واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كاهش اعتماد نويسندگان خارجي پيامد بياعتنايي به حق مؤلف
اميرحسين زادگان، ناشر كتاب «اپراي شناور» بعد از نامه انتقادآميز صاحب اين اثر مبني بر انتشار كتابش بدون رعايت حق مولف در ايران گفت: يكي از مهمترين پيامدهاي عدم عضويت در معاهده كپيرايت (حق مولف)، كاهش اعتماد ناشران و نويسندگان خارجي نسبت به ايران است.
اميرحسين زادگان، مدير نشر ققنوس در گفتگو با مهر گفت: اگر نويسندهاي چون «جان بارت» نسبت به انتشار بياجازه اثرش اعتراض ميكند كاملاً حق دارد. از طرفي من به عنوان مدير يك انتشارات بارها بر اساس قراردادهايي كه با نويسندگان، صاحبان آثار و ناشران خارجي داشتهام دست به انتشار آثارشان زدهام.
وي افزود: به عنوان مثال نشر «گاليمار» يكي از اين موارد است كه ما چندين كتاب آن را تاكنون منتشر كردهايم. همچنين تعدادي كتاب كه مربوط به نشر «راتلج» بوده و براساس قراردادي در ايران به دست ما به چاپ رسيده است. به طور كلي ما حدود 50 يا 60 درصد اين گونه آثار را براساس قراردادهايي كه ميبنديم منتشر ميكنيم.
اين ناشر ادامه داد: البته در اين ميان ناشران آمريكايي مانند «روسن بوك» تن به همكاري با ايران و بستن چنين قراردادهايي نميدهند. حتي «راتلج» بارها به خاطر مبلغي كه ما بابت كتابها به آنها ميپردازيم، بناي اعتراض را گذاشته است.حسين زادگان اضافه كرد: در يكي از مفاد قراردادي كه با ناشران و نويسندگان خارجي ميبنديم آمده است كه ناشر ديگري در ايران حق ندارد اين كتاب را چاپ كند اما متأسفانه ايران به دليل نپيوستن به معاهده كپيرايت نميتواند اين ماده را مطابق ميل آنها اجرا كند بنابراين ترجمه يا انتشار همزمان يك اثر در ايران اجتنابناپذيراست. به همين علت ناشران خارجي تمايل چنداني به كار كردن با ناشران ايراني ندارند.
وي گفت: حتي نويسندگان اين كشورها نيز از اينكه كتابهايشان به وسيله ما ترجمه شود امتناع ميكنند. به عنوان مثال ما هر كتابي را كه از انتشارات گاليمار خريداري ميكنيم به قيمت دو يورو ميفروشيم كه معادل دو هزار و 500 تومان در ايران ميشود؛ در حالي كه قيمت اين كتاب در فرانسه 10 يورو است. از سوي ديگر مسلماً تيراژ كتاب در اين كشور در مقايسه با ايران بيشتر است. بنابراين ناشران با ابراز اين مطلب كه چنين قراردادي برايشان مقرونبهصرفه نيست، از ادامه فعاليت با ما امتناع ميكنند. به هر حال اعتراض جان بارت اولين مورد نيست و موارد مشابهي نظير آن پيش از اين در نمايشگاه كتاب فرانكفورت براي من اتفاق افتاده است. به عنوان مثال كتي ميلر ـ مدير يكي از آژانسهاي ادبي ـ بر اساس قراردادي كه با هم بستيم، كتابي را به ايران فرستاد. من نيز از طريق دوستي كه در انگلستان داشتم، چك مبلغ مورد نظر اين كتاب را به او دادم تا به دست او برساند اما به بنا به مشكلاتي، اين پول دير به دست او رسيد و طي اين مدت به من اهانت كرد. يك بار هم يك ناشر انگليسي بعد از 15 سال كه از انتشار كتابش در ايران ميگذشت در نامه اي به ما اعتراض كرد كه چرا كتاب را بدون اجازه چاپ كردهايم.
اميرحسين زادگان ادامه داد: بار ديگر در غرفه «راتلج» در نمايشگاه كتاب فرانكفورت به چنين موردي برخوردم كه يكي از دست اندركاران اين مؤسسه انتشاراتي به اين رويه اعتراض كرد كه با وساطت زهره كاوياني ـ مدير بخش خاورميانه و از دست اندركاران اين نشر ـ آنها متوجه شدند كه اين معضل به ناشر برنميگردد و به اين خاطر است كه ما چيزي به نام كپيرايت در كشورمان نداريم.
مدير نشر ققنوس تصريح كرد: اين اتفاقها در شرايطي ميافتد كه من به عنوان يك ناشر ايراني طرفدار پيوستن به قانون كپيرايت هستم. امروز عمده درخواست نويسندگان خارجي از ما اين است كه در جريان انتشار كتابهايشان، قانوني عمل كنيم.
وي در پايان گفت: تصور ميكنم پيوستن به كنوانسيون ژنو (كپيرايت) در درجه نخست به نفع ايران و چرخه نشر تمام ميشود. جايي درباره رعايت حق كپيرايت مثال جالبي نوشته بود؛ به اين شكل كه اگر با مراجعه به يك ميوه فروشي پول داشته باشيد، ميتوانيد طبعاً ميوههاي خوب را انتخاب كنيد ولي اگر ناچار به دزدي باشيد، سبد خريدتان را طوري به ميوهها نزديك ميكنيد كه از سر عجله ممكن است علاوه بر ميوههاي خوب، ميوههاي گنديده هم به داخل سبدتان سرازير شود. اين مثال دقيقاً مصداق عدم عضويت در كنوانسيون حق كپي رايت است. اميدوارم نامه جان بارت (نويسنده رمان «اپراي شناور») سرآغازي براي حركت و پيوستن ايران به قانون جهاني كپيرايت باشد و اين مسأله مقدمات آن را فراهم كند.
جان بارت دو روز پيش در نامهاي به جايزه ادبي «روزي روزگاري» ـ كه كتابش در آن برنده داستان غير ايراني شده بود ـ آورده بود: «هميشه ترجمه يك اثر به زباني ديگر و انتشار آن در كشوري ديگر موجب افتخار و خوشنودي نويسنده آن است. براي من نيز انتشار تازه هنگام ترجمه نخستين رمانم يعني رماني كه براي اولين بار بيش از نيم قرن پيش منتشر شده، افتخار ويژهاي است، از اين جهت كه زبان مقصد شباهت با زبان كسي دارد كه سالها همچون ستارگان آسمان، راهنماي سفر ادبي من بوده: يعني شهرزاد كتاب الف ليله و ليله يا همان كتاب هزار و يك شب. با اين حال، تأسف خودم را از انتشار هرگونه اثر بدون اجازه مولف ابراز ميدارم و مصرانه خواستارم تا دولت ايران نيز با امضاي معاهده جهاني سازمان حقوق نويسندگان با ديگر كشورها همراه شود و از ناشران ايراني ميخواهم پيش از نشر هر اثر مشمول كپيرايت از صاحب اثر اجازه بگيرند.»
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 198]