ندارد بلکه اندیشه دیگران را ضبط میکند و بر اساس آن میخواهد حرکت اجتماعی و سیاسی کند. از این دیدگاه مارکسیستهایی که در ایران بودند هیچکدام روشنفکر و اندیشمند در معنای برلینی نبودند برای اینکه اینها ایدئولوژی داشتند. با این حساب اگر بخواهیم در ایران نگاه کنیم ما در دوره مشروطه میتوانیم «*****زاده» را روشنفکر بنامیم «سیدجمالالدین اسدآبادی» راهم به یک معنا میتوان روشنفکر خواند، چون او هم در دنیای اسلام خودش بر سر مشکلات مسلمانان فکر میکند تا راهحلی بیابد. «میرزا آقاخان کرمانی» را هم میتوانیم بگوییم روشنفکر. او بر سر تاریخ ایران اندیشید و نظریه داد ولی در همان دوره نمیتوان به «تقیزاده» یا «فروغی» روشنفکر گفت. اما اگر روشنفکری را آنگونه که من میبینم به عنوان یک پدیده تاریخی ببینیم نمونه *****زاده، اسدآبادی، تقیزاده و فروغی را میتوان روشنفکر ایرانی نامید. انتقاد شما از روشنفکری امروز چیست؟ امروز کسانی را میبینیم که میخواهند تفکر و اندیشه کنند، اما مشکل اصلی آنها این است که باز در مفهوم «برلین»ی متفکری نیستند که از خودشان اندیشه داشته باشند و بر اساس اندیشه و نظر خود بر سر مسایل ایران فکر کنند تا این اندیشه اصالت و مبنای فکری داشته باشد. به همین دلیل روشنفکری ایران چه در تعریف و چه در عمل دچار بحران است، مثل همه شرایط و اوضاع ما. تناقضات جامعه ما در روشنفکری هم خودش را بازسازی میکند. یعنی وقتی نگاه میکنیم تا از آنچه جامعه ما به عنوان روشنفکری دارد، صحبت کنیم به روشنی میگوییم روشنفکری ما هم برای همین شرایط تاریخی است و محصول همین شرایط نابسامان و همه تناقضات جامعه و وضعیت موجود را هم با خود دارد. البته نمیتوان ادعا کرد که جامعهای پر از تناقض و گرفتاری فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و عقبمانده داشته باشیم ولی بگوییم که جنبش روشنفکری در معنای غربی آن داریم. شما به نقد اشاره کردید اما سنت نقد در ایران ریشه ندارد. مثلا روشنفکران ما نقد را فرا نگرفتهاند. آنان وقتی به نقد یکدیگر میپردازند در واقع چنان میتازند که همه چیز به نفع نیروهای مخالف دموکراسی تمام میشود. چرا؟ درست است. چون اینها با هم در گفتوگو نیستند پس تکگو هستند. روشنفکران ما چون با یکدیگر در حال گفتوگو نیستند پس خصمانه با یکدیگر برخورد میکنند. به یکدیگر فحش میدهند و نقد نمیکنند بلکه نفی میکنند. سنت روشنفکری در نفی و فحاشی نیست. آنان با لحن بیادبانه و با توهین و افترا نسبت به یکدیگر حرف میزنند، به همین جهت خود روشنفکری بیش از همه در راه اندیشه سد میسازد. به اعتقاد من اگر روشنفکری در راه ایجاد سانسور و خفقان نقش بیشتری نسبت به دولتها نداشت، نقشش کمتر هم نبود. یعنی همانطور که حاکمیتها سانسور میکردند روشنفکری ایران هم با اخلاقی که از خود نشان میداد به نوعی سانسورچی و مانع رشد تفکر بود. روشنفکران ما با هر تفکر تازه، مستقل و جوان برخورد خصمانه کرده و مجال رشد به تفکر نمیدهند. آنان فضای سالمی برای خود ایجاد نمیکنند. این یک تصویر کلی است و نقدی است به کل فضا؛ فضایی که همه ما در آن نقش داریم و نفس میکشیم. شما قائل به وجود جنبش روشنفکری در ایران نیستید؟ ببینید اگر اگر بخواهیم نگاهی اصولی به سرنوشت روشنفکری داشته باشیم، باید همانطور که گفتم روشنفکری را از زادگ� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]
صفحات پیشنهادی
به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟
30 ا کتبر 2008 ndash; به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟-HessaMouS30th October 2008, 01:22 PMسلام دوستان میخوام یه بحث داغ رو شروع کنم اگه موافق باشین.
30 ا کتبر 2008 ndash; به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟-HessaMouS30th October 2008, 01:22 PMسلام دوستان میخوام یه بحث داغ رو شروع کنم اگه موافق باشین.
ما چرا حرفي ديگه واسه گفتن نداريم
ما چرا حرفي ديگه واسه گفتن نداريم-جام جم آنلاين: هر روز پدر و مادرم دعوا ميكنن، به اتاقم ميرم و گريه ميكنم، ... 30 ا کتبر 2008 – به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟
ما چرا حرفي ديگه واسه گفتن نداريم-جام جم آنلاين: هر روز پدر و مادرم دعوا ميكنن، به اتاقم ميرم و گريه ميكنم، ... 30 ا کتبر 2008 – به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟
بنظر شما چرا؟
30 ا کتبر 2008 – به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟-HessaMouS30th October 2008, 01:22 PMسلام دوستان میخوام یه بحث داغ رو شروع کنم اگه موافق باشین.
30 ا کتبر 2008 – به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟-HessaMouS30th October 2008, 01:22 PMسلام دوستان میخوام یه بحث داغ رو شروع کنم اگه موافق باشین.
به نظر شما مرکز دنیا کجاست؟
به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟ 30 ا کتبر 2008 – خاتمی کجاست؟ . . . شما نظر .... روشنفکر مشروطه میپرسد که نسبت من با این دنیای مدرن چیست؟ به این .
به نظر شما چرا دیگه روشن فکر نداریم؟ 30 ا کتبر 2008 – خاتمی کجاست؟ . . . شما نظر .... روشنفکر مشروطه میپرسد که نسبت من با این دنیای مدرن چیست؟ به این .
کامپیوتر روشن میشود ولی اصلا بالا نمیآید! به نظر شما ایراد از ...
به نظر شما ایراد از کجا میتواند باشد؟ ... کامپیوترش SD بخوره نداریم ولی به هر حال امتحانش میکنم در ضمن در کیس من اسپیکری ندیدم ... به هر حال از راهنمایی صمیمانه شما سپاسگزارم . .... کامپیوتر دیگه وصل کردم سیستم بدون هیچ مشکلی روشن شد و تصویر هم نشون داد فکر ... چرا در جی میل نمی توان عکس های فرستاده شده تبلیغاتی را دید؟
به نظر شما ایراد از کجا میتواند باشد؟ ... کامپیوترش SD بخوره نداریم ولی به هر حال امتحانش میکنم در ضمن در کیس من اسپیکری ندیدم ... به هر حال از راهنمایی صمیمانه شما سپاسگزارم . .... کامپیوتر دیگه وصل کردم سیستم بدون هیچ مشکلی روشن شد و تصویر هم نشون داد فکر ... چرا در جی میل نمی توان عکس های فرستاده شده تبلیغاتی را دید؟
سیگار ، کلاس ، شخصیت !
چرا پسرا تا به سن بلوغ میرسن برای اینکه بگن ما بزرگیم ، ما باکلاسیم ... چون فکر کنم این مسئله بین آقایون ، 90 حل شده اس ) حالا به نظر شما واقعا سیگار واسه آدم ... آخه یکی نیست به اینا بگه اگه شما دنبال آرامشید , آرامش رو میشه با خیلی چیزای دیگه به ... اينه كه بگن ما خانمها از آقايون هيچي كم نداريم است كه چه طرز فكر احمقانه ايست!
چرا پسرا تا به سن بلوغ میرسن برای اینکه بگن ما بزرگیم ، ما باکلاسیم ... چون فکر کنم این مسئله بین آقایون ، 90 حل شده اس ) حالا به نظر شما واقعا سیگار واسه آدم ... آخه یکی نیست به اینا بگه اگه شما دنبال آرامشید , آرامش رو میشه با خیلی چیزای دیگه به ... اينه كه بگن ما خانمها از آقايون هيچي كم نداريم است كه چه طرز فكر احمقانه ايست!
اگه فرهنگ ما برتره چرا خیلی ها داغ خارج و خارج رفتن را..
iraneservice18th April 2006, 06:57 PMبا سلام خدمت همه دوستان عزیز به نظر شما مهم ... خوبه دقیقا همین مساله ست مردم ما فکر میکنن دیگه اونجا چه خبره مگه ایران ما خودش از همه .... عزيزم بنده شما رو روشن كنم كه در كشور عزيزمان ايران بخاطر روحيه راحت طلبي مردم .... ضبط خونه يا ماشينشو بكنه درجه آخر اگه هم كسي گفت چرا بگه آهاي آزادي نداريم.
iraneservice18th April 2006, 06:57 PMبا سلام خدمت همه دوستان عزیز به نظر شما مهم ... خوبه دقیقا همین مساله ست مردم ما فکر میکنن دیگه اونجا چه خبره مگه ایران ما خودش از همه .... عزيزم بنده شما رو روشن كنم كه در كشور عزيزمان ايران بخاطر روحيه راحت طلبي مردم .... ضبط خونه يا ماشينشو بكنه درجه آخر اگه هم كسي گفت چرا بگه آهاي آزادي نداريم.
نظرتون در مورد (( انتقاد شدید ملیپوش سابق تیم ملی فوتبال از ...
به نظر من قطبی اصلا ایرانی نیست ، او یک آمریکایی است یا کرهای و شاید هم اماراتی! ... چرا که حتماً فکر میکنید شما لایق سرمربی گری بودی و در حقتون بد کردن ... بود خلاصه یه چیزی گفته دیگه ببخشیدش -هنوز 3ماه از درگیری با خبرنگار نگذشته شاخ ... گوش کنن ashrafi11626-04-2009, 07:16 AMمیگم چرا هیچکدوم از ما تشکر نداریم ؟
به نظر من قطبی اصلا ایرانی نیست ، او یک آمریکایی است یا کرهای و شاید هم اماراتی! ... چرا که حتماً فکر میکنید شما لایق سرمربی گری بودی و در حقتون بد کردن ... بود خلاصه یه چیزی گفته دیگه ببخشیدش -هنوز 3ماه از درگیری با خبرنگار نگذشته شاخ ... گوش کنن ashrafi11626-04-2009, 07:16 AMمیگم چرا هیچکدوم از ما تشکر نداریم ؟
چرا سایت های ایرانی توانای جذب تبلیغ ویا .... ندراند -
ولي سايتهاي انگليسي زبان شما حتي از بنگلادش هم باشيد باز يه سر به اين سايتها ... يه طرفي از يه جاي ديگه بياد به هيچ عنوان نميفهمه كه تو سايت ايراني چي هست . ... و یکی از مشکلات ما هم اینه که فکر می کنیم همه دزد اند. ... Ghamnevis 24 مهر 1383, 20:41آنتي جان سلام ما اصلا قصد نداريم كه سايتي شبيه ياهو از نظر اون امكانات ايجاد كنيم !
ولي سايتهاي انگليسي زبان شما حتي از بنگلادش هم باشيد باز يه سر به اين سايتها ... يه طرفي از يه جاي ديگه بياد به هيچ عنوان نميفهمه كه تو سايت ايراني چي هست . ... و یکی از مشکلات ما هم اینه که فکر می کنیم همه دزد اند. ... Ghamnevis 24 مهر 1383, 20:41آنتي جان سلام ما اصلا قصد نداريم كه سايتي شبيه ياهو از نظر اون امكانات ايجاد كنيم !
آخه چرا ما اينجوري شديم!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ : حیاط خلوت - vazeh.com :: واضح ...
اصلا فكرشو نمي كردم من 3-2 سالي هست كه ديگه اين برنامه ها رو دنبال نمي كنم ولي خيلي برام ... چون ماجرا ندارم فقط حرفم اينه تا چيزي رو تمام و كمال نمي دونيم راجع بهش اظهار نظر نكنيم! ... روشن فكري كه همه فكر مي كنيم داريم كو؟ ... دلم ميخواد نظرات شما رو بدونم ، شايد من اشتباه فكر مي كنم واقعا به خودم و طرز فكرم شك ... مگه ما اینجا قانون نداریم؟
اصلا فكرشو نمي كردم من 3-2 سالي هست كه ديگه اين برنامه ها رو دنبال نمي كنم ولي خيلي برام ... چون ماجرا ندارم فقط حرفم اينه تا چيزي رو تمام و كمال نمي دونيم راجع بهش اظهار نظر نكنيم! ... روشن فكري كه همه فكر مي كنيم داريم كو؟ ... دلم ميخواد نظرات شما رو بدونم ، شايد من اشتباه فكر مي كنم واقعا به خودم و طرز فكرم شك ... مگه ما اینجا قانون نداریم؟
-
گوناگون
پربازدیدترینها