تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداى عزّوجلّ به موسى عليه‏السلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826066239




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فیلم‌هایی که بدون اکران وارد شبکه ویدئو می‌شوند


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او ایستاده بود و خوشحال بود. اما زمان گذشت و گذشت. هر روز گفتند امروز فیلم اکران می‌شود، گفتند فردا اکران می‌شود. گفتند امروز وزیر دیده و فردا...  چندین قاتل و یک قربانی جعبه کوچک مقوایی پر است از فیلم‌های ایرانی؛ از دعوت و آتش بس تا ازدواج صورتی و سیمای زنی در دوردست. خاکستری، همکلاسی، تله، سوگند، مادیان، عیسی می‌آید. همه نوع فیلمی ‌می‌توان پیدا کرد. اما الان دور «گناه من» است و «پابرهنه در بهشت». یکی دو نفر آمده اند دنبال اخراجی‌ها. می‌پرسند کتابش را هم دارید که توضیح می‌دهد نه، هنوز نیامده است. می‌گویند راهنمایی کن آقا، می‌گوید؛ متفاوت‌ها این طرف، پرفروش‌ها آن ور دیوار، از پله‌ها که بروید پایین کارتون است و قدیمی‌ترها. نظرشان جلب می‌شود به متفاوت‌ها. شاید اصطلاحش برایشان جالب است. یک زیرپله‌یی است بغل سینما و یک نفر هم می‌پرسد «خروس جنگی» ندارید؟ همین چند روز پیش اکران بود. می‌گوید نیامده است. می‌پرسد خوب پرده‌یی چی؟ آن دفعه یک نفر سراغ «مکس» را می‌گرفت که همان موقع نسخه‌های پرده یی اش هم کلی طرفدار داشت. اما با وجود استقبال بازار به صورت اصل و با کیفیت خوبش وارد شبکه ویدئویی نشد. پوسترهای بعضی از فیلم‌ها هم روی یک «استند» دم در قرار دارد.   فیلم‌ها هم پرواز می‌کنند سینمای ایران مسائل مختلفی دارد؛ از کمبود سالن تا نظارت شدید دولت. کوچک ترین اتفاق‌ها در سینمای ایران با دخالت دولت همراه است. دولت است که از ساخت تا اکران فیلم را زیر نظر دارد؛ البته مسوولیتی بیشتر بازدارنده برای همه فیلم‌ها و گاهی هم رفتارهای حمایتی برای بعضی فیلم‌ها. دولت است که تایید می‌کند کدام فیلم حق ساخته شدن دارد و کدام فیلم باید بایگانی شود. اوست که به سادگی معلوم می‌کند نویسنده کدام فیلمنامه باید مدام در راهروهای ارشاد بالا و پایین برود یا کدام فیلمنامه با خلاصه‌یی سه چهار خطی امکان ساخته شدن دارد، تا بازیگران سر صحنه منتظر باشند، فیلمنامه نوشته شود، آنها بخوانند و تمرین کنند و بازی کنند.   تنها در خانه معمولاً وقتی می‌خواهید مساله‌یی را آسیب شناسی کنید با چند متخصص سخن می‌گویید. این اتفاق درباره سینما بارها و بارها افتاده است. بسیاری از سینماگران و متخصصان این فن مشکلات متفاوتی را مطرح می‌کنند اما همه در یک موضوع با هم هم عقیده اند؛ کمبود سالن. همین کمبود سبب می‌شود مساله اکران و ارتباط با مخاطب خدشه دار شود. برای حل همین مساله است که اکنون بسیاری از سینماها دو یا سه سالن کوچک دارند یا پردیس‌های سینمایی ساخته شده که سالن‌هایی 100، 150 نفره دارند. همین سالن‌های کوچک هستند که بر مبنای آنان علاقه‌مندی مخاطب تعیین می‌شود و کم و زیاد سالن مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما یک راه دیگر هم هست؛ شبکه ویدئویی. همان امکانی که می‌توان با مبلغ اندک در خانه و با تلویزیون‌های معمولی یا تلویزیون‌های بزرگ 30 تا 50 اینچ و سیستم سینمای خانگی نشست و فیلم دید. دیگر احتیاج به طی کردن مسیر طولانی و ماندن در ترافیک و مواجهه با جمله لطفاً با چیپس و تخمه وارد نشوید، نیست. فقط کمی‌ صبر می‌خواهد. در روزهایی که همه با احساس، شدت و التهاب درباره موضوع فیلمی ‌سخن می‌گویند باید صبر کرد و گفت بعد در خانه می‌بینیم.   راه پیچ در پیچ اما برای رسیدن یک فیلم به شبکه ویدئویی خانگی چه مسیری باید طی شود؟ به نحوه حضور غیرقانونی یا همان فیلمی‌ها کار نداریم که با یک کیف پر از فیلم- قبل تر‌ها وی اچ اس و حالا سی دی و دی وی دی- به در خانه می‌آیند و شما انتخاب می‌کنید یا کنار خیابان می‌ایستید، به پارکینگ خانه‌شان می‌روید یا فیلم مورد نظر را در قوطی‌های بزرگ و کوچک انتخاب می‌کنید. فیلم‌هایی که ساخته می‌شوند اگر شانس بیاورند و قاچاق نشوند بنابر نظر تهیه کننده و سرمایه گذار طبق یک قرارداد تجاری به یک شرکت فروخته می‌شوند. معمولاً همه آن شرکتی را انتخاب می‌کنند که قیمت بالاتری بپردازد. به این ترتیب قرار است فیلم روانه خانه‌های مردم شود.   میانبر ماجرای حضور قانونی فیلم‌ها در شبکه ویدئویی به همان اولین سال تصویب و آزاد شدن ویدئو در ایران بازمی‌گردد. قرار شد برای مقابله با تهاجم فرهنگی فیلم‌ها و برنامه‌های مناسب دوبله و ضبط و پخش شوند. بعد کم کم نوبت به فیلم‌های ایرانی رسید. اما هیچ کدام از سیاستگذاران فکر نمی‌کردند با گذشت زمان ناگهان اتفاقات ناگواری همچون قاچاق بیفتد و یک مسیر میانبر باز شود؛ مسیری که سینماگران در آن صدمه می‌بینند ولی یک نفر سود می‌برد و آن همان مسیر قاچاق فیلم‌هاست. آدم برفی محصول این اتفاق بود اما آنقدر تعداد مردمی‌ که آن را در خانه دیده بودند کم بود که در سینماها با موفقیت زیاد فروش روبه رو شد. گذشت تا رسید به سال 86. میزان قاچاق فیلم‌ها آنقدر زیاد شد که خود سینماگران به مقابله پرداختند و اعتراض کردند. در ماه‌های اول سال 86 بود که قاچاق کمر سینما را شکست. فیلم‌هایی نظیر «چند می‌گیری گریه کنی؟» از شاهد احمدلو همزمان با اولین روز اکران در بساط دستفروش‌ها پیدا شد. فیلم‌های بسیاری قربانی شدند. هر فیلمی‌که فروش داشت بلافاصله کپی آن پیدا می‌شد. حتی فیلم‌هایی چون اولین قسمت «اخراجی‌ها» پس از اکران- البته با تاخیری یک ماهه- در بساط دستفروش‌ها پیدا شد و تعداد تماشاگرانش افت کرد. اینچنین بود که در 29 خرداد 1386 سینمای ایران همه ستاره‌هایش را برای مقابله با این پدیده بسیج کرد. از ستاره‌هایی چون رادان و گلزار تا کارگردانانی مثل مسعود کیمیایی و حاتمی‌کیا در موزه سینما در باغ فردوس جمع شدند و اعتراض کردند. زمان گذشت. دستان نامرئی که از نظر سینماگران مرئی بود دست از سر سینما برداشتند و در همان زمان بود که اتفاق جدیدی رخ داد. فیلم‌های پرفروش با فاصله کمی ‌بعد از اکران با قیمت 1500 تومان عرضه شدند. یعنی هم فاصله عرضه و هم قیمت کاهش پیدا کرده بود. دیگر از آن جلدهای شیشه‌یی و قیمت 3800 تومانی خبری نبود. تیراژ فیلم‌ها هم افزایش پیدا کرده بود و مکان‌های عرضه هم همین طور. دیگر فقط ویدئوکلوپ‌ها نبودند که فیلم می‌فروختند. از سوپرمارکت سر خیابان تا مغازه اسباب بازی فروشی محل عرضه فیلم شده بود. در روزهایی که دی وی دی‌های فیلم‌های خارجی هم جمع شده بود فرصت برای خودنمایی فیلم‌های ایرانی فراهم شد.   دعوت در این میان رقابت و قیمت نیز مطرح بود؛ همان روندی که در نحوه پخش شهرستان دنبال می‌شد و اینجا هم جواب می‌داد. هر فیلمی‌ که در تهران بیشتر می‌فروخت بیشتر طرفدار داشت. قیمت 200 ، 300 میلیون تومان، حق رایت براین اساس تعیین می‌شد. اما ناگهان فروش برخی فیلم‌ها بالا رفت. بحث بر سر فیلم‌هایی بود که به باشگاه میلیاردی‌ها راه یافته بودند. هنگامی ‌که آتش بس توانست از این مرز فراتر رود، قیمت فروش حق رایت ویدئویی آن نیز به بالای 500 میلیون رسید. اکنون نیز اخراجی‌ها 2 است که با 650 میلیون تومان حق رایت برای 5/2 میلیون نسخه در صدر است هرچند این فیلم با حرف و حدیث هم همراه بود چون فیلم بلافاصله پس از اکران و همزمان با عرضه در فروشگاه‌ها به دست قاچاقچیان نیز رسید و همین مساله باعث ورشکستگی شرکتی شد که فیلم را خریداری کرد.   قانون اصولاً در دولت نهم اتفاقات عجیب و غریب زیاد می‌افتد. مسوولی سخنی می‌گفت و مسوولی دیگر تکذیب می‌کرد. فیلمی ‌پروانه ساخت داشت و مجوز اکران نمی‌گرفت. آخرین آن هم همین ماجرای فیلم «ما همه خوابیم» بهرام بیضایی است. فیلم مدت دو ماه اکران بود و چندی قبل وقتی می‌خواست همین فیلمنامه مجوز چاپ مکتوب بگیرد با حدود 20 مورد اصلاحیه روبه رو شد. هرچند با مذاکره این تعداد به دو مورد رسید و در نهایت بهرام بیضایی تصمیم گرفت فعلاً چاپ کتاب را به تعویق بیندازد. تفاوت نگاه در زمینه سینما نیز وجود دارد. به اختلافات شمقدری مشاور رئیس جمهور و صفارهرندی وزیر ارشاد اشاره‌یی نمی‌کنیم که زبانزد خاص و عام است و حداقل درباره دو فیلم «درباره الی...» و «سنتوری» هنوز در یادها مانده است. از اختلاف «محمد درمنش» از اعضای 15ساله شورای بازبینی ویدئویی که با استعفا توانست مجوز «ماه وش» را دریافت کند نیز می‌گذریم. در وزارت ارشاد یک شورای بازبینی برای فیلم‌های ویدئویی وجود دارد که کاملاً زیر نظر معاونت سینمایی و اداره کل نظارت و ارزشیابی است. اما یک بخش دیگر نیز در این نهاد هست که وظیفه ارائه مجوز به تمام برنامه‌های هنری را دارد؛ اداره همکاری سمعی بصری و نمایش خانگی که در مدت دو هفته نظر مثبت یا منفی را درباره فیلم‌ها اعلام می‌کند. این بخش مدارک کمتری برای بازبینی و بررسی فیلم‌ها دارد و به نظر می‌رسد از گرفتن پروانه نمایش ساده تر باشد.   وقتی همه خوابیم اما شما این روزها فیلم‌هایی را در شبکه ویدئویی می‌بینید که اکران نشده اند. همین تازگی‌ها بود که یکی از تهیه کنندگان غلامرضا موسوی نامه‌یی به ضرغامی ‌نوشت و تقاضا کرد با دقت بیشتری مراقب نسخه فیلم‌ها باشد؛ فیلم‌هایی از سینماگران شناخته شده ایران که به دلایلی از پرده سینما دور ماندند. اول از شبکه غیرمجاز شروع می‌کنیم؛ فیلم‌هایی مثل آفساید یا فیلم‌های عباس کیارستمی‌ که هر دو البته واکنش متفاوتی نسبت به این قضیه داشتند. جعفر پناهی با فیلم آفساید جایزه خرس نقره‌یی بهترین فیلم برلین را گرفته بود و به شدت دنبال اکران فیلم در ایران بود. چند روز قبل از برلین فیلم او در جشنواره فیلم فجر نشان داده شده بود. پوسترها آماده بود و مدام تبلیغ می‌شد که فیلم اکران می‌شود اما این طور نشد. او هنوز در تب و تاب بود که سی دی فیلم با کیفیت خوب و قیمت هزار تومان در بساط دستفروش‌ها یافت شد. هیچ کدام از اعتراض‌های قانونی او هم جواب نداد. البته نمی‌دانیم او این روزها نسبت به شبکه ویدئویی چه نظری دارد. اما عباس کیارستمی ‌کسی که بیشترین جوایز مطرح جهانی را از آن خود کرده است و از سال 81 با یک اکران کوتاه مدت «ای بی سی آفریقا» امکان ارتباطش با مخاطب ایرانی قطع شده بود، از این روند استقبال کرد. او در کنفرانس‌های مطبوعاتی و نشست‌های متعدد گفته است؛ خوشحالم که مردم آثار مرا بدون سانسور در خانه با کیفیت خوب و در آرامش می‌بینند. ارتباطم با مردم به طور گسترده برقرار شده است.   برخورد نزدیک از نوع سوم شبکه ویدئویی میزبان چند برخورد دیگر هم بوده است؛ سنتوری، مارمولک و نقاب. نحوه حضور فیلم «نقاب» در شبکه خانگی با عکس‌العمل مستقیم برخی مسوولان و نمایندگان روبه رو شد آن هم از منظری متفاوت. فیلم در سینما در حال اکران بود؛ فیلمی ‌که حاشیه‌های متعددی برای ساخت آن پیش آمده بود، به همین خاطر گرفتن مجوز آن نیز طول کشیده بود. فیلم روی پرده بود که سی دی آن به همراه صحنه‌های حذف نشده آن منتشر شد. پایانی که اصلاً داستان را تغییر می‌داد و نشانه‌یی از نام اولیه آن؛ «پوکر» داشت. بحث‌های زیادی مطرح شد و سازندگان، ارشاد را متهم کردند و ارشادی‌ها از اعتماد خدشه دارشده شان نسبت به سازندگان فیلم گفتند. برای قاچاق فیلم هم مجلس ختم گرفتند. این اتفاق اما در مورد «سنتوری» به شکل دیگری رخ داد؛ فیلم پرحاشیه و جذاب «داریوش مهرجویی» که بلورین جشنواره را برای «بهرام رادان» به ارمغان آورده بود. هنوز امکان دیدن خوشحالی «مهرجویی» از اکران فیلم در جشنواره و در سالن مطبوعات در عکس‌ها هست. او ایستاده بود و خوشحال بود. اما زمان گذشت و گذشت. هر روز گفتند امروز فیلم اکران می‌شود، گفتند فردا اکران می‌شود. گفتند امروز وزیر دیده و فردا خبر از دیدن فیلم توسط نهادهای مختلف می‌دادند. دو روز مانده به سوم مرداد در حالی که تبلیغات فیلم در سینماها پخش می‌شد و بر در و دیوار شهر تصاویری از سنتوری نشسته بود، خبر رسید که نه، نمی‌گذارند فیلم اکران شود. بعداً معلوم شد وزیر ارشاد جلوی اکران فیلم را گرفته است. اما حاشیه‌های فیلم تمام نشد. یک سال بعد بود که فیلم در بساط دستفروش‌ها پیدا شد؛ در روزهایی که دیگر خبری از قاچاق فیلم‌های ایرانی نبود. در روزهایی که تهیه کنندگان و سینماگران بارها و بارها از نیروی انتظامی‌ تشکر کرده بودند که جلوی این اتفاق را گرفته است. در همان روزها بود که در دیگر سی دی‌هایی که به اسم سنتوری می‌فروختند هم جای بعضی صحنه‌ها خالی نبود. حتی همان دو صحنه سانسورشده برای مردم و خبرنگاران را در جشنواره داشت. اختلافات دوباره آغاز شد. در وزارت ارشاد دو دسته درباره این فیلم سخن گفتند. داروغه زاده مسوول شبکه ویدئویی سوره از این اتفاق اظهار تاسف کرد و برخی دیگر این مشکل را متعلق به سازندگان فیلم دانستند؛ «فیلم را بدون مجوز به جشنواره‌های خارجی بردند.» وزیر ارشاد مطرح کرد؛ «عوامل فیلم در قاچاق فیلم دست داشته اند.» اما دیوان عدالت اداری کشور رای بر بی‌گناهی سازندگان فیلم داد تا هزینه‌های ساخت فیلم از خزانه و بیت المال پرداخت شود. تاکید این بود که ارشاد چرا جلوی فیلم دارای مجوز را گرفته است. «مارمولک» ساخته 83 «کمال تبریزی» را یادتان هست؛ فیلمی ‌که به سرعت پرفروش شد و با استقبال مردم روبه رو بود. این بار خبری از سانسور و فشارهای وزارت ارشاد نبود- دولت اصلاحات تا آخرین لحظه پای فیلم بود- در آن زمان نهادهای دیگر خواستار برداشتن فیلم بودند که تهیه کننده همراهی کرد و این اتفاق افتاد. این فیلم هنوز به شبکه ویدئویی نیامده است. سی دی قاچاق آن با قیمت‌های متفاوت از هفت تا دو هزار تومان با عنوان اینکه «فیلم را در دوبی پر کردیم»، فروخته می‌شود.   قربانی فیلم‌های دیگری هم هستند که به صورت رسمی ‌وارد شبکه ویدئویی شدند؛ فیلم‌هایی که از پدیده قاچاق دور ماندند. اما دل سازندگان‌شان خون است. فیلم‌هایی که قربانی مشکلات شرایط و سیستم شده اند؛ سیستمی ‌که در آن به فیلم مجوز ساخت می‌دهد، برای فیلم سرمایه گذاری می‌شود و فیلم ساخته می‌شود. در جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین سینمای ایران، جایی که دولت در جشن انقلاب مردم ایران فیلم‌ها را از نظر فنی و عقیدتی مورد ارزیابی قرار می‌دهد، اجازه اکران می‌دهد، اما هنگامی‌که قرار است فیلم مجوز نمایش بگیرد تا همه با خیال راحت بتوانند در آرامش و دور از هیاهو و جنجال فیلم را ببینند ناگهان سدها آغاز می‌شود. خیلی از فیلم‌ها در همان اتاق معروف می‌مانند و بیرون نمی‌آیند. خیلی از فیلم‌ها با تغییرات و اصلاحات از آن بیرون می‌آیند. خیلی از فیلم‌ها هم بیرون می‌آیند و یک سد دیگر را پیش روی خود دارند؛ سد اکران. این سد چندین نگهبان دارد که سینماداران یکی از آنها هستند.   متهم؛ سینمادار یا ارشاد؟ می‌گویند این روزها سینماداران هستند که سلیقه مردم را تعیین می‌کنند. می‌گویند همان‌ها هستند که سینمای خود را در اختیار فیلم‌های فرهنگی قرار نمی‌دهند. می‌گویند همان‌ها هستند که بنابر خواسته شان که کمدی است فیلم‌ها ساخته می‌شوند. می‌گویند همان‌ها هستند که تهیه کنندگان را برای قرارداد 50 درصدی تحت فشار قرار داده اند. می‌گویند همان‌ها هستند که به پخش کننده‌ها حتی با وجود داشتن مجوز اکران، سالن خالی نمی‌دهند. می‌گویند همان‌ها هستند که باعث می‌شوند فیلم‌ها پشت در اکران بماند تا به تاریخ بپیوندد. اما سوال اینجاست که پس ارشاد به عنوان متولی فرهنگ کجای این مسیر قرار دارد؟ مسوولان ارشاد که گاه برای دادن مجوز ساخت یک فیلم فرهنگی، خلاق و جسور هشت ماه کارگردان را از پله‌ها بالا و پایین می‌برند، کجای این ماجرا قرار دارند؟ چرا وقتی بحث اکران می‌شود غایب است؟ چرا وقتی صحبت از فیلم‌های فرهنگی می‌شود، مدیرکل نظارت و ارزشیابی مدام طرح‌هایی می‌دهد که از اجرای آن خبری نیست؟ به گزارش خبرگزاری فارس، «190 فیلم پشت در اکران مانده اند». 28 دی ماه 87 به گزارش همین خبرگزاری مدیرکل نظارت و ارزشیابی و اکران پنج طرح برای اکران فیلم‌ها ارائه کرد. به گزارش همین خبرگزاری این طرح‌ها قرار بود گردشی باشد و ادامه داشته باشد. اما چه شد؟ دو سال پیش نیز قرار بود طرح اکران فیلم‌های فرهنگی آغاز شود اما در میانه تیرماه متوقف شد تا پایان سال 86. دوباره از سال 87 بحث اکران این فیلم‌ها شروع شد. تا خردادماه 87 که با اکران فیلم خواب زمستانی آغاز شد شش سینما برای این کار مشخص شدند. از پایان سال نیز این برنامه به پایان رسیده و تمام.   شوق دیدار در همان روزهایی که بحث اکران فیلم‌های فرهنگی مطرح شد برخی از کارگردانان موضع گرفتند. گفتند این برچسبی است تا فیلم نفروشد. آنان گفتند چرا برای فیلم‌های ما امکانی مساوی در نظر نمی‌گیرند. چرا از همان ابتدا با این لفظ به تماشاگر باید بگوییم فیلم را نبین. تعدادی از این کارگردانان از اکران «آسمان باز» که در دولت اصلاحات اجرایی شد، نشانه آوردند و عدم موفقیت آن را دلیل سخنان خود دانستند. اما چند فیلمساز شاید از ناچاری و بیشتر به شوق دیدار بازتاب ساخته شان بر تماشاگر رضایت دادند تا فیلم‌هایشان روی پرده برود. اما این آغاز ماجرا بود. تنها چند سانس در ماه رمضان و چند سینمای محدود که حتی برخی‌ها سانس قبل یا موقع افطار خود را برای این فیلم‌ها در نظر گرفتند؛ خبری از مخاطب نبود یعنی با این وضعیت اگر هم می‌خواست کسی به تماشای فیلم برود، نمی‌توانست. خیلی زود هم برداشته شدند. دو تا سه هفته طول کشید و این بود پایان ارتباط مستقیم با تماشاگر. حالا بیشتر این فیلم‌ها در شبکه ویدئویی هستند.   آن که گفت آری از بین سینماگرانی که فیلم شان به تازگی به شبکه ویدئویی راه یافته است چند نفر راضی شدند سخن بگویند. کسانی که به حداقل راضی بودند. آنها خوشحال بودند که حداقل بخشی از سرمایه خود را دریافت کردند و با مردم نیز ارتباط دارند. اما بارها تاکید می‌کنند «ما دلمان اکران درست و حسابی می‌خواست. فیلم ما هم مانند بقیه فیلم‌ها راحت می‌توانست بفروشد». وقتی به ماجرای این فیلمسازها نزدیک می‌شویم بلافاصله یاد رمان «داریوش مهرجویی» می‌افتیم؛ «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی». فیلم «خاک سرد» رضا سبحانی سال قبل همزمان با رمضان اکران شد. او که در فیلم مکس نیز بازی کرده بود، معتقد است؛ «اگر یک اکران عادی داشتیم، می‌توانستیم با مخاطب ارتباط برقرار کنیم. فرصت کم، سانس‌های همزمان با افطار و سینماهای محدود، ریزش مخاطب را به همراه داشت. ما حتی تیزر تلویزیونی هم نداشتیم.» او با اشاره به اینکه تهیه کننده برای برگشت بخشی از سرمایه خود فیلم را روانه شبکه ویدئویی کرده است، تاکید کرد؛ «سینما لطف دیگری دارد اما همه چیز به نحوه پخش فیلم بستگی دارد. اگر سینمای بیشتری داشتیم، اگر تبلیغات وسیع تری داشتیم، خیلی بهتر و خوشحال تر بودیم. قرار بود از فیلم فرهنگی حمایت شود اما این اتفاق نیفتاد.» به نظر او شبکه ویدئویی فرصتی است که فیلم با مخاطبان به شکل دیگری روبه رو می‌شود و تهیه کننده راحت تر و زودتر به پول خودش می‌رسد اما فراموش نکرد که بگوید «هر فیلم قابلیت و مخاطبان خود را دارد». محمد احمدی کارگردان و تهیه کننده «حقیقت گمشده» تنها سه هفته فیلمش را روی پرده سینما دید؛ فیلمی ‌که بازیگران خوب سینما «حمید فرخ نژاد»، «پریوش نظریه» و «احمد مهرانفر» در آن بازی داشتند. موضوع فیلم هم به رغم پیچیده کردن فرم، ساده و دلچسب و جذاب بود، البته اگر کمی‌ حوصله می‌کردید. او نیز که خود تهیه کنندگی کار را بر عهده داشت و فیلمبردار و کارگردان هم بود با اشاره به کمبودهای سینما به همان مبحث برگشت سرمایه اشاره می‌کند. این فیلم دومین تجربه کارگردانی او بود و هنوز امیدش را به اکران فیلم اولش «شاعر زباله‌ها» از دست نداده است. هنوز نمی‌داند چطور می‌شود و می‌تواند اکران کند؛ «فیلم مجوز نمایش دارد اما مساله سلیقه مطرح است و باید صبرکرد. همه چیز فیلم درست است. دوست دارم هرچند محدود فیلم در چند سینما اکران شود.» او هنوز به عنوان کارگردان دل به روانه کردن فیلمش به شبکه ویدئویی نسپرده است و امیدوار است. او تجربه «حریم» را هم داشت؛ فیلمی‌ ترسناک که «رضا خطیبی» ساخت و در مدت اکران 138 میلیون فروخت. این فیلم هم به زودی روانه شبکه ویدئویی می‌شود. البته او به نکته مهمی ‌اشاره می‌کند؛ «فروش به شبکه ویدئویی تنها بخشی از هزینه تولید را برمی‌گرداند. ما زمانی می‌توانیم خوشحال باشیم که کل سرمایه بازگردد و سودی هم داشته باشیم.» او با تمام این مباحث سینما را دوست دارد و در تدارک فیلم جدیدی است؛ «لطفاً مزاحم نشوید» یک طنز تلخ اجتماعی چهار اپیزودی. دیگرانی نیز که آثارشان تازه به شبکه ویدئویی آمده است کم وبیش همین نظرات را دارند. یک نکته را هم «علیرضا سجادپور» اشاره می‌کند.   کمی ‌گشاده دستی این روزها بحث انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ مطرح است. یکی از نام‌هایی که شایعه قرار گرفتن‌اش در پست معاونت سینما مطرح بود «سجادپور» است. اما این مساله هنگامی ‌که با او صحبت کردیم مورد توجه نبود. او نیز جزء موافقان حضور فیلم در شبکه ویدئویی است؛ «مجموعاً با این شیوه موافق هستم. یک سود مالی در یک فرآیند قانونی نصیب تهیه کننده می‌کند. این می‌تواند به برگشت سرمایه کمک کند. این فرصت خوبی است برای فیلم‌هایی که به هر حال امکان اکران ندارند و شاید موفق به اکران نشوند.» هر چند از نظر او نیز مساله‌یی که این روزها مطرح است یعنی عدم اکران فیلم‌ها چندان مهم نیست و فقط حضور در شبکه ویدئویی مساله مهمی ‌است. سجادپور البته به نکته دیگری هم علاوه بر قانونمداری اشاره می‌کند؛ «با نظم مشخصی سعی شود از سختگیری و ملاحظات موجود در ارائه مجوز نمایش خانگی کم شود و با نگاه بازتری به این مسائل توجه شود.»   به خاطر چند مشت... فیلم‌هایی هم هستند که اکران نشده راهی شبکه ویدئویی کشور شدند مانند «چند روز بعد» دومین ساخته نیکی کریمی، «گفت وگو با سایه» خسرو سینایی و «عصر روز جمعه» مونا زندی. فیلم‌هایی که روزها و سال‌ها قرار بود اکران شوند اما این اتفاق نیفتاد. عصر جمعه هنوز به شبکه ویدئویی نیامده است اما حدود سه چهار ماه پیش خبر رسید که قرارداد فیلم بسته شده است. کارگردان و فیلم در جشنواره‌یی که در دولت نهم برگزار شد چند جایزه گرفتند. حالا دیگر خیلی عجیب نیست که گرفتن پروانه نمایش فیلم مدت‌ها طول بکشد، دیگر عادت کرده ایم. مجوز نمایش فیلم مدام امروز و فردا می‌شد و حتی شش ماه از آن خبری نشد. تا سرانجام با حذف‌های چنددقیقه‌یی و صدابرداری دوباره جواب داد و فیلم به صف فیلم‌های منتظر اکران پیوست؛ صفی که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. به تغییر زمان‌های فیلم که نگاه می‌اندازیم جالب است. آخرین بار بهمن دو سال قبل بود، بعد شد خرداد و تیر و سرانجام ورود به شبکه ویدئویی. چند روز بعد هم همین طور. نیکی کریمی ‌در چندین گفت وگوی خود اعلام کرده بود دوست دارد ابتدا اولین فیلمش «یک شب» اکران شود بعد فیلم دومش. اما انگار قسمت نبود. در این باره نه آنان و نه تهیه کننده‌هایشان علاقه‌یی به گفت وگو ندارند. به سادگی از حق معمول خود محروم شده بودند. به نظر کارگردانان این مساله‌یی است که تهیه کننده باید جواب دهد و از نظر تهیه کننده در صحبت‌های غیررسمی ‌اصل سرمایه است که باید بازگردد. آنها به مجوزهایی که بی اثر هستند نیز اشاره می‌کنند. یکی از آنها به ماجرای فیلم «شبانه» اشاره می‌کند؛ یکی از آخرین بازی‌های «هدیه تهرانی». اینکه طبق جلسه قرار بود شب قبل از چهارشنبه برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد مراجعه کنند اما خب هفته بعد فیلم دیگری اکران می‌شود. هنگامی ‌که نه سالن داده می‌شود و نه زمان مناسب برای فیلم در نظر می‌گیرند، چگونه می‌شود سرمایه را به دست آورد؟ به نظر بسیاری لااقل به این وسیله می‌توان بخشی از هزینه‌هایی را که صرف فیلم شده است برگرداند. اما نکته دیگری هم در این میان مطرح است؛ «گاهی اوقات سرمایه گذار فیلم توانسته است از طریق جوایز ایرانی و خارجی و از طریق وام‌ها و حمایت‌های مالی هزینه فیلم را برگرداند و اصلاً رغبتی به اکران ندارد.» به این برخورد چندین سال پیش «ایرج کریمی» هنگام اکران از کنار «هم می‌گذریم» اشاره کرده بود. البته این روند برای او در فیلم‌های بعدی اش هم ادامه پیدا کرد. او توانست فیلم «چند تار مو» را مدتی کوتاه در بخش آسمان باز اکران کند. اما انگار «نسل جادویی» به سرنوشت تلخ‌تری دچار شده است. مهر توقیف بر آن خورد که با اکران چندنوبته در جشنواره شهر این مساله برطرف شد ولی هنوز هم نمی‌تواند اکران شود.   پرنده کوچک خوشبختی حدس زدن با شماست یا بستگی به تاس مسوولان دارد که روی چه شماره یی بیفتد و کدام فیلم آنقدر در راهروهای وزارت ارشاد برود و بیاید تا ناگزیر شود در شبکه ویدئویی حضور پیدا کند. فیلم‌هایی که مجوز نمایش دارند اما هنوز در صف هستند مثل استشهادی برای خدا (علیرضا امینی)، باد در علفزار می‌پیچد (خسرو معصومی)، سبز کوچک (غلامرضا رمضانی)، نشانی (فریدون حسن پور)، مصاحبه (بهرام کاظمی)، مجرم (اصغر نصیری)، ستایش (محمدرضا رحمانی)، تنها دو بار زندگی می‌کنیم (بهنام بهزادی)،‌هامون و دریا (ابراهیم فروزش)، دوست داشتن (ابراهیم فروزش)، چراغی در مه (پناه برخدا رضایی)، شب حورا (شهاب ملت خواه)، جعبه موسیقی (فرزاد موتمن)، دایناسور (پرویز شیخ طادی)، دختر میلیونر (اکبر خامین)، ماه قرمز (سعید ابراهیمی‌فر)، روابط (ایرج کریمی)، خواب تلخ و آتشکار (محسن امیریوسفی). گاهی اوقات انگار شبکه ویدئویی آسان تر از اکران است. مثل رفتاری که با فیلم‌های «ابوالفضل جلیلی» می‌شود و امکان اکران ندارد اما در شبکه ویدئویی فیلم‌هایش همچون «گل یا پوچ» دیده می‌شود. کسی فیلم «عیسی می‌آید» را روی پرده دیده است؟ فیلمی‌که تنها چند هفته اکران شد؛ همچنین فیلم‌های دیگر همچون «ساکنین سرزمین سکوت» و «چند کیلو فردا برای مراسم تدفین» ساخته سامان سالور. چه کسی یادش هست که در فرهنگسرای نیاوران «سیمای زنی در دوردست» ساخته «علی مصفا» اکران شد؛ فیلمی ‌که وقتی به تماشایش می‌نشستید حتی با همان کیفیت نه چندان مطلوب، خیلی سریع به آن علاقه مند می‌شدید، می‌خواستید زن را بشناسید و چرایی کارهایش را بدانید. حرص می‌خوردید که چرا مرد به موقع نرسیده است. فیلمی ‌که خورد به چندین بدشانسی و از همان جا بود که «علی مصفا» هنوز کارگردانی را تکرار نکرده است. دیدن این فیلم‌ها روی پرده سینما لذتی دیگر دارد. سینما هنر جمعی است؛ هنر باهم دیدن. هنری که این روزها تنها در جشنواره و در دیدن فیلم‌های کمدی دنبال می‌شود.   نگرانی فیلم‌هایی هم هستند که مجوز نمایش دارند اما به دلایلی ناگفته هنوز تکلیف شان مبهم است. شاید اینها هم گزینه‌های بعدی حضور در شبکه ویدئویی بدون اکران باشند؛ البته در کمال ناامیدی سفر به هیدالو (مجتبی راعی)، جزیره آهنی (محمد رسول اف)، رای باز (مهدی نوربخش)، صحنه‌های خارجی (علیرضا رسولی نژاد)، به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمی‌کیا)، دایره و طلای سرخ (جعفر پناهی)، ترانه تنهایی تهران (سامان سالور) و آنجا (عبدالرضا کاهانی) قاچاق شدند.   تردید همه سینمارو‌ها و فیلم بین‌ها از مخاطب گذری تا مخاطب جدی علاقه دارند به سینما بروند و فیلم ببینند. فیلم خوب. مهم نیست فیلم متفاوت باشد، جدی باشد یا کمدی. می‌خواهند حس شان بعد از فیلم خوب باشد. چیزی، حرفی، نکته‌یی به آنها اضافه شده باشد نه اینکه تحقیر و تمسخر شوند. خب با همین استدلال است که نمی‌فهمیم و نمی‌دانیم چرا 100 فیلم از سینمای ایران که مجوز نمایش دارند- به آنان که در گردنه سانسور گیر کرده اند کاری نداریم- نمی‌توانند اکران شوند و چرا هیچ کس جوابگو نیست. می‌دانیم چرا فیلمی‌ از انسیه شاه حسینی در اکران عید قرار می‌گیرد و سالن‌هایش تنها هفت نفر تماشاگر دارند اما فیلمی‌ دیگر مانند سنتوری یا مارمولک پرده سینما ازشان دریغ می‌شود. می‌دانیم و دوست داریم که فیلم‌ها اکران خوب داشته باشند اما نمی‌دانیم چطور فیلمی ‌هنوز فیلمبرداری اش آغاز نشده، زمان اکران فیلمش مشخص است، اما فیلم‌هایی همچون «شبانه» و «شبانه روز» هر دو از دو کارگردان جوان خیلی راحت در گردباد اکران گم می‌شوند. می‌ترسیم و این را برای پیشگیری می‌گوییم که نکند آن صد فیلم نیز به سرنوشت این دو فیلم دچار شوند و سینماگران در برابر باد بزرگ هزینه‌ها و بلاتکلیف ماندن‌ها قید پرده سینما و اکران را بزنند و بشوند یکی از صدها فیلم داخل جعبه کاغذی. می‌ترسیم فیلم‌ها اکران نشده راهی شبکه ویدئویی شوند و امکان گفت وگو درباره شان گرفته شود. می‌ترسیم ناامیدی همراه کارگردانانی شود که به سراغ فکر کردن و اندیشه کردن رفته اند. اما از آن طرف هم براساس گفته‌های برخی از سینماگران «مگر چاره دیگری هم داریم»، «پس چطور می‌توانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم»، «نمی‌خواهیم مثل بیضایی زمانی برسد که بگوییم ترسیدم فیلمسازی از یادم برود». شاید در این روزها که قرار است وزیری جدید بر صندلی وزارت بنشیند، فکری هم به حال این گونه فیلم‌ها بکند. البته جمعی از سینماگران در کمال ناامیدی معتقدند قرار است تمام این فیلم‌ها به آرشیو و بایگانی سپرده شود. معتقدند دیگر اینگونه فیلم‌ها ساخته نمی‌شوند تا خیال همه راحت باشد. می‌گویند در این دولت سینمای اجتماعی را دوست ندارند، سینمای فکر و اندیشه را دوست ندارند، از هم اکنون گفته اند باید دست برخی افراد ناشایست از سینما قطع شود و تغییرات اساسی داده شود. امیدواریم این طور نباشد. همان طور که برخی دیگر می‌گویند بنابر صحبت‌های احمدی نژاد قرار است آزادی‌هایی در زمینه هنر و سینما داده شود.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 791]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن