واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: جنبش فمينيسم از ابتدای پيدايش سعی داشت زنان را به يك اردوگاه واحد ايدئولوژيكی برساند. فمينيسم ها قصد داشتند مفهوم خواهری جهانی را جامه عمل بپوشانند، اما در طول تاريخ به جای تكامل گرفتار تشتت و تفرقه فكری شدند. به طور كلی می توان نقطة شروع فمینیسم را اواخر قرن هجدهم به ویژه پس از انقلاب كبیر فرانسه ذكر كرد، اما در تقسیمات قراردادی تر تاریخ فمینیسم را در 3 موج تقسیم بندی می كنند.موج اول :موج اول در سال 1830 شروع شد. مری ولیتون كرافت با نوشتن كتاب «حقانیت حقوق زن» (1792) تأثیر اصلی را بر این موج گذاشت. پس از وی جان استوارت میل با همكاری همسر اولش هری تیلور كتاب «انقیاد زنان» (1869) را نوشت كه تأثیر مهم بعدی را بر این موج گذاشت. نگارش این كتاب در حالی صورت گرفت كه زنان در دوره ویكتوریا، در اوج سركوب به سر می بردند. می توان گفت اساساًٌ اندیشه حقوق لیبرال كلاسیك، زمینه اصلی بروز این موج به شمار می رود، دیدگاهی كه برخاسته از اندیشه جان لاك بود.(1) گسترش حقوق مدنی و سیاسی به ویژه اعطای حق رأی به زنان، خواسته و هدف اصلی این موج بود. البته در كنار این موارد اهداف دیگری نیز دنبال می شد كه از جمله آن ها می توان به دستیابی زنان به كار آموزشی، آموزش و كار، بهبود موقعیت زنان متأهل در قوانین، حق برابر با مردان برای طلاق و متاركه قانونی و مسائل پیرامون ویژگی های جنسی اشاره كرد.موج دوم:«موج دوم فمینیسم از دهه 1960 آغاز شد. موج اول تا حدی توانست وضعیت زنان را در رابطه با برخی از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، ورود زنان به مشاغل متعدد، قانونی شدن سقط جنین، پرداخت دسمتزد برابر به زنان، برخورداری از حقوق مدنی برابر و گسترش امكانات كنترل موالیه از جمله نتایج مهم تلاش ها در موج اول بود. همین مسائل باعث شد كه برخی از فمینیست ها به دنبال قدم برداشتن در گام های بعدی باشند.»هدف اصلی و مهم فمینیست ها در موج دوم «نجات زن» بود فمینیست های موج دوم، معتقد بودند رهایی زنان از نابرابری ها كافی نبوده و باید زنان را از دست مردان نجات داد. نقد ساختارهای ایدئولوژیك ریشه دار مانند «مردسالاری» و «قرار داد اجتماعی»، در كلیت ازدواج، تأكید بر تبحر و حرفه اقتصادی از جمله ویژگی های مهم فمینیست های موج دوم به شمار می رود.این افراد معتقد بودند برای رهایی و نجات زن، باید روحیات زنانه را از بین برد و آن قدر به سمت افراط رفتند كه بر ظاهری مردانه در پوشش، موهای كوتاه، كفش بدون پاشنه، كت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش و ... نیز تأكید داشتند.موج سومموج سوم فمینیست ها از اوایل دهه 1990 شروع و به دلیل آثار مخرب افراط فمینیست های موج دوم، در این دوره سعی شد تا حدودی دیدگاه های فمینیستی تعدیل شود. تحت همین شرایط بود كه دولت های تاچر و ریگان ضمن مبارزه با دیدگاه های تندروها خواستار اعاده از دست رفتة «ارزش های خانوادگی» شدند و در مجموع فمینیسم در اوایل دهه 1990 یك فرآیند اعتدال را تجربه كرد.بر خلاف موج دوم، فمینیست ها در این موج بر ظاهر زنانه و رفتار ظریف تأكید می ورزند. آنان معتقد به احیای نقش مادری بوده و از خانواده فرزند محور و همچنین زندگی خصوصی دفاع می كنند.گرایش پست مدرناین گرایش نیز بر «حذف مرد سالاری» تأكید دارد با این تفاوت كه آنها معتقدند برای احقاق حقوق زنان و حذف مردسالاری باید ساختار شكنی كرد. به اعتقاد این گروه كلیه برخوردهایی كه بین پسر و دختر تفاوت ایجاد می كند ناشی از ساخت هایی اجتماعی هستند كه موجب بردگی زن در طول تاریخ شده و باید ساخت شكنی شود. تحت تأثیر همین نگرش ها، در دهة 1990 علاقه فكری فمینیست ها از موضوعات سیاسی و اقتصادی به سمت موضوعات فرهنگی، روان شناختی و زبان شناختی سوق پیدا كرده است.با توجه به مطالب بالا می توان مكاتب فمینیستی را به صورت زیر تقسیم بندی كرد:«فمینیسم لیبرال، فمینیسم رادیكال، فمینیسم پست مدرن، فمینیسم سیاه پوستان، فمینیسم آنارشیم، مكتب اكوفمینیسم، همچنین فمینیسم مدرن نیز از دیگر شاخه های فمینیسم است كه در قرن بیستم بوجود آمده است.» (3)جمع بندی- موج اول :قرن 17 و 18: فمینیست های اثبات گرا كه تلاش می كردند وجود زن را به عنوان یك موجود مستقل معرفی كنند، باید به عنوان یك انسان به آن نگاه شود مثل یك مرد.- موج دوم:تلاش می كردند هر گونه تفاوت و تضاد ناشی از جنسیت را از بین برند و زنان نیز مثل مردان از حقوق برابر برخوردار باشند و در فعالیت های اجتماعی مشاركت كنند.- موج سوم:(مدرن) (قدرت طلب): معتقدند نه تنها زن فرودست نیست بلكه فرا دست نیز هم است- حتی ادعا می شود زنان می توانند و حق دارند قدرت زنانه را جایگزین آن چیزی نمایند كه تا كنون مردانه بوده است. (در مقابل دیدگاه مرد سالاری)- پست مدرن ها (دیدگاه جدید): معتقد به نوعی تعادل، حفظ نظام خانواده- همراه با تعادل در مشاركت بیرون خانه می شوند.نتیجه گیری:جنبش فمینیسم از ابتدای پیدایش سعی داشت زنان را به یك اردوگاه واحد ایدئولوژیكی برساند. فمینیسم ها قصد داشتند مفهوم خواهری جهانی را جامه عمل بپوشانند، اما در طول تاریخ به جای تكامل گرفتار تشتت و تفرقه فكری شدند. اگر چه دستیابی به حق رأی، نقطة عطفی در تكامل آرای فمینیستی و كسب یك حق سیاسی اساسی از سوی زنان بوده است، مع الوصف از دهه 1920 برخوردهای متفاوتی به وجود آمد، به طوری كه فمنیسم تبدیل به تفكری فاقد وحدت نظر و مملو از آرای ضد و نقیض شد و بسیاری از صاحبنظران تنوع در فمینیسم را نشانه ضعف و عدم بلوغ این ایدئولوژی می دانند و آن را مكتبی پویا اما درگیر با مبارزه می شناسند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 730]