تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837031107
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)
واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)
فريد زكريا (Fareed Zakaria) متولد ۱۹۶۴ هندوستان، خبرنگار، مقاله نويس، سردبير نشريه نيوزويك، نظريه پرداز، و از اساتيد شناخته شده مسائل سياست خارجي در آمريكا است. وي بهعنوان كارشناس مسائل سياستگذاري در كانالهاي تلويزيوني سراسري CNN، PBS، و ABC نيز بارها حضور داشتهاست. زكريا كه در خانوادهاي مسلمان به دنيا آمده مدرك دكتراي خود را در دانشگاه هاروارد زير نظر ساموئل هانتينگتون اخذ كرده و تا قبل از اشتغال در نشريه نيوزويك، از ويراستاران نشريه Foreign Affairs به شمار ميرفتهاست. آنچه ميخوانيد بخش سوم مقاله فريد زكريا در نشريه نيوزويك است كه با عنوان The Rise of the Rest در اين نشريه منتشر شده است. ترجمه بخشهاي اول ودوم اين مقاله، هفته گذشته در آفتاب منتشر شد. توضيح اين نكته ضروري است كه انتشار اين مقاله در آفتاب، به هيچ وجه به معني تأييد تمامي نظرات نويسنده آن نبوده و تنها از اين حيث كه بازتاب دهنده ديدگاههاي يك تحليلگر مشهور روابط بينالملل درباره چالشهاي امروز جهان است، ميتواند جالب توجه باشد.
آفتاب: رشد اقتصادي دنيا، به سرعت باعث ظهور قطبهاي اقتصادي جديد در صحنه جهان شده است. اتفاقاً در چند قرن گذشته ثروتمندترين كشورهاي جهان همه كشورهايي بودند كه جمعيت كمي داشتند؛ دانمارك با 5 و نيم ميليون نفر جمعيت، هلند با 16.6 ميليون و حتي ايالات متحده آمريكا - كه پر جمعيت ترين كشوري بود كه در چند دهه اخير بخش صنعتي شده جهان را تحت سيطره اقتصادي داشت- با كمي بيش از 300 ميليون نفر جمعيت؛ اين كشورها، همگي در مقياس جهاني جمعيت كمي دارند.
در عوض، غولهاي حقيقي تا همين اواخر خفته بودند. چين، هند و برزيل تابهحال نخواسته يا نتوانسته بودند به اقتصاد جهاني بپيوندند، اما اكنون آنها دارند برميخيزند و طبيعتاً با توجه به جمعيت زياد اين كشورها، آنها در اقتصاد جهان آينده تاثير به سزايي خواهند داشت. درست است كه اكثر مردم اين كشورها نسبتاً فقير هستند؛ ولي با با در نظر گرفتن جمعيت زيادشان، ثروت ملي اين كشورها بسيار عظيم خواهد بود. حقيقت اين است كه هر چيزي را در 2.5 ميليارد ضرب كنيد نتيجهاي نجومي حاصل خواهد گشت. (چين و هند بر روي هم 2.5 ميليارد نفر جمعت دارند.)
بالا آمدن چين و هند نشانهاي آشكار از قدرت گرفتن ديگر كشورهاي دنياست؛ در دهها كشور ديگر نيز عواملي مثل رشد اقتصادي، اجتماع نيرومند، فرهنگ پويا و غرور ملي اين كشورها را دارند به قدرتهايي بزرگ تبديل ميسازند.
غرور ملي چيزي است كه مي تواند شكل زشتتري به خود گيرد. در گپي كه چند سال پيش با يكي از اين مديران بلند پايه چيني در كافهاي در شانگهاي داشتم، اين غرور ملي منفي را به وضوح مشاهده كردم. اين مدير جوان محصول جهاني شدن بود؛ انگليسي را به رواني صحبت مي كرد، به فرهنگ روز جهان كاملا مسلط بود، ارزشهاي جهاني را درك ميكرد و دوست داشت كشورهاي مختلف با هم ارتباط داشته باشند. ولي زماني كه صحبت ما به موضوعاتي مانند تايوان، ژاپن و ايالات متحده آمريكا كشيده شد لحن او به روشني تغيير كرد و صحبتهايش با احساساتي شديد و عدم تساهل همراه بود. وقتي با اين مدير جوان حرف زدم، احساس كردم در حال صحبت با مديري آلماني در سال 1910 هستم. مديري كه در عين مدرن بودن، داراي ديدي بسيار ناسيوناليستي بود.
در هنگام بالا رفتن قدرت اقتصادي كشورها، همواره شاهد رشد ناسيوناليسم هستيم. تصور كنيد كه شما در كشوري به دنيا آمدهايد كه در تاريخ همواره فقير بوده و در حاشيه قرار داشتهاست. هنگامي كه بالاخره كشور شما قدرت گرفت و به نماد موفقيت و رشد دنيا تبديل گشت، شما احساس غرور خواهيد كرد و اين باعث ميشود شما حساس شويد و بخواهيد ديگران به كشورتان احترام بگذارند و آن را بزرگ بدانند.
در بسياري از كشورها، اين ميهنپرستي افراطي ناشي از عصبانيتي قديمي است كه اين كشورها در مقابل برداشت غرب و كشورهاي غربي از تاريخ احساس ميكنند. در اين برداشت از تاريخ، كشورهاي ديگر در طبقه پايين قرار گرفته و بازيگران اصلي صحنه بينالملل تلقي نميشوند.
روسيه سالهاست كه به نحوه يادآوري جنگ جهاني دوم توسط غرب اعتراض دارد. برداشت آمريكاييان از تاريخ اين است كه نبرد نرماندي تاريخساز ترين نبرد اين جنگ بوده است. در نگاه آنها، نرماندي نقطه عطفي در جنگ و آغازي بر پايان جنگ جهاني دوم بود. اين برداشت حكايتي قهرمانانه را از شكست دادن فاشيسم توسط آمريكا و بريتانيا ارائه ميدهد. در مقابل روسها اعتقاد دارند كل جنگ كشورهاي غربي بر عليه آلمان نازي تنها در حاشيه اتفاقات مهم جنگ جهاني دوم قرار ميگيرد و آنچنان مهم نبوده است.
اين حقيقت كه در زمان شروع نبرد نرماندي سه چهارم ارتش آلمان در جنگ با روسيه در جبهه شرق مشغول بود و 70 درصد كل تلفات ارتش آلمان از طرف روسيه به اين كشور تحميل شدهبود حقيقت داشتن اين برداشت از جنگ را براي روسها تشديد ميكند.
برداشتهاي متفاوت و داشتن ديدگاه هاي مختلف در مورد رخدادهاي جهاني توسط كشورهاي مختلف همواره وجود داشته است، اما امروزه با توجه به انقلاب اطلاعات ديدهاي مختلف توانايي مطرح شدن يافتهاند. اكنون دهها شبكه مختلف
” هنگامي كه بالاخره كشور شما قدرت گرفت و به نماد موفقيت و رشد دنيا تبديل گشت، شما احساس غرور خواهيد كرد و اين باعث ميشود شما حساس شويد و بخواهيد ديگران به كشورتان احترام بگذارند و آن را بزرگ بدانند. ... “
تلويزيوني و راديويي مانند الجزيره وجود دارند كه برداشتي متفاوت از CNN و BBC ارائه ميدهند. نتيجه وجود اين برداشتهاي متفاوت اين است كه ديگران، امكان بحث در مورد ديدگاه هاي گوناگون را يافتهاند.
يك ديپلمات جوان چيني در سال 2006 در صحبتي با من گفت: «وقتي شما ما را به حمايت از حكومت ديكتاتوري در سودان براي دسترسي به نفت اين كشور متهم ميكنيد، من دلم ميخواهد به شما بگويم: اين كار ما چه تفاوتي با حمايت شما از حكومت قرون وسطايي عربستان سعودي دارد؟ ما اين رياكاري شما را ميبينيم، اما هنوز قصد نداريم اين موضوع را اعلام كنيم».
اين حقيقت كه دولتهاي تازهقدرتگرفته پس از دوران جهان تكقطبي و آمريكايي، انگارهها و گرايش هاي خود را با قدرت بيشتري ابراز ميكنند واقعيتي گريزناپذير است. اين موضوع معمايي را در پيش چشم ما به وجود ميآورد: چگونه بازيگران پرتعداد و متفاوت دنيا را مجبور كنيم تا با يكديگر همكاري كنند.
روند سنتي همكاريهاي بينالمللي ديگر رو به زوال است. اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل همگي پيروزان جنگ جهاني دوم هستند؛ جنگي كه 60 سال پيش پايان يافتهاست. در حالي كه چين، برزيل و هند –سه كشوري كه بالاترين رشد در دنيا را تجربه ميكنند- در گروه هشت كشور صنعتي عضويت ندارند، اين گروه ادعاي نمايندگي كشورهايي را دارد كه بيشترين تاثير را بر اقتصاد جهاني دارند. بر طبق سنت رييس بانك جهاني همواره فردي آمريكايي و رييس صندوق بينالمللي پول همواره فردي اروپايي بودهاست. اين سنتها مانند تفاوتهاي طبقهاي جدا كننده در يك باشگاه ممكن است براي يك خودي لذت بخش باشد، اما براي اكثريت غير غربي دنيا به نظر متحجرانه مي رسد.
چالش پيش روي ما اين است: مشكلات كنوني دنيا مانند منازعات اقتصادي، تراژديهاي نقض حقوق بشر يا فاجعههاي زيستمحيطي تنها با همكاري گروهي بسياري از كشورهاي دنيا قابل حل شدن هستند؛ ولي پيدا كردن راه حلي مورد توافق همه در هنگامي كه بسياري از كشورها و سازمانهاي غيردولتي حس ميكنند قدرت تصميمگيري دارند، مشكل تر از هميشه خواهدبود.
4) آمريكا و قرن پيش رو
بسياري از افراد هنگام نگريستن به پويايي كشورهاي توسعه يافته نتيجه ميگيرند كه ايالات متحده ضعيف شدهاست. «گبور استينگارت» سردبير مجله اشپيگل در پرفروش ترين كتابش مينويسند: «جهان دارد آمريكا را پس ميزند». او و بسياري ديگر عقيده دارند ايالات متحده با از دست دادن صنايع
” ولي با نگاهي به 20 سال اخير در مييابيم آمريكا در اين مدت از جهاني شدن سودهاي سرشاري بردهاست. ايالات متحده در اين سالها از رشدي غيرمعمول برخوردار بوده و دوراني با تورم پايين و نرخ بيكاري اندك را تجربه كردهاست.... “
كليدي دنيا در بازارهاي آسيايي مقروض شده و مردمش پساندازهاي خود را از دست دادهاند. بحران اقتصادي اخير آمريكا نيز به ترس از حقيقت داشتن چنين ايدهاي دامن ميزند.
ولي با نگاهي به 20 سال اخير در مييابيم آمريكا در اين مدت از جهاني شدن سودهاي سرشاري بردهاست. ايالات متحده در اين سالها از رشدي غيرمعمول برخوردار بوده و دوراني با تورم پايين و نرخ بيكاري اندك را تجربه كردهاست. آمريكا همچنين به محل سرمايهگذاريهاي عظيم خارجيان تبديل شدهاست، اين نشانهها هيچكدام نشانگر اقتصادي لرزان نيستند. شركتهاي آمريكايي در پي جهانيسازي، بازارهاي جديدي را كشف كرده و در آنها موفق بودهاند. صادركنندگان آمريكايي و شركتهاي توليد كننده اين كشور با باقي ماندن در عرصه رقابت جهاني توانستهاند سودهاي سرشاري را از آن خود كرده و شركتهايشان را گسترش بخشند.
ايالات متحده آمريكا اكنون از نظر انجمن اقتصاد دنيا داراي مقام اول جهان از نظر رقابت اقتصادي است. اين كشور در آينده نيز در صنايعي نظير نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي و دهها صنعت تكنولوژيكي ديگر جهان مقام اول را خواهد داشت. دانشگاههاي اين كشور بهترين دانشگاههاي دنيا هستند. بر طبق ردهبندي دانشگاه جيائو تونگ شانگهاي، اين كشور 8 دانشگاه از 10 دانشگاه برتر دنيا و 37 دانشگاه از 50 دانشگاه برتر را در خود جاي داده است.
در سال 2004 بنياد ملي علم در آمريكا آماري ترسناك را در مورد تحصيل در آمريكا ارائه داد كه موجب بحث هاي فراواني در اين كشور شد؛ بر طبق آمار اين بنياد 950 هزار مهندس از دانشگاههاي كشورهاي چين و هند فارغالتحصيل شده بودند در صورتي كه در همين مدت تنها 70 هزار مهندس از دانشگاه هاي آمريكا مدرك گرفتند. ولي اين آمار با ناديده گرفتن اينكه بيشتر فارغ التحصيلان دانشگاههاي چين و هند مكانيكهايي ساده بودند (كه در آمارگيري چين و هند مهندس محسوب ميشوند) حقيقت را مخدوش كردهبود. اگر درست به آمار بنگريم ميبينيم ايالات متحده با توجه به جمعيتش تعداد بسيار بيشتري مهندس واقعي را در دانشگاههايش تربيت ميكند.
راز پنهاني آمريكا اين است كه بسياري از اين مهندسان تربيتيافته در اين كشور مهاجر هستند. 50 درصد كل تحقيقات علمي در آمريكا توسط دانشجويان مهاجر انجام ميشود. در سال 2006، مهاجرين 40 درصد فارغالتحصيلان مقطع دكتراي آمريكا را تشكيل ميدادند و پيشبيني ميشود در سال 2010 اين آمار به 75 درصد برسد.
هنگامي كه اين مهاجرين بازار آمريكا جذب شوند، فرصتهاي اقتصادي بزرگي را در اين كشور ايجاد ميكنند.
” راز پنهاني آمريكا اين است كه بسياري از اين مهندسان تربيتيافته در اين كشور مهاجر هستند. 50 درصد كل تحقيقات علمي در آمريكا توسط دانشجويان مهاجر انجام ميشود. در سال 2006، مهاجرين 40 درصد فارغالتحصيلان مقطع دكتراي آمريكا را تشكيل ميدادند و پيشبيني ميشود در سال 2010 اين آمار به 75 درصد برسد. ... “
حداقل يكي از پايهگذاران نيمي از شركتهاي ايجاد شده در سيليكون ولي (Silicon Valley) مهاجر يا فرزندان مهاجرين هستند. پتانسيل موج جديد بهرهوري آمريكا نه به نوع سيستم آموزشي اين كشور، بلكه به سياستهاي مهاجرتي اين كشور بستگي دارد. اگر اين مهاجرين اجازه بيابند در اين كشور بمانند و تشويق شوند در اين كشور زندگي كنند، آنگاه نوآوري در آمريكا باقي خواهد ماند و اگر اين مهاجرين آمريكا را ترك كنند، نوآوري با آنها به كشورهايشان بازخواهد گشت.
از نگاهي بالاتر ميتوان گفت داشتن اجتماعي باز و تطبيق پذير، آمريكا را به قدرتي دستنيافتني تبديل كردهاست. اين كشور توانايي جذب افرادي با فرهنگهاي متفاوت، ايدههاي جديد و كالاها و خدماتي نو را همچنان دارد. آمريكا با عطش و انرژي مهاجران فقير خود به جلو ميتازد و در هنگام مواجه شدن با تكنولوژيهاي جديد، شركت هاي تازه قدرت يافته خارجي يا بازارهاي جديد جهاني، خود را با آنها تطبيق ميدهد. وقتي اين پويايي جامعه آمريكا را با نظام طبقاتي قدرتهاي بزرگ پيشين در دنيا مقايسه كنيم آنگاه در مييابيم كه ايالات متحده متفاوت است و ممكن است مانند آنها به كشوري ثروتمند و تنبل تبديل نشود و از قافله دنيا عقب نماند.
جامعه آمريكا ميتواند خود را با اين دنياي جديد تطبيق دهد، ولي آيا دولت اين كشور نيز ميتواند چنين كاري را انجام دهد؟
واشنگتن به دنيايي عادت كرده است كه تمامي راهها به درهاي آمريكا ختم ميشوند. آمريكا به ندرت مجبور بودهاست با ديگر كشورهاي جهان همكاري كند. اين كشور هميشه پيشرو بوده است. ولي ملل ديگر با عمل به انديشه هاي كاپيتاليسم توانسته اند فاصله ميان خود و آمريكا را كم كنند.
اگر نگاهي به لندن بيندازيم ميتوانيم دريابيم كه اين شهر اكنون مركز اقتصادي جهان است. اين موضوع نه به دليل عملكرد بد آمريكا، بلكه به دليل عملكرد خوب انگلستان در تدوين قوانين اقتصادي و آمادگي براي جذب سرمايههاي خارجي است.
مثالي ديگر در اين زمينه كارخانههاي توليد اتومبيل در آمريكا هستند. اين كارخانهها به دليل كمتر بودن هزينههاي بيمه درماني براي كارمندانشان اكنون كارمندان بيشتري را در انتاريو كانادا جذب ميكنند و كمتر به جذب كارمندان در ميشيگان تمايل دارند. بيست سال پيش هزينههاي درماني در آمريكا پايينتر از تمامي كشورهاي پيشرفته بود، اما اكنون هزينه بيمه درماني در آمريكا مقام دوم را در ميان كشورهاي جهان دارد. دليل اين تفاوت، بالا رفتن اين هزينه در آمريكا نيست، اين كشورهاي ديگر هستند كه هزينه بيمه درماني خود را به شدت كاهش دادهاند.
تنگ نظري آمريكا به ويژه در سياست خارجي اين كشور قابل مشاهده است. از نظر اقتصادي با رشد ديگر كشورها سهم همه كشورها از اقتصاد دنيا به ناچار بيشتر ميگردد و آمريكا نيز از اين قاعده مستثني نيست. ولي از نظر ژئوپوليتيكي اين قدرتهاي جديد خواهان تاثيرگذاري بيشتري در دنيا خواهند بود و اين ميتواند به نبردي براي قدرت در دنيا تبديل شود زيرا كشورهاي بيشتري خواهان آزادي عمل در عرصه سياسي
” هنگامي كه نسلهاي بعد تاريخ زمانه ما را بنويسند، شايد به اين نكته كه در اوائل قرن بيست و يكم ايالات متحده در جهانيسازي موفق بود، اشاره كنند. بياييد اميدوار باشيم در تاريخ از آمريكا به عنوان كشوري نام برده نشود كه همزمان با رسيدن به اين موفقيت تاريخي، فراموش كرد خود را نيز جهاني كند.... “
ميشوند.
اين موضوع، كمتر شدن تاثير و قدرت آمريكا در صحنه سياسي جهان را به دنبال خواهد داشت. اما از ديدگاه ديگر ميتوان ديد كه بيشتر مراكز قدرت در جهان در نظم، رشد و آرامش كنوني سرمايه گذاري كردهاند. ما ميتوانيم به جاي تنگ نظري و اصرار بر منافع كوتاهمدت خود و كشورهاي متحدمان در جهان، بيشتر كردن نقش كشورهاي تازهقدرتيافته در صحنه بينالملل را سرلوحه برنامه هاي خود قرار دهيم.
در اين صورت و با افزايش نقش و در همجوشي اقتصاد اين كشورها با اقتصاد جهاني، اين كشورها در مييابند كه مسئوليت بيشتري در رابطه با حفظ نظم كنوني جهان دارند. در صورت به وجود آمدن اين احساس است است كه چين، هند، روسيه و برزيل خواهان وجود بحران، بينظمي و آشوب در جهان نخواهند بود و خطري از جانب آنان نظم كنون جهان را تهديد نخواهد كرد. اين شرايط باعث به وجود آمدن وضعيتي مي شود كه همه كشورها در آن برنده خواهند بود؛ از جمله آمريكا.
براي كشاندن بقيه كشورها به جهاني يكپارچه، آمريكا لازم است مسئوليتهاي خود را نسبت به سيستم كنوني دنيا جدي بگيرد. آمريكا تاكنون توانسته است به هر صورت كه ميخواهد در جهان رفتار كند. اين كشور قوانين دنياي جديد را پايه ريزي ميكند، ولي خود همواره بر طبق اين قوانين عمل نميكند و معيارهاي ديگر كشورها را نيز نميپذيرد. مثال بارز اين وضعيت مقياس طولي جهان است، تنها سه كشور در جهان از مقياس متريك استفاده نمي كنند: ليبريا، ميانمار و آمريكا. اين واقعيتي است كه آمريكا براي رهبري دنيا ابتدا لازم است خود به آن بپيوندد.
آمريكاييان و به طور اخص رهبران اين كشور، هنوز به كُنه اين حقيقت كه قدرتهايي ديگر در حال شكل گيري هستند پي نبردهاند. ميلياردها نفري كه در پي اين تغيير جهاني از فقر نجات يافته و تبديل به توليدكننده، مصرف كننده، مخترع و روشنفكر شده و به افرادي تاثير گذار در جهان تبديل ميگردند، يكي از دورههاي خيرهكننده تاريخ را رقم زده و جهاني ثروتمندتر را ميآفرينند. جالب اينجاست كه همه اين تغييرات با ايدههايي آمريكايي و الگو گرفتن از اين كشور انجام ميشود.
در 60 سال اخير ايالات متحده از ديگر كشورهاي جهان ميخواست بازارهاي خود را بگشايند، سياستهاي اقتصادي خود را بر طبق سياست بازار آزاد تدوين كنند و راه را براي پيشرفت تكنولوژي و تجارت باز كنند. ديپلمات ها، تجار، و روشنفكران آمريكايي از مردم ديگر كشورهاي جهان ميخواستند كه از تغيير نهراسند و به دنياي پيشرفته بپيوندند. حال كه اين كشورها در حال عمل به اين ايدهها هستند، به نظر ميرسد مردم آمريكا از اين ايدهها خسته شده و ديگر به آنها اعتقادي ندارند. اكنون اين ما هستيم كه از تجارت، بازار آزاد، مهاجرت و سرمايه گذاري خارجي در هراسيم زيرا اكنون خارجيها براي سرمايه گذاري به آمريكا ميآيند و ديگر اين ما نيستيم كه براي سرمايه گذاري به كشورهاي ديگر ميرويم. دقيقاً در زماني كه دنيا در حال باز كردن بازار خود به اقتصاد جهاني است، ما درهاي اقتصاد خود را به سوي جهان ميبنديم.
هنگامي كه نسلهاي بعد تاريخ زمانه ما را بنويسند، شايد به اين نكته كه در اوائل قرن بيست و يكم ايالات متحده در جهانيسازي موفق بود، اشاره كنند. بياييد اميدوار باشيم در تاريخ از آمريكا به عنوان كشوري نام برده نشود كه همزمان با رسيدن به اين موفقيت تاريخي، فراموش كرد خود را نيز جهاني كند.
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 636]
صفحات پیشنهادی
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني) فريد زكريا (Fareed Zakaria) متولد ۱۹۶۴ هندوستان، خبرنگار، مقاله نويس، ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني) فريد زكريا (Fareed Zakaria) متولد ۱۹۶۴ هندوستان، خبرنگار، مقاله نويس، ...
از توهمات تا واقعيت ها
از توهمات تا واقعيت ها بررسي عوامل فوتبال ناپاک جذب حداکثري از يک دلال:جذب حداکثري ... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت ...
از توهمات تا واقعيت ها بررسي عوامل فوتبال ناپاک جذب حداکثري از يک دلال:جذب حداکثري ... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت ...
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(1)
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(1) قدم گذاشتن دنیا از دوره آمریکا ستیزی به دوره پس از ... آنچه میخوانید بخش نخست آخرین مقاله فرید زکریا در نشریه نیوزویک است که با .... که در سالهای پایانی قرن نوزدهم پدید آمد، حاصل قدرت گیری ایالات متحده آمریکا در ...
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(1) قدم گذاشتن دنیا از دوره آمریکا ستیزی به دوره پس از ... آنچه میخوانید بخش نخست آخرین مقاله فرید زکریا در نشریه نیوزویک است که با .... که در سالهای پایانی قرن نوزدهم پدید آمد، حاصل قدرت گیری ایالات متحده آمریکا در ...
افول شركت آمريكايي AT&T -
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت ... شركتهاي آمريكايي در پي جهانيسازي، بازارهاي جديدي را كشف كرده و در آنها موفق بودهاند.
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)-افول آمريكا، از توهم تا واقعيت ... شركتهاي آمريكايي در پي جهانيسازي، بازارهاي جديدي را كشف كرده و در آنها موفق بودهاند.
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(2)
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(2) قدم گذاشتن دنیا از دوره آمریکا ستیزی به دوره پس ... آنچه میخوانید بخش دوم آخرین مقاله فرید زکریا در نشریه نیوزویک است که با عنوان .... این نسبت که در سال پایانی دولت هشتم 6/14 بوده در پایان سال 86 به 2/15 بالغ .
افول آمریکا، از توهم تا واقعیت(2) قدم گذاشتن دنیا از دوره آمریکا ستیزی به دوره پس ... آنچه میخوانید بخش دوم آخرین مقاله فرید زکریا در نشریه نیوزویک است که با عنوان .... این نسبت که در سال پایانی دولت هشتم 6/14 بوده در پایان سال 86 به 2/15 بالغ .
رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ديدار - واضح
رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ديدار پاياني بازماند مجتبي باباجان زاده كشتي گير ايراني ... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني).
رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ديدار پاياني بازماند مجتبي باباجان زاده كشتي گير ايراني ... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني).
استاندار مازندران: آموزش نيروهاي متخصص مسير توسعه را هموارتر ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... درخواست كلمبيا از روسيه براي تحويل تاجر اسرائيلي... رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... درخواست كلمبيا از روسيه براي تحويل تاجر اسرائيلي... رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ...
بهنام خسروشاهي فاتح مرحله پنجم تور دوچرخهسواري آذربايجان شد
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني) · درخواست كلمبيا از روسيه براي تحويل تاجر اسرائيلي · رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ديدار ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني) · درخواست كلمبيا از روسيه براي تحويل تاجر اسرائيلي · رقابتهاي كشتي فرنگي صربستان باباجان زاده از صعود به ديدار ...
سخنگوي منطقهآزاد انزلي ادغام سازمانهاي مرتبط با منطقه را ...
vazeh.com 04:22:25 06:01:09 12:58:51 20:14:58 4:80 مانده تا اذان صبح. ذکر روزهای هفته .... آف ليگ برتر اعلام شد... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... ...
vazeh.com 04:22:25 06:01:09 12:58:51 20:14:58 4:80 مانده تا اذان صبح. ذکر روزهای هفته .... آف ليگ برتر اعلام شد... افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... ...
نائب رئيس هيئت واليبال بانوان استان تهران: تيم هاي تهراني ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... برنامه پلى آف ليگ برتر اعلام شد... سخنگوي شوراي شهر تهران: به خاطر برخي ظرايف، موضوعاتي را از جلسه شورا نقل ...
افول آمريكا، از توهم تا واقعيت (بخش پاياني)... برنامه پلى آف ليگ برتر اعلام شد... سخنگوي شوراي شهر تهران: به خاطر برخي ظرايف، موضوعاتي را از جلسه شورا نقل ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها