واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: hg133215th March 2008, 07:23 AMمراسم عید و چهارشنبه سوری کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بعد از چله بزرگ، خانه حال و هوای دیگری پیدا می کرد ، مادر خودش را آماده میکرد که به استقبال نوروز برود و قبل از آن چهارشنبه سوری ، هر شب چهار شنبه اسفند ماه ( بایرام آئی ) یک اسم داشت ، اولینش را خبر ، و ... آخرین ( آخیر چارشنبه ) می نامیدند ، ما هم همراه بزرگتر ها فعال می شدیم هر روز به لانه مرغ ها سر می زدیم و تخم مرغهارا جمع میکردیم ، از دشت و صحرا بوته و چوب های خشکرا بخانه می آوردیم ، آخر ما آن زمانها ما هر چهار جارشنبه شب اسفند ماه را آدر پشت بامها آتش روشن می کردیم البته نه مثل چهارشنبه شب آخر سال ، از ترقه و و کارهای خطرناک امروزی خبری نبود ، از پارچه های کهنه توپ مانندی درست می کردیم و دورش را با سیم های نازک محکم می کردیم و آماده می نمودیم برای شب چهارشنبه آخر سال . خروسی را هم از بین مرغ وخروسها برای آن شب نشان میکردیم . همه چیز بوی شادی و نشاط میداد .آن زمانها اینهمه دنگ و فنگ نبود خیلی از خانه ها سفید کاری هم نشده بودند و در این ایام مادر ها با گِل سفید ی که در آب مخلوط میکردند دیوارهارا سفید میکردند ، (چیپماخ) . روستای ما آنروز ها عجب حال و هوایی داشت . ده ، پانزده روز مانده به عید مادر یا خواهر بزرگتر مقداری گندم را در داخل یکی دوتا بشقاب می ریخت و با کمی آب خیس میکرد و روی آنها پارچه سفید نازکی میکشید و هر روز مقداری آب می ریخت تا جوانه میزدند و یواش یواش سبز می شدند و سبزی عید آماده می شد . همسایه ها جمع می شدند و با تخمه خربزه و هندوانه و کدو و کنجد و شاهدانه و مقداری هم مغز گردو که وسایلش را از تابستان نگهداشته بودند آجیل مانندی بنام ( قؤورقا ) رو آتش تنور آماده می کردند و این خیلی خوشمزه تر از آجیل امروزی بود و بنظر میرسد در بعضی از خانه های روستایی اطراف شهر و حتی در خود شهر نیز بعضی ها قؤوورقا درست می کنند . یکی دو روز مانده به عید باز زنها ی همسایه در یکی از خانه ها جمع می شدند و نان مخصوصی عید را در تنور میپختند ( وبا مخلوطی از روغن حیوانی و گردو کوبیده شده و پیاز سرخ کرده و ادویه و ساری چیچک و تخم مرغ ، این دو تا آخری برای رنگ کردن روی نان ) معجون خوشمزه درست می کردند و آنرا داخل نانها می گذاشتند (مثل کلوچه) و نان خوشمزه ای که اسمش ( نزیه ) بود می پختند . (بقول شهریار : ایندی ده وار داماغیمدا ، داد وئرر ) ما مگر از خوردن این نانها سیر میشدیم !!! آن زمانها ما سالی یکبار ،و اگر مهمانی می آمد سالی دوبار برنج می خوردیم و چهارشنبه شب آخر سال نیز وقتی میگفتیم کی پلو میخوریم پدر به شوخی میگفت : آن چارشنبه سوری پلو ، این چهارشنبه سوری پلو مچه چه خبر است ؟ و همه می خندیدند بهر حال پلو با کشمش و خورشت گوشت خروسی که از قبل آماده کرده بودیم غذای شب چهارشنبه سوری را تشکیل می داد . و چارشنبه سوری در روستا چه غوغایی بود ، همه در پشت بامها می رفتند و بوته هایی را که آماده کرده بودیم به پشت بام ها میبردیم ، گلوله های پارچه ای را که سیم نازک بلندی نیز به آن وصل بود با نفت آغشته میکردیم و به محض اینکه هوا تاریک می شد روشن میکردیم و آن شب روستا چه منظره زیبایی داشت و ما بچه ها در بام ها با صدای بلند با هم حرف می زدیم و گلوله های پارچه ای خود را آتش زده و دور سر خود میچرخاندیم و چه کیفی میکردیم . معمولاً اگر در محله و یا فامیل خانواده ای عزادار بود پدر ها به آن خانه میرفتند و در پشت بام آنها هم آتش روشن می کردند تا بازمانده ها ( بخصوص بچه ها) غصه دار نشوند .واین رسم آیین پسندیده ای بود . آتش را که در پشت بام خاموش میکردیم سر سفره پلو مرغ را با لذت زیادی میخوردیم و شال را برمی داشتیم و می زدیم بیرون و خانه فامیل و همسایه ها میرفتیم وشال می انداختیم وچیزی به شال می بستند ...یادش بخیر اشعار حیدر بابای شهریار. و تا پاسی از شب می گشتیم و بگو و بخند میکردیم . اگر کسی حرف مایوس کننده ای میزد فوری یاد آوری میکردند که امشب از این حرف ها نمی زنند علتش هم این بود که فال گوش می ایستادند آنروز ها از بس میخوردیم و بازی میکردیم گذشت زمانرا حس نمیکردیم . برای عید بزرگتر ها تخم مرغ هایی را که جمع کرده بودیم با رنگهای گیاهی در داخل آب جوش رنگ میکردیم و رنگها پوست پیاز و یاگیاهی بنام بویاخ بود و برنگهای زیبایی تخم مرغها را تزیین میکردند و اغلب عیدی که میگرفتیم یا میدادند تخم مرغ بود و بندرت هم پول .و در نهایت نیز تخم مرغ هارا میخوردیم .... بارامی دی گئجه قوشی اؤو خوردی فاطمه ننه م بیگ جورابی تؤئخوردی هر کس شالین بیر باجادان سوخوردی آی نه گوزل قایدادی شــال ساللاماخ بیگ شالونا ، بایراملوغـون باغ لا ماق سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 594]