واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بازي ريا و ترس در فضاي خاكستري
اردشير زارعي قنواتيموضوع صلح خاورميانه با سفر هفته گذشته جرج بوش رئيس جمهور ايالات متحده به منطقه، بار ديگر در صدر خبرهاي بين المللي قرار گرفت. وي كه ابتدا به مناسبت 60 سالگي تاسيس اسرائيل به فلسطين اشغالي سفر كرده بود پس از آن با حضور در شرم الشيخ مصر پروسه صلح فلسطيني - اسرائيلي را به تروريسم اسلامي و افراط گرايي منطقه يي پيوند زده و ديوار نفوذ ناپذيري را بين اين مساله چند بعدي كشيد. بنا به زعم آقاي بوش هيچ كس حق ندارد از اين ديوار خودساخته عبور كرده و با آن سوي ديوار مراوده يي داشته باشد. چنين مطلق انگاري در ديپلماسي ريشه در مفاهيم دوران جنگ سرد و تكليف سازي دين مدارانه دارد كه از قبل براي هر موضوعي راه حل جزمي و غيرقابل انعطافي دارد. دنياي خير و شري كه جرج بوش بلافاصله بعد از حوادث تروريستي يازدهم سپتامبر نيويورك ترسيم كرده است ناگزير به چنين استنتاج دگم و صخره گوني خواهد رسيد چرا كه تصوير شيطان در صفوف دشمن هر مومني را از ترس ورود به جهنم بيمناك مي كند. جايگاه دو شقه شده فلسطيني كه جنبش فتح و «محمود عباس» رئيس تشكيلات خودگردان را در كرانه باختري رود اردن حاكم كرده است و جنبش حماس و «اسماعيل هنيه» نخست وزير بركنار شده فلسطين را در نوار غزه بر مصدر قدرت نشانده است، در فضاي اينچنين انعطاف ناپذيري تاكنون همه بازيگران داخلي و خارجي را در منطقه صفر مرزي به خود مشغول كرده است. نه اين و نه آن، نه فتح و نه حماس، هيچ كدام از اين دو جناح تا به امروز قادر نبوده اند پروسه دولت فراگير را در كل سرزمين هاي فلسطيني به مورد اجرا گذاشته و مدعي مشروعيت سخنگويي ملي را براي مذاكرات صلح و اصولاً هدايت امور كسب كنند. اين وضعيت پارادوكسيكال و پر از تناقضات غيرقابل حل در كنار رقابت هاي منطقه يي و بين المللي توسط قدرت هاي پيراموني، هر دو گروه را در چنبره دورهاي باطل گرفتار كرده است. همين واقعيت كافي است تا بطالت سياست مبتني بر منازعه و عدم پذيرش جايگاه جناح هاي موجود در شرايط كنوني را به اثبات برساند. آنچه طي روزها و هفته هاي اخير قابل تامل است مجادلات سياسي و تا حدودي امنيتي در خصوص چرايي مذاكرات صلح و خطوط قرمزي است كه براي آن ترسيم مي شود. بدون شك سفر «جيمي كارتر» رئيس جمهور اسبق امريكا و ملاقات هاي وي با تمامي بازيگران اصلي و تاثيرگذار از جمله رهبران حماس، يخ هاي اين وضعيت قطبي را تا حدودي آب كرد. اينكه بسياري از سياستمداران و حتي كارشناساني كه در تئوري به خروج از بن بست فعلي يا مذاكرات فراگيرتر اعتقاد دارند زير تاثير تبليغات و فشارهاي سياسي به اجبار كار وي را ملامت كردند، دقيقاً همان نقطه كوري است كه تا به امروز روند صلح را در موقعيت ايستايي كنوني نگاه داشته است. ورود بحث مذاكره با حماس به متن مبارزات انتخاباتي امريكا و همچنين تفاوت ديدگاه هاي جمهوريخواهان و دموكرات ها، هرچند در استراتژي در يك مسير قرار دارند، مجادلات كلامي و سياسي در اين خصوص را ابعاد دو چنداني بخشيده است. سخنان بوش در شرم الشيخ و اتهام وي به رقباي دموكرات كه از مذاكره با مخالفان حمايت مي كنند، موجب شد «باراك اوباما» كانديداي پيشتاز و احتمالي براي رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري آينده، اين مساله را يك تخطي آشكار از قوانين اخلاقي در مبارزات داخلي به حساب آورده و بوش را به سختي سرزنش كند. سناتور «مك كين» كانديداي جمهوريخواهان نيز خود را وارد اين مهلكه كرده و با حمايت از بوش، رقيب دموكرات خود را به بي تجربگي در موضوع امنيت ملي متهم كرده است. اوج اين مجادلات در درون امريكا مصادف شد با گزارش رسانه هاي خبري فرانسه مبني بر اينكه دولت فرانسه نيز با جنبش حماس به طور رسمي در ارتباط بوده است. چنانچه «برنار كوشنر» وزير امور خارجه فرانسه بالاخره زير فشار مطبوعات به اين امر اذعان و به طور تلويحي از آن دفاع كرد. از آن طرف روسيه و چين نيز كه از همان ابتدا با گروه حماس در ارتباط بودند به صورت رسمي نيز از اين سياست تماس علني دفاع مي كنند. حال جاي اين سوال وجود دارد كه در مناقشه و منازعات ملي، منطقه يي و بين المللي بدون مذاكره با طرفين درگير چگونه مي توان به مصالحه و پروسه صلح دست يافت. اگر قرار باشد حكومت خودگردان در كرانه باختري با حاكمان حماس در نوار غزه هيچ گونه مذاكره و مصالحه يي را برقرار نكند و حاميان بين المللي پروسه صلح نيز از اين قاعده تبعيت كنند، به چه طريق مي توان به صلح دست پيدا كرد.اصولاً تروريسم و افراطي گري تا زماني كه در اندازه گروه هاي منزوي و هسته هاي محدود فردي قرار داشته باشد، مي توان تنها بر برخورد فيزيكي با آن تاكيد داشت ولي تبديل اين طيف به جنبش هاي اجتماعي، هرچند به اعتقاد كساني ارتجاعي، هرگز قابل ناديده گرفته شدن نخواهد بود. هم اينك در افغانستان نيروهاي ائتلاف به رهبري امريكا و دولت «حامد كرزي» به طور رسمي با گروه هايي از طالبان در حال مذاكره و معامله هستند. در حالي كه مي توان با طالبان مذاكره و مصالحه كرد چگونه قابل توجيه است كه جنبش معتدل تري چون حماس شايسته ورود به مذاكرات صلح نيست. از طرفي افشاي مذاكرات فرانسوي ها با حماس و اذعان كوشنر به اينكه بسياري از كشورهاي اروپايي نيز در خفا اين كار را انجام داده اند، گوياي يك نوع رياكاري بسيار زيانبار در روند صلح است كه واقعيت پشت پرده را از واقعيت علني واقعاً موجود جدا مي كند.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]