تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865136055
شهر خدا!
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: شهر خدا!
آه خونين شهر من، اي شهر من!1
دشمنت كي ميرهد از قهر من؟
شهر من، اي باغ من، بستان من
اي خداي تو، تن من، جان من
اي كه شد هر خانهات بيتالحزين
خاك تو، با خون مردان شد عجين
اي كه پشتت ز آتش دشمن شكست
شعله غم در گريبانت نشست
اي كه فرياد از نهادت سركشيد
بر شيار شانه‌هايت، خون دويد
اين كه دست كفر آمد از كمين
بر تو شوريد از يسار و از يمين
زير باران مصيبت‌هاي سخت
بر تو و بر ما خدا داند چه رفت!
آن شقي مردان پست و نابكار
ديو خو، حيوان صفت، انسان شكار
دشمنان مذهب و قرآن و دين
دشمنان مرتضي، نور يقين
خون مردان خدا را ريختند
آتش و خون را به هم آميختند
خانه ويران، كودكت آواره شد
قلب تو در كوچه‌ها صد پاره شد
غرق خون كردند محراب تو را
صورت خورشيد و مهتاب تو را
گرچه مردانت به دشمن تاختند
جان به گرداب بلا انداختند
داغها بر قلب دشمن كاشتند
پيش او، قامت چو كوه افراشتند
در حضور عشق، جان را باختند
نام خود را جاوداني ساختند
*
واي اگر آن گنبد گلدسته‌ات
آن رواق طاقهاي خسته‌ات،
ماند از تكبيرهاي گل خموش
افتدش آواي پاييزان به گوش
دشمن آمد تا كه در مأواي ما
گِل كند آيينه‌هاي آب ما
تا مپندارد كه سودي برده است
يا كه از خوان تو روزي خورده است
غم مخور، خون جوانانت هنوز
مي‌دود چون سيل در رگهاي روز
كي تو بهر دشمنان بالين شوي؟
مهد نامردان بي‌آيين شوي
مرد تو هرگز نمي‌ماند خموش
مي‌دود سوي تو با جوش و خروش
تا ابوذرها در ايران زنده‌اند
همچنان خورشيد و مه تابنده‌اند
تا به گوش لحظه‌ها، تكبير ماست
هر زمان برّنده اين شمشير ماست
بازت از بيگانه بستانيم ما
در تو با تو سبز مي‌مانيم ما
باز هم گلهاي تو رعنا شوند
زيب دوش و دامن فردا شوند
باز مي‌پيچد صداي خسته‌اي
بر تن و اندام هر گلدسته‌اي
رود كارون گو كه بر دارد خروش
پرچمي گيرد ز پيروزي به دوش
من رگ شب را ز هم خواهم گسست
آخرين ديوار را خواهم شكست
پيش چشم تنگ ظلمت باوران
مي‌زنم رنگ سحر بر آسمان
بانگ ناي فاتح فردا منم
صبح رخشان شب يلدا منم
*
آفتاب نام تو، تن پوش ماست
مايه شور و جنون و جوش ماست
زيستن در دامنت ما را رواست
خاك زرخيز تو ما را آشناست
اي خدا، ما را انيس و يار باش
در هجوم زخمها، غمخوار باش
مهر خود بر جان من تابنده كن
چشمه عشق مرا زاينده كن
ماهتاب عشق، مي‌خواند سرود
در دل شب، با نواي سبزِ رود
دل اگر آسود بر زنگارِ رود
بر سرش، آوار شب آيد فرود
1- شعر در زمان اشغال خرمشهر و اسارت در دست دشمن سروده شده است؛ زماني كه خونين شهر لقب گرفته بود.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]
-
گوناگون
پربازدیدترینها